دعای شب و آه سحر

2510f4db302463f2dd57da98d4d5a2fc - دعای شب و آه سحر

ابراهیم شفیعی سروستانی
نیمه شعبان در اذهان شیعیان و محبان اهل بیت،علیهم السلام، به عنوان روز میلاد نجات بخش موعود معنا و مفهوم می‌یابد. روز میلاد بزرگ مردی که انسانیت، ظهور او را به انتظار نشسته و عدالت برای پای بوس قدمش لحظه شماری می‌کند.

نیمه شعبان اگر چه شرافتش را وامدار مولود خجسته ای است که در این روز زمین را با قدوم خویش متبرک ساخته است، اما همه عظمت آن دراین خلاصه نشده و در تقویم عبادی اهل ایمان نیز از جایگاه و مرتبه والایی برخوردار است.

در روایاتی که از طریق شیعه و اهل سنت نقل شده فضیلتهای بسیاری برای عبادت و راز نیاز در شب و روز خجسته نیمه شعبان بر شمرده شده است و این خود تمثیل زیبایی است از این موضوع که برای رسیدن به صبح وصال موعود باید شب وصل با خدا را پشت سرگذاشت، و تا زمانی که منتظر، عمرخویش را در طریق کسب صلاح طی نکند نمی تواند شاهد ظهور مصلح موعود باشد.

با توجه به اهمیت فراوانی که در روایات به شب نیمه شعبان داده شده و حتی آن را هم پایه شب قدر شمرده‌اند، در این مجال برخی از روایتهایی را که در بیان مقام و منزلت این شب روحانی وارد شده‌اند مورد بررسی قرار می دهیم. باشد تا خداوند ما را به عظمت این شب مقدس واقف گرداند و توفیق بهره برداری از برکات آن را عطا فرماید:

از پیامبر گرامی اسلام، صلی الله علیه وآله، در زمینه موضوع محل بحث روایتهای بسیاری نقل شده که یکی از آنها به این شرح است:

«شب نیمه شعبان در خواب بودم که جبرییل به بالین من آمد و گفت: ای محمد! چگونه در این شب خوابیده ای؟ پرسیدم: ای جبرییل! مگر امشب چه شبی است؟ گفت: شب نیمه شعبان است. برخیز ای محمد! پس مرا از جایم بلند کرد و به سوی بقیع برد، در آن حال گفت: سرت را بلند کن! امشب درهای آسمان گشوده می‌شوند، درهای رحمت باز می‌گردند و همه درهای خوشنودی، آمرزش، بخشش، بازگشت، روزی، نیکی و بخشایش نیز گشوده می‌شوند. خداوند در این شب به تعداد موها و پشمهای چارپایان[بندگانش را از آتش جهنم] آزاد می‌کند. امشب خداوند زمانهای مرگ را ثبت و روزیهای یک سال را تقسیم می‌کند و همه آنچه را که در طول سال واقع می‌شود نازل می سازد. ای محمد! هر کس امشب را با منزه داشتن خداوند (تسبیح)، ذکر یگانگی او (تهلیل)، یاد بزرگی او (تکبیر)، راز و نیاز با او (دعا)، نماز، خواندن قرآن، نمازهای مستحب (تطوع) و آمرزش خواهی (استغفار) صبح کند، بهشت جایگاه و منزل او خواهد بود و خداوند همه آنچه را که پیش از این انجام داده و یا بعد از این انجام می دهد، خواهد بخشید …» (۱)

یکی از همسران پیامبر اکرم، صلی الله علیه و آله، حالات ایشان را در شب نیمه شعبان چنین بیان می‌کند:

«در یکی از شبها که پیامبر خدا، صلی الله علیه و آله، در نزد من بود ناگهان متوجه شدم که ایشان بستر خود را ترک کرده است، غیرت خاص زنانه به سراغ من آمد و به گمان اینکه حضرت نزد یکی دیگر از همسران خود رفته است به جستجوی ایشان پرداختم، اما بناگاه دیدم که حضرتش مانند جامه ای که بر زمین افتاده باشد به سجده رفته و چنین راز و نیاز می‌کند:

«اصبحت الیک فقیرا خائفا مستجیرا فلا تبدل اسمی و لاتغیر جسمی و لاتجهد بلائی و اغفرلی »

به سوی تو آمدم در حالی که تهیدست، ترسان و پناه جویم، پس نام مرا برمگردان، جسم مرا تغییر مده، گرفتاریم را افزون مساز واز من در گذر.

