تو کیستی شریک غم اهل عالمی
در خاک طوس کعبۀ اولاد آدمی
هر کس که بیکس است توئی یا رو همدمش
هر کس غریب شد تو بر او یار و همدمی
با آنکه چار صحن تو از میهمان پُر است
مهمان نوازتر ز کریمان عالمی
نومید از درت نروم یا رضا که تو
در عین ناامیدی امید مجسّمی
آن رازها که از همه پوشیده داشتم
تنها در این حرم به تو گفتم تو محرمی
تو حجّ دائم فقرائی، تو کعبه ای
تو مروه، تو صفا، تو مقامی، تو زمزمی
من کیستم ز معصیت از خار، خارتر
تو کیستی عزیز رسول مکرّمی
بازم بخوان به پیش که من ذرّه ام تو مهر
وصلم نما به خویش که من قطره تو یمی
گیرم به هیچ هم نخرد هیچکس مرا
تنها توئی توئی که خریدار «میثمی»
غلامرضا سازگار