«الذین ان مکناهم فىالارض اقامواالصلوه و اتواالزکوه و امروا بالمعروف و نهوا عنالمنکر و لله عاقبهالامور» (1)
اینها (یاران خدا) کسانى هستند که هرگاه در زمین به آنها قدرت بخشیدیم، نماز بر پا مىدارند و زکات مىپردازند، و امر به معروف و نهى از منکر مىکنند و پایان همه کارها از آن خداست.
در مقالههاى پیشین، آیات دربردارنده بشارت وراثت زمین به صالحان، مستضعفان و متقیان و پیروزى اهل حق بر باطل بیان شد. در بررسى سوره نور آیه ۵۵، سه ویژگى براى این حکومت ذکر شد:
۱.برقرارى ثابت و پایدار دین مورد پسند خداوند.
۲. مبدل شدن خوف و ترس به امنیت و آرامش
۳. حاکمیت توحید و نفى مطلق شرک.
اما در آیه محل بحث، سخن از برنامههاى عملى یاوران خداست که اگر در زمین قدرت پیدا کنند، اجراى احکام الهى را سرلوحه برنامههاى خود قرار مىدهند و با بر پایى نماز به خودسازى مىپردازند، و با پرداخت زکات مشکل اقتصادى جامعه را، حل مىکنند و با امر به معروف و نهى از منکر از جامعهاى سالم و خداپسند برخوردار مىگردند.
در اینجا به بررسى آیه مىپردازیم:
۱. موقعیت آیه: قبل از این آیه، خداوند مطالبى درباره دفاع از مظلومان در برابر ظالمان و قدرت خود بر یارى آنها را بیان کرده، سپس در فایده دفاع مىفرماید: اگر دفاع نباشد، عبادتگاههاء و مساجدى که در آن یاد خدا مىشود، از بین مىرود و در پایان تاکید مىکند کسانى که خدا را یارى مىکنند، خداوند نیز آنها را یارى مىکند. چون او قوى و نفوذ ناپذیر است و هنگامى که با یارى خداوند پیروز و حاکم زمین شوند، اجراى احکام الهى را سرلوحه برنامه خود قرار مىدهند و دین الهى را حاکمیت مىبخشند.
۲. برنامه عملى یاوران خدا: اینها پس از پیروزى، همچون خودکامگان، غرور مستى و دنیاطلبى را شیوه خود نمىکنند تا اینکه خود طاغوت جدیدى شوند; بلکه زندگى صالحانه توام با اصلاح خود و جامعه را به ارمغان مىآورند و بدین طریق حکومت مورد رضایتخداوند را فراهم مىسازند. برنامههاى اصلى اینها در سه امر خلاصه مىشود:
الف) بر پا داشتن نماز: اولین برنامه حکومت مورد پسند خداوند، حاکمیت توحید و ایجاد روح معنویت و تزکیه نفس است که راه را براى کمال نفسانى انسان هموار مىکند. البته، مراد نمازى است که به خاطر رعایت تمام شرایط ظاهرى و معنوى، انسان را از فحشا و منکرات باز دارد و مقبول حضرت حق، جل و علا، واقع شود. چنین نمازى اطاعت، خشیت و تقواى الهى را در همه شؤون زندگى فراهم مىسازد و نتیجه آن کامیابى و رستگارى است.
چنانکه مىفرماید:
«و من یطعالله و رسوله و یخشالله و یتقه، فاولئک همالفائزون.» (2)
هرکس خدا و رسولش را اطاعت کند و از خدا بترسد و پرهیزگارى پیشه کند; پس آنها رستگارانند.
ب) پرداخت زکات: پرداخت زکات از دو جنبه ارزشمند است:
۱. همدلى و همراهى با مردم و زدودن فقر و اصلاح اقتصادى در جامعه;
۲. زدودن حرص، بخل و مال پرستى از وجود انسانها و جایگزینى روح ایثار و همدردى; تا بخل در درون انسانهاست راه سعادت و رستگارى به روى آنها بسته است:
«و من یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون». (3)
و هر کس جان خود را از بخل حفظ کند، او رستگار است.
بنابراین، پرداخت زکات هم وسیلهاى براى رستگارى و کمال نفسانى است و هم عدالت اجتماعى را گسترش مىدهد. امام صادق، علیهالسلام، مىفرماید:
«زکات براى این قرار داده شده تا ثروتمندان امتحان شوند، و کمکى براى فقرا باشد. اگر مردم زکات اموال خود را مىپرداختند، هیچ مسلمانى فقیر و محتاج نبود و مردم با این زکاتى که خدا براى [استفاده] فقرا واجب کرده، بىنیاز مىشدند و مردم، فقیر، محتاج، گرسنه و عریان نمىشوند مگر به خاطر گناه ثروتمندان… سوگند مىخورم به کسى که مردم را خلق کرد و روزى را گسترش داد، هیچ مالى د رخشکى و دریا تلف نمىشود مگر به خاطر ترک زکات… و محبوبترین مردم به خدا کسى است که در بخشندگى سخىترین مردم باشد، و سخى ترین مردم کسى است که در آنچه که خداوند از اموالش بر مؤمنان واجب کرده، بخل نورزد». (4)
در حکومت صالحان، زکات، هم به همان صورتى که خداوند واجب کرده، پرداخت مىشود، و هم به مصارف واقعى خودش مىرسد; و در نتیجه هم نفس انسان پاک مىشود و هم اقتصاد سالمى بر جامعه حکمفرما مىگردد.
ج) امر به معروف و نهى از منکر: یکى دیگر از وظایف یاوران دین خدا در زمان حکومتخود ترویج تمام خوبیها و اوامر الهى در میان همه افراد است و تمام کوشش آنها زدودن بدیها و گناهان در جامعه است. در چنین حکومتى اسلام و مسلمین چنان عزیز و کفار و منافقان چنان ذلیلاند که صالحان به خاطر اطاعت از فرمان خدا و ترک معصیت تمسخر نمىشوند و تعدى به حقوق دیگران و معصیت علنى خداوند، رختبرمىبندد.
در چنین جامعهاى، هر انسانى خود را در برابر دیگران مسؤول مىبیند; بنابراین با بهترین وجه ممکن، بر اساس دستورهاى خداوند، در رشد و شکوفایى جامعه کوشش مىکند و مسلم است که در چنین موقعیتى، جایى براى تسلط اشرار باقى نمىماند.
۳. مصادیق آیه: هر حکومتى که توحید و نفى شرک را اساس خود قرار دهد و در خودسازى و اجراى احکام دین و اصلاح جامعه کوشا باشد، این حکومت از مصادیق آیه محل بحث مىشود. در بعضى روایات، اهل بیت، علیهمالسلام، این آیه را با خود منطبق دانسته و گفتهاند: «نحن هم»; (5) ما همین گروه هستیم.
امام صادق، علیهالسلام، در روایتى که در ذیل آیه مزبور وارد شده مىفرماید:
«فهذه لآل محمد الى آخرالآیه، والمهدى و اصحابه یملکهمالله مشارقالارض و مغاربها، و یظهرالدین و یمیتالله به و باصحابهالبدع و الباطل کما اماتالشقاهالحق، حتى لایرى اینالظلم، و یامرون بالمعروف و ینهون عنالمنکر». (6)
این آیه تا آخر آن درباره آل محمد و مهدى و اصحاب اوست که مشرقها و مغربهاى زمین را تصاحب مىکند و دین پیروز مىشود. و خداوند به وسیله او و اصحابش، بدعتها و باطل را مىمیراند، همانطور که اشقیا، اهل باطل را از بین بردند، به گونهاى که ظلم در هیچ جا دیده نمىشود، و امر به معروف و نهى از منکر مىکنند.
بنابراین، مصداق کامل این آیه، در زمان ظهور حضرت مهدى، علیهالسلام، تحقق مىیابد. همانطور که پیامبر اسلام، صلىاللهعلیهوآله، نیز مىفرمایند:
«یفرج الله بالمهدى عن الامه بملا قلوب العباد عباده و یسعهم عدله، به یمحق الکذب، و یذهب الزمان الکلب و یخرج ذل الرق من اعناقکم». (7)
خداوند به وسیله مهدى براى این امت گشایش ایجاد مىکند، و دلهاى بندگان را از عبادت پر مىکند، و عدلش را همه جا مىگستراند و به وسیله او دروغ ریشهکن مىشود و دوران سختسپرى مىشود، و ذلتبندگى از گردنهاى شما خارج مىشود.
یکى از برنامههاى مهم حکومتحضرت مهدى، علیهالسلام، فقرزدایى کامل از جامعه به وسیله اجراى عدالت، و زدودن حرص و طمع از دلهاى مردم است. در روایتى از اهل سنت این برنامه اینگونه تشریح شده است:
«بشارت باد بر شما، مهدى ! مردى از قریش که از خاندان من است، در اختلاف و سستى مردم خروج مىکند، پس از آن زمین را پر از قسط و عدل مىکند همانطور که از ظلم و جور پر شده است. ساکنان زمین و آسمان از او راضى هستند، و ثروتها به صورت صحیح و مساوى تقسیم مىشود. دلهاى امت محمد از بىنیازى پر مىشود، و عدالتش چنان گسترده مىشود که آن حضرت منادى را مامور مىکند که ندا دهد: چه کسى به من نیاز دارد؟ اما غیر از یک نفر که درخواست مال مىکند هیچ کس به سراغ او نمىآید. منادى به او مىگوید: پرده خانه کعبه را بیاور تا از اموال به تو بدهم. آن شخص پرده خانه کعبه را مىآورد، منادى مىگوید: من فرستاده مهدى هستم تا مالى را به تو بدهم و سریع مال را به او مىدهد اما قدرت حمل آن را ندارد، بنابراین مقدارى از آن را کم مىکند تا بتواند آن را حمل کند. پس از آن که بیرون مىآید از کار خود پشیمان مىشود و مىگوید: من حریصترین امت محمد هستم. همه مردم براى گرفتن این مال دعوت شدند، اما غیر از من همگى آن را رها کردند، بنابراین، اموال را به منادى بر مىگرداند، ولى منادى مىگوید: ما چیزى را که عطا کنیم پس نمىگیریم…» (8)
آرى، در چنین دولت کریمهاى، اسلام و مسلمین عزیز هستند، نفاق و اهل آن خوار و ذلیلاند، مردم به اطاعتخداى متعال دعوت مىشوند، و کرامت و بزرگوارى در دنیا و آخرت نصیبشان مىشود.
این حکومت، حکومتى است قرآنى و خداپسند که ارزشهاى دینى بارور مىشود، مشکلات زندگى فردى و اجتماعى از بین مىرود، انسان از پوچى نجات مىیابد و در یک کلمه انسان به هدف آفرینش رهبرى مىشود.
«اللهم انا نرغب الیک فى دوله کریمه، تعزبها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله و تجعلنا فیها من الدعاه الى طاعتک، والقاده الى سبیلک و ترزقنا بها کرامهالدنیا و الآخره». (9)
ماهنامه موعود شماره ۱۰-۱۱
پىنوشتها:
۱. سوره حج (۲۲)، آیه ۴۱.
۲.سوره نور(۲۴)، آیه ۵۲.
۳. سوره حشر(۵۹)، آیه9; سوره تغابن (۶۴)، آیه16.
۴. الحرالعاملى، محمد بن الحسن، وسائلالشیعه، ج5، باب ۱، از ابواب ما تجب فیهالزکاه، حدیث6، ص4.
۵. العروسى، عبد على بن جمعه، نورالثقلین، ج3، ص506.
۶. همان.
۷. المجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، ج51، ص75.
۸. المتقىالهندى، علاءالدین، کنزالعمال، ج14، صص262-261، حدیث38653.
۹. بخشى از دعاى افتتاح.