روبرت مک نامارا, وزیر سابق ایالات متحده امریکا در دولت «جان اف کندی» و رئیس سابق «بانک جهانی» ـ اکنون نگران است و میداند در چه وضعیت خطرناکی قرار گرفتهایم. مشاورههای او به دولت کندی در زمان «بحران موشکی کوبا» بود که از فاجعهای اتمی جلوگیری کرد. امروز او معتقد است که ایالات متحده دیگر نباید به سلاحهای اتمیبه عنوان ابزار سیاست خارجی متکی باشد؛ زیرا ابزاری غیراخلاقی، غیرقانونی و بینهایت خطرناک است.
مک نامارا میگوید:
اینک زمان آن فرا رسیده ـ یا بهتر بگویم ـ حتی گذشته است که ایالات متحده از سیاست اتکا بر سلاحهای اتمیبه عنوان ابزار سیاست خارجی ـ که سیاست این کشور در زمان جنگ سرد بود ـ دست بردارد. من سیاست کنونی ایالات متحده در قبال سلاحهای اتمی را غیراخلاقی، غیرقانونی و به لحاظ نظامی غیرضروری و بسیار خطرناک ارزیابی میکنم. در حال حاضر خطر انفجار یا شلیک ناخواسته و تصادفی یک کلاهک هستهای بسیار زیاد است، اما شاهد هستیم که دولت بوش نه تنها قصد کاهش این خطرات را ندارد بلکه بر سیاست نگه داشتن زرادخانه هستهای ایالات متحده به عنوان نقطه اتکای نیروی نظامی این کشور تأکید دارد. این سیاست در تضاد با اصول بینالمللی ـ که کشورها را از گسترش سلاحهای اتمی منع میکند ـ قرار دارد. سیاست اتمی آمریکا از زمانی که من وزیر دفاع بودم تا کنون تفاوت چندانی نکرده است و تنها خطرناکتر و به لحاظ دیپلماتیک مخربتر شده است.
امروز ایالات متحده تقریباً ۴۵۰۰ کلاهک هستهای استراتژیک و تهاجمی را به صورت آمادهباش در اختیار دارد. این تعداد در روسیه به سختی به ۳۸۰۰ عدد میرسد. تعداد کلاهکهای هستهای استراتژیک ارتشهای بریتانیا، فرانسه و چین بسیار کمتر از این مقدار است و به حدود ۲۰۰ تا ۴۰۰ سلاح میرسد. دولتهای هستهای در زرادخانه هر یک از این دولتها میرسد. دولتهای هستهای جدید مانند پاکستان و هند هر یک کمتر از ۱۰۰ سلاح اتمی دارند. کره شمالی نیز ادعا میکند که سلاحهای اتمی تولید کرده و آژانسهای اطلاعاتی آمریکا تخمین میزنند که «پیونگیانگ» مواد لازم برای تولید ۲ تا ۸ بمب اتمی را در اختیار دارد.
قدرت تخریبی این سلاحها چقدر است؟ قدرت تخریبی یک کلاهک هستهای ایالات متحده ۲۰ برابر بمب اتمی است که در «هیروشیما» انداخته شد. از ۸۰۰۰ کلاهک هستهای فعال و آماده شلیک آمریکا، ۲۰۰۰ کلاهک در حالت آمادهباش کامل قرار دارد و ۱۵ دقیقه پس از اعلام هشدار، شلیک خواهند شد. طرز استفاده از این کلاهک به چه صورت است؟ دولت ایالات متحده هیچ گاه در زمان وزارت من یا بعد از آن اعلام نکرده است که «شروع کننده جنگ اتمی» نخواهند بود. کشور ما همیشه آماده بود تا هر زمانی که احساس خطر کند، آغازکننده استفاده از سلاح اتمی علیه هر دشمن اتمی و یا غیراتمیباشد و این تصمیم بر عهده یک نفر، یعنی رئیس جمهور ایالات متحده آمریکاست. در طی دهها سال، نیروی اتمی آمریکا کاملاً آماده بوده است که با اولین حمله اتمییا غیراتمی از سوی یک مهاجم، ضربات مهلکی را بر این دشمن وارد آورد. این سیاست آمریکا بوده و تا زمانی که ما یک دشمن متخاصم بالقوه اتمی داریم و به عنوان نیروی بازدارنده اتمی، ادامه خواهد داشت.
