غدیر یک ضرورت راستین

بر اساس جهان بینی توحیدی و مکتبی ، غدیر ، یک ضرورت منطقی و عقلی است و با هدف آفرینش انسان و جهان ارتباط جدی و ناگسستنی دارد . اگر جدی و ناگسستنی ( و به تعبیر دیگر تکوینی ) بدین معناست که در مسیر معرفتی توحید و مسیر آفرینش انسان و جهان ، غدیر نمی شود و نمی تواند که نباشد . اگر بخواهیم این حقیقت را به زبان ساده و نازل بیان کنیم اینگونه خواهیم گفت

60fd1f5281f14 300x195 - غدیر یک ضرورت راستین

  1. خداوند قطعاً از آفرینش انسان و جهان هستی ، مقصد و مقصود حکیمانه دارد( و الا کارو لغو خواهد بود).
  2. این مقصد حکیمانه رسیدن آفرینش به قله کمال است .
  3. کمال انسان بنده راستین و کامل خداوند شود و این جز در سایه توحید الهی امکانپذیر نخواهد شد .
  4. در حقیقت ، این یک راه و مسیر است و بشر هرچند به عقل و فطرت مجهز است اما به راهنما ی الهی نیاز دارد تا اولا آن راهنما ، عقل و فطرت نهفته در وجود انسان را شکوفا سازد، و ثانیا  او را در پیمودن راه یکتاپرستی و تکامل بندگی خدا راهنمایی نماید . ارسال پیامبران و فرستادن ادیان و کتابهای آسمانی به همین اساس ضرورت منطقی پیدا میکند . اگر نبوت و رسالت و پیامبران الهی نباشند ، کار خداوند ابتر ، ناقص ، لغو و بدون توجیه منطقی و عملی خواهد بود.

    هر چند با آمدن آخرین پیامبر و کتاب آسمانی ، نبوت و رسالت پایان پذیرفت ؛ اما وجود راهنما همچنان ضرورت داشت آخرین دین و کتاب آسمانی به منزله نقشه مسیر است اگرچه لازم است اما کافی نیست . اگر نقشه راه را به دست مردم بدهند ، آنان بدون راهنما و نقش خانه و با وجود دزدان و خطرات فراوان راه و خسارت سنگین انحراف که ابدیت ، هرگز قادر به تامین هدایت و تضمین رسیدن به مقصد نخواهد بود و اگر دچار انحراف و خسارت شوند ، حق خواهد داشت که در محضر خداوند اعتراض کند که تو ما را بدون سرپرست و راهنما و امام به حال خودمان رها کردی !
    تو که میدانستی ما بدون راهنما در این راه پر خطر و پر از راهزن و شیاطین فراوان ، و با جهل و نادانی خویش حتما گرفتار شده و به مقصد نخواهیم رسید ، پس چرا برای ما امام و راهنما تعیین کردید ؟

    ممکن است کسی تصور کند بعد از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله ، قرآن برای راهنمایی امت کافی است . اما این تصور غلط و نادرست است زیرا:
    اولاً پیامبر خدا صلی الله علیه و آله چنین توصیه ننموده اند و نگفتند بعد از من قران برای شما است بلکه بارها و بارها فرمودند من برای شما بعد از خود ، قرآن و عترت باقی گذاشته ام که اگر به هر دو متوسل و متمسک شوید ، گمراه نخواهید شد و این دو هرگز از یکدیگر جدا نخواهند شد.
    ثانیا عقل نیز هیچگاه توصیه نمی کند، زیرا می گوید قرآن ، کتاب صامت است و باید یک سخنگو عالم و اشتباه ناپذیر به عنوان کتاب ناطق در کنارش باشد عقل می‌گوید کتاب بدون معلم کم اثر است . برنامه بدون مجری بر زمین می ماند. عقل می‌گوید:  اگر به خود کتاب حمله فرهنگی شد، آنان که از همه حقایق ، اسرار و معانی آن آگاه و قادر بر دفاع و پاسخگویی از آن باشند ، چیست ؟

    اساساً فرض حمله را هم کنار می‌گذاریم آن کسی که در برابر سیل سوالات علمی از سوی ادیان دیگر و یا دانشمندان و فرهیختگان بتوانند پاسخ مجهولات و پرسش های فراوان را بدهد و آبروی اسلام و قرآن دفاع کند چه کسی خواهد بود ؟ (بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بسیاری از دانشمندان و یا پیروان ادیان دیگر نزد خلفا آمدند و سوالات مشکل را مطرح می‌کردند و کسی جز امیر مومنان علی بن ابیطالب علیه السلام پاسخگو نبود . )

    عقل می‌گوید خدای حکیم ، عالم ، قادر و بزرگواری که برای رفع نیاز بشری پیامبر و کتاب می فرستد، برای بعد از پیامبر خود نیز حتماً تدبیری اندیشیده و گزینه ای مناسب خواهد داشت .

    از آنجا که در مطلب غدیر در پیشگاه اهل سنت تا اندازه‌ای در این زمینه سخن گفته‌ایم در اینجا به همین مقدار بسنده می‌کنیم .

    ثالثا خود قرآن در مورد ضرورت وجود راهنما برای هر گروه و جامعه سخن گفته و فرموده پیامبر تو فقط انذاردهنده  هستی و برای هر قومی، هادی و راهنما خواهد بود .

    اگر قرآن بدون امام و راهنما کافی بود می فرمود تو فقط انذار دهنده ای و قرآن برای همه اقوام و جوامع بعد از تو کافی است اما قرآن از عبرارت لکا قوم …  برای هر قومی سخن گفته است.

    رابعاً خود امت اسلام بعد از رحلت پیامبر عظیم الشأن اسلام چنین برداشتی نداشتند و نگفتند خلیفه و امام لازم نداریم چرا قرآن برای ما کافی است ، بلکه مبادرت به تعیین خلیفه کردند . همین امر نشان می دهد که اساس آن فرض کفایت قرآن از است درست نیست .

    خامساً فرض می‌کنیم قرآن تمام حقایق و معانی و اسرار آفرینش و همه احتیاجات بشر، چه رسد به امت اسلام در آن نهفته است و از این رو با وجود قرآن هیچ کس از نظر علمی به هیچ کتاب و منابع دیگری نیازمند نخواهد بود؛ اما چه کسی می تواند این گنج پنهان و معدن غنی را استخراج کند و در اختیار امت قرار دهد ؟ معنای اینکه قرآن کافی نیست اثبات نقص کاستی‌ها و کمبود  در آن نمی باشد، بلکه به  معنای کمبود برای آن و در حقیقت کمبود برای امت است . امت به تنهایی و بدون گنج شناسان نمی توانند از آن استفاده کنند.

    کمبود اگر هست مستند به امت و به انسان هاست چنانچه به گفتن اگر این راه را بروید کعبه می رسید و آن راه واقعاً راه کعبه می باشد و آن  عده راه را شناسند و از خطرات آن و چگونگی رفع آنها آگاه نباشند و پیمودن راه نیز برای آنان حیاتی و سرنوشت ساز باشد ، اول آیا توصیه به پیمودن چنین راهی اینگونه شرایط عقلایی و حکیمانه است ؟!

    ثانیا اگر این عده بگویند وحود این راه شما را کافی نیست بلکه راهنمایی لازم داریم ، آیا این به معنای اثبات نقص در راه است ، و یا اثبات نقض برای خود آنان ؟ قطعاً گزینه دوم صحیح است .
    اگر قرآن به معنای که گفته شد کافی بود دیگر هیچ اختلافی نباشد پیش می‌آید و این همه فرقه ها و گروه های متعدد که همه نیز قرآن را قبول دارند و کتاب آسمانی خود می دانند ، نباید تحقق پیدا می‌کرد

  5. پس از تبیین آفرینش انسان و ضرورت پیمودن مسیر هدایت با وجود راه وجود راهنما برای این راه ضروری خواهد بود ؛ بدین معنا که بدون آن ، کار خداوند ابتر و ناقص و لغو است و لازمه چنین مسئله چند پیامد دارد ؟ یعنی موجب استناد جهل یا عجز و یا بخل به خداوند است زیرا خداوند خدایی که راهرو را می آفریند اما راهنما را نمی آورد و به رهروان معرفی نمی‌کند یا جاهل به این موضوع است . یاد داناست  ولی از  آوردن آن عاجز است ؛ یا دانا و قادر است ولی بخیل  است ! در حالی که هیچ یک از این امور منفی در خداوند راه ندارد و خداوند دانای حکیم و قادر مطلق و مهربان و رحیم و بزرگوار است.

    پس اگر خداوند زنجیره‌ای به هم پیوسته را در آفرینش انسان و جهان به وجود آورد تا این آفرینش ، معنای ژرف و مفهوم صحیح و  حکیمانه پیدا  کند ، دیگر معقول نخواهد بود یکی از حلقه های این زنجیره را نیاورد و آن را از هم بگسلد. غدیریکی از حلقه های بهم پیوسته هدایت الهی در مسیر آفرینش انسان و جهان است .

