مظلوم‌ترین‌ امام‌ معصوم‌

سید مصطفی‌ موسوی‌ گرمارودی‌

شب‌ از نیمه‌ گذشته‌ است‌، ساعت‌ یک‌ و ده‌ دقیقه‌ بامداد را نشان‌ می‌دهد؛ سکوت‌ شبانه‌ را گاهی‌ صدای‌ زوزه‌ اتومبیلی‌ که‌ شتابنده‌ می‌گذرد، درهم‌ می‌شکند، اهل‌ خانه‌ در خوابند و من‌ به‌ انبوه‌ کتاب‌هایی‌ می‌نگرم‌ که‌ درباره‌ زندگی‌ و ظهور امام‌ همام‌ حضرت‌ اباصالح‌ المهدی‌ (ع‌) نوشته‌ شده‌ است‌. آنها را از میان‌ کتابخانه‌ جمع‌ آوری‌ کرده‌ام‌ تا در نوشتن‌ مقاله‌ای‌ که‌ می‌خواهم‌ بنویسم‌، یاریم‌ دهند، اما چه‌ باید بنویسم‌؟ مستأصل‌ مانده‌ام‌. پیش‌ از این‌ چند ورقی‌ را سیاه‌ کرده‌ام‌، اما هیچکدام‌ چنگی‌ به‌ دلم‌ نمی‌زند. می‌خواهم‌ در کوتاه‌ترین و زیباترین‌ جملات‌، بهترین‌ و رساترین‌ تصویر را از وجود مقدس‌ او ارائه‌ کنم‌. درد و داغ‌ دوازده‌ قرن‌ انتظار را در سینه‌ دارم‌، ساعتی‌ قبل‌ سخت‌ گریسته‌ام‌، صدای‌ پای‌ دخترکم‌ را که‌ از پله‌ها بالا می‌آمد شنیدم‌. اشک‌ را از صورتم‌ پاک‌ کردم‌. نمی‌خواستم‌ شاهد گریه‌ام‌ باشد، دخترکم‌ چه‌ می‌داند که‌ گریه‌ من‌ برای‌ چیست‌! شاید او هم‌ روزی‌ در خلوت‌ خود با یاد امام‌ مهدی‌(ع‌) بگرید. همچنانکه‌ پدرانمان‌ در ماتم‌ فراق‌ او گریسته‌ بودند. حالا نوبت‌ نوشتن‌ است‌، بی‌ جهت‌ نیست‌ که‌ قدما می‌گفتند:
گریه‌ بر هر درد بی‌ درمان‌ دواست‌.

روزگار عجیبی‌ است‌. واژه‌ها را نیز مانند اسم‌ کوچه‌ها و خیابان‌ها و شهرها عوض‌ می‌کنند، به‌ جای‌ گریه‌ که‌ مظهر سوگ‌ شکوهمند شرقی‌ ماست‌ واژه‌ خنده‌ را گذاشته‌اند که‌ مظهر غفلت‌ و بی‌خبری‌ غربی‌ است‌. به‌ راستی‌ که‌ خنده‌ نمادف غفلت‌ است‌ و گریه‌ نماد معرفت‌. بگذریم‌؛ می‌خواهم‌ در مورد سرور جهان‌، امید محرومان‌، صاحب‌ الزمان‌ (ع‌) مقاله‌ای‌ بنویسم‌. می‌دانم‌ که‌ خاندان‌ پیامبر (ص‌) هر یک‌ به‌ تنهایی‌ مظهر تمام‌ فضایل‌ و کمالاتند آنهم‌ در حدّی‌ که‌ از درک‌ و فهم‌ عقول‌ انسانی‌ بیرون‌ است‌. با این‌ حال‌ چه‌ باید بگویم‌؟! کدام‌ زبان‌ را یارای‌ آن‌ است‌ که‌ بزرگی‌ها و بزرگواری‌های‌ آنان‌ را، آنچنان‌ که‌ باید و شاید، باز گوید؟! ذهن‌ خسته‌ام‌ روی‌ واژه‌ «مظلومیت‌» متوقف‌ می‌ماند. آیا مظلوم‌ بودن‌ در نفس‌ خود فضیلت‌ است‌؟ نمی‌دانم‌، اما این‌ واقعیت‌ را می‌دانم‌ که‌ سیره‌ پیشوایان‌ معصوم‌ (ع‌) نشان‌ می‌دهد که‌ همگان‌ همواره‌ مظلوم‌ بوده‌ و هرگز ظالم‌ نبوده‌اند!

