“انحراف” از دید اسلام و قرآن/ ضرورت کنترل انحرافات از دید امام علی(ع)

9ae0e89d21339da67f12f9b8d2ea896c - "انحراف" از دید اسلام و قرآن/ ضرورت کنترل انحرافات از دید امام علی(ع)

از دید اسلام و قرآن همه انحرافات اجتماعی از یک پایه برخوردار نیستند، بلکه برخی از ارزشهای منفی بیشتری برخوردار بوده و بیشتر مورد نکوهش قرار گرفته است که از آنها به کبائر تعبیر شده است.

 

جوامع بشری همواره شاهد فرو رفتن افرادی در گرداب انحرافات اجتماعی بوده و تجارب تلخی از آسیب های آن در هدررفتن سرمایه ها و نابسامانی های خود و اجتماع دارند. به همین جهت در طول تاریخ، تلاش های مستمری با انگیزه ها و رویکردهای متفاوتی انجام گرفته تا علل پیدایش انحرافات اجتماعی و راههای پیشگیری آن مورد بررسی قرار می‌گیرد.

این امر توسط مصلحان اجتماعی که در راس آنها انبیا و رهبران الهی قرار دارند، صورت گرفته که همواره با احساس مسئولیت و تکلیف، چنین رسالتی را بر دوش کشیده و بر اساس مبدا و معاد، راهکار ویژه ای برای اصلاح فرد و جامعه ارائه داده‌اند.

انسان همواره میان دو بی نهایت قرار دارد.بی نهایت خیر، کمال، نور و توحید، بی نهایت شر، نقص، ظلمت و شرک که در آن قرآن کریم، آیه ۳و۴ سوره تین، این دو بی نهایت به “اعلی علیین”و”اسفل السافلین”تعبیر شده است. انسان همواره درحال انتخاب این دو راه است تا شخصیت خویش را تکوین بخشد و بر اساس شخصیت تکوین یافته ای که مولود علم و عمل است، حرکت و تلاش نماید. ازآنجا که انسان دارای دو مولفه آگاهی و آزادی برخوردار است. بدین سبب مسئول و مکلف اعمال گفتار و احوال خویش می‌باشد، لذا هرگونه انحراف فکری، عقیدتی و انحطاط اخلاقی مولود انگیزه‌اندیشه و عمل انسان است، خواه این انحرافات فردی خواه اجتماعی باشد.

تعامل فرد و جامعه در انحرافات

انحرافات اجتماعی متاثر از انحرافات فردی است. زیرا بدون شک فرد صالح در ساختن جامعه سالم تاثیر بسزایی دارد و جامعه نورانی و هدایت یافته، معلول افراد هدایت شده و عادل می‌باشد. اگر چه از نقش جامعه هم در هدایت یا منحرف نمودن افراد نمی توان چشم پوشی نمود، بخصوص در افرادی که زمینه های لازم برای هدایت و انحراف را داشته باشند.لذا هم فرد و هم جامعه در به انحراف کشیدن یا هدایت یافتن افراد در تعامل هستند.

بدین جهت از مهمترین اهداف اساسی بعثت انبیا از سویی تربیت انسانهای نورانی، موحد و عادل و از سوی دیگر تکوین جامعه نورانی، الهی، عدالت خواه و عدالت پیشه است.

ضرورت کنترل و نظارت اجتماعی برآسیب ها از نظر اسلام

حضرت علی(ع) در وصیت به فرزندانش در خصوص پیامدهای منفی بی توجهی به نظارت و کنترل انحراف می فرمایند؛ هرگاه نظارت بر رفتارها را رها کنید، نتیجه آن تسلط انسانهای هنجار شکن، کجرو و منحرف بر جامعه صالحان است. درآن صورت خیر و استمداد از خدای سبحان سودی ندارد و خدا پاسخ مثبت نخواهد داد. زیرا تسلط افراد کجرو و منحرف بر فرهنگ جامه، نتیجه سستی و بی توجهی شما به وظیفه اجتماعی خود، یعنی نظارت و کنترل می‌باشد.

