نوزدهم ماه رمضان، مصادف با ضربت خوردن مولای متقیان و امیرمؤمنان(ع) است. یگانه مردی که دشمنانش اقرار به فضایلش داشتند و به گفته آن مسیحی، عدالتش موجب شهادتش در محراب عبادت گردید. به همین مناسبت، در اینجا آخرین خطبه آن مولا را به حضورتان تقدیم میکنیم. باشد که مقبول نظر آن حضرت قرار گیرد.
در کتاب معانی الاخبار از امام باقر(ع) چنین روایت شده است:
امیرمؤمنان علی(ع) پس از پایان جنگ نهروان به شهر کوفه بازگشتند. در این هنگام به حضرتش گزارش دادند که معاویه (با گستاخی و بیشرمی) آن حضرت را لعن نموده، دشنام میدهد، و یارانش را به قتل میرساند. حضرت علی(ع) به پا خاست و خطبه غرّایی آغاز فرمود: پس خدای را ستایش نمود و بر او ثنا خواند و بر پیامبر خدا(ص) درود فرستاد و شمّهای از نعمتهایی را که خداوند بر پیامبرش و بر او ارزانی داشته، برشمرد. آنگاه چنین فرمود:
اگر این آیه شریف در قرآن نبود که میفرماید: «نعمت پروردگارت را بازگو کن»1 افتخارات و عنایاتی را که خداوند به من داده، بیان نمیکردم؛ ولی بنا به علّت این فرمایش خداوند، سخن آغاز مینمایم و میگویم:
خداوندا! تو را بر نعمتهای بیشمار، و فضل بیکران و فراموش نشدنیات سپاسگزارم.
ای مردم! به من رسیده آنچه که رسیده و من اجلم را نزدیک میبینم. گویی هنوز که در میان شما هستم، به راستی که شأن مرا از یاد بردهاید. من از میان شما میروم و آنچه را رسول خدا(ص) برای شما به یادگار گذاشت، من نیز آن را به یادگار میگذارم: کتاب خدا و خاندان و عترتم. آنان همان عترت خاتم پیامبران، آقای برگزیدگان و پیامبر برگزیده هستند که هدایتگران به سوی نجاتند.
ای مردم! شاید پس از این دیگر از گویندهای گفتار مرا نشنوید جز آنکه دروغگو و افترا زننده باشد. من برادر رسول خدا(ص) و پسر عموی او هستم، من شمشیر خشم و کیفر اویم، من ستون خیمه یاری او در هنگام ترس و شدّت و سختی هستم.
من همچون سنگ آسیاب جهنّم۲ در برابر دشمنان و دندانهای خردکننده آن بودم، من پسران و دختران آنان را یتیم میگذاشتم، من جان آنان را میگرفتم۳، و من همان عذاب سخت شدید خداوند بودم که از گروه ستمکاران فرو گذاشته نخواهد شد.
منم که پشت پهوانان را به خاک مالیدم و سواران آنها را بر زمین انداخته، به هلاکت رساندم، و هر که به خدای رحمان کفر میورزید، نابودش نمودم. منم داماد بهترین مردم، منم سرور جانشینان پیامبران و جانشین برترین پیامبران، منم دروازه شهر علم، خزانهدار علم رسول خدا(ص) و وارث او. منم همسر بتول، بانوی بانوان جهانیان، حضرت فاطمه(س)، آن بانوی پرهیزکار، برگزیده، نیکوکار و هدایتگر، حبیبه حبیب خدا و برترین دختران او از سلاله او و ریحانه و گل خوشبوی رسول خدا(ص)، دو نواده او بهترین نوادگان هستند که هر دو فرزند مناند که آنان شایستهترین فرزندان هستند. آیا در میان شما کسی هست که آنچه را گفتم قبول نداشته باشد؟!
کجایند مسلمانان اهل کتاب و ادیان گذشته (تا به شما بگویند) که در انجیل نام من «الیا» و در تورات «بریء» و در زبور «اری» و در میان مردم هندوستان «کبکر» و در میان مردم روم «بطریسا» و نزد فارسیان «جبتر» و در نزد ترکان «بثیر» و در میان مردم زنگیان۴ «حیثر» و در میان کاهنان «بوییء» و در میان مردم حبشه «بثریک» و نزد مادرم «حیدره» و نزد دایهام «میمون» و در میان عرب «علی» و در نزد ارمنیها «فریق» و در نزد پدرم «ظهیر» است. آگاه باشید من در قرآن مجید نامهای ویژهای دارم، بپرهیزید از اینکه آنها را نادیده بگیرید که در این صورت، در دینتان گمراه خواهید شد.
خداوند میفرماید: «همانا خدا با راستگویان است»5، منم آن صادق راستگو. منم آن منادی در دنیا و آخرت که خدای میفرماید: «پس در این هنگام، ندادهندهای در میان آنان ندا میدهد که: لعنت خداوند بر ستمگران باد»6 که آن ندا دهنده من هستم.
و در جای دیگر میفرماید: «اعلامی است از ناحیه خدا و رسول او»7 من همان اعلام و اذان هستم.
