نوجوان پرسید برای چه؟ گفت برای این که راه بهشت را به تو نشان دهم. کودک نظرى به چهرهی کشیش انداخت و گفت برو بیچارهی بدبخت، تو که از پیدا کردن کلیسا در گوشه یک روستا عاجز بودى و آدرس آن را از من خواستی چگونه قدرت داری آدرس بهشت حق را که در فضائی بینهایت از معنویت است در اختیار من بگذاری؟!
کشیش با قوت فراست دریافت که عالمى بیدار و ناصحى دلسوز، و واعظی بینا بر این روستا اشراف دارد و با بودن او، امکان تبلیغ مسیحیّت نیست، پس از همانجا بازگشت .
آری بیداران چون کسی را بیدار کنند، در حقیقت جان مرده او را زنده کردهاند، و فکر خسته او را نشاط دادهاند، و مس قلب او را طلا نمودهاند و وى را در برابر حوادث و خطرات به خصوص خطرات شیاطین انسى و جنّى بیمه کردهاند .
مبلّغان و گویندگانی که متّصف به اوصاف حمیده و اخلاق پسندیده هستند و قبل از آن که به دیگران بانگ:
"تَخَلَّقوا بِاَخْلاقِ اللهِ"، بزنند خود متّصف به اخلاق الهىاند، هدفى جز توجه دادن مردم به حقایق و این که ظواهر امور جز بازی و سرگرمی چیزی نیست؛ ندارند، و همت آنان مصروف این است که مردم، دل از عالم فنا به جهان بقا بگردانند، و کارى کنند که وجودشان آئینه جمال و منبع کمال گردد.
منبع: عرفان اسلامی (شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)، ج ۱۲.
تبیان