آنگاه سر خود را بلند کرد و بار دیگر به سجده رفت و در آن حال شنیدم که می فرمود:

«سجد لک سوادی و خیالی و امن بک فوادی هذه یدای بما جنیت علی نفسی یا عظیم ترجی لکل عظیم اغفرلی ذنبی العظیم فانه لایغفرالعظیم الاالعظیم »

سراپای وجوم برای تو سجده کرده و قلبم به تو ایمان آورده است; این دو دست من با همه جنایتی که برخود روا داشته ام، پس ای بزرگی که برای هرکار بزرگی امیدها به سوی تو است; از گناهان بزرگ من در گذر، چرا که از گناهان بزرگ در نمی‌گذرد مگر پروردگار بزرگ.

بعد از ادای این کلمات سر خود را بلند کرده و برای سومین بار به سجده رفت و این جملات را بر زبان جاری ساخت:

«اعوذ برضاک من سخطک و اعوذ بمعافاتک من عقوبتک و اعوذ بک منک انت کما اثنیت علی نفسک و فوق ما یقول القائلون »

از خشم تو به خوشنودیت پناه می‌برم، از کیفر تو به بخشش ات پناهنده می‌شوم و از تو به سوی خودت پناه می جویم. تو همان گونه ای که خود توصیف کرده ای و بالاتر از آنی که گویندگان می‌گویند.

لحظاتی دیگر سر از سجده برداشت و دوباره به سجده رفت در حالی که می فرمود:

«اللهم انی اعوذ بنور وجهک الذی اشرقت له السموات و الارض و قشعت به الظلمات و صلح به امرالاولین و الاخرین ان یحل علی غضبک او ینزل علی سخطک اعوذبک من زوال نعمتک و فجاه نقمتک و تحویل عافیتک و جمیع سخطک لک العتبی فیما استطعت و لاحول و لاقوه الا بک »

خدایا به نور وجه تو که آسمانها و زمین از آن روشن شده، تاریکیها با آن از بین رفته و کار پیشینیان و آیندگان با آن اصلاح شده است پناه می‌برم، از اینکه به خشم تو گرفتار شوم و یا دشمنی تو بر من نازل شود. پناه می‌برم به تو از زوال نعمتت، نزول ناگهانی عذابت، دگرگونی سلامتی ات و همه آنچه که خشم تو را در پی دارد. خوشنودی نسبت به آنچه من در توان دارم از آن تو است و هیچ حرکت و نیرویی نیست مگر به سبب تو.

چون این حال را از پیامبر دیدم او را رها کردم و شتابان به طرف خانه حرکت کردم. نفس نفس زنان به خانه رسیدم. وقتی پیامبر،صلی الله علیه و آله، به خانه برگشتند و حال مرا دیدند گفتند: چه شده است که اینچنین به نفس نفس افتاده ای؟

گفتم: من ای رسول خدا به دنبال شما آمده بودم، پس فرمود:

آیا می دانی امشب چه شبی است؟! امشب شب نیمه شعبان است، در این شب اعمال ثبت می‌گردند، روزیها قسمت می‌شوند، زمانهای مرگ نوشته می‌شوند و خداوند تعالی همه را می‌بخشد مگر آنکه به خدا شرک ورزیده یا به قمار نشسته است.یا قطع رحم کرده یا برخوردن شراب مداومت ورزیده یا برانجام گناه اصرار ورزیده است …» (۲)

پرسشی که با مطالعه روایتهای بالا به ذهن خطور می‌کند این است که چرا با اینکه در بسیاری از روایات تصریح شده که تعیین زمان مرگ مردمان و تقسیم روزی آنها در شب قدر و در ماه مبارک رمضان صورت می‌گیرد، در دو روایت یاد شده شب نیمه شعبان به عنوان زمان تقدیر امور مزبور ذکر شده است؟

مرحوم سیدبن طاووس (م ۶۶۴ ق) در پاسخ پرسش یاد شده می‌گوید:

«شاید مراد روایات مزبور این باشد که تعیین زمان مرگ و تقسیم روزی به صورتی که احتمال محو و اثبات آن وجود دارد، در شب نیمه شعبان صورت می‌گیرد، اما تعیین حتمی زمان مرگ و یا تقسیم حتمی روزیها در شب قدر انجام می‌شود. و شاید مراد آنها این باشد که در شب نیمه شعبان امور مزبور در لوح محفوظ تعیین و تقسیم می‌شوند، ولی تعیین و تقسیم آنها در میان بندگان در شب قدر واقع می‌شود. این احتمال هم وجود دارد که تعیین و تقسیم امور یاد شده در شب قدر و شب نیمه شعبان صورت گیرد، به این معنا که در شب نیمه شعبان وعده به تعیین و تقسیم امور مزبور در شب قدر داده می‌شود. به عبارت دیگر اموری که در شب قدر تعیین و تقسیم می‌گردند، در شب نیمه شعبان به آنها وعده داده می‌شود. همچنان که اگر پادشاهی در شب نیمه شعبان به شخصی وعده دهد که در شب قدر مالی را به او می‌بخشد، در مورد هر دو شب این تعبیر صحیح خواهد بود که بگوییم مال در آن شب از آن حضرت چنین بخشیده شده است.» (۳)

کمیل بن زیاد از یاران امام علی، علیه السلام، چنین روایت می‌کند که:

در مسجد بصره در نزد مولایم امیرالمؤمنین نشسته بودم و گروهی از یاران آن حضرت نیز حضور داشتند، در این میان یکی از ایشان پرسید: معنای این سخن خداوند که: «فیها یفرق کل امر حکیم »; (۴) در آن شب هر امری با حکمت معین و ممتاز می‌گردد، چیست؟ حضرت فرمودند:

«قسم به کسی که جان علی در دست اوست همه امور نیک و بدی که بر بندگان جاری می‌شود، از شب نیمه شعبان تا پایان سال، در این شب تقسیم می‌شود. هیچ بنده ای نیست که این شب را احیاء دارد و در آن دعای خضر بخواند، مگر آنکه دعای او اجابت شود.» پس از آنکه امام از ما جدا شد، شبانه به منزلش رفتم. امام پرسید: چه شده است ای کمیل؟ گفتم ای امیرمؤمنان آمده ام تا دعای خضر را به من بیاموزی، فرمود:

بنشین ای کمیل! هنگامی‌که این دعا را حفظ کردی خدا را در هر شب جمعه، یا در هر ماه یک شب، یا یک بار در سال یا حداقل یک بار در طول عمرت، با آن بخوان، که خدا تو را یاری و کفایت می‌کند و تو را روزی می دهد، و از آمرزش او برخوردار می‌شوی، ای کمیل! به خاطر زمان طولانی که تو با ما همراه بوده ای بر ما لازم است که درخواست تو را به بهترین شکل پاسخ دهیم، آنگاه دعارا چنین انشاءفرمود…» (۵)

شایان ذکر است که این دعا همان دعایی است که امروزه آن را با نام «دعای کمیل » می‌شناسیم.

امیرمؤمنان علی،علیه السلام، در روایتی دیگر در فضیلت شب نیمه شعبان چنین می‌گوید:

«در شگفتم از کسی که چهار شب از سال را به بیهودگی بگذراند: شب عید فطر، شب عید قربان، شب نیمه شعبان و اولین شب از ماه رجب » (۶)

از امام صادق،علیه السلام، روایت شده که پدر بزرگوارشان در پاسخ کسی که از فضیلت شب نیمه شعبان از ایشان پرسیده بود فرمودند:

«این شب برترین شبها بعد از شب قدر است، خداوند در این شب فضلش را بربندگان جاری می سازد و از منت خویش گناهان آنان را می‌بخشد، پس تلاش کنید که در این شب به خدا نزدیک شوید. همانا این شب، شبی است که خداوند به وجود خود سوگند یاد کرده که در آن درخواست کننده ای را، مادام که درخواست گناه نداشته باشد، از درگاه خود نراند. این شب، شبی است که خداوند آن را برای ما خاندان قرار داده است، همچنان که شب قدر را برای پیامبر ما،صلی الله علیه وآله، قرار داده است. پس بر دعا و ثنای بر خداوند تعالی بکوشید، که هر کس در این شب صدمرتبه خداوند را تسبیح گوید، صد مرتبه حمدش را بر زبان جاری سازد، صد مرتبه زبان به تکبیرش گشاید و صدمرتبه ذکر یگانگی (لااله الاالله) او را به زبان آورد، خداوند از سر فضل و احسانی که بر بندگانش دارد، همه گناهانی را که او انجام داده بیامرزد و درخواستهای دنیوی و اخروی او را برآورده سازد، چه درخواستهایی که برخداوند اظهار کرده و چه درخواستهایی که اظهار نکرده و خداوند با علم خود بر آنها واقف است و …» (۷)

