بيوتروريسم و تهديدهاى نوين عليه مسلمانان‏

64d7e06f0c5695aecfa44486a50c4138 - بيوتروريسم و تهديدهاى نوين عليه مسلمانان‏

پروفسور دکتر على کرمى استاد تمام دانشگاه علوم پزشکى بقیهالله (عج) داراى تخصّص زیست فناورى (بیوتکنولوژى) پزشکى و فوق تخصّص مهندسى ژنتیک و بیولوژى مولکولى حدود ۳۰ سال است که در کنار تحقیقات و تدریس در حوزه هاى تخصّصى دانشگاهى خود در عرصه دفاع بیولوژیک، بیوتروریسم و تهدیدهاى نوین فعّالیت مى کند. وى که مسئول پدافند غیرعامل دانشگاه بقیهالله (عج) است، در گفت وگویى صمیمى و دلسوزانه درباره تهدیدهایى صحبت کرد که دشمنان علیه تشیع و حتّى بشریت به کار مى گیرند. امید که این گفت وگو سرآغاز فعّالیت هاى بعدى باشد و مقبول طبع شریف امام عصر (عج) قرار گیرد.

 

 

لطفاً، ابتدا بفرمایید معناى بیوتروریسم چیست؟

با تشکّر از شما؛ لازم است در آغاز این را عرض کنم که سلاح هاى کشتار جمعى، چهار دسته است: هسته اى، بیولوژیک، شیمیایى و رادیولوژیک.
از زمان دفاع مقدّس که به دانشگاه وارد شدم، متوجّه شدم که دشمن علاوه بر تسلیحات عادى، امکان استفاده از یک سرى سلاح ها را که به سلاح هاى کشتار جمعى معروف هستند، دارد. متأسّفانه طى سال هاى بعد از آن هم دیدیم که صدّام در جنگ، از سلاح هاى شیمیایى به نحو گسترده اى علیه نیروهاى نظامى و غیرنظامى استفاده کرد. معلوم شد این سلاح ها کار جمعى دشمنان بین المللى ماست و صدّام فقط عامل اجرایى آنها بوده است. ما از حدود سال ۶۳ مى دانستیم احتمال دارد که صدّام از سلاح هاى بیولوژیک یا میکروبى هم استفاده کند. خبر داشتیم که غربى ها سلاح هاى میکروبى در اختیار صدّام گذاشته‌اند که خدا را شکر جنگ تمام شد و او نتوانست از اینها غیر از چند مورد محدود استفاده کند. مثلًا در شهر «سلیمانیه» که کردهاى عراق تظاهرات کرده بودند، آب شهر را با میکروب عامل اسهال و استفراغ آلوده کرده بودند و به این ترتیب، شورش مهار شد یا در چند مورد، علیه رزمندگان ما این سلاح ها را تست کرد که سبب عفونت و مسمومیت رزمندگان شد.

بعد از پایان جنگ، عنوان و شکل ماجرا عوض شد و به جاى جنگ، موضوع تهدیدات بیولوژیک در دستور کار قرار گرفت. این مقوله خودش چند نوع است و یک نوع از انواع آن، بیوتروریسم است.
واژه بیوتروریسم از دو بخش تشکیل شده است: بیو و تروریسم؛
بیو به معناى حیات و زندگى است و تروریسم به معنى تهدید و ارعاب و کشتن افراد.
در کشور ما، مقوله تروریسم موضوع کاملًا شناخته شده اى است و در طول بیش از سى سال بعد از انقلاب، حقیقتاً کشور ما قربانى ترور بوده است. ترور، تهدید و ارعابى است که به حذف فیزیکى فرد منجر شود. ترور عادى با بمب و تفنگ و اسلحه و موادّ منفجره و مانند آن اتّفاق مى افتد؛ امّا در کنار آن، چون استفاده از سلاح در کشورها، روز به روز سخت تر مى شود، بعضى ها فکر کرده‌اند راه هاى ساده ترى هم براى ترور هست که سیستم هاى اطّلاعاتى و امنیتى هم متوجّه این روش ها نشوند. این روش ها با استفاده از عوامل بیولوژیک، شیمیایى و رادیولوژیک است که به اوّلى «بیوتروریسم»، دومى «کیموتروریسم» و سومى «رادیوتروریسم» گفته مى شود.

تعریف ساده بیوتروریسم با این مقدّمه، چهره زشتى از ترور با استفاده از عوامل و سموم بیمارى زاى بیولوژیک، یعنى با منشأ زیستى (نه شیمیایى که سلاح شیمایى را به وجود مى آورد)، طبیعت و موجودات زنده در عرصه هاى انسان، دام، محصولات کشاورزى و هر چیزى که با انسان ارتباط پیدا مى کند براى ترور، ارعاب، صدمه زدن به یک جامعه است؛ یعنى به جاى گلوله و تفنگ که استفاده از آنها سخت، خطرناک و قابل رصد است، مى آیند از این موارد استفاده مى کنند.

روش هاى بیوتروریستى از استفاده از سلاح به مراتب خطرناکترند؛ چون یک سلاح مى تواند یک یا نهایتاً چند نفر یا یک بمب مثلًا ۵۰ یا ۱۰۰ نفر را بکشد؛ امّا اگر خداى ناکرده آب، هوا، سبزى و داروى یک شهر آلوده گردد، به یک جمعیت گسترده ده ها هزار یا در یک کشور، میلیون نفرى آسیب رسانده مى شود. مثلًا الآن که در حال ضبط این گزارش هستیم، در شهر «سپیدان» استان «فارس» به دلیل برخى سهل انگارى ها، با آلوده شدن منابع آب شهر، حدود ۲۰۰۰ نفر بیمارى گوارشى و اسهال و استفراغ گرفته‌اند. اینقدر خطرناک است.

دشمنان و به خصوص تروریست ها وقتى میزان تأثیرگذارى این سلاح را مشاهده کردند، با کمال تأسّف به آن بیشتر علاقه مند شدند.

ببینید الآن در کشور ما، به واسطه اشراف اطّلاعاتى قوى نیروهاى اطّلاعاتى و امنیتى ما، ترورها تا حدّ زیادى قطع شده است. سربازان گمنام امام زمان (ع) برنامه هاى ترور را تا آن سوى مرزها روى هوا شکار مى کنند؛ امّا وقتى فقط یک خبر درباره آلوده بودن یک مادّه غذایى، مانند ماجراى روغن پالم پخش مى شود، کلّ کشور ملتهب مى گردد. عوامل بیولوژیک اصلًا قابل شناسایى و رصد نیستند و شما به راحتى از همه دستگاه هاى بازرسى مى توانید مثلًا یک بسته خرماى آلوده شده را رد کنید. در حالى که این دستگاه ها یک ناخن گیر کوچک را مى توانند رصد نمایند، امّا به راحتى میکروب ها را رد کرده و وارد کشور مى کنند. الآن ما در شرق کشور، معضلى به نام دام هاى آلوده و سرگردان داریم که دام ها را آلوده مى کنند و آنها را در مرزهاى ما رها مى کنند. این دام ها، آلوده به ویروس هایى هستند و وارد گلّه هاى ما مى شوند. سخت است شما بتوانید بفهمید این گاوى که الآن دارد به گلّه شما اضافه مى شود، صاحب دارد یا نه؟ سالم است یا بیمار؟ اخبارى که درباره بیمارى هاى فراگیر دام ها در شهرهاى مختلف این روزها مى شنوید، ناشى از این جریانات است. قاچاق دام از کجا معلوم است با هدف آلوده کردن و بیوتروریسم نباشد، پس بیوتروریسم روشى است بسیار مخفى و متنوّع.

عوامل بیولوژیک مورد استفاده در این سلاح ها و تهدیدها هم عبارتند از: ویروس ها، باکترى ها، میکروب ها، قارچ ها، انگل ها، سموم گیاهى و حیوانى، سموم موجود در میکروب ها، مانند بوتولیسم.

تصوّر کنید یک نفر این سمّ خطرناک بوتولیسم یا هر سمّ دیگرى را وارد آب یک شهر بکند یا در جایى که جمعیت زیادى تجمّع کرده‌اند، از طریق گلاب هایى که روى سر مردم مى پاشند، آن را به مردم منتقل کند. مردم هم هیجان زده، خیال مى کنند این طرف دارد کار خیر انجام مى دهد. راه هاى انجام این تهدیدات به قدرى ساده است که حتّى نیروهاى امنیتى هم نمى توانند این اقدامات را متوجّه شوند.

این عوامل تهدیدزا با چه روش هایى به کار گرفته مى شوند؟

روش هاى به کارگیرى این عوامل بسیار گسترده است. در میان چهار روش کشتار جمعى که اشاره کردم، فقط این یکى زنده است، بقیه مرده‌اند؛ یعنى شیمیایى، رادیولوژیک و هسته اى موادّ مرده هستند؛ ولى عوامل بیولوژیک- البتّه غیر از سم که محصول عامل بیولوژیک است- زنده‌اند و تکثیر مى شوند. به همین علّت هم هست که این روزها اخبار بیوتروریسم بیشتر شده و با آن جدّى تر از قبل مواجهیم. چون زنده است، مى تواند تکثیر شود. ما بستر تکثیر را هم متأسّفانه فراهم کرده ایم. ببینید موضوع زباله در شهرهاى ما، اصلًا مقوله کنترل شده اى نیست. مردم رعایت نمى کنند، جوى هاى آب آلوده به موادّ غذایى مى شود و این زباله هاى غذایى بستر رشد میکروب ها مى شود. بوى گند زباله یعنى رشد میکروب. موش و بقیه حیوانات هم منتقل کننده و دامن زننده به این بیمارى ها هستند.

دارو هم یکى از روش هاى بیوتروریسم است. نمونه اش همین ماجراى فاکتور ۸ که از طریق داروهاى آلوده فرانسوى، صدها نفر را به هموفیلى و ایدز مبتلا کردند. برخى از شرکت هاى دارویى هم هستند که از طریق قاچاق، الآن دارند داروهاى آلوده را به کشور وارد مى کنند.

جوانان ما بستر تهدیدهاى بیولوژیک هستند؛ چون در سنّ بارورى و تصدّى مدیریت ها و … هستند. الآن سالن هاى ورزشى مورد تهدیدات بیولوژیک شده‌اند. سند داریم که این مکمل هایى که براى بدنسازى استفاده مى شوند، عقیم کننده‌اند، داروهاى کنترل باردارى ممکن است در نهایت، منجر به عوارض جبران ناپذیرى بشوند.

از موارد بسیار مهمّ بیوتروریسم، غذا است. سازمان بهداشت جهانى سال ۲۰۱۵ م. را با شعار امنیت غذایى از مزرعه تا سفره قرار داد. چرا؟ چون غذا به عنوان یک ضرورت غیرقابل اجتناب، مورد مصرف روزانه بشر از تولّد تا مرگ است. اخیراً موضوع ایمنى و امنیت غذا به شدّت مورد توجّه قرار گرفته است؛ زیرا بسیارى از بیمارى ها از طریق آب و غذا منتقل مى شوند چه به شکل بیمارى هاى حادّ چه مزمن که پس از سال ها بروز پیدا مى کنند.

آلودگى موادّ غذایى به انواع موادّ شیمیایى، سموم و میکرب ها، مى تواند به شدّت مشکل ساز شود. دشمن مى تواند با آلوده کردن موادّ غذایى چه وارداتى چه داخلى، کشور را دچار مشکل کند. بروز انواع آفات در محصولات کشاورزى و دامى مى تواند عمدى باشد. پس باید خیلى مراقب بود.

حال موضوع جدید ترى هم در ۲۰ سال گذشته مطرح شده است و آن هم ورود محصولات غذایى دستکارى شده ژنتیکى یا تراریخته به بازار جهانى است که به GMO معروف است. شکّى در این نیست که از فناورى هاى نوین زیستى باید براى ارتقاى کیفیت و کمّیت موادّ غذایى استفاده شود؛ ولى حرف ما این است، ابهاماتى در مورد سلامتى محصولات تراریخته، مثل برنج، ذرّت، سویا، و …. براى انسان و طبیعت وجود دارد. این محصولات قبل از ورود به مزرعه باید آزمایش هاى مختلف ایمنى را طى کنند و از طرف مسئولان مربوط مجوّز دریافت کنند. حال با کمال تأسّف مى شنویم هزاران تن از این محصولات، به عنوان خوراک دام یا روغن یا حتّى محصول قابل مصرف، مثل برنج و ذرّت وارد مى شوند؛ در حالى که مردم اطّلاع ندارند که تراریخته است؟

یا بذرهاى تراریخته وارد مزارع کشور شده است آیا نظارتى بر اینها هست، که کنترل شده باشد؟ آیا آزمایش هاى لازم براى ایمنى آن براى مردم و طبیعت انجام شده است؟ آیا مجوّز اخذ شده است؟

مسئولان مربوط بایستى در این مورد، بسیار دقّت کنند. سلامت مردم و طبیعت کشور اولویت اوّل امنیت ملّى است.

