گل محمدی

از دوران کودکی پرتحرک و علاقه‌مند به کار و فعالیت بود حتی زمانی که نزد حلیمه بود روزی از او پرسید که برادرانم به کجا می‌روند؟ حلیمه پاسخ داد گوسفندان را به چراگاه می‌برند. فرمود من هم از امروز با آنها خواهم رفت. در هفت سالگی او را دیدند که خاک کلوخ رادر دامن ریخته و در خانه‌سازی عبدالله بن جدعان به او کمک می‌کند.
در طول زندگی دیده نشد روزی را به بطالت بگذراند کارهای شخصی خود و اموری که مربوط به خانه بود شخصاً انجام می‌داد و در مقام نیایش عرض می‌کرد:
خدایا از بیکارگی و تنبلی و زبونی به تو پناه می‌برم.
و مسلمانان را به کار کردن تحریض نموده، می‌فرمود:
خدا کارگر امین را دوست می‌دارد، عبادت هفتاد جزء دارد و بهترین آنها کسب حلال است.»
می‌فرمود:
من کان فی امر دنیاه کَسلاً فهُو فی اَمر اخِرَته اَکسل.
کسی که در امور دنیایش کسل و بیحال باشد، در امور آخرتش کسل‌تر خواهد بود.
و فرمود:
معلون من القی کلّه علی الناس.
هر کس بیکار بگردد و خرج خود را به دوش مردم بیندازد ملعون است.
روزی پیامبر، صلی الله علیه و‌آله، به مردی برخورد که نیرو و قدرتش موجب شگفتی آن حضرت گردید. رسول اکرم از شغل و حرفه‌اش سؤال کرد و چون جواب منفی شنید، فرمود:
سَقَط مِن عَینی.
از چشم من افتاد.
یکی از اصحاب خیلی فقیر شده بود با مشورت و پیشنهاد همسرش تصمیم رگفت که وضع مالی خود را برای رسول اکرم، صلّی الله علیه و‌آله، شرح دهد و کمکی بگیرد. با همین نیت رفت، ولی قبل از آنکه حاجت خود را بگوید رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، این جلمه را فرمود:
کسی که از ما چیزی بخواهد به او می‌دهیم اما اگر کسی بی‌نیازی بورزد و دست حاجت پیش مخلوقی دراز نکند، خداوند او را بی‌نیاز می‌کند.
آن روز دیگر چیزی به آن حضرت نگفت و تقاضایی نکرد. به خانه آمد ولی به علت چیرگی فقر بعد از آن دوبار دیگر هم مراجعه کرد ولی باز هم از حضرت همان جمله را نشید، بدون طرح نیاز خود به خانه برگشت ولی این بار با خودش فکر کرد که از من چه کاری ساخته است؟ به نظرش رسید که این قدر از او ساخته هست که برود به صحرا و هیزمی جمع کند و بفروشد. تیشه‌ای عاریه کرد و به صحرا رفت، هیزمی جمع کرد و رفروخت و بدین وسیله نه تنها مایحتاج خویش را فراهم ساخت بلکه کم‌کم صاحب سرمایه و ثروتی هم شد.
روزی رسول اکرم، صلّ الله علیه و آله، به او رسیدند و تبسم کنان فرمودند:
نگفتم، هر کس از ما کمکی بخواهد ما به او کمک می‌کنیم، ولی اگر بی‌نیازی بورزد خداوند او را بی‌نیاز می‌کند.
می‌فرمود:
اینکه یکی از شما ریسمان خویش برگیرد و به کوه برود و هیزم فراهم آورد و بفروشد و از درآمد خود بخورد و صدقه دهد. برای او بهتر است از اینکه از مردم چیزی بخواهد.
جمعی از اصحاب آن حضرت وقتی این آیه را شنیدند که:
و مَن یَتَّقِ الله یَجعَل له مَخرَجاً و یَرزُقه من حیث لا یحتسب.۱
کسی که تقوا و پرهیزکاری پیشه کند خدا دری بروی او می‌گشاید و روزی او را از جایی که گمان نداشته باشد می‌رساند.
دست از کار و کوشش برداشتند و در به روی خود بستند و به عبادت پرداختند و با خود گفتند دیگر احتیاجی به کسب و کار نداریم.
رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، از عمل آنها اطلاع یافت و به احضار آنان فرمان داد. چون حاضر شدند فرمود:
چرا از کار و کوشش دست کشیده‌اید.
و تنها به عبادت اکتفا کرده‌اید؟ گفتند:
خداوند ضامن شده روزی ما را بدهد ما هم از کار صرف‌نظر کردیم و به عبادت پرداختیم. پیامبر، صلّی‌الله علیه و آله، آنها را سرزنش کرد و فرمود: هر کس چنین روشی در پیش گیرد و از فعالیت و کار، شانه خالی کند دعایش مستجاب نخواهد شد. بر شما لازم است کار کنید و روزی خود را در سایه تلاش و کوشش با استعداد از ذات لایزال خداوند به دست‌آورید.
در جای دیگر فرمود:
اِنّ اَطیبَ ما اَکّل الرَّجُلُ مِن کَسنبه.
پاکیزه‌ترین غذایی که انسان می‌خورد غذایی است که با کار و کوشش خود به دست‌آورده باشد.
پیامبر اسلام همه تلاشها و فعالیتهای مشروعی را که هر کس بخاطر تأمین زندگی و رفع احتیاجات خود انجام می‌دهد عبادت دانسته و از آن به جهاد تعبیر میفرمودند. روزی با اصحاب نشسته بودند، جوان توانا و نیرومندی را دیدند که اول صبح به کار و کوشش مشغول شده است. اصحاب گفتند این جوان شایسته مدح و تمجید بود اگر جوانی و نیرومندی خود را در راه خدا به کار می‌انداخت. رسول اکرم، صلّی‌الله علیه و آله، فرمود: این سخن را نگویید اگر این جوان برای معاش خود کار می‌کند که در زندگی محتاج دیگران نباشد و از مردم مستغنی گردد. او با این عمل در راه خدا قدم بر‌می‌دارد، همچنین اگر کار می‌کند به نفع والدین ضعیف یا کودکان ناتوان که زندگی آنان را تأمین کند و از مردن بی‌نیازشان سازد باز هم به راه خدا می‌رود، ولی اگر کار می‌کند تا با درآمد خود به تهیدستان مباهات نماید و بر ثروت و دارایی خود بیفزاید او به راه شیطان رفته و از صراط حق منحرف شده است.
پیغمبر اکرم افراد زحمتکش و کارگر را مورد مهر و عنایت مخصوص خود قرار می‌دادند. تشویق و احترامی‌که تاریخ در هیچ رهبری از رهبران عالم سراغ ندارد. چنانکه انس بن مالک می‌گوید:
موقعی که رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، از جنگ تبوک مراجعت می‌فرمود: سعد انصاری به استقبال آمد، حضرت با او احوال‌پرسی کرد و دست سعد را زبر و خشن دید فرمود: چه صدمه‌ای و آسیبی به دستت رسیده است؟ عرض کرد: یا رسول الله من با طناب و بیل کار می‌کنم و درآمد آن را خرج زندگی خانواده‌ام می‌نمایم. رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، دست او را بوسید و فرمود: این دستی است که آتش با آن تماس پیدا نمی‌کند. ۲
بنابراین مشاهده می‌شود که «کار» در تعالیم عالیه پیشوای بزرگوار اسلام صرفاً یک وظیفه از روی ناچاری نیست بلکه اگر نیاز مالی هم نباشد باز کار از نظر سازندگی انسان مفید و لازم بوده، در شکوفا ساختن انواع استعدادها و تواناییهای بالقوه او بسیار مؤثر و مهم است.
رسول خدا، صلّی الله علیه و آله، لحظه‌ای از عمر شریف خود را بیهود نمی‌گذرانید. وقتی بعد از انجام وظایف خطیر روزانه به خانه بر‌می‌گشت وقت خود را به سه قسمت تقسیم می‌فرمود:
۱ـ قسمتی را به عبادت خدا می‌پرداخت.
۲ـ قسمتی را به خانواده اختصاص می‌داد.
۳ـ سهمی را برای استراحت و کار شخصی خود در نظر می‌گرفت. البته باز از این قسمت، بخشی صرف خواص صحابه و دیگر مردم می‌شد.

پی‌نوشتها:
۱ـ سوره طلاق، آیه ۲.
۲ـ اسدالغابه، ج۲، ص ۲۶۹.

ماهنامه موعود شماره ۶۶

همچنین ببینید

غدیر

غدیر یک ضرورت راستین

بر اساس جهان بینی توحیدی و مکتبی ، غدیر ، یک ضرورت منطقی و عقلی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *