و بعضى در رابطه با این عبارت سیّد قدّس سرّه فرمودهاند: معلوم مىشود که حضرت حجت علیه السّلام در وقت سحر و در نماز شب چهل مۆمن را دعا کردهاند، بعد گفتهاند: خدایا اینان را باقى بگذار یا زنده گردان براى دولت و ایام قدرت ما.
راه و رابطه او با ولىّ زمان حضرت صاحب الامر «ارواحنا له الفداء» بسیار خصوصى و داراى اسرار بوده است.
محدّث نورى مىگوید:
از مواضعى از کتابهاى ابن طاووس خصوصا کتاب کشف المحجّه ایشان ظاهر مىشود که باب ملاقات وى با حضرت ولىّ عصر علیه السلام باز بوده…
سید مناجات سحرگاه امام زمان «ارواحنا فداه» را در سامرا شنید.
وى مىگوید: «شبى در سامرا در وقت سحر دعاى آن حضرت را شنیدم پس، از آن بزرگوار فرا گرفته و حفظ کردم که آن حضرت کسانى از احیاء و اموات ذکر نموده و براى آنها دعا کرده و فرمود:
«و ابقهم یا و احیهم فى عزّنا ملکنا و سلطاننا و دولتنا»، (بار خدایا آنان را باقى بگذار و یا اینکه زنده گردان آنان را در عزت ما و ملک و سلطنت و دولت ما)، و این جریان در شب چهارشنبه سیزدهم ذى القعده سال ”۶۳۸” بود.»
و بعضى در رابطه با این عبارت سیّد قدّس سرّه فرمودهاند: معلوم مىشود که حضرت حجت علیه السّلام در وقت سحر و در نماز شب چهل مۆمن را دعا کردهاند، بعد گفتهاند: خدایا اینان را باقى بگذار یا زنده گردان براى دولت و ایام قدرت ما.
خوانندگان عزیز از اینکه سید مىفرماید کسانى از احیاء و اموات را ذکر فرمود و دعا کرد، استفاده مىشود که آن عالم عارف نامدار، مدت مدیدى در آن حالت خلوص معنوى بوده و آهنگ روحبخش ولىّ زمان حجه بن الحسن «عجل اللّه تعالى فرجه» او را سرشار از صفا و معنویت ساخته بوده است.
«اى فرزندم محمّد! چون خبر ولادت تو در ایّام زیارت عاشورا در کربلاى معلّى به من رسید در نهم محرّم ۶۴۳ به شکرانه این مسرّت و احسانى که از خداوند به سبب ولادت تو به من مرحمت شده بود باکمال مذلّت و انکسار در پیشگاه حضرتش بر پاى خاسته و به امر خداوند، تو را بنده مولانا مهدى علیه السّلام و متعلق به او قرار دادم و مکرّر در حوادثى که براى تو پیش آمد کرده به حضرتش پناهنده شده و به ذیل عنایتش متوسّل شدم و حضرتش را مکرّر در خواب دیدم و بر ما انعام فرموده و عهدهدار برآوردن حوائج تو شده است که وصف آن را نتوانم نمود»
روابط عمیق و مکرّر سید، با حضرت ولىّ عصر علیه السّلام
آن بزرگوار ضمن وصایایى که به فرزند برومند خود دارد مىفرماید:
«اى فرزندم محمّد! چون خبر ولادت تو در ایّام زیارت عاشورا در کربلاى معلّى به من رسید در نهم محرّم ”۶۴۳” به شکرانه این مسرّت و احسانى که از خداوند به سبب ولادت تو به من مرحمت شده بود باکمال مذلّت و انکسار در پیشگاه حضرتش بر پاى خاسته و به امر خداوند، تو را بنده مولانا مهدى علیه السّلام و متعلق به او قرار دادم و مکرّر در حوادثى که براى تو پیش آمد کرده به حضرتش پناهنده شده و به ذیل عنایتش متوسّل شدم و حضرتش را مکرّر در خواب دیدم و بر ما انعام فرموده و عهدهدار برآوردن حوائج تو شده است که وصف آن را نتوانم نمود.»
سپس مىفرماید: «پس در موالات و دوستى و وفاء به حق آن حضرت و تعلّق خاطر و توجّه قلبى به حضرتش طورى بوده باش که خدا و رسول و آن حضرت-امام زمان-و پدران بزرگوارش خواستهاند و حوائج و خواستههاى آن حضرت را بر حوائج خود مقدّم بدار و در صدقه دادن ابتداء کن به صدقه براى آن حضرت پیش از آنکه براى خود و عزیزانت صدقه دهى و دعاى براى آن حضرت را بر دعاى خود مقدّم بدار…
پی نوشت:
۱- مستدرک الوسائل، ج ۳، ص ۴۶۹
۲- مهج الدعوات، ص ۲۹
۳- کشف المحجه، ص ۱۵
منبع:باشگاه خبرنگاران