۱ ـ « ابوالخیر محمد جزری شافعی (متوفای ۸۳۳ ق . ) در کتاب اسنی المطالب فی مناقب سیدنا علی بن ابی طالب » با سند بسیار زیبایی , حدیث غدیر را از حضرت فاطمه علیه السلام چنین نقل میکند :
فاطمه , دختر امام علی بن موسی الرضاعلیه السلام از عمه هایش فاطمه , زینب و ام کلثوم , دختران امام موسی بن جعفرعلیه السلام نقل میکند که آنان فرمودند : فاطمه دختر امام صادق علیه السلام از عمه اش فاطمه , دختر امام محمدباقرعلیه السلام و او از عمه اش نقل میکند که فاطمه و سکینه دختران امام حسین علیه السلام از عمه شان ام کلثوم دختر امیرمومنان علیه السلام نقل میکند که مادرش فاطمه زهراعلیها السلام دختر مکرم رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم خطاب به مردم فرمود :
« انسیتم قول رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم یوم غدیرخم : من کنت مولاه فعلی مولاه و قوله صلی الله علیه وآله وسلم : انت منی بمنزله هارون من موسی ۳; آیا کلام رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم را فراموش کردید که در روز غدیر خم فرمود : « هرکس را که من مولای او باشم , پس علی نیز مولای اوست . » و کلام دیگر رسول رسول خدا که فرمود : « یا علی ! جایگاه تو نسبت به من همانند موقعیت هارون نسبت به موسی علیه السلام میباشد. » !
نکته قابل توجه در این حدیث , اهتمام خاندان اهل بیت علیهم السلام به حدیث غدیر و حفظ آن است , به گونه ای که پاسداری از حریم ولایت با نقل مستمرحدیث غدیر در میان آنان و فرزندانشان , یک سیره دائمیشده بود و سعی و کوشش آن بزرگواران برای روشن ماندن چراغی که رسول خدا در غدیرخم مشتعلش ساخته بود , بسیار جد ی و قابل تامل است .
در حقیقت , این اهتمام و جدیت , میراثی بود که از حضرت فاطمه زهراعلیها السلام به آنان رسیده بود. و درسی بود که از مکتب آن بزرگوار تعلیم دیده بودند; زیرا ایشان یگانه مربی دفاع از ولایت بود که با منطق بسیار مستحکم خود و با صلابت و استواری غیر قابل وصف خود , راه پر افتخار حمایت از ولایت را گشود , و اهل بیت علیهم السلام و خاندان پربرکتشان نیز بهترین رهروان این راه شدند و با مجاهدت های طاقت فرسای خود این امانت را به نسل های بعد و در نهایت به ما و آیندگان سپردند.
نکته مهم دیگر حدیث , این است که امامان معصوم علیهم السلام در تعلیم و تربیت فرزندان خود , فرقی بین دختران و پسران نمیگذاشتند و همه آنان را از سرچشمه معارف ناب اسلامی سیراب می ساختند و بار مسوولیت حفظ امانت های الهی و یادگارهای رسول خدا و فاطمه زهراعلیها السلام را بر عهده آنان میگذاشتند و آنان نیز با شایستگی , این امانت ها را به نسل های بعدی انتقال می دادند. این حدیث , نمونه ای از احادیث « فاطمیات » است و نمونه های فراوان دیگری نیز در ابواب مختلف وجود دارد.
به راستی خاندان اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام خاندان علم و دانش و حکمت بودند و زن و مردشان ستارگان درخشان آسمان علم و عمل هستند.
۲ ـ پس از رحلت رسول مکرم اسلام جمعی از مهاجران و انصار در سقیفه بنی ساعده , گردهم آمدند تا فردی را از میان خود به زمامداری مسلمانان انتخاب نمایند. مذاکرات و مشاجرات طولانی که بین آنان به وقوع پیوست , در کتاب های تاریخی به طور مبسوط نقل شده است . آنان در نهایت با دیگری بیعت کردند و سپس او را به مسجدالنبی صلی الله علیه وآله وسلم آورده و از عموم مردم درخواست بیعت نمودند.
جمعی از اصحاب رسول خدا از بیعت با محصول سقیفه امتناع ورزیدند و در عهدی که با رسول خدا در روز « غدیرخم » بسته بودند , پایدار ماندند , اما نگرانی عمده اصحاب سقیفه از شخص امیرمومنان علیه السلام بود و یقین داشتند با گرفتن بیعت از او , بقیه معترضان تسلیم خواهند شد.
علی علیه السلام پس از دریافت اخبار سقیفه , در پی وصیت دیگر رسول خدا , با شتاب فراوان به جمع آوری قرآن پرداخت , و در جواب فرستادگانی که او را به مسجد و بیعت فرا می خواندند , می فرمود : « مشغول جمع آوری قرآن هستم . » اما نگرانی های هیئت حاکمه جدید , مانع از صبر و تحمل آنان شد و جمعی ماموریت یافتند به هر قیمتی که شده علی علیه السلام را از منزل خارج و برای گرفتن بیعت به مسجد آورند. آنان در مقابل منزل حضرت گردهم آمده و از ایشان خواستند به همراه آنان به مسجد برود; اما علی علیه السلام امتناع ورزید.
بنابر تصریح « ابن قتیبه » در کتاب « الامامه و السیاسه » و دیگر مورخان , گفته شد هیزم و آتشی فراهم کنند و قسم یاد کردند که اگر علی علیه السلام از منزل خارج نشود , خانه را به آتش خواهند کشید. عده ای اعتراض کردند که در این خانه , فاطمه دختر رسول الله , حسن و حسین , فرزندان پیامبرخدا و یادگارهای ایشان وجود دارند , چگونه این خانه را به آتش میکشی عمر که اعتراض عمومی را مشاهده کرد , گفت : به راستی گمان کردید که من چنین کاری را انجام می دهم مقصود من تهدید بود. در این هنگام حضرت فاطمه علیها السلام به پشت در منزل آمد و خطاب به آن جماعت که در بیرون منزل اجتماع کرده بودند , فرمود :
« لا عهد لی بقوم اسو محضرج منکم ترکتم رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم جنازه بین ایدینا و قطعتم امرکم فیما بینکم و لم تستامرونا و لم تردوا لنا حقاکانکم لم تعلموا ما قال یوم غدیرخم . والله لقد عقد له یومئذ الولا لیقطع منکم بذلک منها الرجا و لکنکم قطعتم الاسباب بینکم و بین نبیکم , والله حسیب بیننا و بینکم فی الدنیا و الآخره ۴ من قومی همانند شما سراغ ندارم که این چنین عهد شکن و بد برخورد باشند! پیکر رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم را بر روی دستان ما گذاشته و رها کردید و عهد و پیمانی که در میان خود داشتید , قطع کردید و برخلاف عمل نمودید , ولایت و رهبری ما اهل بیت را انکار کردید , و زمام امر را از دست ما خارج ساختید , و هیچ حقی برای ما قائل نشدید; گویا از سخنان رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم در روز غدیرخم آگاهی نداشتید! به خدا سوگند! رسول خدا در آن روز (غدیرخم ) ولایت و رهبری را برای علی علیه السلام تعیین کرد , تا امید و طمع شما را از خلافت قطع نماید; ولی شما رشته های پیوند میان خود و پیامبر را پاره کردید. بدانید که خداوند در دنیا و آخرت بین ما و شما داوری خواهد کرد. »
۳ ـ در دوران غربت بعد از پیامبراکرم , که توام با اختناق نیز بود , از جمله جاهایی که مردم می توانستند با حضرت زهراعلیها السلام دیداری داشته باشند و سوالاتشان را مطرح نمایند , در خارج از شهر مدینه , بر سر مزار شهدای احد و حمزه سیدالشهدا بود. از جمله کسانی که در کنار مزار شهدا با حضرت زهراعلیها السلام ملاقات کرده , محمود بن لبید است . او میگوید :
پس از وفات رسول الله فاطمه زهراعلیها السلام را در کنار قبر حمزه در احد مشاهده کردم , در حالی که به شدت منقلب بود و اشک می ریخت . صبر کردم تا آرام گرفت , آنگاه به حضور ایشان رسیدم و عرضه داشتم : ای بانوی من ! سوالی برایم پیش آمده است که می خواهم با شما در میان بگذارم .
فرمود : بپرس ! {mospagebreak}
عرض کردم : آیا رسول خدا قبل از وفات خود , تصریحی بر امامت علی علیه السلام داشته است و آیا از طرف ایشان نصی بر این مطلب وجود دارد فرمود : « واعجباه ! انسیتم یوم غدیرخم ; شگفتا و عجبا! آیا روز غدیرخم را فراموش کرده اید »
عرضه داشتم : روز غدیر را می دانم (و آن غیر قابل انکار است ) , از آن اسراری که رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم با شما در میان گذاشته , مرا آگاه کنید , فرمود :
اشهدالله تعالی لقد سمعته یقول : علی خیر من اخلفه فیکم , و هو الامام والخلیفه بعدی , و سبطای و تسعه من صلب الحسین ائمه ابرار , لئن اتبعتموهم وجدتموهم هادین مهدیین , و لئن خالفتموهم لیکون الاختلاف فیکم الی یوم القیامه ; خدا را شاهد میگیرم که شنیدم رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم فرمود : علی بهترین کسی است که او را جانشین خود در میان شما قرار می دهم . علی امام و خلیفه بعد از من است , و دو فرزندم (حسن و حسین ) و نه تن از فرزندان حسین پیشوایان و امامانی پاک و نیکند. اگر از آنها اطاعت کنید , شما را هدایت خواهند نمود , و اگر مخالفت ورزید , تا روز قیامت بلای تفرقه و اختلاف در میان شما حاکم خواهد شد.
پرسیدم : بانوی من ! پس چرا علی علیه السلام سکوت کرد , و برای گرفتن حق خویش قیام نکرد
حضرت زهراعلیها السلام در پاسخ فرمود :
« یا اباعمر لقد قال رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم : مثل الامام مثل الکعبه اذ توتی و لا تاتی ـ او قالت : مثل علی ـ ثم قالت : اما والله لو ترکوا الحق علی اهله و اتبعوا عتره نبیه لما اختلف فی الله اثنان , و لورثها سلف عن سلف و خلف بعد خلف حتی یقوم قائا التاسع من ولد الحسین , و لکن قدموا من اخره الله و اخروا من قدمه الله , حتی اذا الحدوا المبعوث و اودعوه الجدث المجدوث , اختاروا بشهوتهم و عملوا بآرائهم , تبا لهم او لم یسمعوا الله یقول : « و ربک یخلق مایشا و یختارماکان لهم الخیره » 5 بل سمعوا و لکنهم کما قال الله سبحانه : « فانها لا تعمی الابصار ولکن تعمی القلوب التی فی الصدور »6 هیهات بسطوا فی الدنیا آمالهم و نسوا آجالهم , فتعسا لهم و اضل اعمالهم , اعوذبک یا رب من الحور بعد الکور;ای اباعمر , رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم فرمود : مثل امام (مثل علی ) , همانند کعبه است , که مردم به سراغ آن می روند , نه آنکه کعبه به سراغ مردم بیاید. (سپس حضرت زهراعلیها السلام ادامه داد : )
آگاه باش ! به خدا سوگند! اگر حق را به اهلش واگذار میکردند و از عترت رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم اطاعت می نمودند , دو نفر هم (در حکم خداوند) با یکدیگر اختلاف نمیکردند , و امامت همان گونه که پیامبر خدا معرفی فرمود , از علی علیه السلام تا قائم ما , فرزند نهم حسین , از جانشینی به جانشینی دیگر به ارث می رسید. اما کسی را مقدم داشتند که خدا او را کنار زده بود , و کسی را کنار زدند که خدا او را مقدم داشته بود. نتیجه آن شد که محصول بعثت را انکار کردند و به بدعت ها روی آوردند , آنها هوا پرستی را برگزیدند و براساس رای و نظر شخصی عمل کردند , هلاکت و نابودی بر آنان باد! آیا نشنیدند کلام خدا را که فرمود :
« پروردگار تو هرچه بخواهد , می آفریند و هرچه بخواهد , برمیگزیند , آنان (در برابر او) اختیاری ندارند » آری شنیدند , اما همان گونه که قرآن فرمود :
« چشم های ظاهر نابینا نمیشود , بلکه دل هایی که در سینه هاست , کور میشود. افسوس که آنان آرزوها و هوس های خود را تحقق بخشیدند و از مرگ و قیامت غافل ماندند! خدا نابودشان گرداند و آنان را در کارهایشان گمراه کند. پروردگارا! به تو پناه میبرم از کمییاران پس از فراوانی آنان . »7
۴ ـ « غصب فدک » انتقامیبود که از حضرت زهراعلیها السلام در مقابل حمایت هایش از حق امیرمومنان علیه السلام گرفته میشد. پافشاری حضرت بر دفاع از ولایت امیرمومنان علیه السلام و نگرانی هیئت حاکمه از تاثیر کلام حضرت زهراعلیها السلام در میان مردم , آنان را واداشت تا با گرفتن فدک از ایشان , به دو هدف عمده برسند : از یک سو , به دیگر معترضان نشان دهند که ایستادگی در برابر قدرت حاکمه هزینه های سنگینی دارد و از سوی دیگر , وانمود کنند که مشکل اصلی هیئت حاکمه با حضرت زهراعلیها السلام مسائل مالی و دنیوی است , نه مبحث دین و امامت و ولایت !
آنها می دانستند که خاندان رسول خدا و اهل بیت مطهر , هیچ گونه دلبستگی به مال دنیا ندارند , و تمام هم و غم آنان حفظ مکتب اسلام و پایداری از اصالت آن است و اگر این واقعیت برای عامه مردم به اثبات برسد پایه های لرزان حکومت جدید , سست تر خواهد شد. بنابراین , نیازمند سوژه ای بودند که اذهان مردم را به سوی دیگری هدایت کنند و مشکل اصلی حکومت با خاندان رسول خدا را دعوای ارث و میراث و درد مال و منال جلوه دهند; لذا بهترین سوژه را گرفتن فدک یافتند , و با تحریف سخنان رسول خدا مشروعیتی برای کار ناپسندیده خود تدارک دیدند.
حضرت زهراعلیها السلام که به خوبی از اهداف آنان اطلاع داشت , فرصت را مغتنم شمرد و خطبه مشهور خود را در مسجد مدینه ایراد فرمود; خطبه ای که طنین سخنان رسول خدا را در اذهان مردم به یاد می آورد , گویی که پیامبر بر بالای منبر خطبه می خواند!
حضرت در این خطبه , حقایق فراوانی را با مردم در میان گذاشت , و پرده های تزویر و تحریف را کنار زد و چهره غبارگرفته حقیقت را به مردم نشان داد. او چنان مستدل و مستحکم سخن گفت که خلیفه او ل در برابر منطق قوی ایشان تسلیم شد و دستور بازگرداندن فدک را صادر نمود (گرچه با فاصله کمی مجددا به دستور نخست خود بازگشت ). نتیجه خطبه حضرت , بسیار جالب و قابل توجه است ; بعد از آن خطبه تاریخی جمعی به حضرت زهراعلیها السلام گفتند :
« یا بنت محمد! لو سمعنا هذا الکلام منک قبل بیعتنا لابی بکر ما عدلنا بعلی احدا;ای دختر رسول خدا! اگر قبل از بیعت با ابوبکر این سخنان را از تو میشنیدیم , به هیچ وجه کسی را بر علی علیه السلام ترجیح نمی دادیم ! »
اینجا بود که حضرت در جواب آنان به جریان غدیرخم اشاره کرده , فرمود :
« هل ترک ابی یوم غدیرخم لاحد عذرا » آیا پدرم رسول خدا پس از حادثه غدیرخم , جایی برای عذرآوردن باقی گذاشته بود
در کتاب « دلائل الامامه » نقل شده است : بعد از اینکه حضرت زهراعلیها السلام آن خطبه غرا را ایراد فرمود , در هنگام بازگشت از مسجد , رافع بن رفاعه به دنبال حضرت آمد و خطاب به ایشان عرضه داشت :
« یا سیده النسا لو کان ابوالحسن تکلم فی هذا الامر و ذکر للناس قبل ان یجری هذا العقد ما عدلنا به احدا » ای سرور زنان ! اگر علی علیه السلام قبل از اینکه مردم با ابوبکر بیعت کنند , با آنان سخن میگفت و روشنگری می نمود , ما از او رویگردان نمیشدیم , و با فرد دیگری بیعت نمیکردیم !
حضرت زهراعلیها السلام فرمود :
« الیک عنی فما جعل الله لاحد بعد غدیرخم من حجه و لاعذر » مرا به حال خود بگذار , که خداوند بعد از جریان غدیرخم برای هیچ کس عذر و بهانه ای قرار نداده است . ۸
{mospagebreak}
سخن آخر
در پایان , ذکر این نکته لازم است که بعد از ارتحال رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم و موفقیت حزب سقیفه در دستیابی به خلافت , مخاطبان حضرت زهراعلیها السلام اغلب کسانی بودند که در روز غدیر حضور داشتند و با چشم های خود رسول خدا را مشاهده کرده بودند که دست علی علیه السلام را بلند کرده و به مردم نشان داد. آنها با گوش های خود شنیده بودند که پیامبر فرمود : « من کنت مولاه فهذا علی مولاه » و حتی اغلب آنان در آن روز با حضرت علی علیه السلام دست بیعت داده و جانشینی رسول خدا را به وی تبریک گفته بودند. اگر به ندرت کسانی هم بودند که در غدیر حضور نداشتند , آنان نیز اخبار قطعی آن را از مسلمانان حاضر در غدیر دریافت کرده بودند. دیگر شبهه ای در صحت جریان غدیر وجود نداشت و از لحاظ فاصله زمانی هم کمتر از صد روز از جریان غدیر سپری نشده بود , و احتمال فراموشی مردم به هیچ وجه قابل اعتنا نبود.
در چنین شرایطی که مخاطبان , علم کافی داشته و بلکه خود در جریان غدیر حاضر و شاهد بودند , اما به هر دلیلی خود را به فراموشی زدند و گاهی نیز با عناد و لجاجت برخورد کردند , زمینه چندانی برای طرح واقعیت های روشن و غیر قابل انکار نبود , و جز برای اتمام حجت و یا ثبت در حافظه تاریخ , برای بهره مندی آیندگان , ثمره دیگری نداشت . به همین دلیل است که در آن مقطع خاص , فقط دو مورد از امیرمومنان علیه السلام استناد به حدیث غدیر نقل شده است و عمده استشهادات حضرت علی علیه السلام به جریان غدیر , در دوره پنج سال خلافت بود که بسیاری از مخاطبان حضرت , غدیرخم را درک نکرده بودند و به دلیل فاصله زمانی زیاد , بعضی از اصحاب نیز ادعای فراموشی میکردند!
با این توضیح , سر اینکه حضرت زهراعلیها السلام فقط اشاره ای به غدیر می نمایند , و اغلب به حالت سوال که آیا غدیر را فراموش کرده اید , و یا اینکه آیا جای عذر و توجیهی بعد از غدیر باقی مانده است , روشن میگردد.
البته توجه به این نکته که حضرت زهراعلیها السلام با فاصله بسیار کمیبعد از رسول خدا به شهادت رسید , و تقریبا نصف این ایام را نیز در بستر بیماری به سر برد , اهتمام خاص ایشان به یادآوری جریان « غدیر » در همین مدت کوتاه , روشن میگردد!
محمد محمدیان تبریزی
پاورقی :
۳ ـ اسنی المطالب , ص ۵۰ ; الغدیر , ج ۱ , ص .۹۷
۴ ـ الاحتجاج , طبرسی , ج ۱ , ص ۲۰۲ ; الامامه و السیاسه , ج ۱ , ص ۳۰ ; الامالی , شیخ مفید , مجلس ۶ , ح ۹ ; بحارالانوار , ج ۲۸ , ص ۲۰۴ و ۳۵۶ ; نهج الحیاه , محمد دشتی , ص ۱۲۷ و .۱۲۸
۵ ـ قصص .۶۸,
۶ ـ حج .۴۶,
۷ ـ کفایه الاثر , ص ۱۹۸ ; الصراط المستقیم , ج ۲ , ص ۱۲۳ ; بحارالانوار , ج ۳۶ , ص ۳۵۳ , نهج الحیاه , ص ۳۸ ـ .۴۰
۸ ـ دلائل الامامه , ص ۳۷ و ۳۸ ; الخصال , ج ۱ , ص ۱۷۳ ; بحارالانوار , ج ۳۰ , ص .۱۲۴
به نقل از نشریه کوثر