نقش سطح تحصيلات در ازدواج و موفقيت زناشويى‏

d81007c55a340d200cf56f3b49b9cc87 - نقش سطح تحصيلات در ازدواج و موفقيت زناشويى‏

سید محمّد پاکدامن شهرى- روانشناس
عدّه زیادى از روانشناسان و جامعه شناسان، بر این باورند که اگر هنگام انتخاب همسر به تشابه در جنبه هاى مختلف زندگى توجّه شود، زندگى موفّقیت آمیزتر خواهد بود. تشابه در ابعاد مختلف زندگى، از جمله تشابه فرهنگى، مذهبى، تشابه قومى و نژادى، تحصیلى و … در موفّقیت ازدواج نقش دارند. شاید اختلاف سطح تحصیلى در نگاه اوّل، عامل بسیار مهمّى در موفّقیت زندگى زناشویى به نظر نرسد؛ امّا نتایج پژوهش هاى متعدّد روانشناسان و جامعه شناسان نشان داده است که اهمّیت این مورد، کمتر از اهمّیت تشابه در سایر زمینه ها نیست.

تأثیر تشابه تحصیلى بر کاهش میزان طلاق
نتایج پژوهشى که توسط لینگ اشتاد در سال ۲۰۰۴ م.، در کشور «نروژ»، به منظور بررسى تأثیر تحصیلات زوجین و والدین بر میزان طلاق بر روى ۹۶۵. ۱۲ زوج انجام شد، نشان داد که تشابه تحصیلاتى زوجین (صرف نظر از سطح آن)، میزان طلاق را کاهش مى دهد؛ به عبارت دیگر، میزان طلاق زوجینى که از نظر تحصیلاتى اختلاف داشتند، بیشتر از زوج هایى بود که تحصیلات یکسانى داشتند. همچنین میزان طلاق در فرزندان والدینى که تشابه تحصیلاتى داشتند، کمتر از فرزندان زوج هایى بود که از نظر سطح تحصیلات، باهم تفاوت فاحشى داشتند.

در مطالعه دیگرى، کرافت و نیمان، در سال ۲۰۰۹ م.، به بررسى تأثیر تشابه تحصیلاتى ۱۱۰۳ زوج آلمانى پرداختند. نتایج این پژوهش نیز نشان داد میزان طلاق در زوج هایى که از نظر تحصیلى یکسان بودند، کمتر از زوج هایى است که تفاوت تحصیلى دارند. نرخ طلاق در خانواده هایى که زوجین، تحصیلات بالایى داشتند، کمتر از خانواده هایى بود که سطح تحصیلى زوجین پایین بود.

افزایش رضایت زناشویى
رودلف در سال ۲۰۰۵ م.، بر پایه نتایج پژوهش هایش، معتقد است که تشابه تحصیلاتى موجب افزایش رضایت زناشویى زوجین مى شود. وى به منظور بررسى تأثیر تشابه تحصیلى بر رضایت زناشویى، پژوهش هاى گسترده اى انجام داد. نتایج این تحقیقات نشان دادند که از نظر مردم پنج کشور «فنلاند»، «آلمان»، «انگلیس»، «فرانسه» و «ایتالیا» تشابه تحصیلاتى، یکى از مهم ترین عوامل رضایت زناشویى است.

یافته هاى حاصل از مطالعه هارلم در سال ۲۰۰۷ م.، نیز عقیده رودولف را تأیید مى کند. هارلم که به بررسى عوامل مؤثّر در رضایت زناشویى زوج هاى ترک پرداخته بود، دریافت که تشابه تحصیلى یکى از پنج عامل مؤثّر در رضایت زناشویى است. در این پژوهش، بیشتر زنان تشابه تحصیلى را در رضایت زناشویى دخیل مى دانستند.