هدف بعدى بیوتروریسم غذاى شماست!

باز از نمونه روش هاى استفاده شده، مى توان به پاکت نامه اشاره کرد که افراد براى ابراز دشمنى، مادّه آلوده بیولوژیک را با سمّى روى مثلًا شکلات ریخته و براى خانواده اى پست مى کنند. هواپیماهاى سمپاشى یا همین پهبادهاى دشمن یکى از ابزارهاى مورد استفاده براى انتقال این عوامل هستند که ممکن است، شبانه، بى سروصدا بیایند و یک شهر را آلوده کنند. البتّه به همین علّت، سیستم پدافند هوایى ما فوق العادّه تقویت شده است. یا موادّ غذایى و محصولات کشاورزى را آلوده و مسموم کنند، موادّ غذایى که قوت روزانه مردم است، بستر مناسبى مى باشد که دشمن مى تواند مردم را آلوده کند.

به علّت این تنوّع گسترده و عجیب راه هاى تهدید بیولوژیک، باید در خرید موادّغذایى خیلى دقّت کرد. البتّه وظیفه مسئولان نظام این است که نگذارند این مواد به دست مردم برسد؛ ولى بد نیست خود مردم هم در خریدها دقّت کنند.

در دنیاى کنونى، حملات بیوتروریستى از ناحیه کدام کشورها و گروه ها بیشتر مورد استفاده قرار مى گیرد؟

براى پاسخ به این سؤال، ابتدا باید ببینیم کشور مورد مطالعه ما چقدر تهدیدپذیر است؟ مثلًا کشورهاى «سوییس» و «سوئد» از نظر ما نسبتاً کشورهاى امنى به شمار مى آیند؛ امّا کشورى که به دنبال استقلال باشد یا دشمنانى داشته باشد، این کشورها قطعاً تهدیدپذیرترند. ریشه اصلى این تهدیدها، رژیم صهیونیستى و بعد از آن، آمریکاست. یکى از بزرگترین اماکن تولید عوامل بیولوژیک در رژیم صهیونیستى است. مرکز تحقیقات بیولوژیک آنها ۳۰۰ دانشمندPHD دارد که کار آنها فقط تولید عوامل بیولوژیک براى اهداف خاص و ترور آدم هاست. کار این مجموعه، به دست آوردن راهاى رسیدن به این اهداف است.

ببینید طى سال هاى گذشته، همه رؤساى جمهور «آمریکاى لاتین» سرطان گرفتند. هوگو چاوز را در عرض ۲ سال با سرطان حاد، بى شک عمدى، حذف کردند. محقّقان را هم از خودشان مى فرستند و نمى گذارند اخبار و اطّلاعات مربوط به آن گفته شود. الآن به همین علّت، پرشکى و درمان سرطان در «کوبا» فوق العادّه پیشرفت کرده و رؤساى جمهور کشورهاى همسایه کوبا براى درمان به آنجا مى روند. یاسر عرفات را که با آنها دست داده بود، او را هم قطعاً عمدى حذف کردند. اسنادى داریم که خیلى ها را از این طریق حذف کرده‌اند. تروریسم بیولوژیک متأسّفانه در حال تبدیل شدن به یک تهدید جدّى علیه کشورهاى مختلف، از جمله ایران است.

متأسّفانه بعد از اینکه شناسایى تروریست هاى انتحارى راحت تر شده است، الآن ما انتحارى هاى بیوتروریستى را مى بینیم که به وجود آمده‌اند. به فرد یک لیوان آب آلوده مى نوشانند. یک هفته زمان لازم است تا علائم بیمارى نمایان شود. وى به راحتى بدون آنکه چیزى مشخّص شود از مرز رد مى شود. بعد از چهار روز علائم بیمارى نمایان مى شود و او سراغ آب شهر و اماکن شلوغ مى رود و … به این ترتیب، الآن دارد چهره تروریسم عوض مى شود و باید به بیوتروریسم جدّى تر از قبل توجّه شود؛ مثلًا مى توانند در مترو آدامس هایى فوق العادّه ارزان توزیع بشود و هزاران نفر را آلوده کنند یا در مهدکودک ها و … خیلى روش ها دارد که رصد آن را مشکل مى کند.

متأسّفانه اخبارى در دست داریم که گروه هاى تروریستى، منطقه را دارند به سلاح هاى جنگ نوین مسلّح مى کنند. اسنادى را در یکى از جلسات نشان دادم، داعش به شدّت دارد به سمت جنگ بیولوژیک پیش مى رود. چون مى تواند به شدّت ارعاب به وجود بیاورد.

همچنین اخبارى هست که منافقان دوره هاى آموزشى استفاده از سلاح هاى بیولوژیک را در «اردن» دیده‌اند که چطور به مسئولان نزدیک شوند و در لحظه اى که حواسشان پرت شد، او را آلوده کنند. البتّه ما هم آموزش هاى متقابل را به محافظان شخصیت ها داده ایم.

با همه تلاش و زحماتى که در این روزها، در این عرصه کشیده مى شود و اشراف اطّلاعاتى خوبى که داریم، متأسّفانه اخبار بدى هم هر از چندگاهى، به گوشمان مى خورد؛ مثلًا ۷۰% زیتون ایران آلوده شده است. سندى داریم که رژیم صهیونیستى ویروس خاصّى را فقط براى زعفران ایران دارد طرّاحى مى کند. ۸ سال است براى آلوده کردن دارند تلاش مى کنند و ما جلویش را گرفته ایم. احتمالًا یکى از علل «جنگل هاى زاگرس» که این روزها ظاهراً بى دلیل دارند مى سوزند، همین عوامل بیولوژیک باشند. البتّه جنبه تلخ ماجرا هم اینجاست که برخى مسئولان این تهدیدها را جدّى نمى گیرند و تا وقتى دچار آسیب ها نشویم، هوشیار نمى شوند؛ مثلًا همین سیلى که این روزها آمد و آمادگى کافى برایش وجود نداشت. من همیشه در سخنرانى هاى سى ساله خودم بارها گفته و اخطار داده ام که آمادگى پیش از بحران، نه پس از آن. سیستم هاى هشدار سریع لازم است قبل از وقوع فاجعه، نه سرو صدا پس از آن. در این سیل اخیر، کلّ خسارات، در عرض ۱۵ دقیقه اتّفاق افتاده بود. سیل رودخانه «قم» هم همین طور بود. این در حالى است که در سونامى هاى عظیم آمریکا، مثل «کاترینا» فقط ۳۰- ۴۰ نفر مردند، چون قبل از وقوع حادثه، اخطار کافى داده بودند و از ده روز قبل، شهر تخلیه شده بود.