منم آن دارنده قلب، که خداوند میفرماید: «در این امر تذکّری است برای کسی که قلب دارد».9
منم آن «یاد کننده» که خداوند میفرماید: «کسانی که خدا را در حال ایستاده و نشسته و آنگاه که بر پهلو خوابیدهاند، یاد مینمایند».10
و «اصحاب اعراف» ما هستیم: من، عمویم، برادرم و پسر عمویم، سوگند به خدایی که شکافنده دانه و هسته گیاه است! آتش جهنم دوست ما را فرا نمیگیرد، و دشمن کینهتوز ما وارد بهشت نمیگردد. خداوند متعال میفرماید: «و بر اعراف مردانی هستند که همه را از چهرههایشان میشناسند».11 منم آن «صهر»12 که خداوند میفرماید: «و او کسی است که از آب، انسان را آفرید آنگاه او را نسب و سبب قرار داد».13
منم آن «گوش شنوا» که خداوند میفرماید: «و آن را گوشهای شنوا دریابد و بفهمد».14
منم «سلم» برای رسول خدا(ص) که خداوند میفرماید: «و مردی که تنها تسلیم یک نفر است»، ۱۵ و مهدی این امّت از فرزندان من است.
آگاه باشید! من وسیله آزمایش شما قرار داده شدهام؛ با بغض و کینه من، منافقان شناسایی میشوند و به مهر و محبّت من، خداوند، مؤمنان را آزمایش مینماید. و این همان عهد و پیمانی است که پیامبر اُمّی در مورد من فرموده که: «به راستی دوست نمیدارد تو را جز مؤمن و دشمن نمیدارد تو را جز منافق».
من پرچمدار پیامبر خدا(ص) در دنیا و آخرت هستم، رسول خدا(ص) پیشرو من، و من پیشرو شیعیان و پیروان هستم، به خدا سوگند! (در روز قیامت) دوستان من تشنگی نخواهند کشید، و از چیزی نخواهند ترسید، زیرا من ولیّ و سرپرست مؤمنانم و خداوند سرپرست من است و بر دوستداران من همین بس که دوست دارند آنچه را که خدا دوست میدارد و بر دشمنان کینهتوز من همین بس که کسی را دشمن میدارند که خداوند او را دوست میدارد.
آگاه باشید! به من گزارش رسیده که معاویه به من دشنام داده و مرا لعن نموده است. خداوندا! او را با شدّت و سختی در هم کوب و لعنت خود را بر کسی که مستحقّ آن است فرود آور، ای پروردگار جهانیان! این را بپذیر، ای پروردگار اسماعیل و مبعوث کننده ابراهیم! که همانا تو ستوده و بزرگواری.
آنگاه حضرتش از فراز منبر پایین آمده و دیگر بر بالای آن نرفت تا آنکه به دست «ابن ملجم» به شهادت رسید.۱۶
ماهنامه موعود شماره ۸۰
پینوشتها:
۱. سوره ضحی (۹۳)، آیه ۱۱.
۲. علّامه مجلسی در شرح این فراز میگوید: یعنی من صاحب آن سنگ هستم که حاکم بر آن بوده و کافران را به سوی دوزخ میرسانم و احتمال دارد این عبارت استعاره باشد، یعنی من در حمله به کافران همانند آن هستم.
۳. علّامه مجلسی در شرح این فراز میگوید: یعنی من کافران را میکشم و به همین سبب، قابض ارواح آنان میگردم. یا اینکه: من در هنگام مرگ آنها، حاضر میگردم و به اذن من آنان قبض روح میگردند و احتمال دارد معنای استعارهای نباشد، بلکه حقیقت باشد و همین معنی ظاهر است.
۴. زنگیان؛ گروهی از سیاهان هستند.
۵. در همه مصادر و همچنین اصل نسخه چنین آمده، ولی در قرآن کریم آیه چنین آمده است: «کونوا مع الصابرین»: «با راستگویان باشید». سوره توبه (۱۰)، آیه ۱۹۱.
۶. سوره اعراف (۷)، آیه ۴۴.
۷. سوره توبه (۱۰)، آیه ۳.
۸. سوره عنکبوت (۲۹)، آیه ۸۹.
۹. سوره ق (۵۰)، آیه ۳۷.
۱۰. سوره آل عمران (۳)، آیه ۱۹۱.
۱۱. سوره اعراف (۷)، آیه ۴۶.
۱۲. صهر؛ به معنای داماد، شوهر خواهر و در مورد خویشاوندی نسبی به کار میرود.
۱۳. سوره فرقان (۴)، آیه ۵۴.
۱۴. سوره حاقّه (۶۹)، آیه ۱۲.
۱۵. سوره زمر (۳۹)، آیه ۲۹.
۱۶. معانی الاخبار، ص ۵۶ ح ۹، بشاره المصطفی، ص ۱۲، بحارالانوار، ج ۳۳، ص ۲۸۲، ح ۵۴۷. گفتنی است که عالم جلیلالقدر شیخ صدوق در «معانی الاخبار» در ذیل این حدیث شریف توضیح و بیان زیبایی آورده است.