دوست‌ و دشمن‌ معترفند که‌ اگر رعایت‌ جانب‌ حق‌ از سوی‌ آن‌ گرامیان‌ نبود، ایشان‌ به‌ مراتب‌ توانمندتر از دشمنان‌ خود بودند، اما اجتناب‌ و پرهیز از آلودگی‌ به‌ فجور و ستم‌ و نیز مراعات‌ حق‌، آنچنانکه‌ امیر مؤمنان‌(ع‌) فرمود، ۱ آنان‌ را در موضع‌ مظلومیت‌ نگه‌ داشت‌ و شد آنچه‌ شد؛ و مظلومیت‌ آنها برای‌ جان‌های‌ حق‌ طلب‌ معیار و میزانی‌ گردید که‌ توانستند پس‌ از آن‌ حق‌ و باطل‌، ارزش‌ و ضد ارزش‌، تقوی‌ و هوی‌، غدر و دهاء و در نهایت‌ تزویر و صداقت‌ را از یکدیگر تمیز دهند. اینک‌ به‌ راستی‌ کدامیک‌ از پیشوایان‌ معصوم‌ مظلومترند؟ رسول‌ خدا (ص‌) که‌ فرمود: «هیچ‌ پیامبری‌ به‌ سان‌ من‌ آزار ندیده‌ است‌»؟ ۲ یا امیر مؤمنان‌ علی‌(ع‌) که‌ فرمود: «به‌ تعداد ریگ‌های‌ زمین‌ و ستاره‌های‌ آسمان‌ در حق‌ من‌ ستم‌ روا داشته‌اند»؟ ۳ و یا ابا محمد مجتبی‌ و اباعبدالله الحسین‌ (ع‌)، که‌ هر کدام‌ با مصایبی‌ سنگین‌تر از آسمان‌ها مواجه‌ گشتند؟

تصور مظلومیت‌ یکایک‌ ائمه‌ اثنی‌ عشر ـ که‌ نمی‌خواستند حقیقت‌ را فدای‌ مصلحت‌ نمایند و دنیا را به‌بهای‌دین‌به‌دست‌ آورند ـ جان‌ آشوب‌ است‌. به‌ راستی‌ چرا دنیا چنین‌ دجّال‌ فعل‌ است‌ که‌ نیکان‌ و صالحان‌ را در چنبر هزاران‌ ابتلا می‌گدازد و «ولاء» را با «بَلا» قرین‌ می‌سازد تا دردمندی‌ چون‌ قاآنی‌ شیرازی‌ بنالد که‌:

زمانه‌ نیست‌ مگر رذل‌ جوی‌ و رذل‌ پرست‌ ستاره‌ نیست‌ مگر دون‌ نواز و دون‌ پرور
و حافظ‌ بگوید که‌:
آسمان‌ کشتی‌ ارباب‌ هنر می‌شکند
و یا
جز دود اهل‌ فضل‌ به‌ کیوان‌ نمی‌رسد

بگذریم‌، مصائب‌ و مظلومیت‌ اهل‌ بیت‌ پیامبر (ص‌) از دامنه‌ و ژرفایی‌ برخوردار است‌ که‌ اگر هر یک‌ را به‌ تمام‌ اهل‌ عالم‌ تقسیم‌ کنند، چیزی‌ افزون‌ به‌ جا خواهد ماند.

فاجعه‌ عاشورا عقل‌ها را حیران‌ می‌کند و تنهایی‌ و غربت‌ امام‌ علی‌ (ع‌) دل‌ها را به‌ آتش‌ می‌کشد. در این‌ کهکشان‌ درد و داغ‌ باید نظاره‌گر خون‌ پاک‌ هزاران‌ هزار شهیدی‌ بود که‌ از خاندان‌ علوی‌ و فاطمی‌ و حسنی‌ و حسینی‌ و در یک‌ کلام‌ فرزندانی‌ از اهل‌ بیت‌ رسول‌ خدا (ص‌) به‌ جرم‌ دفاع‌ از اعتقاد به‌ حقانیت‌ ولایت‌ معصوم‌ به‌ خاک‌ ریخته‌ شد و نیز باید شاهد شهادت‌ و زجر و تبعید و تحقیر و… خیل‌ عظیم‌ مردان‌ و زنان‌ و کودکانی‌ بود که‌ فقط‌ به‌ دلیل‌ شیعی‌ بودن‌، تازیانه‌ قساوت‌ اذناب‌ اموی‌، عباسی‌ و اتباع‌ وهابی‌ و صهیونی‌ آنان‌ را از قرن‌ها پیش‌ تا هم‌ اکنون‌ در جای‌ جای‌ زمین‌ متحمل‌ شده‌اند و می‌شوند. با اینهمه‌ اگر مدار مظلومیت‌ را از دیر و دور تاکنون‌ باز نگریم‌ و در ژرفا و دامن‌ آن‌ تأمل‌ کنیم‌، به‌ گمان‌ راقم‌ این‌ سطور هیچ‌ کس‌ مظلوم‌تر از وجود مقدس‌ اباصالح‌ المهدی‌، حجه‌ ابن‌ الحسن‌ العسکری‌، ارواحناله‌ الفداء، نبوده‌ و نخواهدبود.

پیش‌ از آنکه‌ دلایل‌ این‌ ادّعا را بر شمارم‌ سخن‌ آن‌ عالم‌ ربّانی‌ (استاد پدرم‌ مرحوم‌ آیت‌الله شیخ‌ علی‌ اکبر الهیان‌) را به‌ یاد می‌آورم‌ که‌ فرمود: «تحمّل‌ زندگی‌ با مشقت‌ از مرگ‌ و شهادت‌ سخت‌تر است‌!» و چرا چنین‌ نباشد! دلاور مردی‌ که‌ برای‌ دفاع‌ از حق‌ در خون‌ خود فرو می‌غلتد و به‌ آنی‌ یا ساعتی‌ زندگی‌ دنیا را بدرود می‌گوید تا در نعیم‌ جاودان‌ الهی‌ متنعّم‌ گردد، بارها آسوده‌تر از فرزندی‌ است‌ که‌ باید سال‌های‌ سال‌ در غربت‌ و انزوا با لحظه‌ لحظه‌ عمر خویش‌ یادآور شهادت‌ و رسالت‌ او باشد. به‌ راستی‌ کدام‌ دشوارتر است‌؟ آنکه‌ می‌میرد و اجل‌ محتوم‌ را به‌ سعادت‌ مطلوب‌ بدل‌ می‌کند، یا آنکه‌ می‌ماند و در همه‌ عمر درد و داغ‌ صبوری‌ را به‌ جان‌ می‌خرد؟

بی‌ جهت‌ نیست‌ که‌ شاعری‌ می‌گوید:
من‌ که‌ از هستی‌ ده‌ روزه‌ به‌ تنگ‌ آمده‌ام‌
وای‌ بر خضر که‌ محکوم‌ به‌ عمر ابد است‌

اینک‌ بیش‌ از یازده‌ قرن‌ از عمر مقدس‌ حضرت‌ اباصالح‌ المهدی‌، ارواحناله‌ الفداء، می‌گذرد. هیچ‌ نیازی‌ نیست‌ که‌ در اثبات‌ چگونگی‌ و راز طول‌ عمر آن‌ امام‌ یگانه‌ ذهن‌ را با کند و کاو در دلایل‌ عقلی‌ و نقلی‌ خسته‌ کنیم‌. هر کس‌ به‌ حقانیت‌ کلام‌ خداوند ایمان‌ دارد و قدرت‌ الهی‌ را به‌ تصریح‌ قرآن‌ در شکافتن‌ دریا برای‌ موسای‌ کلیم‌ و سخن‌ گفتن‌ عیسی‌ مسیح‌ در لحظه‌ ولادت‌ و تکلّم‌ سلیمان‌ با حیوانات‌ و زنده‌ ماندن‌ یونس‌ در شکم‌ ماهی‌ و طول‌ عمر نوح‌، علی‌ نبینا و آله‌ و علیهم‌ السّلام‌، ۴ و صدها نظیر این‌ گونه‌ خرق‌ عادت‌ها می‌پذیرد، به‌ راحتی‌ خواهد پذیرفت‌ که‌ عمر طولانی‌ امام‌ عصر (ع‌) به‌ اذن‌ الهی‌ امری‌ بسیار ساده‌ و پذیرفتنی‌ است‌. و اگر چه‌ در اثبات‌ امکان‌ این‌ امر، دلایل‌ متعددی‌ را دانشوران‌ ایمانی‌ در کتب‌ مختلف‌ بیان‌ کرده‌اند اما آن‌ همه‌ دلیل‌ و برهان‌ برای‌ کسانی‌ است‌ که‌ همواره‌ سبب‌ها را دیده‌اند و سبب‌ ساز را ندیده‌اند. این‌ سخن‌ را نیز از استادم‌ به‌ یادگار دارم‌ که‌، یکی‌ از اهل‌ معرفت‌ ابیاتی‌ را در توصیف‌ قدرت‌ بی‌ پایان‌ خداوند سروده‌ بود که‌ مضمون‌ آن‌ چنین‌ است‌:

ای‌ خدا، تو آنی‌ که‌ از زمین‌ مرده‌ و سرد ساقه‌ سبز و تازه‌ می‌رویانی‌، و از ساقه‌ سبز، برگ‌های‌ لطیف‌ بیرون‌ می‌آوری‌ و بر برگ‌ها، شکوفه‌های‌ ظریف‌ و بر شکوفه‌ها پنبه‌ سفید و نرم‌ را می‌نشانی‌، آنگاه‌ ما آدمیان‌ با نیروی‌ ادراک‌ و تعقل‌ از پنبه‌ نخ‌ و از نخ‌ لباس‌ تهیه‌ می‌کنیم‌. خداوندا! تو خود را در پس‌ و پشت‌ این‌ وسایل‌، پنهان‌ نموده‌ای‌، و اگر اراده‌ فرمایی‌ می‌توانی‌ درخت‌ و بوته‌ گیاهی‌ از خاک‌ برآوری‌ که‌ به‌ جای‌ پنبه‌، لباس‌ آماده‌ بر آن‌ روئیده‌ باشد!

باری‌، سخن‌ ما بر سر راز طولانی‌ بودن‌ عمر و حیات‌ امام‌(ع‌) نیست‌، که‌ این‌ مهم‌ در پرتو قدرت‌ لایزال‌ الهی‌ معمّای‌ ناگشوده‌ای‌ نباشد؛ سخن‌ در این‌ است‌ که‌ وجود مقدس‌ او در طی‌ این‌ ادوار طولانی‌ چه‌ مصائبی‌ را تحمل‌ نموده‌اند. این‌ است‌ که‌ در دعای‌ ندبه‌ می‌خوانیم‌:

عزیزٌ عَلَیّ اَنْ تفحیطَ بفکَ دفونَی‌ البَلوی‌ و لاَ ینالَک‌ مفنّی‌ ضَجیجٌ و لاَ شَکْوی‌
بر من‌ گران‌ و ناگوار است‌ که‌ رنج‌ و بلا تو را احاطه‌ کند و ناله‌ و شکوایی‌ ازمن‌ به‌ تو برسد…
و انتظار در نفس‌ خود از سخت‌ترین‌ حالات‌ انسان‌ است‌. با آنکه‌ می‌دانیم‌ در طی‌ این‌ قرون‌ چشم‌ مقدس‌ او شاهد و ناظر چه‌ فجایع‌ سخت‌ و صعبی‌ بوده‌ است‌ مشاهده‌ آن‌ همه‌ و نیز این‌ همه‌ قتل‌عام‌ها، تجاوزها، حق‌ کشی‌ها، آوارگی‌ها و… به‌ تنهایی‌ کافی‌ است‌ تا سخن‌ صائب‌ تبریزی‌ را بپذیریم‌ که‌ گفت‌:

گرم‌ است‌ آفتاب‌ روز قیامت‌ ولیک‌ نیست‌ سوزنده‌تر ز سایه‌ دیوار انتظار

انتظار جانسوزی‌ که‌ بیش‌ از همه‌ شیعیان‌ و حق‌طلبان‌ وجود مقدس‌ او را آزرده‌ و هر لحظه‌ و هر روز آن‌، برگ‌ تازه‌ بر کتاب‌ مظلومیت‌ او افزوده‌ است‌. مظلومیتی‌ که‌ دامنه‌اش‌ از سال‌های‌ ماقبل‌ تولد آن‌ یگانه‌، آغاز می‌شود.

توضیح‌ آنکه‌ در تاریخ‌، چهره‌ منفور کسانی‌ را می‌یابیم‌ که‌ با استفاده‌ از فرمایش‌ رسول‌ خدا و ائمه‌ هدی‌ (ع‌) درباره‌ ظهور حضرت‌ مهدی‌ (ع‌)، ۵ داعیه‌ مهدویت‌ داشته‌ و پرچم‌ این‌ ادعا را برافراشتند تا به‌ یمن‌ آن‌، به‌ آرزوهای‌ قدرت‌ طلبانه‌ خود نائل‌ شوند! کسانی‌ چون‌ مغیره‌ بن‌ سعید ۶ و عبیدالله المهدی‌ (ع‌) 7 از این‌ گروهند. اینک‌ تا آنجا که‌ وسع‌ صاحب‌ این‌ قلم‌ است‌، وجوه‌ مظلومیت‌ امام‌ همام‌، ابا صالح‌ المهدی‌(ع‌) را در پی‌ می‌آورم‌ و به‌ این‌ دعا تمسّک‌ می‌جویم‌ که‌:
أللّهفمَّ ادَفَعَ عَنْ حفجَّتفکَ وَ وَلفیّکَ وَ خَلیفَتفک‌ شَرَّ الجنّف و الانسف بفمنّکَ وَ کَرَمفکَ .

۱ ـ اولین‌ ستمی‌ که‌ در حق‌ آن‌ گرامی‌ روا داشته‌اند، از ناحیه‌ اعتقاد پیروان‌ سقیفه‌ است‌ که‌ می‌گویند: در آخر زمان‌ خداوند مرد مصلحی‌ را به‌ وجود می‌آورد و او مهدی‌ موعود است‌. بنابر این‌ عقیده‌ امام‌ عصر (ع‌) در آخر زمان‌ متولد خواهد شد و البته‌ معلوم‌ و معین‌ نیز نیست‌ که‌ از نسل‌ کیست‌. جلال‌ الدین‌ مولوی‌ رومی‌ در مثنوی‌ خویش‌ با پذیرش‌ و تبلیغ‌ همین‌ ایده‌ ابیات‌ زیر را می‌آورد:
پس‌ به‌ هر دوری‌ ولیّی‌ قائم‌ است‌ تا قیامت‌ آزمایش‌ دائم‌ است‌
پس‌ امام‌ حیّ قائم‌ آن‌ ولی‌ است‌ خواه‌ از نسل‌ عمر خواه‌ از علی‌ است‌

مهدی‌ هادی‌ وی‌ است‌ ای‌ راه‌ جو هم‌ نهان‌ و هم‌ نشسته‌ پیش‌ رو ۸ ملاحظه‌ می‌شود که‌ از نگاه‌ مولوی‌ رومی‌ استبعادی‌ ندارد که‌ آن‌ جهاندار عدل‌ گستر و آن‌ به‌ پا دارنده‌ قسط‌ و بر هم‌ زننده‌ بساط‌ جور از نسل‌ عمر بن‌ خطاب‌ باشد.
در حالی‌ که‌ اصحاب‌ حدیث‌ متواتراً از رسول‌ خدا (ص‌) نقل‌ نموده‌اند که‌ حضرتش‌ وجود مقدس‌ حضرت‌ مهدی‌، امام‌ حی‌ غائب‌ قائم‌(ع‌)، را مشخّصاً از نسل‌ امامان‌ پاک‌ و از صلب‌ حضرت‌ اباعبدالله الحسین‌(ع‌) و نهمین‌ نواده‌ او و فرزند حضرت‌ ابامحمد عسکری‌(ع‌) پیشوای‌ یازدهم‌ دانسته‌ و معرفی‌ فرموده‌ است‌. و همین‌ احادیث‌ طمع‌ کسانی‌ چون‌ عبیدالله المهدی‌ را برانگیخت‌ تا دعوی‌ مهدویت‌ کنند.