زمانی که من وزیر دفاع بودم، فرمانده نیروی هوایی استراتژیک آمریکا یک خط تلفن شخصی در اختیار داشت و هر جا که میرفت آن را همراه خود میبرد و ۲۴ ساعت روز، هفت روز هفته و ۳۶۵ روز سال، این تلفن با او بود. تلفن فرمانده نیروی هوایی که مقر وی در شهر «اوهاما» در «ایالت نبرسکا» واقع شده بود، با مرکز فرماندهی دفاعی آمریکای شمالی که کیلومترها در زیر کوهستان چینی در «ایالات کلورادو» قرار دارد، مرتبط بود و از آنجا نیز یک خط ارتباطی بین این پایگاه و رئیس جمهور آمریکا برقرار بود. رئیس جمهور نیز کدهای فعالکننده کلاهکهای هستهای را همیشه در اختیار داشت. یک افسر ارتش آمریکا این کدها را در یک کیفدستی که آن را « فوتبال» نامیدهاند همه جا برای رئیس جمهور حمل میکرد.
وظیفه فرمانده استراتژیک نیروی هوایی این بود که به تماس های گرفته شده، قبل از به صدا درآمدن کمتر از ۳ زنگ این تلفن پاسخ دهد. اگر تلفن به صدا در میآمد و او مطلع میشد که یک حمله اتمی توسط موشکهای بالستیک دشمن در راه است، تنها ۲ تا ۳ دقیقه فرصت داشت مطمئن شود که آیا این هشدار حقیقت دارد یا خیر (در طی سالها، ایالات متحده چندین هشدار نادرست دریافت کرده است) و اگر هشدارها درست بود، باید به این حملات پاسخ میداد. سپس تقریباً ۱۰ دقیقه زمان داشت تا رئیس جمهور را پیدا کند و جریان را به اطلاع او برساند تا رئیس جمهور نیز وضعیت را با ۲ یا ۳ مشاور نزدیک خود بررسی کند. این مشاوران، وزیر دفاع و رئیس ستاد مشترک ارتش ایالات متحده هستند. سپس در این ۱۰ دقیقه، رئیس جمهور فرمان را به وزیر دفاع ابلاغ میداشت و کدها را در اختیار او قرار میداد تا کلاهکها را به سمت دشمن شلیک کند. رئیس جمهور نهایتاً دو انتخاب داشت؛ سعی کند در برابر حملات ایستادگی کند و از خسارات شدید جلوگیری کند و در فرصت مناسب تصمیم بگیرد که چه زمان موشکهای اتمی را به عنوان اقدام متقابل به سمت دشمن پرتاب کند؛ و یا فوراً فرمان شلیک موشکها را صادر کند که در آن صورت، صدها موشک به سمت اهداف نظامی و مراکز صنعتی دشمن شلیک میشد. به نظر میآید رقیب ما در «مسکو» نیز تمهیدات مشابهی را برنامهریزی کرده بود و هنوز نیز وضعیت به همین صورت باشد. وضعیت شرح داده شده آنچنان عجیب به نظر میرسد که باور آن مشکل است. هر روز، در حالی که ما مشغول کارهای روزانه خود هستیم، رئیس جمهور موظف است، در مدت زمان ۲۰ دقیقه تصمیم بگیرد که آیا باید یکی از مخربترین سلاحهای جهان را استفاده کند یا خیر. برای اعلام جنگ علیه یک کشور نیاز به تصویب کنگره است، ولی برپا کردن یک فاجعه اتمی تنها به تصمیم رئیس جمهور و مشاوران او بستگی دارد که تنها در مدت ۲۰ دقیقه اتخاذ میشود. ۴۰ سال است که شرایط به همین نحو است و تنها تغییرات ناچیزی صورت گرفته و هنوز هم رئیس جمهور کیف دستی موسوم به «فوتبال» را همه جا همراه خود میبرد.
من در زمان مسئولیتم توانستم بخشهایی از این سیاست خطرناک را تغییر دهم. من و همکارانم آغازگر گفتوگوهای تسلیحاتی بودیم. تدابیر امنیتی ویژهای را برای جلوگیری از اشتباه و شلیک ناخواسته کلاهکهای هستهای در نظر گرفتیم و سعی کردیم رئیس جمهور در تصمیمگیری خود گزینههای دیگری غیر از شروع کردن و یا نکردن حمله تلافی جویانه اتمی پیش رو داشته باشد. یکی دیگر از اقدامات ما از بین بردن موشکهای هستهای آسیبپذیر در ترکیه بود. هماکنون آرزو میکنم که ای کاش اقدامات مؤثر دیگری نیز انجام میدادم، ولی در آن زمان، ما در جنگ سرد بودیم و اختیاراتمان بسیار محدود بود.
در آن زمان، ایالات متحده و همپیمانان ما در «ناتو»، با تهدید از جانب پیمان «ورشو» و شوروی روبهرو بودند و بسیاری از همپیمانان ما (و برخی دولتمردان ما در واشنگتن) قویاً اعتقاد داشتند که ایالات متحده باید بر سیاست آغازگر بودن جنگ اتمی ـ به منظور بازدارندگی روسیه ـ تأکید ورزد. آنچه ما را به تعجب وا میدارد این است که آغازگر بودن جنگ اتمی ـ به منظور بازدارندگی روسیه ـ تأکید ورزد. آنچه ما را به تعجب وا میدارد این است که امروز که بیش از یک دهه از پایان جنگ سرد گذشته است، سیاست اتمی آمریکا تغییری پیدا نکرده است و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تأثیری در این سیاست نداشته است و برای جلوگیری از برپا شدن یک جنگ اتمی توسط ایالات متحده یا کشورهای دیگر تدبیری اندیشیده نشده است. حداقل کاری که انجام آن ضروری به نظر میرسد، این است که تلاش کنیم، سلاحهای اتمی از حالت آمادهباش کامل بیرون بیایند و نتوان تنها با فشردن یک دکمه و در مدت زمان کوتاه آنها را شلیک کرد. ژنرال «جرج لی باتلر» فرمانده نیروی هوایی آمریکا نیز بر اتخاذ چنین سیاستی تأکید کرده است. با اجرای این طرح، خطر شلیک تصادفی کلاهکهای هستهای به میزان قابل توجهی کاهش خواهد یافت. چنین اقدامی همچنین به دیگر کشورها نشان خواهد داد که ایالات متحده سعی دارد اتکای خود به سلاحهای هستهای را کاهش دهد.
دولت ما زمانی که در مذاکرات «پیمان عدم گسترش سلاحهای اتمی» (ان، پی، تی) (NPT) در سال ۱۹۶۸ شرکت کرد، متعهد شد نهایتاً تمامی زرادخانههای هستهای خود را از بین ببرد. در «ماه می»، دیپلماتهای ۱۸۰ کشور جهان در نیویورک گرد هم آمدند تا «ان، پی، تی» را مورد بازبینی قرار دهند و میزان پایبندی دولتها را به این پیمان ارزیابی کنند. ایالات متحده با دلایل قابل قبولی تلاش کرد کره شمالی را متقاعد کند تا به این پیمان ملحق شود و همچنین مذاکراتی برای اعمال محدودیت بر برنامههای اتمی ایران انجام شد. ولی از سوی دیگر، توجه بسیاری از کشورها ـ به ویژه کشورهای جدیدی که توانایی بالقوه تولید سلاحهای اتمی را دارند ـ به ایالات متحده جلب شده است. نگهداری این حجم عظیم از سلاحهای اتمی و تنظیم آن به حالت آمادهباش کامل، نشان میدهد که آمریکا به صورت جدی به سوی از بین بردن زرادخانههای هستهای خود قدم بر نمیدارد و این پرسش را برای دیگر کشورها مطرح میکند که چرا تنها ما باید سلاحهای هستهای خود را نابود کنیم و یا به فکر تولید سلاحهای هستهای نباشیم و آمریکا این اجازه را دارد تا هر مقداری سلاح در اختیار داشته باشد؟
مروری بر آخرالزمان
نیروی مخرب سلاحهای اتمیبه خوبی برای همه شناخته شده است، ولی حال که ایالات متحده به این سلاحها به عنوان سیاست خارجیاش اتکا دارد، بد نیست خطر این کلاهکهای هستهای را دوباره یادآوری کنیم. پزشکان جهان در گزارش سال ۲۰۰۰ خود با هدف جلوگیری از جنگ اتمی، اثرات مخرب یک بمب اتمییک میلیون تنی را شرح دادهاند. هماکنون در انبارهای اسلحه ایالات متحده دهها بمب از این نوع وجود دارد. درست در محل انفجار بمب اتم که بیشترین تخریب روی میدهد، گودالی با عمق ۳۰۰ و پهنای ۱۲۰۰ پا ایجاد میشود. در عرض یک ثانیه، در جو زمین گلولهای از آتش به پهنای نیم مایل به وجود میآید. سطح این گلوله آتشین، حرارت و نیرویی سه برابر حرارت و نور نقطه مشابهی در سطح خورشید را تولید میکند که در چند ثانیه، اثری از حیات در زیر این گوی آتشین باقی نمیماند و سوختگیهای شدیدی را به مردم تا شعاع سه مایلی وارد میکند.
پس از ۱۲ ثانیه، موج انفجار ـ هوای فشرده ناشی از انفجار ـ در شعاع سه مایلی، کارخانهها و ساختمانها را با خاک یکسان میکند. آوار ساختمانها که توسط بادهای ناشی از انفجار که ۲۵۰ مایل در ساعت سرعت دارد حمل میشود، در تمام منطقه جراحات مرگباری را به مردم وارد میکند. حداقل ۵۰ درصد مردم منطقه فوراً جدا از مرگهای ناشی از تشعشعات اتمی و طوفانهای آتشین پس از انفجار است.
و البته، این وضعیت کاملاً فرضی نیست. بمبهای اتمیکه تنها یک هفدهم یک بمب یک میلیون تنی مخرب بودند در آگوست سال ۱۹۴۷ توسط ایالات متحده علیه ژاپن استفاده شد. یک بمب اتمی در هیروشیما انداخته شد و حدود هشتادهزار نفر فوراً از بین رفتند و حدود دویستهزار نفر نیز بعدها در نتیجه اثرات این انفجار مردند. پس از آن نیز بمب مشابهی بر فراز شهر «ناکازاکی» انداخته شد. در تاریخ ۷ نوامبر سال ۱۹۹۵، شهردار ناکازاکی خاطرات خود را از این حمله در برابر دادگاه عدالت بینالمللی این گونه توصیف کرد:
ناکازاکی به شهر مرگ تبدیل شد و حتی صدای حشرات نیز به گوش نمیرسید. پس از مدتی مردان، زنان و کودکان بیشماری در کنار رودخانه «یوراکامی» که در نزدیک شهر ناکازاکی است جمع شدند تا آب بنوشند؛ در حالی که پوست بدن و صورت آنها مانند کاغذی لایهلایه شده بود و از صورت و بدنشان آویزان بود. آنها در حالی که عاجزانه کمک میخواستند، یکی پس از دیگری در آب یا کنار رودخانه از بین میرفتند و تودههای انبوه اجساد همه جا به چشم میخورد. چندین ماه پس از بمباران اتمی، ۷۴۰۰۰ نفر از بین رفتند و ۷۵۰۰۰ نفر نیز دچار صدمات جبرانناپذیری شدند. این جمعیت، دو سوم کل جمعیت ناکازاکی را تشکیل میداد که قربانی این فاجعه شدند. فاجعهای که صحنهای از «آخرالزمان» ر اپیش چشم مردمان این شهر به نمایش درآورد.
چرا این مردم غیرنظامیکشته شدند؟ دلیل آن بود که غیر نظامیان که ۱۰۰ درصد قربانیان هیروشیما و ناکازاکی را تشکیل میدادند، در نزدیکی اهداف نظامی و صنعتی ژاپن ساکن بودند. نابودی آنها با وجود این که هدف این بمباران اتمی نبود، نتیجه اجتنابناپذیر انتخاب این اهداف بود. این گفته که سلاحهای اتمی ما مردم غیرنظامی را هدف قرار نمیدهند، بیمعنی بوده و هست؛ چرا که قدرت تخریبی عظیم بمبهای اتمی علاوه بر اهداف نظامی، جان دهها میلیون غیرنظامیبیگناه را نیز خواهد خواهد گرفت. به طور خلاصه، بمبهای اتمیبدون تمایز میان اهداف نظامی و غیرنظامی منفجر میشوند، میسوزانند و با سرعتی که از ادراک ما خارج است، تشعشع و موج انفجار ایجاد میکنند. امروز ایالات متحده آمریکا و روسیه، با سلاحهای اتمی خود که در حال آمادهباش کامل قرار دارند و تنها با فشار یک دکمه فعال میشوند، هر دقیقه از زندگی ما در قرن بیستویکم را تهدید میکنند.
در جنگهای سنتی، اشتباهات جان هزاران انسان را گرفته است، ولی اگر قرار باشد در تصمیمگیری برای استفاده از سلاح اتمی مرتکب اشتباه شویم، جبرانناپذیر خواهد بود و چنین اشتباهی باعث نابودی ملتها خواهد شد. تنها راه کاهش خطر این فاجعه، ابتدا خارج نمودن این سلاحها از حالت آمادهباش کامل و سپس حذف تدریجی تقریباً تمامی این سلاحهاست. ایالات متحده و روسیه باید هر دو در جهت حذف سلاحهای هستهای تلاش کنند.
علاوه بر به کارگیری تعداد زیادی کلاهک هستهای استراتژیک برای سالهای متمادی، دولت بوش در حال تصمیمگیری برای اجرای برنامههای گسترده و پرهزینه تولید پرتابکنندههای مدرن موشکهای هستهای و پیشرفت سلاحهای اتمیکنونی است و قصد دارد کلاهکهای هستهای جدیدی طراحی کند. همچنین برخی اعضای دولت بوش درصدد تولید نوعی سلاح هستهای هستند که بتوان آن را علیه مخفیگاههای زیرزمینی به کار برد. هدف این طرحها، تبدیل دفاع موشکی بالستیک به سلاحهای دفاعی سهگانهای است که قدرت کشور را برای مقابله با حمله احتمالی دشمن بهبود ببخشد. همچنین دولت بوش به آزمایشگاههای سراسر کشور دستور داده است، تحقیقات برای طراحی سلاحهای اتمی جدید را آغاز کنند و برخی نواحی «صحرای نوادا» را برای انجام آزمایشهای زیرزمینی هستهای در آینده آمادهسازی کنند. واضح است که دولت بوش استفاده از سلاحهای هستهای را به عنوان بخشی از نیروی نظامی آمریکا برای چندین دهه آینده، در نظر گرفته است.
حضور همراه با حسن نیت در مذاکرات جهانی خلع سلاح هستهای، اجباری قانونی و سیاسی برای همه اعضای معاهده ان، پی، تی به عضویت آن درآمدند. برنامه هستهای دولت بوش، از دیدگاه بسیاری کشورها ناقض ان، پی، تی است. این برنامه به کشورهای فاقد سلاحهای هستهای اعلام میکند:
ما که قویترین ارتش جهان را در اختیار داریم، باید همیشه سلاح اتمی داشته باشیم، اما شما که دشمنانتان کاملاً مجهز هستند، حق داشتن سلاح اتمی را ندارید.
اگر ایالات متحده موضع اتمی فعلی خود را ادامه دهد، به مرور زمان، قطعاً تکثیر سلاحهای اتمیبه میزان زیاد در دیگر نقاط دنیا انجام خواهد شد. ممکن است کشورهایی چون مصر، ژاپن، عربستان، سوریه و تایوان نیز به فکر تولید سلاحها و مواد مورد نیاز برای تولید سلاحها به دست تروریستها و دولتهای خودسر برسد.
امروز با دانش ساختن یک بمب اتمی ساده، مانند آنچه بر سر هیروشیما انداختیم، بسیار ساده و آسان شده است. همین تابستان سال گذشته بود که در جلسهای در آکادمی ملی علوم «ویلیام جیپری» وزیر سابق دفاع ایالات متحده گفت:
هیچ وقت بهاندازه حالا از انفجار بمبهای اتمی وحشت نداشتهایم. خطر حمله اتمیبه ایالات متحده ۵۰ درصد نسبت به دهه گذشته بیشتر شده است.
من نیز با او همعقیده هستم.
لحظه سرنوشتساز
امروز ما در لحظهای حساس در تاریخ بشر قرار داریم. ممکن است این لحظه بحرانیتر از بحران موشکی کوبا نباشد، اما کماهمیتتر از آن نیست. امروز نه دولت بوش، نه کنگره، نه مردم آمریکا و نه مردم دیگر کشورهای جهان شکی ندارند که باید برای حفاظت از کشورشان سلاحهای هستهای تولید کنند؛ اما آنها از کاربرد نظامی این سلاحها و قدرت تخریبی آن آگاهی ندارند؛ با خطر استفاده ناخواسته یا تصادفی این سلاحها آشنا نیستند و ملاحظات اخلاقی و قانونی استفاده از این سلاحها را در نظر نمیگیرند. سیاست فعلی اتمی، قطعاً منجر به تکثیر این سلاحها خواهد شد، و در آن صورت همه به این تنیجه خواهند رسید که تنها راه حل، حرکت به سوی حذف کامل سلاحهای هستهای است. هنوز بسیاری سعی دارند دنبال کننده سلاحهای چهل سال پیش باشند، اما این اشتباهی بزرگ است که تمامیکشورهای جهان را در معرض خطرات جبرانناپذیری قرار خواهد داد.
پینوشت:
٭ WWW.Foreign policy.com به نقل از «سیاحت غرب» ماهنامه مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، با اندکی تلخیص.