دانشجوی دکترای مطالعات آمریکا
دانشگاه بیرمنگام انگلستان
اشاره: «همایش بینالمللی دین و رسانه» به همت صدای جمهوری اسلامی ایران و دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران به مدت سه روز در تاریخ ۲۲ تا ۲۴ آبانماه و با سخنرانی استادانی از دانشگاههای ایران و خارج کشور برپا شد. دو مورد از مقالات این همایش به نقش سینمای هالیوود در دنیای رسانه که از یک سو تخریب چهره مسلمانان و افراد دیگر سو معرفی آمریکا به عنوان سرزمین موعود را دنبال میکند، اختصاص داشت. آنچه در پی خواهد آمد چکیده دو مقاله یاد شده است. با امید اینکه در آینده بتوانیم متن کامل این مقالات را تقدیم خوانندگان عزیز موعود کنیم.
امروزه قدرت پیام از اساسیترین عوامل اقتدار اجتماعی محسوب میگردد و در اختیار داشتن رسانه وتعیین سیاست و استراتژی آن از جمله اقداماتی است که ارباب سیاست، اقتصاد و فرهنگ را در رقابت با هم به تلاش در تصاحب مالکیت آنان واداشته است در این راستا، نظریههای مختلف در زمینه مدیریت ارتباطات به ویژه با رویکرد «سایبرنتیک» معتقد است که تنها کارکرد رسانههای ارتباط جمعی ساخت و تغییر نگرشها، مطابق با الگوهای مطلوب تعریف شده میباشد، بلکه این رسانهها میتوانند بر پایه حجم کمّی و سطح کیفی اطلاعات و پیامها، نقش اساسی در تسهیل و تسریع مکانیزم کنترل اجتماعی ایفا کند.
شرایط پس از دوران جنگ سرد، به ویژه ظهور انقلاب اسلامی ایران و گرایشات عمیق اسلامی در سطح دنیا، خاصّه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و زوال مارکسیسم، آمریکا را به تلاش گستردهتر برای تک بعدی نمودن نظام جهانی و جایگزینی پروژه آمریکایی شدن بر فرایند جهانی شدن واداشت.
در این راستا رسانههای آمریکایی – به ویژه سینمای هالیوود – که از قدرت و جذابیت بالایی برخودار است، به عنوان عمومیترین ابزار این پروژه به میدان آمد تا نظریه آمریکایی شدن انسان و جهان را تحقق بخشند.
مجموعه نکات فوق (نگاه نظری و ساختار جهانی موجود) سبب شد اینجانب و همکارانم با بررسی صد و پنجاه فیلم به تحقیق پیرامون تصویر مسلمانان در سینمای هالیوود طی حدود یک قرن گذشته بپردازیم. بر پایه تحقیق مذکور میتوان چنین اظهار نمود:
اولا، ً هالیوود عمدتاً مسلمانان را عرب معرفی میکند، حال آنکه حدود پانزده درصد مسلمانان عرب هستند. در این تصویر همه مسلمانان (اعراب) شبیه هم بوده و تفاوتی در شکل و اخلاقیات آنان وجود ندارد. ثانیاً تصویر ارائه شده از مسلمانان در سینمای هالوود مشخصاً به سه دوره تاریخی تقسیم میگردد:
– از ابتدای تأسیس هالیوود تا شکلگیری دولت صهیونیستی.
– از مان شکلگیری دولت صهیونیستی تا ظهور انقلاب اسلامی
– از ظهور انقلاب اسلامیبه بعد به ویژه پس از یازدهم سپتامبر.
در دوره نخست سینمای هالیوود، مسلمانان را عمدتاً به صورتانسانهای غیرمتمدن، بدوی و احمق معرفی میکند. در دوره دوم علاوه بر تصویر نخست، مسلمانان را عمدتاً به صورت انسانهای غارتگر و وحشی نشان میدهد که یا پولدارانی احمقند و یا قدرتمندانی بیرحم. در دوره سوم علاوه بر تصاویر قبلی شخصیت مسلمانان را عمدتاً به صورت خشکمقدسان افراطی، متنفر از یهود و مسیحیت و بالاخره تروریست نشان میدهد. زنان عرب نیز عمدتاً به صورت رقاصه، جادوگر، فاحشه و جنسی زبون و ذلیل معرفی شدهاند. این تصاویر توسط هالیوود و شرکتهای اقماری وابسته به آن طی سالهای گذشته مرتباً تکرار و تبلیغ شده است.
بر اساس مطالب فوق میتوان چنین نتیجه گرفت که: آمریکا با ابزار رسانهای خود به ویژه هالیوود به عنوان نماد رسانهای آمریکا در صدد است:
– تیپولوژی و تصویر موجود مسلمانان را اهریمنی نشان دهد.
– از ورای این تصویر به توجیه سیاستهای استعماری خود در سلطه بر کشورهای مسلمان (به ویژه کشورهای عربی) و مهار و کنترل امکانات آنان بپردازد (چرا که سالها با نام تمدن و توسعه به تاراج ذخایر نفتی و معادن کشورهای مسلمان پرداخته است).
– با تبلیغ این تصویر و جهانی نمودن آن باعث گردد مسلمانان در باورهای خود متزلزل، نسبت به تظارهارت دینی و شعائر اسلامیگریزان و در پایبندی به سنتهای اصیل بیثباتتر گردند که این خود عامل مهم در کتمان هویت اسلامی و پذیرش و آلودگی به هویت آمریکایی است.
– و از همه مهمتر با تکیه بر تیپولوژی موجود (تصویر اهریمنی) به ارائه و تبلیغ تیپولوژی مطلوب (تصویر آمریکایی) از مسلمانان بپردازند.
سیاست آینده آمریکا در راستای گسترش الهیات نو ظهور خود، تبلیغ اسلام آمریکایی است که در این راستا نقش تولیدات آینده هالیوود با بهکارگیری هنرپیشههای مسلمان و تبلیغ الگوها و هنجارهای دینی آمریکایی بسیار مهم میباشد.
هالیوود و الهیات جدید آمریکایی
نگاهی به نقش هالیوود در معرفی آمریکا به عنوان بنیاسرائیل جدید
محمد رضایی یزدی، لادن مختار زاده
این مقاله بر این نکته متمرکز شده است که سیاستمداران آمریکایی مایلند خود را قوم جدید بنیاسرائیل بنامند تا به مدد باورهای دینی مسیحیت و یهود خود را «ملت برگزیده» معرفی و بر جهان مسلط نمایند.
سؤال پایهای این مقاله این است که فیلمهای با مخاطبان عام، چگونه الهیات جدید امریکاییان را تبلیغ میکند. یکی از روشها این است که فیلمهایی که حاوی مضامین تساوی و تشابه امریکا با بنیاسرائیل است مطرح شوند. اگر امریکا قوم جدید بنیاسرائیل است، پس یک فیلم آمریکایی که درباره قوم بنیاسرائیل است، احتمالاً درباه خود آمریکاست.
این مقاله عقیده مطرح شده را با تأکید بر دو فیلم مهم پیش میبرد: نسخه رنگی فیلم «ده فرمان» و «پرنس مصر» که اثری تخیلی است. در این فیلمها تشابه بین آمریکا و بنیاسرائیل مقایسه میشود تا الهیات جدید آمریکایی به زبان تعالیم مذهبی قدیم بیان گردد.
به علاوه، این مقاله مطرح میکند که مضامینی که به لحاظ تاریخی مهم هستند، چگونه در این فیلمها در خود آگاه ملی گنجانده شدهاند و این رسانه جدید چگونه چنین مضامینی را به تأثیر مکارانه «ارزشهای هالیوودی» تبدیل کرده است. هالیوود اعتقاد دینی جدیدی را القا میکند که نسبت به اعتقادت کلاسیک مذهبی، کاملاً فردی است و به جمع و جامعه مربوط نمیشود.
پی نوشت:
* مأخذ: خلاصه مقالات همایش دین و رسانه، سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران.
ماهنامه موعود شماره ۶۲