رشته هاى نوینى مثل مهندسى ژنتیک و سنتز بیولوژیک آمده که با آنها، ویروس سنتز مى شود و دانشمندان مراکز تحقیقاتى نظامى آمریکا و اسرائیل هر طور دلشانبخواهد، ویروس جدید را سنتز مى کنند؛ یعنى ویژگى هاى چند ویروس را انتخاب و با هم ترکیب کرده و یک ویروس جدید مى سازند. به همین دلیل، به اینها تهدیدات نوین و جنگ نوین گفته مى شود.

برخى مقالات انتشار یافته در منابع معتبر، نشان دهنده استفاده از روش هاى نوین مهندسى ژنتیک جهت تولید عوامل بیولوژیک نوین، موسوم به کایمرا یا ترکیبى است که بسیار خطرناک تر از ویروس هاى طبیعى هستند.

آیا مى توان سلاح هاى بیولوژیک را تقسیم بندى کرد؟

همان طور که سلاح هاى نظامى را به دوربرد و نزدیک برد دسته بندى کرده‌اند، این سلاح ها را به سه دسته الف، ب و ج تقسیم کرده‌اند. از یک منظر دیگر هم به پنج دسته ویروس، باکترى، قارچ، میکروب و سمّ تقسیم مى شوند. از منظر دیگر هم انسانى، گیاهى، دامى و حتّى اهداف صنعتى. طبقه بندى عوامل بیولوژیک بر اساس میزان شدّت و حاد بودن آن که به گروه الف و ب و ج تقسیم بندى مى شود، مهم است. بعضى از این ویروس ها و باکترى ها و سموم که خیلى خطرناکند، اینها را در دسته الف جا مى دهند. دسته الف به عوامل کشنده و با قدرت واگیر خیلى زیاد گفته مى شود. مثل ویروس آبله انسانى که همیشه در صدر فهرست الف است؛ هرچند ریشه کن شده؛ امّا ویروس آن وجود دارد و خبر داریم که دشمنان ما آن را تولید هم کرده‌اند. خبرهاى بیمارى ابولا را شنیده اید که چه کرد؟ نزدیک به ۱۸۰۰۰ نفر را در کشورهاى آفریقایى در سال گذشته، کشت. کسى که به این ویروس مبتلا بشود، درمانى ندارد و تقریباً ۹۰% مى میرد.CCHF یا همان تب کریمه «کنگو» از جمله تب هاى هموراژیک (خونریزى دهنده) است که خون شُل مى شود و از همه مجارى انسان (گوش، بینى، چشم، …) بیرون مى زند. هارى، آنفولانزاى خوکى و … اینها همه ویروس هاى بیولوژیک خطرناک هستند. در میان باکترى ها هم سیاه زخم، باکترى فوق العادّه خطرناک و کشنده اى در دام هاست و انسان به سه شکل گوارشى، پوستى و خونى، ریوى و تنفّسى آن را مى گیرد. نوع ریوى آن، از بقیه خطرناکتر است و حتماً مى کشد. همین طور میکروب طاعون که بسیار کشنده بوده و در تاریخ، داستان هاى مرگ گسترده آن، به اسم طاعون سیاه معروف است.

ویروس هایى را که کمى ضعیفترند، آنها را به دسته ب مى برند. اینها ناتوان کننده‌اند؛ نه کشنده. مثلًا «نوروویروس» یک ویروس است که چنان شما را دچار ضعف مى کند که تا چند روز، رمق هیچ کار و حرکتى را ندارید. در اینها، باید آب بدن را کنترل کرد. چون مرتّب از بدن آب دفع مى شود؛ امّا همین عامل ناتوان کننده را تصوّر کنید که به یک پادگان یا لشکر منتقل کنند. نمى کشد امّا به راحتى یک نیرو را مى تواند زمین گیر کند و زمینه شکست خوردن آنها را فراهم کند. ما در جبهه داشتیم مواردى که گاهى یک گردان ما به همین علّت از خط جدا مى شدند؛ چون این قدر درد داشتند که حتّى یک اسلحه را نمى توانستند از جایش بلند کنند. در جنگ بیولوژیک وقتى دشمن بخواهد یک منطقه را تصرّف کند، سه روز قبل از حمله نظامى، یک ویروس را در منطقه پراکنده مى کند. بعد از سه روز علائم بیمارى که نمایان شد، حمله نظامى اش را آغاز مى کند.

سموم بیولوژیک الآن در بیوتروریسم خیلى بیشتر مورد توجّه قرار گرفته است. ما انواع سموم را در طبیعت داریم و در تاریخ هم از آنها استفاده مى شده است. براى نمونه، یکى از سموم، دانه کرچک است که سمّى به نام ریسین تولید مى کند. ۷ تا ۱۰ دانه کرچک تازه را اگر حواستان نباشد و به جاى لوبیا بجوید دچار اسهال و استفراغ شدید مى شوید که اگر شما را بسترى نکنند، کشنده است. پوست این گیاه، سمّى دارد به نام ریسین که در بیوتروریسم مورد استفاده صهیونیست ها قرار مى گیرد. آن را استخراج مى کنند و درون کپسول هایى مى گذارند. در اوّلین فرصت، درون آب یا قهوه شخصى مى ریزند و فرد ۴۸ ساعت بعد مى میرد. سقراط را هم با یک سمّ طبیعى به نام شوکران کشتند. ائمّه ما علیهم السلام همه با سم کشته شده‌اند. ابن ملجم مى گوید، من هزار درهم دادم تا شمشیرم را به سمّى آغشته کنم که مى تواند شهرى را بمیراند. آن موقع در استفاده از سمومى که از خاک، حیوانات و گیاهان مى گرفته‌اند، خیلى پیشرفته بوده‌اند. الآن هم آفریقایى هاى بومى، به اشکال مختلف از سموم گوناگون، استفاده مى کنند؛ مثلًا «سمّ کورار» از یک گیاه است که به سر نیزه هایشان مى زنند یا گیاهى را به آب مى زنند، ماهى ها بى حال مى شوند و به راحتى آنها را صید مى کنند. سمّ هاى جانورى هم مثل مار، عقرب یا انواع قورباغه ها و … جالب است این قورباغه را من دیده ام. بسیار کوچک است و حدود یک گرم وزن دارد؛ ولى پوستش مى تواند ده نفر را بکشد. دیده ام مارمولک آن را مى خواهد بخورد؛ ولى تا مى فهمد سمّى است، آن را تف مى کند. امّا فرد چون نمى فهمد و مى بیند زیبا و ناز است، شروع مى کند به بازى و حواسش نیست و از طریق پوست مسموم مى شود. البتّه این قورباغه ها در جنگل هاى مناطق حارّه است. جالب اینکه همه سموم طبیعى، مانند مار و عقرب و زنبور و … همه کاربرد دارویى هم دارند؛ ولى متأسّفانه افرادى با افکار خطرناک از این نعمت هاى طبیعى، براى بیوتروریسم، سوء استفاده مى کنند.

در میان همه این سمّ ها، از همه خطرناکتر و بى نظیرتر، یک باسیل، به نام «بوتولیسم» است که از باکترى اسپور دار که در خاک هم هست، ترشّح مى شود. اینکه تا یک نفر زمین مى خورد براى جلوگیرى از مسمومیت، او را بسترى مى کنند و واکسن مى زنند، به دلیل همین عوامل خطرناک در خاک است؛ مثل باکترى کزاز و بوتولیسم. متأسّفانه میکرو بیولوژیست هاى دیوانه ارتش هاى مختلف، آن را تولید کرده‌اند و در ظرف هایى ریخته‌اند تا در مواقع نیاز، به عنوان سلاح استفاده کنند. جالب است بدانید این سم، کاربردهاى پزشکى فراوانى دارد. بوتوکس که در زیبایى و از بین بردن چروک ها استفاده مى شود یک میلیونیوم رقیق شده این سمّ است. یعنى با یک قطره از یک بشکه آب آلوده به یک قطره از آن، به راحتى مى توان یک نفر را کشت.

آیا نمونه هاى تاریخى هم در بیوتروریسم بوده یا از ویژگى هاى دوره جدید است؟

این مطلب را بشر از قدیم مى دانست؛ مثلًا مى بینید ابوعلى سینا در کتابش آن را آورده است. اوّلین کتاب پزشکى دنیا را هشتصد سال قبل، یکى از نابغه هاى ما، به نام جرجانى نوشته است. ده سال پیش از این، کتاب را رفتند در کتابخانه دانشگاه تهران پیدا و مطالعه کردند. این کتاب فقط یک فصل درباره سموم بیولوژیک دارد و داراى ادبیات خیلى ثقیلى است. در آنجا، جمله جالبى دارد و مى گوید: امیران کنیزکان را به سم بپرورند و آن را به حیله به دشمنان و رقیبان خود هدیه دهند. شاید خوانده باشید که در قدیم، یک نفر از بچّگى گوساله اى را روى شانه اش مى گذاشتند تا هر روز آن را از پلّه ها بالا ببرد.

این گوساله هر روز بزرگتر مى شد و کار این فرد هم روزانه تکرار مى شد. گوساله گاو شد؛ امّا چون این فرد آرام آرام متناسب با رشدش آن را جابه جا کرده بود، الآن هم که گاو بزرگ و کاملى شده بود، آن را از پلّه ها بالا مى برد. حال در روش بیوتروریسم، براى هلاکت یک امیر رقیب سلطان، کنیزى را از سنّ مثلًا ۱۱ سالگى به طبیب مى سپردند تا او را با سمّ رقیق و ضعیف شده، بپروراند و تمرین بدهد. روزانه این سمّ آرام آرام تقویت مى شد تا بعد از چند سال، بدنش نسبت به این سم، کاملًا مقاوم مى شد؛ همان روشى که براى تولید واکسن علیه سموم مار و عقرب در مراکز واکسن سازى استفاده مى شود. سر موعد، آن را به همراه غذایى مسموم به رقیب و دشمنش هدیه مى داد. رقیب براى اطمینان از سالم بودن غذا، آن را به خورد این کنیز مى داد. کنیز آن را مى خورد و چون بدنش مقاوم شده بود، اتّفاقى نمى افتد؛ ولى مثلًا پادشاه تا آن غذا را مى خورد، به واسطه سمّ موجود در آن، مسموم مى شد. این سم را «هندگیاه البیش» نام گذارى کرده‌اند.

قدیم براى انجام این دست حملات، گاهى مثلًا شکمبه گوسفند یا سمّى را داخل چاهى که دشمن از آن استفاده مى کرد، مى ریختند تا آنها را بیمار و دچار عفونت کنند. باز در نمونه هاى تاریخى، یک ماجراى جالبى در شهر «کافا» اتّفاق افتاده است. درباره این اتّفاق کتاب نوشته شده است. در سال ۱۳۴۶ م. به «روسیه»، مغول ها حمله مى کنند، لشکر قوم تاتار در طول مسیر، دچار طاعون مى شوند. قلعه کافا هم به شدّت مقاومت مى کرده‌اند. فرمانده دستور مى دهد سربازان مرده سپاه خودشان را به داخل قلعه پرتاب کنند و آنها را با این روش شکست مى دهند. مى دانید طاعون از طریق کک منتقل مى شود. آن زمان هم که کک فراوان بوده است. در کردستان، خودمان جایى داریم که به کانون طاعون ایران معروف است. با این تاکتیک یک هفته نشده قلعه باز شده و تاتارها پیروز مى شوند.

از این اتّفاقات در تاریخ زیاد داریم. آمریکایى ها در «ویتنام» با ابزار بیوتروریسم جلو رفتند، انگلیسى ها به آفریقایى ها پتوهاى آلوده دادند و … ژاپنى ها و آلمانى ها تاریخ طولانى در جنگ بیولوژیک دارند.

جورج مارکوف (۱۹۷۶ م.) جاسوس «رومانى» و ساکن «لندن» بود. اطّلاعات را به دست مى آورد و آن را به بلوک شرق مى فرستاد. سیستم اطّلاعاتى انگلیس او را مى خرد و او جاسوس دوجانبه مى شود. کا. گ. ب متوجّه مى شود و دستور مى دهد او را به روش آرام ترور کنند. ما در دنیا، مرگ هاى فراوانى داریم که از آنها با تعبیر مرگ هاى مرموز یاد مى کنیم که علّتشان مشخّص نیست. عموم اینها، مرگ هاى بیوتروریستى هستند. ویژگى مرگ هاى بیوتروریستى این است که کشف آن سخت است. مارکوف را با سمّ «ریستین/ لیستین» در چترى مى کشند. سه گلوله ریز مسموم را روى نوک این چتر ظاهراً عادى مى گذارند. ۱۷ سال بعد کا. گ. ب اسناد این ترور را منتشر کرد تا مشخّص شود اینها بخش هایى دارند که روى این موضوعات کار علمى مى کنند.

باز از جمله ترورهاى تاریخى که به ترور شکلاتى معروف شده، ماجراى وحید حدّاد، پزشک فلسطینى است که در آلمان، با زجر از دنیا رفت.

رهبر «اوکراین» یوشچنکو را که فردى خوش تیپ بود، با سمّ «دیوکسین» ترور کردند. چهره جوان او بعد از بیمارى، دچار خوردگى شد و مثل یک فرد پیر آبله رو شد. مصداق هاى از این دست، خیلى فراوان است.

یکى از جریان هاى سیاسى آمریکا وقتى دید در انتخابات رأى نمى آورد، براى ضربه زدن به رقیب، بیش از ۴۰ ایالت آمریکا را با سالاد دچار «ویروس سالمونلا»، مسموم کردند. این ویروس فرد را دچار اسهال شدید مى کند.

در دنیا بحثى به نام توازن مطرح است. تا مثلًا «هند» بمب اتمى به دست مى آورد، پاکستان هم براى ایجاد توازن، فورى به آن دست پیدا مى کند.

کتابى را «مؤسّسه پژوهش هاى سوئد» درباره سلاح هاى کشتار جمعى اسرائیل منتشر کرده است. یک بخش آن درباره سلاح هاى بیولوژیک است. الآن علاوه بر حدّاقل ۸۰ کلاهک هسته اى، بزرگترین ذخایر سلاح هاى بیولوژیک دنیا را اسرائیل دارد. ببینید این را من نمى گویم؛ سوئدى ها گفته‌اند. وقتى ما دشمن اصلى و رودرروى آنها هستیم، قطعاً همین الآن دارند براى شخصیت هاى خاصّ ما برنامه ریزى مى کنند. شک نکنید. چرا بخواهد خود را به زحمت بیندازد.

چگونه مى توان با حملات بیوتروریستى مقابله کرد؟

در دوره جنگ، ما بیشتر دنبال حفظ نیروهاى نظامى بودیم؛ لذا نام اقدامات و فعّالیت هاى ما، دفاع بیولوژیک بود. ما در آنجا، چهار مرحله مدیریت بحران را داشتیم. مرحله اوّل آمادگى است. گام اوّل مرحله آمادگى، آموزش است. آنچه که باید فرمانده و نیرو و همه بدانند. الآن مخاطبان ما اصلًا نمى دانند تهدید بیولوژیک چیست. همه مى دانند میکروب و بیمارى چیست. امّا گاهى استادان دانشگاه ما هم تهدید بیولوژیک را نمى دانند، چیست؟ باید به مردم آموزش بدهیم و راست را بگوییم نه اینکه آنها را بترسانیم. مردم ما زیرک و بصیرند. باید به آنها آموزش کافى را بدهیم. این تهدید بالقوّه است که در برخى موارد بالفعل شده است. اگر به مردم گفته شده بود در فلان مسیر قرار است یا حدّاقل احتمال جدّى وجود دارد، سیل بیاید که مردم نمى رفتند آنجا بنشینند تا خودشان و زندگیشان را سیل ببرد.

در مرحله دوم، پیشگیرى است. باید اقداماتى را انجام بدهیم که تهدیدها کاهش یابند؛ مثل واکسیناسیون. بیست سال قبل، یکى از تهدیدهاى جامعه ما هپاتیت B بود. در ماجراى فاکتور ۸، داروى آلوده به هپاتیت و ایدز، به بیماران هموفیلى تزریق شد. براى مقابله با آن، واکسن هپاتیت ساخته شد. دو نوع ایمنى داریم با واکسن و آنتى بیوتیک. خیلى از عواملى که گفتم، باکترى هستند و با آنتى بیوتیک از بین مى روند.

ما درطول دفاع مقدّس، قبل از عملیات ها به نیروهاى خاصّمان آنتى بیوتیک مى دادیم تا دچار بیمارى نشوند. به این، ایمنى سازى دارویى مى گویند و تا وقتى آنتى بیوتیک در بدن فرد باشد، او بیمار نمى شود.

ما باید از کاهش تهدید شروع کنیم. ما اگر بتوانیم تعداد دشمنان را کم کنیم، خودبه خود از سطح و میزان تهدیدها کاسته مى شود. مثلًا الآن درباره مذاکرات گفته مى شود که باعث کاهش تهدیدها شده است. در مرحله بعد، باید زیرساخت ها را ایمن کنیم. اگر زیرساخت بهداشتى، آب، غذا و گوشت سالم باشد و مردم در سلامت باشند، میزان تأثیرگذارى عوامل بیولوژیک کم مى شود. نظارت ها باید آن قدر قوى باشد که هیچ مادّه غذایى و داروى قاچاق وارد کشور نشود.

الآن در کشور، مقابله با تهدیدهاى نرم را پدافند غیرعامل نام گذارى کرده‌اند؛ در مقابل پدافند عامل که با سلاح و تفنگ و امثال آن است. براى اینها چون فاعل و به وجود آورنده تهدید مجهول است، عملًا با خود او نمى شود مقابله کرد. مشکل دیگر این است که بعد از رفتن عامل، تازه اثرگذارى ها اتّفاق مى افتد. ذیل پدافند غیرعامل، پدافند زیستى است که به تهدیدهاى بیولوژیک مى پردازد.

در پدافند زیستى، اوّلین گام ما رصد است. حتّى در شرایط صلح، ما مواظبیم دشمنى، آب ما را آلوده نکند. سازمان آب و فاضلاب باید منابع را غیرقابل دسترسى کند، هیچ لوله اى روى زمین نباشد، در هیچ تانکرى باز نباشد. این اقدامات براى پیشگیرى و حفاظت از استحکامات است. تمام منابع آب ما باید سیستم هشدار داشته باشد، دوربین داشته باشد، نگهبان داشته باشد و در دسترس نباشد، حصار داشته باشد که کسى نتواند وارد شود و آب را الوده کند. در همین همه گیرى اخیر (مرداد ۹۴) شهر «سپیدان» منبع شهر سیستم هشدار خرابى پمپ کلر نداشته و نگهبان دائمى نداشته است. خب اگر برق قطع شود یا پمپ کلر خراب شود، فاجعه پیش مى آید. اینها خیلى مهم است هیچ منبع آبى در شهرها نباید فاقد سیستم هشدار و دوربین و نگهبان و ثبت دائمى اتّفاقات باشد تا یک تروریست با دسترسى به منبع اصلى آب، فاجعه نیافریند. من این هشدار را مى دهم که قبل از فاجعه باید اقدام کنیم نه پس از آن. علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد در زمان آرامش که الآن هست. مدیران ما باید همیشه هوشیار و جدّى باشند و پیشگیرى کنند. مانند همین مطلب براى بقیه عرصه هاى زیستى باید لحاظ شود؛ مثل غذا، مثل کشاورزى، دامپرورى شیلات و غیره. متولّى رصد و پایش اطّلاعات وزارت اطّلاعات است؛ چون همه اطّلاعات و اخبار دست آنهاست و در حوزه هاى تخصّصى خود آن سازمان، مثلًا دامپزشکى، کشاورزى، آفات، بهداشت، موادّ غذایى و دارو. همه متولّى خودش را دارد. اینها باید نسبت به تهدیدات نوین بیوتروریستى هوشیار باشند.

مرحله دوم مدیریت بحران در حین بحران است. تمام آنچه گفتیم درباره پیش از بحران بود. وقتى دشمن توانست جایى را آلوده کند، باید سیستم مدیریتى ما جورى آماده باشد که بتواند سریع واکنش نشان بدهد نه اینکه بعد از اتمام فاجعه، تازه به میدان بیایند. انتقادى که ما به سیستم موجود مدیریت بحران کشور داریم، همین است که همیشه بعد از بحران، تازه درگیر مى شوند. ببینید ما به اورژانس و آتش نشانى زنگ مى زنیم، چند دقیقه بعد، خودشان را فورى مى رسانند. اگر خداى ناکرده در جایى اپیدمى و آلودگى رخ داد، آیا سیستمى داریم که حدّاقل ما مثل اورژانس به آن زنگ بزنیم؟ اصلًا چنین چیزى تعریف نشده و حتّى خود بنده هم نمى دانم باید در چنین شرایطى، بگویم افراد به کجا مى توانند زنگ بزنند! چنین شماره اى را الآن اصلًا نداریم. حدّاقل یکى از مراکز ۱۱۰ یا ۱۱۵ یا ۱۲۵ متولّى این امر بشوند تا مردم با اینها تماس بگیرند و آنها هم بقیه نهادهاى مرتبط را مطّلع کنند. در دنیا این هماهنگى ها را کرده‌اند. مردم پلیس را مسئول امنیت مى دانند یا آتش نشانى یا اورژانس یا هلال احمر را. الآن خوشبختانه سازمان پدافند غیرعامل قرارگاه هاى زیستى را در سراسر کشور درست کرده است. سند ملّى برنامه پدافند زیستى را آماده کرده ایم. مدیریت حوادث کشور به دو دسته تقسیم مى شوند: طبیعت ساز و انسان ساز. اوّلى را سازمان مدیریت بحران به عهده دارد و دومى را سازمان پدافند غیرعامل. البتّه توقّع ما این است که این دو یا با هم ادغام شوند یا یک وزارتخانه یا معاونت ریاست جمهورى که قدرت اجرایى بالا داشته باشد؛ بشوند. در کشورهاى بحران خیز، معاون رئیس جمهور، متولّى این امر است. الآن سازمان مدیریت بحران زیر مجموعه وزارت کشور است

و چندان عملکرد مطلوبى ندارد. در سیل اخیر دیدید که منفعل عمل کرد. در سازمان پدافند غیرعامل، ساختار به نحوى تعریف شده است که دانشگاه هاى علوم پزشکى، وزارتخانه هاى مختلف و … در مجموع در سطح کشور، شبکه وسیع، قوى و منسجمى تشکیل دهند که اخبار کلّ کشور از طریق این شبکه، به سرعت و با دقّت به قرارگاه مرکزى در تهران منتقل شود. ما از این طریق، ساختار و سازمان مناسب را درست کرده ایم؛ مثلًا در بخش سلامت، ما ۱۹۰۰۰ خانه بهداشت داریم، پراکنده در تمام روستاها و شهرها که یکى از بهترین اقدامات براى رصد بیمارى هاست، ما الگوى جهان هستیم در این شبکه بهداشتى. ولى آموزش و فرهنگسازى کافى انجام نشده است. الآن این مصاحبه یکى از مصادیق ایجاد آمادگى و آماده سازى است.

تجهیزات تشخیصى کافى ما در عرصه پدافند غیرعامل به میزان کافى نیست. آزمایشگاه هاى مرجع هنوز ایجاد نشده است. وقتى بخواهیم نمونه اى را براى آزمایش بفرستیم، به طور پراکنده براى آزمایشگاه هاى مختلف و صرفاً در تهران مى آید.

طى سال هاى اخیر، شاهد انتقال داروها و موادّ غذایى اهدایى دولت هاى غربى به کشورهاى جنگ زده، مانند «عراق»، «یمن» و «ایران» و «افغانستان» و … بوده ایم؛ داروهایى که گاه گفته مى شود حامل موادّ عقیم کننده یا بیمارى زا بوده‌اند. اوّلًا آیا این گونه اخبار درست و قابل اعتمادند؟ ثانیاً اگر بله، آیا مى توانیم آنها را در زمره جنگ هاى بیولوژیک به شمار بیاوریم؟

در این گونه مسائل لازم است ما علمى و مستند صحبت کنیم. در این عرصه، شایعات براى ما معضلى شده است. روزانه درباره اعتبار و صحّت شایعات مختلف از من نظر مى خواهند. احتمالًا این روزها، شایعه درباره نحوه ورود چاى به ایران و مطالب بى اساس آن شنیده باشید. یا شایعه درباره سرقت ژن ایرانى ها از طریق گرفتن بزاق که براى به حاشیه کشاندن خبر واقعى، آن را در جامعه پخش کردند. یک گروه تحقیقاتى به سرپرستى یک استاد امریکایى و چند پزشک ایرانى در دانشگاه «استنفورد آمریکا» یکى دوسال قبل با پشتوانه یک انجمن صهیونیستى پروژه ژنوم ایرانیان را انجام دادند. الآن کلّ ژنوم ایرانى ها نزد امریکایى ها و صهیونیستهاست. عرصه بیولوژیک هم همین قدر شایعه خیز است.

این مطلب را بالقوّه قبول دارم و احساس ناشى از سى سال کار و پیگیرى و رصد اخبار در این عرصه، مرا به جایى رسانده است که با قاطعیت مى گویم این اتّفاقات قطعاً رخ مى دهند؛ امّا همه اخبارى که گفته مى شود، مستند نیست؛ از جمله آخرین اخبار معتبر در این باره، این بود که اعلام کردند اخیراً داعش محموله اى کفش به آوارگان سورى در مرز «ترکیه» اهدا کرده است. هرکس این کفش ها را مى پوشید، دچار یک بیمارى پوستى شدید مى شد.

استفاده داعش از کفش هاى مرگ آلوده به موادّ سمّى که بین پناهندگان سورى در مرز ترکیه به عنوان کمک هاى بشردوستانه توزیع شده ولى چنین زخم هایى را ایجاد کرده است.

انواع کارهایى را که الآن دشمنان ما به بهانه کمک هاى بشردوستانه مى کنند، مى توانم اینطور فهرست کنم: عقیم کردن، ایجاد سرطان، ایجاد بیمارى در سال هاى آینده، ریشه کن کردن فلسطینى ها. حتّى بالاتر از این موارد الآن جنگ به عرصه مولکول ها و ژنتیک وارد شده است. رژیم اسرائیل ۱۵ سال است که روى ژن شیعیان و فلسطینى ها کار مى کند. همچنین پروژه عظیمى را «پنتاگون»، چهار سال است که در دستور کار خود وارد کرده است. این را حتماً اطّلاع رسانى کنید:

پروژه Fun Vax . در اینترنت بخش هایى از این پروژه محرمانه را مى توانید پیدا کنید. قرار است عامل بیولوژیکى اى ساخته شود که روى دین و ایمان مردم اثر بگذارد و به تعبیرى حسّ بنیادگرایى را از آنها بگیرد؛ به عبارتى افراد نسبت به ایمان و روحیه انقلابى واکسینه شوند. آنها مى خواهند بنیادگرایى را از ریشه، از بین ببرند. از نظر نورولوژیست ها مى شود. این ویروس از طریق هوا وارد بدن و سپس وارد مغز شده و سیستم دوپامینى مغز را به هم مى ریزد. مى گویند ما نباید با ایران وارد جنگ بشویم، باید خود ملّت را علیه نظام برانگیزیم. آنها معتقدند حدّاقل ۴۰% مردم را مى توان از این طریق تغییر داد.

بنده حاصل نتایج تجربیاتم را در کتابى منتشر کرده ام که علاقه مندان مى توانند با مطالعه آن، درک بهترى از چهره این تهدید داشته باشند.

پروژه فان وکس یا واکسن ضدّ بنیادگرایى که به نظر برخى طرح وزارت دفاع آمریکاست که از سال ۲۰۰۵ م. شروع شده و هدف آن تولید ویروسى سنتز شده است که از طریق سیستم تنفّسى وارد شده و با تکثیر در بدن افراد مسلمان بنیادگرا و ایجاد تغییراتى در هورمون هاى مغزى و رفتار و کنش فرد، سبب کاهش نیاز به گرایش هاى دینى شده و در نهایت، فرد را به بى دینى و سستى ایمان مبتلا مى کند؛ البتّه تردیدهایى در مورد کارایى چنین روش بیولوژیکى وجود دارد؛ زیرا اینکه رفتار یک انسان چقدر تحت تأثیر وراثت است، بحثى چالشى و ادامه دار است و از بین این رفتارها، ایمان مذهبى که فرآیندى بسیار پیچیده است، چقدر تحت تأثیر ژن ها و بیولوژى انسان است، مورد بحث مى باشد؛ ولى به اعتقاد دانشمندان دیگر، نقش بیولوژى در رفتار و ایمان وجود دارد و این طرح در صورت رفع مشکلات و معایب مى تواند کارآیى داشته باشد. به هر حال لازم است این موضوع در کشور ما توسط دانشمندان علوم تجربى، متخصّصان مغز و اعصاب، روانشناسان و دانشمندان حوزه علوم انسانى، به دقّت مورد بررسى قرار گیرد؛ زیرا از نوع تهدیدات فرضى نسل نوین قلمداد مى شود.

آمریکایى ها دو جلد کتاب جالب منتشر کرده‌اند که کاش حوزه علمیه ما روى اینها کار مى کرد. بالأخره باید موضعى رسمى و معتبر درباره این دست مطالب داشته باشیم: «زبان خدا» که درباره بیولوژى مولکولى است، نویسنده کتاب فرانسیس کالین براى خودش غولى در ژنتیک به شمار مى آید. او در این کتاب مدّعى است که ایمان و معنویت به ژنتیک افراد بستگى دارد.

کتاب زبان خدا نوشته فرانسیس کالین از دانشمندان بزرگ پروژه ژنوم جهانى که در مورد فطرى بودن دین و نقش ژنتیک در آن مى باشد.
کتاب بعدى که صداى نژادپرست ها را در آمریکا درآورده که بحث هایى مانند فطرى بودن ایمان با این کتاب ثابت شده است: کتاب «ژن خدا،
چگونه ایمان به ژن ها پیوند داده مى شود؟» اثر دن. اچ. هامر مى باشد. این کتاب براساس تجزیه و تحلیل ژن مسیحیان و کافران نوشته شده است.
کتاب ژن خدا نوشته دن هامر استاد دانشگاه و متخصّص ژنتیک مولکولى در آمریکا مى باشد. او معتقد است که اعتقادات دینى منشأ بیولوژیک هم دارد، مطالعه این کتاب را به محقّقان حوزه هاى علوم انسانى توصیه مى کنم.

همچنین ببینید

جهان در وضعیت اضطراری ایران در آماده باش

■ربیعی پس از جلسه ویژه اعضای دولت : ■همه مرزهای هوایی، زمینی و دریایی کنترل می‌شود ■وزیر بهداشت :پروازهای رفت و برگشت ایران به چین به طور ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.