در این مجال فرصت پرداختن به همه روایتهایی که در فضیلت شب و روز نیمه شعبان وارد شده‌اند نیست (۸) و گمان می‌کنیم که روایتهای یادشده برای ارائه تصویری روشن از جایگاه برجسته شب نیمه شعبان در میان دیگر شبهای سال کافی باشند. اما چنانکه در ابتدای سخن نیز گفته شد، شرافت این شب خجسته، علاوه بر همه آنچه که بیان شد، به اعتبار مولود مبارکی است که در این شب قدم به عرصه خاک نهاده است. وجود مقدسی که سالها پیش از تولدش مژده میلاد او به مسلمانان داده شده بود و شاید همه عظمت این شب و تکریم و بزرگداشتی که در کلمات معصومان،علیهم السلام، از آن شده است به خاطر وجود همین مولود مبارک باشد. چنانکه بزرگانی چون سیدبن طاووس به این موضوع اشاره کرده و بر همگان لازم دانسته‌اند که در این شب خدای خویش را به سبب منت بزرگی که با میلاد امام عصر،علیه السلام، بر آنها نهاده سپاس گویند و تا آنجا که در توان دارند شکر این نعمت الهی را به جای آورند. (۹)

در یکی از دعاهایی که در شب نیمه شعبان وارد شده است چنین می خوانیم:

«اللهم بحق لیلتنا هذه و مولودها و حجتک و موعودها التی قرنت الی فضلها فضلا فتمت کلمتک صدقا و عدلا لا مبدل لکلماتک …» (۱۰)

بار خدایا تو را می خوانیم به حق این شب و مولود آن، و به حق حجتت و موعود این شب، که فضیلتی دیگر بر فضیلت آن افزودی و سخن تو از روی راستی و عدالت به حد کمال رسیده و هیچ کس را یارای تبدیل و تغییر سخنان تو نیست.

مطابق روایتهای بسیاری که شیعه و اهل سنت آنها را نقل کرده‌اند میلاد خجسته امام عصر، علیه السلام، در شب نیمه شعبان سال ۲۵۵ ق واقع شده و باعث مزید فضیلت این شب مبارک گشته است. (۱۱)

در پایان این مقاله به عنوان حسن ختام گزارشی را از شب میلاد امام عصر علیه السلام به نقل از حکیمه خاتون دختر بزرگوار امام جواد،علیه السلام، و عمه بزرگوار امام حسن عسکری،علیه السلام، نقل می‌کنیم، ایشان می فرماید:

«ابو محمدحسن بن علی،علیه السلام، به دنبال من فرستاد و فرمود: ای عمه! امشب روزه ات را با ما افطار کن زیرا امشب شب نیمه شعبان است و خداوند در این شب آن حجتی را که حجت او در زمین است آشکار می سازد. پرسیدم: مادر او کیست؟ فرمود: نرجس، عرض کردم: خدا مرا فدای شما گرداند، به خدا قسم در او هیچ اثری از حاملگی نیست! فرمود: موضوع این چنین است که می‌گویم، حکیمه خاتون ادامه می دهد: من [به خانه امام عسکری] درآمدم، پس از آنکه سلام کردم و نشستم نرجس پیش من آمد و در حالی که کفشهای مرا از پایم بیرون می آورد گفت: ای بانوی من چگونه شب کردی؟ گفتم: بلکه تو بانوی من و بانوی خاندان منی. سخن مرا انکار کرد و گفت: چه شده است عمه؟ به او گفتم: دختر جان خداوند تبارک و تعالی در همین شب به تو فرزند پسری عطا می‌کند که سرور دنیا و آخرت خواهد بود. نرجس از حیا در جای خود نشست. وقتی از نماز عشاء فارغ شدم و افطار کردم، به بستر رفتم و خوابیدم، در نیمه های شب برای نماز برخاستم، نمازم را تمام کردم، در حالی که هنوز نرجس خوابیده بود و اثری از زایمان در او نبود. تعقیب نماز را به جای آوردم و خوابیدم، اما لحظاتی بعد وحشت زده از خواب بیدار شدم. که در این موقع نرجس هم برخاست و به نماز ایستاد.