رشد اجتماعى کودکان
بک و همکارانش در سال ۲۰۰۲ م.، در یک پژوهش، به بررسى تأثیر تشابه تحصیلاتى والدین بر آمادگى کودکان پنج ساله در ۸۹۸. ۴ خانواده آمریکایى پرداخت. نتایج، حاکى از آمادگى بیشتر فرزندان والدین داراى تشابه تحصیلاتى در مقایسه با فرزندان والدینى بود که از نظر تحصیلى با هم تفاوت زیادى داشتند. کودکان گروه اوّل از رشد اجتماعى بیشترى برخوردار بودند. همچنین میزان آمادگى فرزندان
والدینى که هر دوى آنها تحصیلات بالایى داشتند، بالاتر از آمادگى کودکانى بود که والدینشان تحصیلات پایینى داشتند.

پیشرفت تحصیلى فرزندان
در یک پژوهش، بونکه و آندرسن، در سال ۲۰۰۴ م. به بررسى این موضوع پرداختند که آیا تشابه تحصیلاتى والدین بر میزان زمانى که والدین براى فرزندانشان اختصاص مى دهند، تأثیر مى گذارد یا خیر؟

مشخّص شد والدینى که داراى تشابه تحصیلى هستند، وقت بیشترى را به فرزندانشان اختصاص مى دهند و این میزان، به خصوص در والدین داراى سطح تحصیلات بالا، بسیار بیشتر از گروه هاى دیگر است. اختصاص دادن وقت کافى به فرزندان، سبب کاهش مشکلات آنها و پیشرفت تحصیلى شان مى شود.

موضوع یکى از پایان نامه هاى دوره کارشناسى روانشناسى در «مشهد مقدّس»، تأثیر اشتغال مادران بر پیشرفت تحصیلى فرزندانشان در مدارس امام رضا (ع) بود که در آن، موضوع تحصیلات مادران نیز مورد بررسى قرار گرفت و این نتیجه حاصل شد مادرانى که سطح تحصیلات عالیه دارند، ولى خانه دار هستند، بیشترین تأثیر مثبت بر پیشرفت تحصیلى فرزندان خود دارند.

وقتى که زوجین سطح تحصیلاتشان یکسان یا نزدیک به هم باشد، آنها دیدگاه هاى نزدیک به هم دارند و یکدیگر را بهتر درک مى کنند و معمولًا رضایت آنها از زندگى زناشویى بیشتر مى شود. در این مورد، معمولًا اگر مرد به دلیل اینکه ریاست و سرپرستى خانواده را بر عهده دارد، سطح تحصیلاتش نسبت به زن بالاتر باشد، مشکلات کمترى ایجاد خواهد شد.

بر اساس نتایج پژوهش ها، معمولًا والدینى که از شیوه هاى فرزندپرورى مقتدرانه (محبّت و کنترل کافى والدین) استفاده مى کنند، والدینى هستند که داراى سطح تحصیلات عالى هستند، معمولًا بیشتر با فرزندانشان ارتباط دارند، با آنها کتاب مى خوانند، صحبت مى کنند و …؛ در حالى که والدینى که سطح تحصیلات پایین ترى دارند، معمولًا دوست دارند که فرزندانشان دستورات آنها را اطاعت کنند و ارتباط دوستانه اى با فرزندان ندارند. بنابراین روانشناسان توصیه مى کنند که در زمینه ازدواج، بهتر است افراد از طبقاتى که نزدیک هم هستند (داراى تشابه تحصیلى) با یکدیگر ازدواج کنند؛ زیرا اختلافات آنها در ارزش ها و باورهایشان کمتر است.

در صورتى که سطح تحصیلات مرد، پایین تر از زن باشد، مشکلاتى ممکن است بروز نماید که به تعدادى از آنها اشاره مى شود:

سوء تعبیرهاى دائمى
از آنجایى که مرد رئیس خانواده است، بهتر است تحصیلات او برابر یا بالاتر از همسرش باشد تا بتواند نقش خود را به خوبى ایفا کند؛ به خصوص که بالا بودن سطح تحصیلات زن از مرد در کشور ما، چندان مرسوم نیست و ممکن است مرد در مورد هر یک از رفتارهاى همسرش، دچار سوء تعبیر شود و حس کند که همسرش قصد دارد ضعف هاى او را به رخش بکشد. این امر در دراز مدّت، اعتماد به نفس مرد را کاهش داده و او دیگر قادر نیست نقش خود را به عنوان رئیس خانواده، به خوبى ایفا کند. از طرف دیگر، ممکن است مرد خانواده براى پنهان کردن ضعف خود در این مورد و ثابت کردن این موضوع که او رئیس خانواده است، حتّى حرف هاى منطقى همسرش را هم نپذیرد.

اشتراکات کم
نمى توان انکار کرد که تحصیلات، نوع نگرش افراد را نسبت به مسائل مهمّ زندگى تغییر مى دهد؛ مثلًا ممکن است مرد معتقد باشد انسان موفّق، کسى است که پول زیادى داشته باشد؛ امّا زن به همین اندازه روى مطالعه تأکید داشته باشد. به همین ترتیب، تفریحات و علایق این دو فرد از هم متفاوت است.

واکنش دیگران
خیلى اوقات زنان براى رسیدن به اهداف تحصیلى، ازدواج خود را به تأخیر مى اندازند؛ در حالى که اقوام و آشنایان منتظر هستند تا ببینند بالأخره او، چه کسى را انتخاب مى کند. اینجاست که یک چالش درونى براى خانم ها اتّفاق مى افتد: اگر کسى از او بپرسد که تحصیلات همسرش چقدر است، مى تواند بدون ناراحتى بگوید که او دیپلمه است یا نه؟ در چنین شرایطى، قطعاً نمى توانید از همسرتان بخواهید خودش را داراى تحصیلات دانشگاهى جا بزند و جلوى فامیل، حقیقت را نگوید، چون در این صورت، شخصیت او را زیر سؤال برده اید.

علاوه بر این، بررسى ها نشان داده است که میزان بروز اختلافات در خانواده هایى که سطح تحصیلات مرد از زن بالاتر است، کمتر از خانواده هایى است که در آنها، زن از تحصیلات بالاترى برخوردار است.

در بعد تربیت فرزندان، اختلافاتى بین والدین با سطح تحصیلى متفاوت روى مى دهد؛ به عنوان مثال اگر مادر تحصیل کرده و پدر بى سواد یا کم سواد است، مشاهده مى شود که پدر، فرزندان را توبیخ و گاه تنبیه مى کند. در مراودات و مهمانى ها همیشه یکى از زوجین، مکدّر و ناراحت است؛ زیرا اگر معاشران از دوستان تحصیل کرده باشند، طرفى که از معلومات کمترى برخوردار است، احساس رنجش خواهد کرد و چنانچه از خانواده هاى عادّى باشند، فرد تحصیل کرده دچار ملال خواهد شد. در این گونه خانواده ها، کودکان دو قطبى بار مى آیند؛ زیرا از دو نوع مربّى برخوردار هستند.

مغایرت فرهنگ زوجین، هرگز پوشیده و پنهان نمى ماند؛ بلکه در مواردى بین زن و شوهر، اصطکاک و تصادم به وجود مى آید و کودکان از امنیت خاطر، در حدّ کمال برخوردار نخواهند شد.

ممکن است زن و مرد که باید یار و یاور همدیگر باشند، در این گونه خانواده ها، احساس تنهایى و غربت نمایند و پر واضح است که احساس تنهایى موجب ملال و افسردگى خواهد بود.

منابع:
– «گلستان سعدى»، داستان طوطى و زاغ.
– کتاب «زن امروز، مرد دیروز»، مؤلّف: آقاى کیهان نیا.
– سایت تبیان.[۱]

همچنین ببینید

روز جهانی حجاب

امروز اول فوریه روز جهانی حجاب است؛ برنامه‌های مختلفی به همین مناسبت در کشورهای مختلف اجرا می‌شود و هدف از گرامیداشت آن به رسمیت شناختن ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.