انسان، مخلوقی دو وجهی است. نیمی ملکی و نیمی ملکوتی. اگرچه حقیقت انسان روحی و ملکوتی است؛ لیکن جسم چونان قایقی، او را از رودخانه پر تلاطم دنیا گذار داده و در ساحل برزخ پیاده میکند. درباره برزخ بیان شده که، عالم برزخ یا عالم قبر، در سیر و سفر انسان از دنیا به عالم عقبی، انتهای عالم دنیا و ابتدای عالم قیامت واقع شده است.
انسان، مخلوقی دو وجهی است. نیمی ملکی و نیمی ملکوتی. اگرچه حقیقت انسان روحی و ملکوتی است؛ لیکن جسم چونان قایقی، او را از رودخانه پر تلاطم دنیا گذار داده و در ساحل برزخ پیاده میکند. درباره برزخ بیان شده که، عالم برزخ یا عالم قبر، در سیر و سفر انسان از دنیا به عالم عقبی، انتهای عالم دنیا و ابتدای عالم قیامت واقع شده است.
از آنجا که ابلیس، مجال و میدان عملش عالم دنیاست و میدان عملی در عالم برزخ و نفوذی در ساحتهای آن ندارد، همه قوای خود را در عالم دنیا متمرکز کرده و بر آن است تا مانع از «گذار سالم» این قایق از رودخانه عالم دنیا و پهلو گرفتنش در ساحل برزخ و عالم قبر شود. از اینجاست که هر چه بخواهد بشود، در همین رودخانه و در همین قایق واقع خواهد شد.
خداوند برای هر انسانی، وقتی معیّن مقدّر کرده تا خود را از این رودخانه (دنیا) عبور داده و سالم به ساحل امن برسد و ابلیس نیز بر آن است تا در همین مدّت مقدّر و معیّن، همه کین و حسد خود را درباره آدمیبه کار گرفته و او را از تجربه «گذار سلامت از پهنه رودخانه دنیا» محروم سازد. باز داشتن آدمی از «گذار سالم» «از دو طریق اتّفاق میافتد، اوّل ناقص و ناکارآمد ساختن «قایق» است و دوم آسیب زدن به سرنشین قایق.
هر کدام که کارگر بیافتد، مجال پهلو گرفتن سالم بر کرانه ساحل برزخی از بین میرود.
از این روست که ناکارآمد کردن «جسم» (قایق) و ناکارآمد کردن «نفس» (سرنشین) چونان سیبل و نقطههای هدفمندی هستند که جمله تیرهای ابلیس و جنودش به سمت آنها روانه میگردد.
جسم و کالبد به سان قلعه، نفس را در خود جای داده تا با سپری شدن دوران حیات ـ دوران ابتلاء و امتحان و رشد و تعالی و تنومندی ـ به عالم برزخی وارد شود.
از پای در آوردن جسم و کالبد انسان و ناکارآمد ساختن آن در گذار از رودخانه دنیا، تنها با آلوده ساختنش با نجاسات ممکن است و ابلیس از این امر کاملاً آگاهی دارد. از آنجا که جسم مادّی و فیزیکی است، دسته اوّل نجاسات فیزیکی، چنانکه در بدنه این قایق نفوذ کنند، ابلیس به مراد خودش میرسد. شاید از همین روست که در مدرسه دینداری و در اوّلین دوره از کلاس تربیتی، شریعت را مقدّم داشتهاند.
شریعت، دیواری حصین و جدار امنیّتی ویژهای است که جسم را در برابر تیرها و ضربات زهراگین ابلیس، مصونیّت میبخشد. متأسّفانه، عموم مردم با دست خویش اقدام به سوراخ کردن قایقشان میسازند. قایقی که تنها وسیله آنها برای گذار سالم از رودخانه پر خروش دنیاست. همه آنچه که در دایره احکام طهارت و نجاسات بیان شده، همه اوامر و نواهی ویژه خوردنیها و آشامیدنیها، همه دستورات مربوط به مناسبات و معاملات حرام و مکروه و مستحب و واجب و مباح که تنظیم کننده روابط و تعیین کننده حدود و ثغور عمل فردی و جمعی دنیوی مردمند، در گام اوّل، متضمّن «امنیّت قایق تن» در وقت عبور از تنداب دنیایند، ابلیس نیز از همین نقاط وارد شده و با نفوذ در کالبد انسان، مقدّمات ناکارآمد ساختن جسم و سوراخ کردن قایق را فراهم میآورد.
از آنجا که نجاسات فیزیکی، آلوده کننده جسمند، ابلیس با گسیل داشتن جنودش، ابتدا ضربات خود را از این طریق به بدنه قایق و کالبد انسان وارد میسازد.