۲ ـ همچنانکه‌ گفته‌ شد پیش‌ از تولد حضرت‌ ولی‌عصر، ارواحنا له‌ الفداء، کسانی‌ به‌ پا خاسته‌، خود را مهدی‌ موعود خواندند. اینان‌ اگر چه‌ جان‌ بر سر این‌ ادعا نهادند و خداوند با افشای‌ تزویر و ناکام‌ ساختن‌ ایشان‌، خط‌ بطلان‌ بر ادعای‌ نابجایشان‌ کشید، اما به‌ هر حال‌ این‌ داعیه‌ زمینه‌ را برای‌ دیگر مدعیان‌ مهدویت‌ فراهم‌ آورد. و دیگر شیادان‌ و راهزنانف فکر و اندیشه‌ را جرأت‌ بخشید تا با این‌ حربه‌، خلق‌ خدا را به‌ گمراهی‌ بکشانند و موجبات‌ تفرقه‌ هر چه‌ بیشتر امت‌ را فراهم‌ آوردند.

۳ ـ در نخستین‌ سال‌های‌ زندگی‌ آن‌ سرور، عموی‌ حضرتش‌، جعفر بن‌ محمد الهادی‌ ادعای‌ امامت‌ و جانشینی‌ حضرت‌ ابامحمد عسکری‌(ع‌) را نمود و کوشید با استفاده‌ از حمایت‌ خلفای‌ عباسی‌، شیعیان‌ را به‌ خود جلب‌ کند اما خدعه‌ و فریبش‌ بر ملا شد و به‌ کذّاب‌ شهرت‌ یافت‌.

۴ ـ در دوران‌ غیبت‌ صغری‌ که‌ امام‌ (ع‌) به‌ ترتیب‌ عثمان‌ بن‌ سعید و فرزند وی‌ محمد بن‌ عثمان‌ و نیز حسین‌ بن‌ روح‌ نوبختی‌ و سرانجام‌ علی‌ بن‌ محمد سمری‌ را به‌ عنوان‌ نواب‌ خاص‌ خود تعیین‌ فرموده‌ بود، جمعی‌ منافق‌، نوبت‌ به‌ نوبت‌ با ادعای‌ نیابت‌ امام‌ به‌ جلب‌ توجه‌ مردم‌ پرداخته‌، در این‌ راه‌ به‌ ترویج‌ عقاید سخیفی‌ چون‌ تناسخ‌ و حلول‌ و نهایتاً ایجاد انحراف‌ و کژاندیشی‌ در جامعه‌ اسلامی‌ دست‌ یازیدند. از زمره‌ این‌ مدعیان‌ می‌توان‌ از شلمغانی‌، محمد بن‌ نصیر نمیری‌، احمد بن‌ هلال‌ کرخی‌، حسین‌ بن‌ منصور حلاج‌، ابو محمد شریعی‌ و محمد بن‌ بلال‌ نام‌ برد. ۹ اگر چه‌ برخی‌ از اینان‌ مستقیماً توسط‌ امام‌ (ع‌) مورد طعن‌ و لعن‌ قرار گرفته‌ و برخی‌ دیگر توسط‌ بزرگان‌ شیعه‌ از جمله‌ جناب‌ ابن‌بابویه‌ و حسین‌ بن‌ روح‌ نوبختی‌ رسوا گردیدند، ۱۰ اما به‌ هر حال‌ طرح‌ ادعا از سوی‌ این‌ مدعیان‌ دروغین‌، زمینه‌ساز گشایش‌ بستری‌ از خطا و اعوجاج‌ گردید، به‌ گونه‌ای‌ که‌ از آن‌ زمان‌ تا هم‌ اکنون‌ نیز برخی‌ از اهل‌ قلم‌ و همچنین‌ گروهی‌ از مستشرقان‌ به‌ سهو یا غرض‌ به‌ نام‌ و یاد آنها کتاب‌ می‌نویسند و مهملات‌ و مجهولاتی‌ را به‌ نام‌ فرهنگ‌ اسلامی‌ به‌ جامعه‌ جهانی‌ عرضه‌ می‌دارند ۱۱ واین‌ سخن‌ بگذار تا وقتی‌ دگر؛

۵ ـ اگر بپذیریم‌ که‌ هر گونه‌ تهمت‌ و افترایی‌ بر عقاید حقّه‌ شیعه‌، در نفس‌ خود ستمی‌ به‌ شیعیان‌ محسوب‌ می‌شود، به‌ طور قطع‌ و یقین‌ این‌ افتراها و تهمت‌ها بدواً ستم‌ مضاعفی‌ به‌ ساحت‌ مقدس‌ امام‌ عصر، ارواحنا فداه‌، است‌ که‌ پیشوای‌ شیعیان‌ می‌باشد. دست‌ پلید وهابیان‌ ـ که‌ به‌ تصریح‌ مدارک‌ تاریخی‌، ساخته‌ و پرداخته‌ صهیونیسم‌ جهانی‌ است‌ ـ در نوشتن‌ کتب‌ متعدد و البته‌ تکراری‌ بر علیه‌ عقاید منوّر شیعه‌ چنان‌ هتاک‌ و بی‌ باک‌ است‌ که‌ گاه‌ از شدت‌ عصبیّت‌ و عناد مورد اعتراض‌ برخی‌ از عالم‌ نمایان‌ وهابی‌ مسلک‌ نیز قرار می‌گیرد. این‌ اقدام‌ در شرایطی‌ صورت‌ می‌گیرد که‌ «سگ‌ها را گشوده‌اند و سنگ‌ها را بسته‌اند»! صدها عنوان‌ کتاب‌ توسط‌ «وعاظ‌ السلاطین‌» بر علیه‌ شیعه‌ انتشار می‌یابد و در مقابل‌ از طبع‌ و نشر کتاب‌ گرانسنگ‌ الغدیر تألیف‌ علامه‌ امینی‌ هنوز در برخی‌ از کشورهای‌ تسنن‌ زده‌ ممانعت‌ به‌ عمل‌ می‌آید! ۱۲

و البته‌ از آن‌ جا که‌ نمی‌توان‌ برای‌ همیشه‌ آفتاب‌ را در حجاب‌ ابر نگاه‌ داشت‌. خداوند متعال‌ گاه‌ به‌ دست‌ برخی‌ از ایادی‌ دشمن‌، سند حقایت‌ تشیع‌ را افشا می‌فرماید. نظیر پاسخی‌ که‌ یکی‌ از مدرسان‌ دانشگاه‌های‌ حجاز به‌ نام‌ عبدالمحسن‌ العباد به‌ کتابی‌ از شیخ‌ عبدالله بن‌ زید آل‌ محمود (رئیس‌ دادگاه‌های‌ شرعی‌ کشور قطر) داده‌ است‌. «العبّاد» با آن‌ که‌ خود شیعی‌ مذهب‌ نبوده‌ و از نزدیکان‌ «بن‌باز» (مفتی‌ بزرگ‌ وهابیت‌ در کشور سعودی‌ و دشمن‌ آشکار تشیع‌) است‌، با این‌ حال‌ در پاسخنامه‌ خویش‌ عدم‌ اعتقاد مؤلف‌ کتاب‌ به‌ وجود مقدس‌ امام‌ مهدی‌ (ع‌) و آرمان‌ مهدویت‌ را مورد نقد و نکوهش‌ قرار می‌دهد ۱۳ .

در هر حال‌ هر گونه‌ تهمت‌، دروغ‌ و افترا به‌ شیعه‌ و باورهای‌ اصیل‌ و الهی‌ آن‌ را باید وجهی‌ از وجوه‌ مظلومیت‌ مولایمان‌ اباصالح‌ المهدی‌ (ع‌) بدانیم‌.

۶ ـ وجود مدعیان‌ مهدویت‌ در دوران‌ غیبت‌ کبری‌، بارزترین‌ وجه‌ ستم‌ به‌ ساحت‌ مقدس‌ امام‌(ع‌) است‌. اینان‌ که‌ غالباً دست‌پروردگان‌ دوایر جاسوسی‌ استکبار جهانی‌ بوده‌ و هستند، هر چند با استفاده‌ از آرزومندی‌ امّت‌ اسلام‌ در مورد ظهور پیشوای‌ غائب‌ و بهره‌ برداری‌ از ساده‌ لوحی‌ جمعی‌ عوام‌، داعیه‌ خود را آغاز کرده‌ و بدون‌ استثنا رسوا و منکوب‌ گردیده‌اند اما به‌ هر حال‌ گروهی‌ را به‌ خود خوانده‌ و مقاصد استعماری‌ را در ایجاد تنش‌ و تفرقه‌ امت‌ اسلامی‌ جامه‌ عمل‌ پوشانده‌ و مهمتر کوشیده‌اند تا با حرکات‌ سخیف‌ خود امت‌ شیعی‌ را نسبت‌ به‌ اصل‌ ظهور و تحقق‌ حضور امام‌ غائب‌ دلسرد نموده‌ مقدمه‌ای‌ برای‌ انکار وقوع‌ و یا استبعاد حکومت‌ جهانی‌ امام‌(ع‌) فراهم‌ آورند، بازی‌ بابیگری‌ و بهائی‌ گری‌ ـ که‌ تا هم‌ اکنون‌ مورد حمایت‌ دول‌ استعماری‌ است‌ 14 ـ در ایران‌ و ماجرای‌ سفیهانه‌ جهیمانی‌ و محمد بن‌ عبدالله قحطانی‌ در حجاز نمونه‌ای‌ از این‌ گونه‌ ادعاهای‌ واهی‌ است‌ 15 .

جالب‌ آن‌ که‌ این‌ مدعیان‌ بدون‌ استثنا سر سالم‌ به‌ گور نبرده‌اند و هر که‌ با این‌ ادعا سر برافراشته‌ پس‌ از رسوایی‌ و بی‌ آبرویی‌ و ثبت‌ نام‌ خود در تاریخ‌ به‌ ننگ‌، در راه‌ این‌ ادعا سر خود به‌ باد داده‌ است‌. چنانک‌ علی‌ محمد باب‌ در «بیت‌الخلاء» به‌ گلوله‌ بسته‌ شد و مدعیان‌ مهدویت‌ در حجاز نیز با تمام‌ اتباعشان‌ به‌ قتل‌ رسیدند، آن‌ هم‌ به‌ دست‌ نیروهای‌ فرانسوی‌!!! ولی‌ تحقق‌ فرجام‌ تیره‌ برای‌ این‌ مدعیان‌، اصل‌ ستم‌ نسبت‌ به‌ ساحت‌ قدس‌ مهدوی‌ را نفی‌ نمی‌کند.