انحراف از دید اسلام
انحراف خروج از جاده فطرت و افراط و تفریط در پیمودن صراط مستقیم الهی است. از نظر عرفان، انحراف، نشناختن و ندیدن تجلیات اسماء صفات حق تعالی است. به عبارت دیگرخدا را از زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی غایب نمودن است. در این صورت انسان رها شده وانهاده، منشا تمام بیماریها، انحراف ها و خطاهای علمی و عملی می‌گردد که علت آن در قرآن بیان شده که همان”خدای غائب را پرستیدن”است. در حالی که خدای سبحان”شهود”مطلق، اول، ظاهر و باطن است.

قرآن کریم با معیارهای واحد و واقع گرا، همه انسانها را مخاطب قرار داده و بر مبنای ایمان به خدا و عمل صالح انحرافات و آسیب های اجتماعی را بیان می نماید؛ همانا انسان در زیان است مگر کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام داده‌اند و یکدیگر را به حق و صبرسفارش نمودند. در این آیه معیار افراد به هنجار و جامعه سالم، ایمان به خدا و در راستای آن عمل صالح می‌باشد.

رتبه بندی انحرافات از نظرقرآن
همه انحرافات اجتماعی در قرآن کریم از یک پایه برخوردار نیستند، بلکه برخی از ارزشهای منفی بیشتری برخوردار بوده و بیشتر مورد نکوهش قرار گرفته است که ازآنها به کبائر تعبیر شده است؛ اگر گناهان بزرگی که از آن نهی شده اید دوری کنید ازگناهان شما می‌گذریم.

در میان هنجارهای دینی، آنچه مستقیما مربوط به رابطه انسان با خداست و بیانگر حق الله است، توحید می‌باشد. لذا مهمترین نابهنجاری، شرک است. زیرا بیشترین آسیب را به مهمترین هنجار دینی که همان توحید و اخلاص است وارد می‌کند و در میان آن دسته از هنجارهای دینی که بیشتر به روابط افراد با یکدیگر مربوط است، احترام به همسر و افراد خانواده می‌باشد. زیرا بیشترین آسیب را به منسجم ترین و عاطفی ترین رابطه اجتماعی”خانواده”وارد می سازد.

واژه های قرآنی پیرامون انحراف
در قرآن کریم، انحراف با واژگانی چون”فسق”، “ضلالت” و “غوایت”آمده است. فسق به معنای خروج از هسته اولیه وجودی و انقطاع از فطرت الهی و توحیدی است. ضلالت به کسی اطلاق می‌شود که با خود بیگانه و نامحرم باشد. بنابراین هر کسی که به دروغ، تهمت، افترا، دزدی، زنا، شراب نوشی، قتل، غارت، تضییع حقوق دیگران، حسد و کینه توزی می پردازد در ضلالت و گمراهی به سر می‌برد و اگر از روی عمد این اعمال را انجام دهد، در ضلالت آشکار است. غوایت به معنای بی هدفی است. این بی هدفی و سرگردانی یکی از بزرگترین و عمده ترین انحرافات می‌باشد.

بنابراین می توان گفت در جامعه ای که یاد و نام خدا در متن افراد جامعه کمرنگ گردد و هدف جامعه تقرب به خدای متعال نباشد و ارزشها و انگیزه های جامعه سمت و سوی غیر الهی پیدا نماید نتیجه ای جز ضلالت و بی هدفی نصیب افراد نمی‌گردد. لذا به تدریج ارزشها به غیرارزشها و سپس به ضد ارزشها تبدیل می‌گردند و تدریجا ضد ارزشها ارزش تلقی می‌شود. در این وضعیت، فرد و جامعه وارونه شده و منکر، معروف و معروف، منکر می‌شود.

 

مهر

همچنین ببینید

صفا و مروه به دلیل راه رفتن زیاد مردم کوچک شده‌اند!!

وهابیت چیزی از کوه مروه باقی نگذاشته است و کوه صفا را هم تراشیده‌اند و از طریق این اظهارات می‌خواهند کار خود را توجیه کنند و می‌گویند مردم ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *