در سالهای اخیر توجه روزافزون اقشار مختلف جامعه، به ویژه جوانان، به موضوع مهدویت و انتظار موجب رونق بازار کتابها و نشریات مرتبط با این موضوع شده و هر از چند گاه کتاب یا نشریه جدیدی به این جرگه وارد میشود.
پدیده یادشده گرچه در جای خود بسیار مبارک و امیدوارکننده است، اما بیمها و نگرانیهایی را هم در پی دارد که جا دارد علمای حوزه، صاحبنظران مسائل اعتقادی و مسئولان فرهنگی کشور با حساسیت و دقتنظر بیشتری این پدیده را مورد توجه قرار دهند.
یکی از موضوعاتی که در این میان بسیار حائز اهمیت بوده و نیازمند دقت و توجه بیشتری است، پرداختن افراطی به موضوع تشرفات و ملاقات با امام زمان(ع) است. متأسفانه موضوع یادشده این روزها دستمایه بسیاری از کتابها و نشریات نوظهور قرار گرفته و نویسندگان و ناشران این قبیل کتابها و نشریات تلاش میکنند که با داغتر کردن فضای بحث و گفتوگو از این موضوع مخاطب بیشتری جلب کرده و بر تیراژ کتابها و نشریات خود بیفزایند.
با توجه به اهمیت موضوع یادشده و به دلیل پرسشهای فراوانی که در این زمینه از سوی دانشجویان، فرهنگیان و… مطرح میشود، در این مقاله به بررسی ابعاد مختلف آن پرداخته و تلاش میکنیم پاسخ مناسبی برای این پرسشها ارائه دهیم.
۱. امکان یا عدم امکان تشرف
امام مهدی(ع) در آخرین توقیعی که خطاب به چهارمین نایب خاص خود، علی بن محمد سمری، صادر میکنند، میفرمایند:
یا علی بن محمد السمری أعظم الله أجر إخوانک فیک فإنّک میّت ما بینک و بین سته أیّام فاجمع أمرک و لاتوص إلی أحد یقوم مقامک بعد وفاتک، فقد وقعت الغیبه الثانیه [التامه] فلا ظهور إلّا بعد إذن الله عزّ و جلّ و ذلک بعد طول الأمد و قسوه القوب و امتلاء الأرض جوراً و سیأتی شیعتی من یدّعی المشاهده، ألا فمن ادّعی المشاهده قبل خروج السفیانی و الصیحه فهو کاذب مفتر.۱
ای علی بن محمد سمری، خداوند پاداش برادرانت را در مرگ تو بزرگ گرداند. تو تا شش روز دیگر میمیری، پس کارت را سامان ده و به کسی به عنوان جانشین پس از خود، وصیت مکن که دیگر غیبت تامه واقع شده است. دیگر ظهوری نیست مگر به اذن خداوند و آن پس از مدتی دراز و بعداز آن که دلها سخت شد و زمین از ستم پرشد، به وقوع خواهد پیوست. به زودی از شیعیانم، کسانی خواهند آمد که ادعای دیدار (مشاهده) مرا میکنند. آگاه باشید هرکس پیش از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعای دیدار مرا کرد، دروغگو و مفتری است.
این توقیع شریف زمینهساز بحث و گفتوگوهای فراوانی در زمینه امکان یا عدم امکان ملاقات حضرت مهدی(ع) در زمان غیبت شده و علمای شیعه را به اظهارنظر در این زمینه واداشته است.۲ آنچه که از مجموع این بحث و گفتوگو برمیآید این است که در اصل امکان ملاقات با آن حضرت تردیدی نیست و اینکه افراد زیادی در طول دوران غیبت کبرا به این شرافت نائل شدهاند، گواه روشنی بر این مدعاست، اما سخن در شرایط و ویژگیهای آن است.
یکی از نکاتی که همه علمای شیعه در این زمینه بر آن اتفاق نظر دارند این است که در عصر غیبت کبرا باب نیابت و سفارت، به گونهای که در مورد نایبان خاص آن حضرت و در دوران غیبت صغرا وجود داشت، بسته شده و هیچ کس نمیتواند ادعا کند که با آن حضرت در ارتباط بوده و هر زمان اراده کند میتواند با ایشان ملاقات کند؛ یا به طور خاص از سوی ایشان نیابت یافته که اموری را به انجام رساند یا دستورهایی را به مردم ابلاغ کند.
نکته دیگری که بسیاری از علمای شیعه در کتابها و آثار خود به آن اشاره کردهاند این است که ملاقات با امام زمان(ع) مستلزم لیاقتها و شایستگیهای خاصی است که حتی بسیاری از بزرگان به آن دست نیافتند و گروهی هم که به این توفیق دست یافتند با مجاهدتها و تلاشهای فراوانی بوده است.
حضرت آیتالله جوادی آملی در این زمینه میفرماید:
امام(ع) وحید دهر است، مثل شمس آسمان است، همانطور که شما با دستتان نمیتوانید به آفتاب برسید، نمیتوانید به راحتی به امام برسید.۳
با توجه به آنچه گفته شد باید بسیار مراقب بود که در طرح موضوع ملاقات با امام زمان(ع) به گونهای رفتار نکنیم که مردم گمان کنند هرکس میتواند ادعای رؤیت کند و هر ادعایی را هم، به راحتی میتوان پذیرفت.
۲. انواع و اقسام تشرفات
یکی دیگر از موضوعاتی که در این زمینه باید بدان توجه داشت این است که آیا همه کسانی که ادعا میکنند با امام زمان(ع) ملاقات کردهاند، به راستی شخص آن حضرت و وجود واقعی ایشان را دیدهاند یا احتمالات دیگری در این میان وجود دارد؟
در پاسخ این پرسش باید گفت: احتمالات و فروض مختلفی در این زمینه مطرح است و هرگز نمیتوان ادعا کرد که همه مدعیان رؤیت امام مهدی(ع) به واقع آن حضرت را دیدهاند.
حضرت آیتالله جوادی آملی در زمینه دستهبندی کسانی که موفق به دیدار امام زمان(ع) شدهاند، میفرماید:
خیلی از موارد است که انسان بیمار دارد، شفا پیدا میکند، یا گمشدهای دارد، پیدا میکند. اما آیا اینها به وسیله شخص حضرت است یا اولیای فراوانی که زیر نظر حضرت هستند، و یا شاگردان فراوانی که حضرت دارد؟ یا این که یکی از اولیای خود را اعزام میکند؟ هیچ برهانی بر مسئله نیست که مثلاً آن کسی که شخص گمشده را به منزل میرساند، یا مشکل کسی را حل میکند، شخص حضرت باشد. اولیای فراوانی در خدمت و تحت تدبیر حضرت هستند. حضرت ممکن است به یکی از اینها دستور داده باشند و آن مشکل حل شود. در بعضی از موارد آن تمثلات نفسانی را انسان مشاهده میکند و خیال میکند واقعیت است. این بخش اول که مشهود است تمثلات نفسانی بوده، باید از واقعیتبینی جدا شود.
در بخش دوم که حقیقتاً کسی را میبیند و مشکل او حل میشود یا شفای مرضی بوده یا گمشدهای را به مقصد میرساند؛ در اینجا نیز هیچ برهانی ندارد که حضرت باشد یا شاگردی از شاگردان او. حضرت، شاگردان فراوانی دارد. این سیصد و سیزده نفری که هستند، الان ممکن است افراد فراوانی باشند که تحت تدبیر آن حضرت مأموریتهایی را انجام میدهند.
بخش سوم، آن است که نظیر مرحوم بحرالعلوم خدمت خود حضرت میرسد. این را هم بعضی منکر هستند، [ولی] این هیچ استبعادی ندارد، بلکه امکان هم دارد. اما در این بخش دو مسئله وجود دارد: ۱. فرد حق ندارد بگوید من خدمت حضرت رسیدهام؛ ۲. ما حق نداریم قبول کنیم. به ما گفتهاند که شما تکذیب کنید، یعنی نگویید او دروغ میگوید، بلکه اثر عملی بار نکنید، تکذیب، به معنای این که شما دروغ میگویید و حضرت غیر قابل دیدن است، نیست.۴
با توجه به مطالب یاد شده میتوان گفت که: اولاً نباید هر عنایتی را که از سوی امام زمان(ع) به شخصی میشود و هر گرهگشایی را که از سوی آن حضرت صورت میگیرد، به حساب ملاقات یا تشرف گذاشت و ثانیاً نباید هر ادعای تشرفی را به سادگی پذیرفت و بر گفتههای مدعی مهر تأیید زد.
۳. خطرات دامنزدن بهموضوع تشرفات
امروزه شاهد هستیم که گروهی از نویسندگان، سخنرانان و گردانندگان محافل و مجالس مذهبی برای جلب توجه عوام و جذب هر چه بیشتر آنها به موضوعات و مباحث مهدوی، با به فراموشی سپردن فلسفه واقعی انتظار و کارکردهای اجتماعی آن، مردم را صرفاً به نقل خواب و رؤیا و حکایتهای ضعیف و بیاساس مشغول داشته و با بستن باب هرگونه تعقل و تدبر در معارف مهدوی، برداشتهای سطحی خود از روایات را ملاک تحلیل و بررسی پدیده ظهور قرار دادهاند.
سخنرانیها و آثار مکتوبی که از سوی این گروه ارائه میشوند، مخاطبان جوان خود را از رسالت سنگینی که در برابر حجت خدا، حضرت صاحبالامر(ع) و مسئولیت بزرگی که در برابر اجتماع خود دارند، غافل ساخته و آنان را به این اندیشه وامیدارد که تنها باید در خلوت خود در جستوجوی امام غائب بود و تلاش کرد که با به دست آوردن ادعیه، توسلات و ختوماتی راهی برای تشرف خدمت آن حضرت پیدا کرد.۵ قطعاً اگر این قبیل افراد به آرزوی خود دست نیابند و راهی برای ملاقات با امامشان پیدا نکنند دچار دلزدگی و ناامیدی شده و شاید بهطور کلی از فرهنگ مهدوی رویگردان میشوند.
خطر دیگری که این قبیل سخنرانیها و آثار دارد این است که اعتقاد به امام مهدی(ع) را در نزد کسانی که هنوز به حقایق شیعه و عمق اندیشه مهدوی پی نبردهاند، اعتقادی موهوم و آمیخته با خرافه جلوه میدهد.
با توجه به این آسیبها و خطرات است که مراجع عظیم الشان تقلید و علمای حوزه، افراد را از دامن زدن به این مباحث برحذر داشته و همه را دعوت به پرداختن بیشتر به مباحث اعتقادی و معارف اصیل و حقیقی دین میکنند.
حضرت آیتالله العظمی فاضل لنکرانی در این زمینه میفرماید:
باید همه باور نماییم که آن حجت خدا نظارهگر اعمال ماست. باید بدانیم مهمترین مسئله مورد نظر ایشان مسائل اعتقادی و عملی است و از این جهت لازم است هرچه بیشتر در رابطه با مسائل واقعی اسلام ساعی و کوشا باشیم و از خرافات و دروغگویی و خوابهای بیاساس و ادعاهای واهی پرهیز کنیم و بدانیم که این امور غیرواقعی، چهره اسلام و شیعه را مشوه و زبان طعن دشمنان را میگشاید. باید واقعیتها و معارف اصیل و حقیقی را که دین ما مشحون از آنهاست بیاموزیم.۶
بیان حضرت آیتالله جوادی آملی نیز در این زمینه راهگشاست. ایشان میفرماید:
میبایست پژوهشگران و محققان بسیار ژرفاندیشی داشته باشید تا آنچه را درباره وجود مبارک حضرت(ع) است از هم تفکیک کنند. باید مدعیان رؤیت، بساطشان را جمع کنند، چون افراد به شدت به حضرت علاقهمند و ارادتمندند، اگر کسی ادعای رؤیت کند و ظاهرالصلاح هم باشد ممکن است مقبول قرار بگیرد و این مشکلات فراوانی دارد.۷
با توجه به آنچه بیان شد بر همه گویندگان و نویسندگان لازم است که به جای دامن زدن به موضوع تشرفات و طرح حکایتهایی که بعضاً اساس محکمی هم ندارد، تلاش خود را متوجه اصل لزوم انتظار فرج، منتظر نگهداشتن مردم و یادآوری وظایف منتظران نمایند.
۴. محوریت یا عدم محوریت تشرف
نکته دیگری که در این زمینه حائز اهمیت است این است که آیا موضوع درخواست ملاقات با امام عصر(ع) و تشرف خدمت ایشان از موضوعات محوری مباحث مهدویت است یا خیر؟
با بررسی روایات مهدوی به دست میآید که آنچه بیش از هر موضوع دیگری در عصر غیبت اهمیت دارد، معرفت امام عصر(ع)، منتظر بودن و عمل به شرایط انتظار و تکالیف منتظران است. تا آنجا که به تعبیر روایات حتی اصل درک زمان ظهور هم چندان موضوعیتی نداشته و مهم این است که شیعه منتظر در زمان غیبت امام خود را به درستی بشناسد و به وظایف خود در برابر او به خوبی عمل کند. که در این صورت، درست مانند کسی خواهد بود که زمان ظهور را درک کرده و با امام خود همراه و همداستان است.
برای روشنتر شدن این موضوع چند روایت را با هم مرور میکنیم:
ابو بصیر میگوید به امام صادق(ع) عرض کردم:
جعلت فداک متی الفرج؟
فدایت شوم، این گشایش کی فرا میرسد؟
آن حضرت فرمود:
یا أبابصیر و أنت ممّن یرید الدنیا؟ من عرف هذا الأمر فقد فرّج عنه لانتظاره.۸
ای ابابصیر! آیا تو از آن گروهی که به دنبال دنیایند؟ هر کس این امر را بشناسد، به سبب انتظارش برای او گشایش حاصل میشود.
امام رضا(ع)نیز در پاسخ «حسن بن جهم» که از ایشان در مورد فرا رسیدن گشایش میپرسد، میفرماید:
أولست تعلم أنّ إنتظار الفرج من الفرج؟
آیا تو نمیدانی که چشم به راه گشایش بودن، خود [جزیی] از گشایش است؟
او در پاسخ میگوید:
لا أدری إلّا أن تعلّمنی.
نمیدانم، مگر اینکه شما به من بیاموزید.
آن حضرت بار دیگر میفرماید:
نعم، إنتظار الفرج من الفرج.۹
آری، انتظار گشایش، [جزیی] از گشایش است.
براساس همین نگرش است که در روایتهای متعددی تأکید شده که برای منتظران واقعی تفاوتی ندارد که ظهور را درک کنند یا نکنند؛ چون آنها در عصر غیبت نیز در خدمت امام زمان خویش هستند؛ چنانکه در روایتی از امام صادق(ع) میخوانیم:
من مات منکم و هو منتظر لهذا الأمر کمن هو مع القائم فی فسطاطه….۱۰
هر کس بمیرد در حالی که منتظر این امر باشد همانند کسی است که با حضرت قائم(ع) و در خیمهاش بوده باشد….
آری، اگر کسی در عصر غیبت مؤمنانه زندگی کند؛ از بدیها و زشتیها دوری گزیند؛ خصال شایسته را پیشه خود سازد؛ وظایف و تکالیفی را که در صحنه حیات فردی و اجتماعی متوجه اوست، به درستی بهجا آورد و در انتظار ظهور امامش نیز باشد، خداوند متعال، فرج و گشایش واقعی را که همان یافتن راه هدایت و رستگاری و رسیدن به سعادت و نیکبختی در دنیا و آخرت است، نصیب او میسازد و در این صورت است که پیش افتادن و پس افتادن ظهور برای او هیچ تفاوتی نخواهد داشت و او در هر حال امام منتظَر خویش را درمییابد.
از اینرو میتوان گفت که برای منتظران واقعی آنچه بیش از هر موضوع دیگری اهمیت دارد عمل به تکلیف و وظیفه در برابر امام عصر(ع) است و موضوع ملاقات با آن حضرت برای آنان در مرتبه بعدی قرار دارد.
۵. دیدن یا دیده شدن، کدامیک؟
یکی دیگر از نکاتی که در زمینه موضوع ملاقات با امام زمان(ع) باید به آن توجه داشت این است که دیدن امام زمان(ع) به خودی خود نمیتواند فضیلت باشد، بلکه آنچه فضیلت است رسیدن به قیام معرفت امام(ع) و بصیرت داشتن نسبت به جایگاه ایشان در عالم است.
برای روشنتر این مطلب، توجه شما را به سختی از بیانات حضرت آیتالله جوادی آملی جلب میکنیم.
ایشان در این زمینه میفرماید:
در زمان پیامبر(ص) ـ که مقامش بالاتر از همه ائمه است ـ کم نبودند کسانی که وجود مبارک حضرت را میدیدند، اما خدای سبحان درباره آنها در قرآن فرمود:
و تراهم ینظرون إلیک و هم لایبصرون.۱۱
آنها را میبینی که به تو نگاه میکنند ولی تو را نمیبینند.
اهل نظرند ولی اهل بصیرت نیستند. اگر ما سعی کنیم وجود مبارک امام زمان(ع) ما را ببیند، هنر است.
در قرآن کریم آمده است: خدا که به کلّ شیء بصیر است روز قیامت به یک عده نگاه نمیکند: «ولایکلّمهم الله و لا ینظر إلیهم یوم القیامه ولایزکّیهم».12 آن نگاه تشریفی را نسبت به عدهای اعمال نمیکند. اگر ما واقعاً در مسیر صحیح حرکت کنیم، حضرت ما را میبیند، و دیدن و نظر تشریفی ایشان برای ما شرف است وگرنه دیدن فیزیکی خیلی کارساز نیست. همچنان که خیلیها پیامبر اکرم(ص)، امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) را میدیدند، ولی بصیرت نداشتند. دیدنهای تشریفی مهم است، نه نگاه صوری، البته گاهی همان نگاه صوری هم پدید میآید و انسان وجود حضرت را از نزدیک زیارت میکند و فیضی میبرد و مشکل او هم به برکت حضرت از طرف ذات اقدس اله حل میشود. اما مهم همان دیدن از روی بصیرت است.۱۳
برای تکمیل این مطلب خوب است که اشارهای داشتهباشیم به پاسخ روحانی وارسته و پارسا مرحوم حجتالاسلام و المسلمین شیخ محمدتقی بهلول(ره).۱۴
ایشان در پاسخ به این پرسش که: «چه وقت میشود به حضور آقام امام زمان، ارواحنافداه، مشرف شد؟» میفرماید:
با تقوا باشید؛ وقتی که بین شما و حضرت(ع) سنخیت باشد.
سپس میفرماید:
دیدن امام زمان، روحیفداه، مهم نیست، مهم این است که او ما را ببیند، خیلیها هم علی(ع) را دیدند اما دشمن او شدند. اگر کاری کردیم که نظر آنها را جلب کنیم، آن ارزش دارد.۱۵
با امید به آنکه از این پس، همه ما با دقت و وسواس بیشتری از موضوع ملاقات و تشرفات صحبت کنیم و مردم ما نیز با حساسیت بیشتری با کتابها و نشریاتی که به طرح افراطی این موضوع میپردازند، برخورد کنند.
پینوشتها :
۱. شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص ۲۴۳ـ۲۴۲.
۲. برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: هادی دانشور، «تشرفات بین نفی و اثبات»، موعود، سال اول، شماره ۱، ۳ و ۵، فروردین تا دی ۱۳۷۶.
۳. ر.ک: آیتالله جوادی آملی، «این ماییم که غایبیم» (متن سخنرانی)، موعود، سال نهم، شماره ۴۸، آبان ۱۳۸۳.
۴. همان.
۵. این سخن هرگز به معنای نفی فضیلت تشرف خدمت حضرت صاحبالامر(ص) و ملاقات ایشان نیست؛ چرا که اگر دیدار آن حضرت فضیلت نداشت هرگز به ما سفارش نمیکردند که در هر بامداد و به هنگام تجدد عهد با امام عصر(ع) با خدای خود نجوا کنید که: «أللّهم أرنی الطلعه الرشیده»؛ بار خدایا آن چهره زیبای رشید را به من بنمای. بلکه این سخن ناظر به دیدگاههایی است که ملاقات با امام زمان(ع) و تلاش برای رسیدن به آنرا به عنوان اصلیترین وظیفه منتظران مطرح میکند.
۶. افق حوزه (هفته نامه خبری حوزههای علمیه)، سال چهارم، شماره ۴۴، ۲۸ شهریور ۱۳۸۴.
۷. آیتالله جوادی، آملی، همان.
۸. محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۷۱، ح۳.
۹. شیخ طوسی، همان، ص۲۷۶.
۱۰. محمدباقر مجلسی، بحارالأنوار، ج۵۲، ص۱۲۶، ح۱۸.
۱۱. سوره اعراف(۷)، آیه ۱۹۸.
۱۲. سوره آلعمران(۳)، آیه ۷۷.
۱۳. توصیهها، پرسشها و پاسخها در محضر حضرت آیتالله جوادی آملی، تدوین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها، ج ۱، ص ۷۳ـ۷۴.
۱۴. مقام معظم رهبری درباره شخصیت این مرد بزرگوار میفرماید: «نود سال از یک قرن عمر خود را به خدمت به مردم و عبادت خداوند گذرانید. زهد و وارستگی او، تحرک و تلاش بیوقفه پیکر نحیف او، ذهن روشن و فعال او، حافظه بینظیر او، دهان همیشه صائم او، غذا و لباس و منش فقیرانه او، شجاعت و فصاحت و ویژگیهای اخلاقی برجسته او، از این مؤمن صادق، انسانی استثنایی ساخته بود». افق حوزه (هفتهنامه خبری حوزههای علمیه)، شماره ۴۱، دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۸۲.
۱۵. عباس موسوی مطلق، ملکوتی خاکنشین، ص