(دعای ندبه، نقشه سری خداوند برای راهبرد مؤمنان)
بالأخره پس از دو ماه انتظار، هفتاد و چهارمین نشست از سلسله نشستهای موعود، با موضوع «تاریخ فرهنگی رنگ خدا»، در حالی که تنها چند روز از عید سعید فطر میگذشت به بار نشست. در این نشست، علاوه بر همراهیان همیشگی موعود، جمعی از دانش آموزان دبیرستانی و جوانان بسیجی نیز حضور داشتند.
«اسماعیل شفیعی سروستانی» سخنران این نشست، با این مقدمه سخنان خود را آغاز کرد:
«ما دعا را وسیله ای برای گرفتن حاجات شخصی خویش میشناسیم در حالی که دعا کارکردهای گوناگون دارد؛ بیایید گونه ای دیگر دعا بخوانیم»
مدیر مسئول موسسه ی موعود، در توضیح مقدمه خود، سخنان خود را این چنین ادامه دادند:
«بین عوام مردم، دعا از جایگاه خاصی برخوردار است؛ دعا نگاه و رویکرد انسان فقیر، مسکین و ضعیف است به سوی آفریدگار غنی و قوی. از سویی موجودی فقیر و نیازمند و از دیگر سو، وجود متعالی قادری رئوف که منتظر است دستی به آسمان بلند شود تا دستگیری کند . رویکردی زیباتر از این نمی توان در عالم دید: برخاستن دست نیاز براستان بی نیاز.
با وجود انکه منابع دعایی موجود در میان منابع شیعی، کاملترین، زیباترین و غنی ترین منابع در بین تمامی ملل و نحل هستند و با این همه غنا و سرشاری، رویکرد ما در خور و شایسته ی این منابع نیست. شأن دعا به دلیل نداشتن علم و معرفت، پاس داشته نمیشود. ما عادت کرده ایم زمانی به سوی دعا برویم که قصد اعلام نیاز داریم. در حالی که تمام شوون دعا این نیست و دعا، واجد شئوون وکارکردهای مختلفی است.»
ایشان در ادامه، برخی کارکردهای دعا را برشمردند و از جمله به شش مورد اشاره کردند:
– این منابع ارائه دهنده ی راهبردها و استراتژی های قوی و مطمئن هستند برای بودن و زیستن درعرصه زمین . دلیل اطمینان بخش بودن دعا این است که ادعیه، صادر شده از سوی معصومین (علیهم السلام) هستند و منبع وحیانی دارند.
– ادعیه اهل خلوت، برای ارتباط معنوی با ساخت قدسی ربّ العالمین مناسب است. هر انسانی بنا بر ظرفیت و معرفتش بهره ای از خلوت و ارتباط معنوی اش با خداوند میبرد.
– تبیین و تفسیر نقشه کلی الهی در ادعیه صورت پذیرفته است. چنانچه برای رسیدن مقصدی در شهر و کوچه و خیابان، نیازمند نقشه هستیم، در جاده ی طول و دراز زندگی نیز از سوی خداوند عالمیان، نقشه ای برای هدایت اقوام در ادعیه گنجانده شده است. در واقع، ادعیه، دستورالعملی است که خداوند ازطریق اولیا خودش برای استفاده و بهره گیری از جهان آفرینش و رسیدن به سعادت، ترسیم کرده است.
– تفسیر و تبیین فروع و اصول فکری و اعتقادی ولایی شیعه نیز در ادعیه موجود است.
– این منابع، منبع نظری مبانی و مبادی اعتقادی نیز هستند.
رازماندگاری این ادعیه:
استاد شفیعی سروستانی، پس از بیان برخی رویکردها به ادعیه، پرسشی مطرح کردند: چرا چنین مطالب مهمی در ادعیه و در قالب دعا مطرح شده است؟ ایشان، در پاسخ این پرسش به سه نکته اشاره کردند:
«نخست آنکه: این قالب، به حفظ ان مطالب مهم، کمک کرده است. در واقع، این قالب دعایی، مانند حرز از مضامین دعا، حفاظت میکند.
در ثانی: ادعیه، زمانی از سوی معصومین صادر شده است که در سخت ترین و مشقت بارترین دوران زندگی خود به سر میبردند. برای مثال، زیارت جامعه ی کبیره از امام هادی (علیه السلام) صادر شده است آن هم زمانی که ایشان به سامرا تبعید شده بودند و در محاصره ی نظامی نگهبانان خلیفه، روز و شب میگذاردند. معلوم است که در این حالت، امام نمی توانستند حتی با شیعیان ارتباط برقرار کنند چه برسد آنکه برای آنها سخنرانی کنند. بدین ترتیب، مفاهیمیکه می خواستند به مردم برسانند در قالب دعا ارائه کردند. دشمنان و بیگانگان، به قالب دعا توجه نمیکنند چرا که معرفت آنها در حدی نیست که بخواهند از قالب دعایی، مسائل اعتقادی را دریافت کنند. علاوه بر این، خداوند نیز حافظ دعایی است که صادر شده است.
نکته ی سوم آنکه: زبان ادبی و زیبای دعا، باعث شده است که این متون، در قلب مردم جایی باز کند؛ در حالی که اگر این مضامین در قالب مجموعه ای از مقالات بیان میشد، مردم به ادعیه بسیار کمتر از زمان حاضر مراجعه میکردند.»
سردبیر مجله ی «موعود»، سخنان خود را با دسته بندی ویژگیهای مشترک دعا ادامه دادند:
«این ادعیه، هر چه که باشند، از ویژگیهای مشترکی برخورداند. همه ی آنها، کلامی رفیعی دارند. آهنگ کلام آن انسان را جذب میکند. اگر کسی قرآن را به خوبی نشناسد، با شنیدن عبارات ادعیه، گمان میکند که آیات قرآن است. چرا که علاوه بر آهنگین و فاخر بودن ادبیات ادعیه، مضامین آن نیز بسیار والاست. در ضمن هر دوی این متون، منبعی وحیانی دارند و از سوی خداوند فرود آمدهاند.»
تاریخ، جاده ای از دیروز به سوی فردا
سخنران نشست در ادامه، حدیثی از امام صادق (ع) نقل کردند که به شیعیان امر کرده بودند در چهار عید بزرگ مسلمانان، دعای ندبه را بخوانند: جمعه، فطر، غدیر و قربان.
ایشان در توضیح حدیث گفتند: «در این روزها ارتباط معنوی با ساحت خداوندی راحت تر اتفاق می افتد. در دعای ندبه می توان به طور خلاصه و شسته رفته، مسائل اعتقادی را مرور کرد؛ مسائلی که در فراز و نشیب و در اثر روزمرگی، از یادمان رفته است.»
در این قسمت سخنرانی، بخشی از دعای ندبه پخش شد و سخنران همایش، فراز اول دعای ندبه را، مختص به «ماجرای رفته بر اولیاء الله» خواندند و ادامه دادند: «یکی از زیباترین مشخصات دعای ندبه این است که شما یک بار تاریخ فرهنگی رنگ خدا را در آن میبینید. رنگ خدا، رنگ فطرت است، رنگ زیبای ناب اهل ولایت و امامت. از این رو، دعای ندبه با این عبارت آغاز میشود: «اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ عَلی ماجَرى بِهِ قَضاؤُ کَفى أَوْلِیائِکَ…»
شفیعی سروستانی، پس از تاکید بر اهمیت دانستن تاریخ بیان کرد که تاریخ، جاده ای است که از گذشته تا امروز کشیده شده است و ما سوار بر اتوبوسی هستیم ازاین جاده میگذرد.
نقاط عطف تاریخ، همان ایستگاه های اتوبوس هستند. ایشان در ادامه بیان کردند که گرفتاری بسیاری از جوانان در دام شبهات و افتادن آنها به دام فرقه ها، به خاطر آن است که منشا نخستین یا ایستگاه نخستین و نقطه ی شروع زندگی را حسب آموزه های تحریف شده، تاریک و مملو از جهل و نیستی و پوچی و خرافه میبینند. چیزی که در تمامیکتب و رسانه ها «انسانهای اولیه» خوانده میشود؛ انسانهایی که مثل حیوانات لباس می پوشیدند و غذا می خوردند و در کنار حیوانات زندگی میگردند. این تصوری است که جوانان از پدر و مادر اولیه اش دارد: سیاه و جاهلانه.
شفیعی سروستانی تاکید کرد: «برخی، زیرکانه، آن اعصار را قرین بدبختی نشان دادند که زمان حال را که خودشان ساختند نورانی جلوه دهند. اینها همه از گور اندیشمندان غربی یهودی زده بلند میشود.»
ایشان بیان کردند: «علت دیگری که بچه های ما در تور فرق گرفتار میشوند این است که زنجیره ی هدایت را از زنجیره ی ضلالت بازنمیشناسند. آنها جریان ضلالت و هدایت را نقطه ای میبینند و نه به صورت زنجیره..
یکی دیگر از علل گرفتاری ما این است که در سخنان ما، هیچ وقت سخن از نقشه کلی الهی به میان نمی آید. یعنی ما بهاندازه ی سازنده ی یک دستگاه کوچک که برای دستگاهش دستورالعمل و راهنما میگذارد برای خالق دستگاه عظیم آفرینش قائل به نقشه و طرح نیستیم. ما از نقشه ی خداوند برای آینده ی جهان بی خبریم و به همین دلیل گرفتار شبهات میشویم
همچنین در مطالعات ما، سخنی از مکر قبیله ی لعنت، منکر، معاند ومخالف که در برابر قبیله ی نورو ایمان قرار میگیرند، وجود ندارد. آیا اگر به هر کدام از ما بپرسند زنجیره و سابقه ی قبیله ی لعنت را ترسیم کن، قادر به انجام آن هستیم؟ در حالی که این زنجیره همواره مشکلات فراوانی برای قبیله ی رنگ خدا، به وجود آورده و می آورد.
خوب است بدانیم که دعای ندبه، سرشار از این مفاهیم است.
سخنران نشست، پس از این با برشمردن ویژگیهای قبیله ی رنگ خدا، آن را ویژگیهای مشترک اولیاء الله خواند. ویژگیهایی از قبیل: خالص بودن برای دین خدا، برگزیده شدنآنها برای نعمتهای باارزش و زوال ناپذیرخداوند، زهد و کناره گیری آنان از مقامات و لذات پست دنیوی، وفاداری به عهد خداوند، ، محل فرود فرشتگان و اکرام شده با وحی، دارای دانش و علم سرشار و واسطه و روزی رسان مخلوقات.
صبغه الله در برابر لعنه الله
سردبیر ماهنامه ی موعود، در ادامه ی سخنان خود به توضیح عبارت «رنگ خدا» پرداختند .. ایشان با اشاره به آیه ی «صِبْغَهَ اللّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ صِبْغَهً وَنَحْنُ لَهُ عَابِدونَ» (۱) (این است رنگ الهى و کیست خوش رنگ تر از خدا و ما پرستندگان اوییم)، ایشان ویژگی قبیله همرنگ خدا را از آیه ۲۷۵ سوره بقره، پذیرش ولایت خداوند و ایمان آوردن به او بیان کردند: الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات إلى النور.
در مقابل این زنجیره، زنجیره ی دیگری قرار دارد که «لعنت الله» خوانده میشود: والذین کفروا أولیاؤهم الطاغوت یخرجونهم من النور إلى الظلمات أولئک أصحاب النار هم فیها خالدون.
رگ رگست این آب شیرین و آب شور
در خلایق میرود تا نفخ صور
نیکوان را هست میراث از خوشاب
آن چه میراثست اورثنا الکتاب
شد نیاز طالبان ار بنگری
شعلهها از گوهر پیغامبری
شعلهها با گوهران گردان بود
شعله آن جانب رود هم کان بود
نور روزن گرد خانه میدود
زانک خور برجی به برجی میرود
هر که را با اختری پیوستگیست
مر ورا با اختر خود همتگیست
طالعش گر زهره باشد در طرب
میل کلی دارد و عشق و طلب (۳)
نقاط عطف رفته در تاریخ رنگ خدا
سخنران همایش، هفت نقطه ی اشاره شده در دعای ندبه را از نقاط عطف تاریخ رنگ خدا و موثر در زنجیره اولیاء الله دانستند و به توضیح آن پرداختند:
جریان اول: راز میوه ممنوعه
دراولین فرازهای دعای ندبه می خوانیم:
فَبَعْضٌ أَسْکَنْتَهُ جَنَّتَکَ، إِلى أَنْ أَخْرَجْتَهُ مِنْها (برخی ازقبیله رنگ خدا) را در بهشتت مأوا دادی تا زمانی آنان را از بهشت بیرون راندی)
روایات بسیاری داریم که وقتی حضرت آدم (ع) آفریده شد، در بلندای عرش، انواری را دید که پیش از او آفریده شده بودند. وقتی از کیستی آنان سوال کرد، او را متوجه این اسامیکردند: لااله الله الله، محمد رسول الله و علی بن ابی طالب، امیرالمؤمنین و زوجه فاطمه سیده نساء العالمین و الحسن و الحسین شباب اهل الجنه.
در همان لحظه، از حضرت آدم (ع) پیمانی اختصاصی گرفته شد که همواره از مقام این عزیزان، مراقبت نماید و از حسد ورزیدن درباره جایگاه آنان پرهیز کند. این پیمان، پیمان فطرت نامیده میشود.
تا اینکه ابلیس لعین، حضرت آدم و حوا را فریفت. برای آنکه بدانید چگونه به قلب آنان راه پیدا کرد مقاله ای مفصل راکه درباره ارتباط باشیاطین با عنوان «فراخوانی شیطان » نوشته ام، مطالعه کنید.
در واقع، می توان گفت، میوه ی ممنوعه ی حضرت آدم و حضرت حوا (علیها السلام)، نه سیب بود و نه گندم، بلکه مقام اهل بیت بود که نباید به آن نزدیک میشد مگر برای عشق ورزیدن به آنها.
چنانچه میوه ی ممنوعه ی همه ما، که روزی بر سر آن عهد بستیم نیز همین است. خداوند در روز الست این پیمان را از ما گرفت. در قرآن به آن اشاره شده است: «و هنگامى را که پروردگارت از پشت فرزندان آدم ذریه آنان را برگرفت و ایشان را بر خودشان گواه ساخت که آیا پروردگار شما نیستم گفتند چرا گواهى دادیم تا مبادا روز قیامت بگویید ما از این [امر] غافل بودیم.» (۴)
امام صادق (ع) فرمودند: «ما همان عهد و پیمان خداییم؛ هرکس به عهد ما وفا کند به عهد الهی وفا کرده است و هرکس با ما پیمان شکند با خداوند پیمان شکسته است.» (۵)
وقتی این پیمان توسط کسی شکسته شود، از خداوند دور میگردد. چنانچه راز رانده شدن ابلیس لعین، از درگاه خداوند نیز همین بود: حسد ورزی به این اسماء متبرکه.
جالب اینجاست که زمانی که حضرت ادم (ع) به زمین هبوط کرد، تنها زمانی بخشیده شد که خداوند را به حرمت ان اسما مبارک ومقدس سوگند داد وطلب بخشش کرد. بنابراین سخن دعای ندبه، در این فراز چنین است: ای مردم! حصن حصین ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع) به دور شماست، مراقب آن باشید و این حصن، پیمانی است که خداوند درباره ی این خانواده از شما گرفته است. مواظب میوه ی ممنوعه ی خود باشید.
جریان دوم: گذار از امت واحده
درفراز دیگردعای ندبه میخوانیم:
وَ بَعْضٌ حَمَلْتَهُ فى فُلْکِکَ، وَ نَجَّیْتَهُ وَ مَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ الْهَلَکَهِ بِرَحْمَتِکَ (برخى از انان را در کشتى نشانده، با هر کس ازایمان ا وردندگان همه را بارحمت خود از هلاکت، نجات دادى)
از ذریه ی حضرت آدم (ع) دو زنجیره ی نور و ظلمت، برپا شد: از نسل حضرت هابیل (ع)، حضرت شیث (ع) متولد شد و زنجیره ی پیامبران الهی ادامه یافت. از قابیل نیز زنجیره ی لعنت الله شکل گرفت.
از زمان حضرت آدم (ع) تا زمان حضرت نوح (ع)، امت واحده در زمین وجود داشت. «و (در آغاز) همه مردم امت واحدی بودند سپس اختلاف کردند، و اگر فرمانی از طرف پروردگار تو (درباره عدم مجازات سریع آنان) نبود، در آنچه اختلاف داشتند میان آنها داوری می کرد.» (۶)
کسانی که بین مردم اختلاف انداختند، مردم ثروتمند رفاه طلبی بودند که از حضرت نوح (ع) می خواستند غیر آنها را رها کند و به آنان امتیاز بدهد. بین این مردم ثروتمند ومردم عادی اختلاف افتاد و تازه در آن زمان، برای اولین بار «شریعت» برای رفع اختلاف نازل شد. حضرت نوح (ع) ۹۵۰ سال برای هدایت این قوم تلاش کردند امّا آنها آنقدر شیاطین در جانشان رخنه کرده بود که برای نشنیدن فریاد نوح نبی (ع)، دست در گوششان فرو میبردند.
در نتیجه ی این وضع بلا نازل شد و حضرت نوح (ع) و اندک مومنان قومش، بر آبی که جهان را فراگرفته بود شناور ماندند تا زمانی که حضرت نوح (ع)، دست به آسمان بلند کرد و دوباره خداوند را قسم داد: «یا حمید بحقّ محمد….» و بدین ترتیب، کشتی نجات بخش نوح، نجات یافت.
سخن ندبه در این فراز می تواند چنین باشد: ای مردم! با نوح (ع) و در کشتی او باشید و الّا گرفتار قهر و عذاب خداوند خواهید شد.
جریان سوم: تاریخ فراموش شده
درفراز بعدی دعا می خوانیم:
وَ بَعْضٌ اتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِکَ خَلیلاً، وَ سَأَلَکَ لِسانَ صِدْقٍ فِى الْآخِرینَ، فَأَجَبْتَهُ وَ جَعَلْتَ ذلِکَ عَلِیّاً (بعضی را به مقام خلّت خود برگزیده، درخواستش را که وى لسان صدق در اممّ آخر باشد (یا نبى و ولىّ حق در فرزندانش تا قیامت باقى ماند) اجابت کرده و به مقام بلند رسانیدى)
غفلت از نقطه ی عطف عصر حضرت حضرت ابراهیم خلیل الرحمن (ع) یکی از مهمترین دلایل انحراف در قبایل بوده است. این دوران، اگر به درستی شناخته نشود، ما را در شناخت زنجیره ی رنگ خدا و لعنت الله، به اشتباه می اندازد. این دوره، دوره ای است که بنی اسرائیل در آن دست بردند تا تاریخ و آینده ی تاریخ را از آن کنند. چگونه؟ توضیح می دهیم.
حضرت ابراهیم (ع) در «اور»، زندگی میکردند. در زمان دولت نمرود و در دولت بابلی. وقتی که در اثر بت شکنی حضرت ابراهیم (ع)، ایشان را در آتش انداختند و آتش به امر خداوند سبحان، سرد گردید، نمرود با ایشان اجازه داد که با همسر و فرزندانشان از بابل بروند. بدین ترتیب حضرت ابراهیم (ع) به حرّان رفتند و مدتی بعد به بیت المقدس هجرت کردند.
حضرت ابراهیم (ع) همسری به نام ساره (سارا در تورات) داشتند که از ایشان بچه دار نمیشدند. به پیشنهاد ساره، نبی خدا (ع) با هاجر (سلام الله علیها) ازدواج کرد و پس از مدتی، حضرت اسماعیل به دنیا آمد. چندی بعد، ساره نیز باردار شد و اسحاق به دنیا آمد.
خداوند پس از به دنیا آمدن اسحاق، به حضرت ابراهیم دستور دادند که به سرزمین حجاز بروند و هاجر و اسماعیل (ع) را به آنجا ببرند. حضرت نیز زن و فرزند را در بیابان به امان خداودن رها کردند و بازگشتند. پس از مدتی، با گذر از آزمایشهای فراوان، حضرت ابراهیم خلیل الله (ع)، به مقام امامت رسیدند.
استاد اشاره کردند که از عصر حضرت ابراهیم (ع) دوشاخه نبوت وپیامبری شکل گرفت شاخه ای کوتاه که از اسحاق(ع) شروع میشد وتا حضرت عیسی (ع) ادامه مییافت. ما آنان را پیامبران بنی اسرائیلی میشناسیم.
شاخه دوم شاخه بلند بنی اسماعیل است که به پیامبر اخرالزمان یعنی رسول اکرم (ص)و امامان پس از ایشان می رسد.
اختلاف ودسیسه بنی اسرائیل به حسادت اینان برمیگردد درباره این شاخه و اینکه خداوند دین جهانی وکتاب کامل وحکومت جهانی رنگ خدارا در ان شاخه قرارداده است.
با پایان یافتن وقت ادامه بحث به نشست بعدی موکول شد.
شایان ذکراست سلسله نشست های فرهنگ مهدوی موعود پنجشبه اخر هرماه شمسی درمحل سالن اجتماعات مرکزافرینش های کانون پرورش فکری واقع در خیابان حجاب برگزار میشود وشرکت در این نشست ها برای عموم ازاد است .
پی نوشت:
۱. بقره: ۱۳۸
۲. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر العیاشی، ج ۱، ص ۶۲
۳. شعری از مولانا جلال الدین بلخی
۴. اعراف: ۱۷۲
۵. الکافی، ج ۱، ص ۲۲۱
۶. یونس: ۱۹
۷. مسند ابن حنبل، ج ۱، ص ۴۲۹
گزارش از پ.میعاد