    خداوند متعال از روزی که حضرت آدم را آفرید و جهان و تاریخ حیات بشری را آغاز کرد ، با یک پیامبر بود یعنی راهنما شروع نمود تا در روی این زمین زمانی و انسانی نیاید که لحظه‌ای بدون راهنما باشد . از آن پس هیچ قوم و گروه ها مدتی بدون پیامبر یا  وحی معین شده از سوی خداوند برای آن پیامبر ، حتی برای یک روز وجود نداشته است و زنجیره هدایت ، در حقیقت از آغاز آفرینش ، سخت  به هم پیوسته بوده و هیچ گاه حتی یک حلقه از آن نیز کم نشده و آن از هم نگسسته است

    در چنین نگاهی حکیمانه و الهی ، معنا نخواهد داشت وقتی این زنجیره به زمان اسلام می رسد یعنی به کامل ترین و معقول ترین و حکیمانه ترین و خاتم همه ادیان ، به دینی که تا قیامت باید پاسخگوی همه نیازهای بشریت باشد ، ناگهان از هم بگسلد؛ پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله که افضل همه پیامبران است و همه گفتارها و کردارهای مطابق علم ، حکمت ، آینده نگری ، ژرف اندیشی و عقلایی است و بعد از او دین و  مکتبش از سوی منافقان داخلی و ابر قدرت های خارجی مورد تهدید جدی و حتمی قرار قطعی است از معرفی امام و جانشین امتناع آورد و کار را به امان خدا رها کند و رحلت نماید !

    بلکه در واقع باید گفت معنا ندارد خداوند که قرن ها از آغاز  تاریخ بشر و آفرینش او این سلسله هدایت را به یکدیگر متصل نگاه داشته به  مهمترین و بزرگترین فصل هدایت که می رسد ، بدون هیچ دلیلی و برخلاف سیره و روش حکیمانه و عقلانی قبل، آن را عوض کند و کاری عبث و بیهوده ، بلکه مضر و زیانبار را انجام دهد !

    یک نکته بسیار مهم دیگر در این رابطه ، این است که وجود منطقی و عقلی و ضروری راهنما همراه با ویژگی ها و شرایطی مانند علم و عصمت است ، و الا  باز آن حلقه در جای خود وجود نخواهد داشت در حقیقت قید و پسوند الهی یا از سوی خداوند برای این راهنما و یا پیشوند جانشین برای پیامبر ذکر می‌کنیم ، در خود کلام برای فرزانگان و عاقل آن این قرائن و نشانه‌ها را گذاشتیم که راهنمای مذکور قطعاً باید از علم و اثبات لازم برای اداره امت برخوردار باشد و الا الهی و یا جانشین آن پیامبر که دارای علم و عصمت است ، نخواهد بود چرا که هیچگاه یک انسان جاهل و خطاکار ، جانشین انسان عالم و معصوم نخواهد بود . این نکته نیز گفتنی است که اگر کسی در  علم بی پایان و قسمت بیکران پیامبر حرف و تامل داشته باشد ، دیگر روی سخن با او در این موضوع نخواهد بود ، بلکه باید در مرحله عقب تر و بیش تر یعنی در مسئله نبوت و شرایط و ویژگی های آن با او سخن بگوییم دقت فرمایید .

خلاصه سخن در این قسمت چنین است

غدیر ، نمی شود و نمی تواند که نباشد؛ زیرا وجود آن ، منطقی عقلی و ضروری است ؛ زیرا به غدیر در جهان بینی توحیدی و مکتبی سیر مراحل آفرینش حیات انسان و سرنوشت یهود در زنجیره مبدا ، راه ، رهرو ، راهنما و مقصد ضروری است ، همانگونه که وجود چهار حلقه دیگری نظیر ضروری است
غدیر در معنای پیدا کردن و آفرینش تاریخ بشری است از آغاز تا زمان اسلام و از زمان اسلام تا قیامت ، ضروری و لازم است الان زنجیره از هم گسسته خواهد بود

البته این ضرورت در ابعاد دیگر نیز قابل تبع این است که در این مقال مجال ذکر آن‌ها است نیست

همچنین ببینید

حرم امیرالمومنین - حیدر

مرحوم دولابی: تقوا، محبت امیرالمومنین(ع) است

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود: تقوا، محبت امیرالمومنین(ع) است. ثقُلَت موازینُهُ. چنین کسی محل عبادتش، محل زیبایی‌اش، محل سرمایه‌اش، ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.