ناصرالدین‌شاه‌قاجاربا سرکوب‌ بابیان‌ سلطنتش‌ را تحکیم‌بخشیدوآل‌سعوددرحجازباسرکوب‌ «جهیمانی‌» برسلطه‌ خویش‌ ادامه‌ دادند و در این‌ میان‌ آنکه‌ نام‌ و یاد و اعتبارش‌ دستمایه‌ جمعی‌ دنیا طلب‌ قرار گرفت‌، ولیّ معصوم‌ خداوند است‌ که‌ در اوج‌ اقتدار، مظلوم‌ است‌.

۷ ـ یکی‌ از بارزترین‌ انواع‌ ستمی‌ که‌ در حق‌ شیعه‌ و به‌ خصوص‌ در حق‌ امام‌ عصر، ارواحنا له‌ الفداء، روا داشته‌ و می‌دارند، حرکت‌ ناجوانمردانه‌ تحریف‌ در آثار است‌. از سال‌ها پیش‌ خاصّه‌ از زمان‌ وقوع‌ انقلاب‌ اسلامی‌ ایران‌، دشمنان‌ شیعه‌ به‌ ویژه‌ پیروان‌ وهابیت‌ و نیز متعصبان‌ اهل‌ تسنن‌ در هند و پاکستان‌ و عربستان‌ و… در چاپ‌ کتب‌ مرجع‌ خود هر جا که‌ نام‌ مقدس‌ حضرت‌ مهدی‌ (ع‌) در ضمن‌ روایتی‌ به‌ تأیید آمده‌، یا در هر موضع‌ که‌ محققان‌ آنها از ازمنه‌ قدیم‌ در آثار خود حدیث‌ یا سخنی‌ را آورده‌اند که‌ تصریح‌ به‌ حقانیت‌ شیعه‌ و ائمه‌ اثنی‌عشر دارد، در چاپ‌های‌ جدید آن‌ آثار، نکات‌ مزبور را حذف‌ می‌کنند تا مورد استناد و استفاده‌ نسل‌های‌ آینده‌ قرار نگیرد! و این‌ در حالی‌ است‌ که‌ مطابق‌ برخی‌ از تحقیقات‌ این‌گونه‌ افراد که‌ در واقع‌ حقیقت‌ را تاب‌ نمی‌آورند و آنچه‌ را که‌ رهبرانشان‌ در آثار و تألیفات‌ خود بدان‌ اعتراف‌ نموده‌ مورد انکار قرار می‌دهند، با پشتیبانی‌ قدرت‌های‌ شیطانی‌ و هزینه‌ کردن‌ مبالغ‌ گزاف‌، نسخ‌ خطی‌ مآخذ دست‌ اول‌ را خریداری‌ نموده‌ می‌سوزانند، تا به‌ پندار باطل‌ خود نخست‌ عالمان‌ و دانشوران‌ و آنگاه‌ نسل‌های‌ جست‌وجوگر و پژوهنده‌ نتوانند به‌ معارف‌ مذکور دست‌ یابند.

اینک‌ به‌ تناسب‌ بحث‌ فقط‌ به‌ یک‌ نمونه‌ از این‌ رفتار ـ که‌ من‌ آن‌ را خیانت‌ به‌ فرهنگ‌ و مواریث‌ فرهنگی‌ می‌نامم‌ـ دررابطه‌باوجودمقدس‌ حضرت‌ بقیه‌اللهالاعظم‌، عجل‌الله تعالی‌ فرجه‌ الشریف‌، اشاره‌ می‌کنم‌:
محی‌ الدین‌ عربی‌ که‌ از بزرگان‌ اهل‌ سنت‌ است‌، در کتاب‌ فتوحات‌ مکیّه‌ که‌ به‌ سال‌ 1307 در مطبعه‌ «الازهریّه‌» مصر چاپ‌ شده‌ در مبحث‌ 65 به‌ تصریح‌ تمام‌ می‌گوید:
مهدی‌ که‌ از اولاد امام‌ حسن‌ عسکری‌ است‌، در نیمه‌ شعبان‌ سال‌ 255 هجری‌ به‌ دنیا آمده‌ و زنده‌ خواهد ماند تا با عیسی‌ بن‌ مریم‌ اجتماع‌ کند، پس‌ عمر آن‌ حضرت‌ اکنون‌ که‌ سال‌ 985 هجری‌ می‌باشد ۷۰۳ سال‌ است‌…

این‌ عبارات‌ را در چاپ‌ جدید فتوحات‌، دست‌ متعصبان‌ عامه‌ و وهابی‌ حذف‌ نموده‌ است‌ 16 .

خاتمه‌ سخن‌ در این‌ سرفصل‌ اینکه‌ توطئه‌ تحریف‌ فقط‌ به‌ حذف‌ مناقب‌ اهل‌ بیت‌ (ع‌) از کتب‌ و آثار، توسط‌ متعصبان‌اهل‌سنت‌ محدود نمی‌شود بلکه‌ روی‌ دیگر این‌ سکّه‌ حذف‌ مطاعن‌ اعداءالله از کتب‌ شیعه‌ را نیز شامل‌ می‌شود که‌ به‌ بهانه‌ پاسداشت‌ وحدت‌ بین‌ فرق‌، به‌ دست‌ برخی‌ از ساده


ماهنامه موعود شماره‌
۳۴

پی‌ نوشت‌ها :
* مقاله‌ برگزیده‌ دومین‌ جشنواره‌ برترین‌های‌ فرهنگ‌ مهدویت‌، ویژه‌ مطبوعات‌، کتاب‌ امید (ویژه‌نامه‌ ولادت‌ امام‌ زمان‌(عج‌)).
۱ . وَ الله‌ ما مفعاویَه‌ بفاَدهی‌ منّی‌، وَلکّفنهف یَغْدفرف وَ یَفْجفر، وَلَوْلا کَراهفیه‌ الغَدْرف لَکْنْتف مفنْ أدْهی‌ النّاس‌…؛ به‌ خداوند سوگند، معاویه‌ از من‌ زیرک‌تر نیست‌. امّا او نیرنگ‌ می‌کند و به‌ گناه‌ می‌گراید و اگر نیرنگ‌، ناشایست‌ نبود، هر آینه‌ معلوم‌ می‌آمد که‌ من‌ سیّاس‌ترین‌ مردمانم‌. (نهج‌ البلاغه‌، خطبه‌ 200، با ترجمه‌ آقایان‌: محمدی‌ و دشتی‌).
۲ . کتاب‌ التمحیص‌، ص‌ 4؛ مناقب‌ آل‌ ابی‌ طالب‌، ج‌ 3، ص‌ 42؛ بحارالانوار، ج‌ 35، ص‌ 56.
۳ . بحار الانوار، ج‌ 28، ص‌ 373، ج‌ 37، ص‌ 51.
۴ . به‌ سرگذشت‌ پیامبران‌ عظیم‌ الشأن‌ نامبرده‌ در قرآن‌ کریم‌ مراجعه‌ شود و از جمله‌ در داستان‌ حضرت‌ نوح‌ (ع‌) که‌ می‌فرماید: «و لقد أرسلنا نوحاً إلی‌ قومه‌ فلبث‌ فیهم‌ ألف‌ سنه‌ إلاّ خمسین‌ عاماً فاخذهم‌ الطوفان‌»؛ ما نوح‌ را بر قوم‌ خود فرستادیم‌ و او در میان‌ آنها هزار سال‌ به‌ استثنای‌ پنجاه‌ سال‌ به‌ سر برد سپس‌ طوفان‌ آنان‌ را فرا گرفت‌، ـ قرآن‌ کریم‌، سوره‌ عنکبوت‌(29)، آیه‌ 14.
۵ . احادیث‌ درباره‌ نام‌ و نشان‌ و ظهور امام‌(ع‌) به‌ اعتراف‌ اهل‌ حدیث‌ متواتر است‌.
۶ . مغیره‌ بن‌ سعید پس‌ از در گذشت‌ امام‌ باقر (ع‌) ادعای‌ مهدویت‌ نمود و مورد لعن‌ شیعیان‌ قرار گرفت‌. ر.ک‌ به‌: المقالات‌ و الفرق‌، ابی‌ خلف‌ اشعری‌، ترجمه‌ دکتر مشکور، ص‌ 148.
۷ . عبیدالله المهدی‌ از پیشوایان‌ اسماعیلی‌ که‌ داعیه‌ مهدویت‌ داشت‌، ر.ک‌: همان‌، ص‌ 318.
۸ . ر.ک‌: عارف‌ و صوفی‌ چه‌ می‌گویند؟ میرزا جواد تهرانی‌، مبحث‌ گفتار عرفا و صوفیه‌ درباره‌ ولیّ.
۹ . ر.ک‌: زندگی‌ دوازده‌ امام‌، هاشم‌ معروف‌ الحسنی‌، ج‌ 2، ذیل‌ زندگانی‌ امام‌ عصر(ع‌).
۱۰. ر.ک‌: خاندان‌ نوبختی‌، عباس‌ اقبال‌ آشتیانی‌؛ کلمه‌ الامام‌ المهدی‌(ع‌)، آیت‌الله شهید سید حسن‌ شیرازی‌.
۱۱. ر.ک‌: اخبار حلاج‌، لوئی‌ ماسینیون‌.
۱۲. ر.ک‌: کتاب‌ تاریخ‌ وهابیت‌، علی‌ اصغر فقیهی‌؛ پاورقی‌ روزنامه‌ اطلاعات‌ در مورد سوابق‌ وهابیون‌.
۱۳. ر.ک‌: مصلح‌ جهانی‌، سید هادی‌ خسرو شاهی‌.
۱۴. ر.ک‌: کشف‌ الحیل‌، مرحوم‌ آیتی‌.
۱۵. مصلح‌ جهانی‌، سید هادی‌ خسرو شاهی‌، ص‌ 50 و ۵۱.
۱۶. همان‌، ص‌ 88 و ۸۹
۱۷. سوره‌ ملک‌(67) آیه‌ 30. قاطبه‌ اهل‌ تفسیر این‌ آیه‌ را به‌ وجود مقدس‌ حضرت‌ ولی‌عصر، ارواحنا فداه‌، و غیبت‌ آن‌ گرامی‌ تفسیر کرده‌اند.
۱۸. دعای‌ شریف‌ افتتاح‌.
 

همچنین ببینید

کمپانی دیزلی

سرزمین مادری ?

در عرصه فیلم كودك، هالیوود از تعدی صهیونیست ها مصون نمانده است و كلیشه های …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.