سیری در تاریخ و اندیشه سیاسی یهود / قسمت دوم،
پیشینه کنعانی و ظهور دولت یهود / عبدالله شهبازی
کنعان، یا فلسطین امروزین، سرزمینی است بسیار کهن که پیشینه فرهنگ در آن به دوازده هزار سال پیش از میلاد میرسد. کهنترین بقایای زندگی روستایی به دست آمده در آن به پنج هزار سال پیش از میلاد تعلق دارد.
سرزمین کنعان در سال ۱۴۶۹ پیش از میلاد، در زمان فرعون توتمسیس سوم[۱۰۳] (۱۴۹۰-۱۴۳۶)، بنیانگذار امپراتوری مصر، به تصرف این دولت درآمد.[۱۰۴]
کنعانیها از گذشته دور فرهنگی شکوفا را در این سرزمین بنا نهادند. مردمی تاجرپیشه بودند و از هزاره سوم پیش از میلاد جبل (ببلاس) و صور و صیدا شهرهای مهم ایشان و بنادر اصلی تجاری دریای مدیترانه بود. آنان کهنترین دریانوردان جهان به شمار میروند و در سواحل اسپانیا، مالت، شمال آفریقا، ساردینی و سیسیل دارای کلنیهایی بودند. در آغاز هزاره اول پیش از میلاد، کنعانیها الفبای خود را (خط فنیقی) پدید ساختند. این خط "مادر" خط عبری است.
به نوشته رافائل پاتای، در دوران سلطنت سلیمان، قبایل کنعانی ساکن سرزمینهای بنیاسرائیل بتدریج با قبایل عبرانی آمیخته شدند. در دوران سلطه رومیها واژه "کنعانی" به گروهی از "یهودیان" اطلاق میشد که به شدت ضد رومیبودند. نخستین بنادر شمال آفریقا را کنعانیها بنیان نهادند و تا سده دوم میلادی بقایای کارتاژیهای این منطقه خود را "کنعانی" میخواندند.[۱۰۹] در نقوش تختجمشید، تصاویر کنعانیها حک شده که در کنار سایر اقوام هدایای خود را به نزد داریوش میبرند.
در سال ۱۱۵۰ پیش از میلاد سلطه مصر بر سرزمین کنعان پایان یافت و در حوالی سال ۱۰۲۹ ساختار سیاسی طوایف عبرانی به دست شائول (طالوت)، [۱۱۰] از طایفه بنیامین، به صورت دولت درآمد. او نخستین شاه قبایل بنیاسرائیل است و ۲۴ سال (تا سال ۱۰۰۴) سلطنت کرد. سپس، داوود، از قبیله یهودا و کوچکترین پسر یسه، [۱۱۱] به سلطنت رسید. در آغاز سلطنت شائول شمار قبایل دوازدهگانه بنیاسرائیل ۳۰۰ هزار نفر و جمعیت قبیله یهودا ۳۰ هزار نفر گزارش شده است.[۱۱۲]
تنها منبع شناخت تاریخنگاری جدید از داوود روایات عهد عتیق است. طبق این روایات، دوران داوود معاصر است با اقتدار بیست و یکمین سلسله فراعنه مصر (۱۰۷۵-۶۶۴ پیش از میلاد) به ویژه پسوسنس اول[۱۱۳] (۱۰۴۴-۹۹۴).
یهودیان داوود و سلیمان را پیامبر نمیدانند؛ آنان را نخستین پادشاهان و نماد قدرت و شوکت خویش میشمرند. در دربار آنان فردی به نام ناتان نبی حضور داشت و واسطه ارتباط شان با "یهوه" بود. ما داوود و سلیمان مندرج در عهد عتیق را با داوود و سلیمان پیامبر (ع)، آنگونه که در قرآن کریم و روایات اسلامی میشناسیم، یکی نمیدانیم. اسطورههای امروزین یهودی نیز با تصویری که در گذشته از داوود و سلیمان پیامبر، از جمله در میان اعراب، رواج داشته قطعاً یکسان نیست. درباره انتساب داوود و سلیمان به تبار یهودا دلیلی جز ادعای عهد عتیق در دست نیست و این مجموعه کتبی است که در طول اعصار متمادی، از جمله در دوران تبعید اشرافیت یهود به بابل، بارها و بارها مورد بازبینی و بازسازی قرار گرفته است. همچنین، جز ادعای عهد عتیق، دلیلی نداریم که خاندان سلطنتی داوودی یهود را از تبار داوود پیامبر بدانیم. در آینده با فرایند طولانی تدوین عهد عتیق و تأثیر اشرافیت و کاهنان یهودی در بازنویسی آن در اعصار و ازمنه مختلف بطور مشروح آشنا خواهیم شد. بنابراین، زمانی که در این پژوهش از داوود و سلیمان سخن میگوئیم منظور دو پادشاه یهودی است آنگونه که در روایات یهودی تصویر شدهاند.
چنانکه دیدیم، سلطه داوود و قبیله یهود بر سایر قبایل بنیاسرائیل از طریق خیانت به بنیاسرائیل و پناه بردن به دشمنان قوم خود، یعنی مهاجرین کرتی (فلسطینیها)، به دست آمد. درواقع، این فلسطینیها بودند که با درهم شکستن اقتدار نظامیبنیاسرائیل و قتل شائول راه را برای صعود داوود هموار کردند؛ و او سپس از طریق جنگهای خونین بنیاسرائیل را مقهور ساخت. در دوران داوود و در پیرامون دربار او یک الیگارشی اشرافی شکل گرفت و این امر نارضایتی بنیاسرائیل را برانگیخت و به شورشی بزرگ علیه داوود انجامید. رهبری این شورش را ابشالوم، [۱۱۸] پسر داوود، به دست داشت که «دلهای مردان اسرائیل» با او بود.[۱۱۹] سرانجام، در جنگی خونین شورشیان شکست خوردند و قتلعامی سخت صورت گرفت. تعداد کسانی که به دست «بندگان داوود» به قتل رسیدند بیست هزار نفر گزارش شده است.[۱۲۰] ابشالوم نیز در این نبرد به قتل رسید؛ و «جان داوود و پسران و دختران و زنان و متعههایش» نجات یافت.[۱۲۱] این ماجرا نیز پیوند داوود را با قبیله یهودا نگسست و سایر قبایل بنیاسرائیل همچنان سلطنت داوود را حکومت یهودیان میانگاشتند:
جمیع مردان اسرائیل نزد پادشاه آمدند و به پادشاه گفتند چرا… مردان یهودا تو را دزدیدند… مردان یهودا به مردان اسرائیل جواب دادند از این سبب که پادشاه از خویشان ما است، پس چرا از این امر حسد میبرید؟… مردان اسرائیل در جواب گفتند… حق ما در داوود از شما بیشتر است، پس چرا ما را حقیر شمردید.[۱۲۲]
اسطوره داوود بنیانی است کهاندیشه و ساختار سیاسی یهودیت بر آن استوار است. مفهوم "برگزیدگی الهی" و "سلطنت ابدی خاندان داوود" محوری را پدید ساخته که طی سدههای متمادی یهودیان وحدت سیاسی خود را، به رغم پراکندگی جغرافیایی، در پیرامون آن تداوم بخشیده و انگیزش و آرمانهای سیاسی خود را از آن گرفتهاند. خاندان داوود اسطورهای کاملا قومی است و نماد قدرت و شوکت یهودیان به شمار میرود؛ و در این معنا حتی با سایر قبایل بنیاسرائیل نیز پیوند ندارد.
تدوینکنندگان عهد عتیق تعمدی آشکار و شگفت در رواج فرهنگ مبتنی بر آمیختگی (هرج و مرج) جنسی[۱۲۳] و تقدسزدایی اخلاقی از پیامبران داشتهاند؛ و شالودهای را که با داستان رفتار ناستوده ابراهیم در مصر، [۱۲۴] داستان لوط و دخترانش، [۱۲۵] آمیزش یهودا و عروسش و داستانهای مشابه دیگر بنیان نهادهاند، تداوم میبخشند. سرآغاز اسطوره "خاندان داوود" به "کتاب روت" میرسد.
"کتاب روت" با داستان مردی از قبیله یهودا آغاز میشود. او در زمان قحطی به موآب میرود و در آنجا با زنی، که به بنیاسرائیل تعلق ندارد، به نام روت[۱۲۶] ازدواج میکند. مرد یهودی میمیرد و نعومی، [۱۲۷] مادرش، و روت، بیوهاش، سالها در موآب تنها میمانند. سرانجام، این دو به سرزمین یهود میروند و روت در کشتزار یکی از سران قبیله یهودا، به نام بوعز، [۱۲۸] به کار میپردازد. این دو زن مستمندند. روت به راهنمایی نعومی نیمه شب پنهان به خوابگاه بوعز میرود، در کنار او میخسبد، صبحگاه شش کیل جو از او میگیرد و به عنوان ارمغان برای نعومی میبرد. این سرآغاز شیفتگی بوعز و وصلت او با روت است. چنین است که روت زیبا و نعومی محیل و دلاله به ثروت و شوکت میرسند.[۱۲۹] بوعز و روت نیاکان داوودند. بدینسان، شجرهای که با زنای یهودا و عروسش آغاز شد تداوم مییابد و خاندانی را بنیاد مینهد که "برگزیدگان یهوه" و رهبران مشروع تمامیبنیاسرائیل به شمار میروند.
در تصوف یهودی (کابالا)، شخصیت داوود در موجودی خدایگونه به نام شخینا[۱۳۰] تجلی مییابد که سلطنت جهان فرازمینی را به دست دارد. سلطنت زمینی خاندان داوود نیز هیچگاه منقطع نمیشود و در تبار او هماره تداوم دارد؛ و سرانجام از این تبار مِلِخ (ملک، پادشاه)[۱۳۱] یا مشیا (مسیح)[۱۳۲] ظهور خواهد کرد و سیطره یهودیان، و در رأس آنان خاندان داوود، را بر سراسر جهان برقرار خواهد نمود. صهیونیسم، به عنوان یک ایدئولوژی جدید، بر اصل برگزیدگی و رسالت جهانی "قوم یهود" مبتنی است و درونمایه خویش را از اسطوره خاندان داوود گرفته است. به عبارت دیگر، انطباق همان اسطوره است بر فرهنگ و دنیای جدید.
تصویری که عهد عتیق از شخصیت داوود به دست میدهد بیشک در تکوین روانشناسی فردی و اجتماعی و فرهنگ قوم یهود به شدت موثر بوده است. در این روایت، داوود سلطانی است قدرتطلب، قسی و غرق در فساد دربار باشکوه خود.
او چنان بیرحم و کینهتوز است که در دوران سلطنت خویش، هفت پسر بیگناه شائول را که در پناه او میزیند، به دشمنان خاندان شائول، از قومیبیگانه با بنیاسرائیل، تحویل میدهد تا به انتقام گذشته بر دار کشند.[۱۳۳] و تنها این نیست. داوود دهها زن در حرم خود دارد[۱۳۴] و حتی همسران شائول را نیز به تصرف درآورده است به رغم اینکه همسر نخست او دختر شائول است.[۱۳۵] این زنان به مرگی تدریجی محکوماند بیآنکه داوود نظری به ایشان افکند.[۱۳۶] معهذا، او چنان هوسباز است که با بتشبع، [۱۳۷] همسر زیبای اوریاء حتی، [۱۳۸] میآمیزد و سپس، به قصد تصاحب دائم این زن، سردار دلیر و وفادار خود را به قتل میرساند.[۱۳۹] بتشبع مادر سلیمان، جانشین داوود، است.[۱۴۰]
پسران داوود نیز، چون پدر، بدکار و شریرند. یکی چنان فاسد است که با خواهر خویش میآمیزد. خواهر کار را به رسوایی میکشد تنها به این دلیل که بیرضای او و بیرضای پدر صورت گرفته است.[۱۴۱] و پسر دیگر «در نظر تمامی اسرائیل» با همسران پدر میخسبد.[۱۴۲] سلیمان نیز «هفتصد زن بانو و سیصد متعه» دارد که یکی دختر فرعون مصر است. و تأثیر این زنان بر او چنان است که در پیری دل او را از خدا برمیگردانند و سلیمان را به «پیروی خدایان غریب» مایل میسازند.[۱۴۳] بدین دلیل، سلیمان مورد نفرین خدا قرار میگیرد و پس از مرگ او مملکتش متلاشی میشود.
عهد عتیق سرشار از چنین ایستارهای اخلاقی و الگوهای رفتاری است.
در اواخر هزاره دوم پیش از میلاد، مهاجرینی جدید به سرزمین کنعان پای نهادند که در اسناد رامسس سوم، [۱۴۴] فرعون مصر (۱۱۹۸-۱۱۶۶)، «مردم دریاها»[145] نامیده میشوند.[۱۴۶] آنان سکنه دریانورد جزایر دریای اژه، میان ترکیه و یونان، بودند. این قوم، پس از جنگهای سخت با کنعانیها و عبرانیها سرانجام سلطه خود را بر بخشی از سواحل سرزمین کنعان مستقر ساخت.
این قوم "فلسطینی" خوانده میشدند و نام کنونی سرزمین کنعان یادگار آنان است. اطلاق این نام بر سرزمین کنعان به معنای آن نیست که سکنه کنونی فلسطین از تبار این قوماند. در طول دورانهای پسین، مهاجرتها و آمیختگیهای نژادی فراوان رخ داده است. در سدههای اخیر بر مردم سرزمین فلسطین عنصر نژاد و فرهنگ سامی عرب غلبه دارد.[۱۴۷] داستان سامسون و دلیله و نیز جنگهای داوود و جالوت، سردار فلسطینی، به این دوران تعلق دارد. داوود سرانجام توانست سرزمین بنیاسرائیل را از سلطه مهاجرین اژهای برهاند. از این زمان مهاجرین اژهای تنها در حاشیه دریا سرزمینی کوچک در اختیار داشتند. بندر غزه کانون اصلی فلسطینیها بود.
طبق اسطورههای یهودی، پس از داوود، پسرش سلیمان به سلطنت رسید. و طبق همین اسطورهها در زمان سلیمان (۹۶۵-۹۲۸) دولت یهود و بنیاسرائیل به اوج شکوه و شوکت خود رسید؛ به دولتی بزرگ در میان مصر و بینالنهرین بدل شد و سپس رو به انحطاط نهاد. در زمان سلیمان نیز رابطه اشرافیت قبیله یهود با اتباع خویش تبعیضآمیز و سلطهگرانه است.
با درگذشت سلیمان و آغاز سلطنت پسرش، رحبعام، [۱۴۸] بحرانی که از نیمه دوم سلطنت سلیمان آغاز شده بود شعلهور شد. در سال ۹۲۸، ده قبیله مستقر در سرزمینهای شمالی بنیاسرائیل، به رهبری قبیله افرائیم (سبط افرائیم پسر یوسف)، بر اشرافیت یهود شوریدند و در سرزمینهای خویش دولت مستقل خود را به پا کردند. رهبری این شورش با یربعام بن نبط[۱۴۹] از قبیله افرائیم است.
سرآغاز این شورش به زمان سلیمان میرسد؛ آنگاه که گروهی از بنیاسرائیل علیه احداث معبد و کاخ باشکوه سلیمان در اورشلیم (بیتالمقدس) قیام میکنند. احداث معبد و کاخ فوق درواقع همان عصیان بتپرستانه سلیمان است بر ضد آئین موسوی که او را ملعون خداوند قرار داد.
معمار محراب و مکانهای پرستش در معبد سلیمان فردی به نام حیرام ابیف[۱۵۰] است که از جانب پدر فنیقی و مادرش از بنیاسرائیل است.[۱۵۱] سلیمان از دوست خود حیرام، شاه صور، برای احداث معبد یاری میطلبد و او حیرام ابیف را به بیتالمقدس میفرستد.[۱۵۲]
حیرام شاهی ثروتمند بود و در زمان او صور امپراتوری مستعمراتی دریای مدیترانه و قدرت بزرگ تجاری منطقه به شمار میرفت. دولت فنیقی صور در این زمان، و در سدههای پسین، کانون اصلی پرستش بعل[۱۵۳] و مروج این آئین در منطقه بود. بعل واژه کهن سامیبه معنای خداوند است که بت گوساله طلایی[۱۵۴] یکی از نمادهای آن بود.[۱۵۵] ثروت فنیقیها و پیوندهای گسترده تجاری آنان با سراسر منطقه مدیترانه و سواحل آن در غرب و با شبه جزیره عربستان و سوریه و بینالنهرین و ایران در شرق، طبعاً عاملی مهم در اشاعه آئین بعلپرستی بود. در این زمان حیرام بندر صور را به شهری زیبا بدل کرد و در آن معابد و مجسمههای عظیم "بعل" را برافراشت و همین امر بر سلیمان اثر گذارد.[۱۵۶]
توصیفی که از معبد سلیمان روایت شده آن را پرستشگاهی باشکوه مینمایاند سرشار از آذینهای طلایی که در محراب آن دو کروبی[۱۵۷] عظیم از طلا نصب است.[۱۵۸] این کروبی چیزی نیست جز گوساله طلایی بالدار[۱۵۹] (شبیه نقوش حیوانات بالداری که در تختجمشید مییابیم) که با نامهایی چون ملکم[۱۶۰] و ملکارت[۱۶۱] خوانده میشد و نمونههای آن در کاوشهای باستانشناسی به دست آمده است.[۱۶۲] این همان آئین پرستش گوساله طلایی است که در روایات اسلامی آن را "گوساله سامری" مینامند.
پی نوشت:
۱۰۳. Thutmosis
۱۰۴. Ben-Sasson, ibid, pp. 13-14.
۱۰۵. سفر خروج، ۳/ ۸.
۱۰۶. Tyre
۱۰۷. Sidon
۱۰۸. Hiram
۱۰۹. Raphael Patai, "Canaan", Americana, vol. 5, p. 311.
۱۱۰. Saul
۱۱۱. Jesse
۱۱۲. کتاب اول سموئیل، ۱۱/ ۸.
۱۱۳. Psusennes
۱۱۴. Achish
۱۱۵. Hebron
۱۱۶. کتاب دوم سموئیل، ۵/ ۴-۵؛ کتاب اول پادشاهان، ۲/ ۱۱.
۱۱۷. تاریخهای فوق همه قراردادی است و بر مبنای دادههای عهد عتیق به دست آمده است. برای نمونه، جودائیکا دوران سلطنت چهل ساله داوود را سالهای ۱۰۱۰-۹۷۰ پیش از میلاد میداند.(Judaica, vol. 5, p. 1318)
۱۱۸. Absalom
۱۱۹. کتاب دوم سموئیل، ۱۵/ ۱۳.
۱۲۰. همان مأخذ، ۱۸/ ۷.
۱۲۱. همان مأخذ، ۱۹/ ۵.
۱۲۲. همان مأخذ، ۱۹/ ۴۱-۴۳.
۱۲۳. Sexual Promiscuity
۱۲۴. ابراهیم در زمان ورود به مصر، همسرش، سارا، را خواهر خود خواند تا برایش «خیریت شود.» درباریان فرعون از زیبایی این زن مسافر باخبر شدند و او را به کاخ فرعون بردند. بدینسان، این «آرامی آواره» صاحب «میشها و گاوان و حماران و غلامان و کنیزان و ماده الاغان و شتران شد.» این منشاء ثروت بنیاسرائیل است. (سفر پیدایش، ۱۲/ ۱۱-۲۰)
۱۲۵. پس از نزول غضب الهی بر شهرهای سدوم و گومورا، لوط و دو دخترش در مغارهای ساکن میشوند. دو دختر به پدر شراب مینوشانند و شبانه، بدون اطلاع وی، با او همخوابه میشوند. حاصل این زنای با محارم دو پسر است؛ یکی نیای موآبیان است و دیگری نیای بنیعمون. (سفر پیدایش، ۱۹/ ۳۰-۳۸)
۱۲۶. Ruth
۱۲۷. Naomi
۱۲۸. Boaz
۱۲۹. کتاب روت، بابهای اول تا چهارم.
۱۳۰. Shekhinah
۱۳۱. Melekh
۱۳۲. Mashiah
۱۳۳. کتاب دوم سموئیل، ۲۱/ ۴-۹.
۱۳۴. همان مأخذ، ۱۵/ ۱۶.
۱۳۵. همان مأخذ، ۱۲/ ۸.
۱۳۶. همان مأخذ، ۲۰/ ۳.
۱۳۷. Bath-Sheba
۱۳۸. Uriah the Hittite
۱۳۹. همان مأخذ، باب ۱۱.
۱۴۰. همان مأخذ، ۱۲/ ۲۴.
۱۴۱. همان مأخذ، ۱۳/ ۱-۱۷.
۱۴۲. همان مأخذ، ۱۶/ ۲۳..
۱۴۳. کتاب اول پادشاهان، ۱۱/ ۳-۴.
۱۴۴. Rameses
۱۴۵. Sea Peoples in Canaan
۱۴۶. Ben-Sasson, ibid, p. 26.
۱۴۷. واژه فلسطین از واژه عبری پلشت (Pelesht) ریشه گرفته و به معنای انسان حقیر و پست و نیز دشمن است. در دوران سلطه رومیها، این سرزمین با این نام به یکی از ایالتهای امپراتوری روم بدل شد. واژه فوق به همین معنا به زبانهای اروپایی و فارسی راه یافته است. واژههای philistinus لاتین و philistin فرانسه و philistine انگلیسی و پلشت و پلشتی فارسی به همین معناست.
۱۴۸. Rehoboam
۱۴۹. Jeroboam ibn Nebat
۱۵۰. Hiram Abif
۱۵۱. کتاب اول پادشاهان، ۷/ ۱۴؛ کتاب دوم تواریخ ایام، ۲/ ۱۴.
۱۵۲. کتاب دوم تواریخ ایام، باب دوم. (حیرام در زبان عبری به معنای نجیبزاده است.)
۱۵۳. Baal Shemem
۱۵۴. Golden Calf
۱۵۵. Judaica, vol. 7, p. 711.
۱۵۶. ibid, vol. 8, p. 501.
۱۵۷. Cherubim
۱۵۸. کتاب اول پادشاهان، ۶/ ۲۲-۲۸؛ کتاب دوم تواریخ ایام، ۳/ ۱۰-۱۳.
۱۵۹. ibid, vol. 7, p. 711.
۱۶۰. Melkom
۱۶۱. Melkart
۱۶۲. بنگرید به تصویر کروبی به دست آمده از کاخ اخاب در شهر سامریه مندرج در: Judaica, vol. 5, p. 397.
۱۶۳. ibid, vol. 4, pp. 5-6.
۱۶۴. بنگرید به:
Albert G. Mackey, Encyclopedia of Freemasonry, New York: Macoy Publishing and Masonic Supply Company, 1966, vol. 1, pp. 457-459.