حکیمه می‌گوید: در همین حال شک و تردید به سراغ من آمد، اما ناگهان ابومحمد[امام حسن عسکری]، علیه السلام، از همان جا که نشسته بود ندا برآورد: ای عمه! شتاب مکن که آن امر نزدیک شده است. حکیمه ادامه می دهد: در حال خواندن سوره های سجده و یس بودم که نرجس با اضطراب از خواب بیدار شد، من با شتاب پیش او رفتم و گفتم: نام خدا بر تو باد، آیا چیزی احساس کردی؟ گفت: بله، عمه جان. به او گفتم: بر خودت مسلط باش و آرامشت را حفظ کن، که این همان است که به تو گفتم. حکیمه ادامه می دهد: دقایقی کوتاه خواب به سراغ من آمد و در همین موقع بود که حالت زایمان به نرجس دست داد و من به سبب حرکت نوزاد بیدار شدم، جامه را از روی او کنار زدم و دیدم که او اعضای سجده را به زمین گذاشته و در حال سجده است، او را در آغوش گرفتم و با تعجب دیدم که او کاملا پاکیزه است و از آثار ولادت چیزی بر او نمانده است. در این هنگام ابومحمد[امام حسن عسکری] علیه السلام ندا برآورد که: ای عمه! پسرم را نزد من بیاور. نوزاد را به سوی او بردم، آن حضرت دستانش را زیر رانها و کمر او قرار داد و پاهای او را برسینه خود گذاشت، آنگاه زبانش را در دهان او کرد و دستانش را بر چشمها و گوشها و مفاصل او کشید و بعد از آن گفت: پسرم! سخن بگو و آن نوزاد زبان گشود و گفت: شهادت می دهم که خدایی جز خدای یکتا نیست و هیچ شریکی برای او وجود ندارد و شهادت می دهم که محمد،صلی الله علیه وآله، فرستاده خداست. آنگاه بر امیرمؤمنان،علیه السلام، و سایر امامان درود فرستاد تا به نام پدرش رسید …» (۱۲)

امیدواریم که خداوند به برکت مولود با عظمت شب نیمه شعبان به همه ما توفیق درک فضیلت های این شب خجسته را عطا فرماید و همه ما را از زمره یاوران و خدمتگزاران مولود این شب قرار دهد.

پی نوشتها:

۱. ابن طاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، ص ۲۱۲، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۷ ق; المجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۹۸، ص ۴۱۳، بیروت، مؤسسه الوفاء، ۱۴۰۳ ق.

۲. ابن طاووس، علی بن موسی، همان، صص ۲۱۷ -۲۱۶.

۳. همان، ص ۲۱۴.

۴. سوره دخان (۴۴) آیه ۴.(لازم به توضیح است که غالب مفسران آیه یادشده را ناظر به شب قدر دانسته‌اند.ر.ک: الطباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیرالمیزان، ج ۱۸، ص ۱۳۰، قم، انتشارات اسلامی.)

۵.ابن طاووس، علی بن موسی، همان، ص ۲۲۰.

۶.المجلسی، محمدباقر، همان، ج ۹۴، ص ۸۷، ح ۱۲.

۷.ابن طاووس، علی بن موسی، همان، ص ۲۰۹; المجلسی، محمدباقر، همان، ج ۹۴ الصدوق، محمدبن علی بن الحسین، همان، ج ۲، ص ۴۲۴، ح ۱.

۸.ابن طاووس، علی بن موسی، همان ص ۲۰۹; المجلسی، محمدباقر، همان، ج ۹۴، ص ۸۵، ح ۵.

۹.ر.ک: ابن طاووس، علی بن موسی، همان، صص ۲۳۷-۲۰۷; المجلسی، محمدباقر، همان.

۱۰.ابن طاووس، علی بن موسی، همان، ص ۲۱۹.

۱۱. ر. ک: الکلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج ۱، ص ۵۱۴، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵، الصدوق، محمدبن علی بن الحسین، کمال الدین و تمام النعمه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۹۵ق، ج ۲، ص ۴۳۲; شبراوی، عبدالله بن محمد، الاتحاف تجب الاشراف، ص ۱۷۹; ابن صباغ المالکی، نورالدین علی بن محمد، الفصول المهمه فی معرفه الائمه، ص ۳۱۰.

۱۲. الصدوق، محمدبن علی بن الحسین، همان، ج ۲، ص ۴۲۴، ح ۱; المجلسی، محمدباقر، همان، ج ۵۱، ص ۲.

همچنین ببینید

آغاز امامت خاتم الاوصياء (ع)

مهدى خليليان‏تنهاى تنها نشسته است، در پستوى خانه در سوگ پدر ... شيون‏ ها، نشان از شهادت دارند. دوست و دشمن آمده‏ اند. فرصت تماشاى پيكر پاك ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *