نفوذ «عروسکهای کنترلی» راکفلر به ایران و شبکهسازی در آخرالزمان
طی یک قرن اخیر راکفلرها با اهدافی خاص به شبکهسازی جهانی در «غذا» مبادرت کردهاند. چنان که در این نوشتار آمده، این شبکهسازی در بالاترین سطح سیاسی، در حال پیگیری است و ایران را نیز بینصیب نگذاشته است.
انقلاب نیم قرن اخیر در شاخههای مختلف بیوتکنولوژی ــ خصوصاً در حوزه کشاورزی و غذا ــ حیرتانگیز بوده است. این انقلاب بزرگ، وامدار ساختارسازی جهانی، توسط بنیادهای پیشتاز این علوم همچون «کارنگی»۱ و «راکفلر»۲ است و از این گذشته در این مسیر نمیتوان نقش بنیادهای بینالمللی همچون «فورد»۳، «بیل و ملیندا گیتس»۴، «جایزه جهانی غذا»۵ و همچنین کنفرانسهایی همچون «بیلدربرگ»۶، و نیز کمپانیهایی فرامنطقهای مانند «مونسانتو»۷، «سینجنتا»۸ و «دوپونت»۹ و حکومتهایی همچون ایالات متحده، نروژ، و حتی آلمان و هلند را نادیده گرفت.
در این ابَرشبکه همگرای جهانی، از ۱۹۴۰ تاکنون نخبگان سیاسی و نیز فنی بسیاری از کشورها، در بستر حوزههای دانشی، مقننه، و سازمانهای مردمنهاد، زمینه حضور محسوس و نامحسوس این کمپانیها و بنیادها را در کشورشان فراهم کردهاند؛ حضوری که با بهانههایی همچون «کمکهای خیریه»، «غلبه بر گرسنگی و فقر»، «افزایش بهرهوری»، «کمکهای فرهنگی ــ اجتماعی» «آموزش و ارتقاء سطح علمی» و مواردی از این دست انجام شده است.
بیل و ملیندا گیتس در بازدید «بشردوستانه» از افریقا
در سلسله گزارشهای مستند «ایران؛ ایری؛ راکفلر» ذیل پرونده ویژه «مزرعه پدری» در خبرگزاری تسنیم، با تکیه بر اسناد خود این سازمانها، به تفصیل به این پرداخته شد که خط سیر تأثیرگذاری راکفلرها در جهان از اینجا آغاز شد که پس از اقدامات اولیه در داخل خاک ایالات متحده طی چهاردهه ابتدایی قرن بیستم، در سال ۱۹۴۴ با ورود بنیاد «خیریه» راکفلر به مکزیک، این اقدامات از مرزهای آمریکا فراتر رفت، سپس در خلال دهه ۱۹۶۰ دامنه این فعالیتها به کشورهایی مانند هند و پاکستان کشیده شد و یک دهه بعد با اجرای طرح انقلاب کشاورزی صنعتی موسوم به «انقلاب سبز»۱۰ ــ با پرچمداری راکفلرها و بدست بیوتکنولوژیست تحت امرشان «نورمن بورلاگ»۱۱ و با معاضدت سیاسی دولت ایالات متحده ــ این حرکت، ابعاد جهانی به خود گرفت؛ چنان که اکنون شبکه پیچیدهای بین نهادهای تحت سیطره این بنیادها شکل گرفته است. تصویر زیر از سایت یکی از مراکز ذیل بنیاد راکفلر استخراج شده است:
شماتیک شبکه جهانی متصل با نهاد دانشی «ایری»۱۲؛ حداقل ۱۵۴ ایرانی در «ایری» آموزش دیدهاند
اکنون این نهادهای فرامنطقهای، بسیاری از ساختارها را در جهان بدست گرفتهاند. توصیف مشروح این شرایط مستلزم مطالعه ویژه شمارههای متعدد منتشر شده از سلسله گزارشهای «ایران؛ ایری؛ راکفلر» است، اما اجمالاً باید دانست گستره شبکه سیاسی و دانشی این جریان به تمام کشورهای دنیا (ازجمله ایران) کشیده شده است.
* چرایی شبکهسازی از زبان مسئولان این بنیادها
دلیل حضور این جریان گسترده در کشورها، مسئله مهمی است. طبیعتاً خود این کمپانیها و بنیادها تلاش کردهاند با طراحی عملیات روانی پرحجم و حرفهای، حضورشان در سراسر دنیا را برای کمکهای بشردوستانه و رفع گرسنگی و فقر، و بهعنوان یک امر ضروری در اذهان عموم جوامع تثبیت کنند. در سلسله گزاشهای «ایران؛ ایری؛ راکفلر» به موارد متعددی از این عملیات روانی پیچیده و گسترده اشاره شد. در همین راستا گلوبال ریسرچ۱۳ نوشت: دیوید راکفلر در خلال صحبتهایش در نشست بیلدربرگ سال ۱۹۹۱ میلادی درخصوص اهمیت حضور رسانهها در ۴ دهه گذشته این کنفرانس گفت:
«واشنگتن پست، نیویورک تایمز، مجله تایم و دیگر نشریات بزرگ که مدیران آنها در تمام ۴۰ سال گذشته در جلسات ما حضور داشتند و بخاطر وعدههای از روی بصیرتشان مورد احترام هستند. این برای ما غیرممکن مینمود که نقشه خود را برای جهان بدون روشنگری این مجلات پیش ببریم. اما اکنون جهان برای یک دولت جهانی آمادهتر است. حاکمیتی فراملی از نخبگان و بانکداران جهان قطعاً از حکومتهای ملی تجربه شده در قرنهای گذشته بهتر است.»۱۴
در ادامه بهعنوان نمونه به یکی از توجیههای این نهادهای بینالمللی برای شبکهسازی و نفوذ در کشورهای دیگر اشاره میشود:
بنیاد صهیونیستی جایزه جهانی غذا، یک نهاد آمریکایی است که توسط بنیاد راکفلر در سال ۱۹۸۶ پایهگذاری شد. مسئول این نهاد از روز اول هزاره سوم تاکنون، فردی به نام «کنت مایکل کوئین»۱۵ است. وی با اتکا به سوابق سیاسی و امنیتی ۵۰ساله خود در شورایعالی امنیت ملی۱۶ و وزارت خارجه آمریکا، و بهعنوان دستیار ارشد صهیونیستهای شناخته شدهای چون «هنری کیسینجر»۱۷ فعالیت گسترده سیاسی و امنیتی برای تثبیت این نهاد و شبکهسازی در سراسر جهان (ازجمله ایران) انجام داده است.
پشتیبانی مالی و سیاسی از این نهاد در بالاترین سطوح انجام میگیرد، چنان که دو رئیسجمهور گذشته آمریکا، بهعنوان مشاوران ارشد (بخوانید محلل سیاسی) در این نهاد بهکار گماشته شدهاند و مهمان ویژه همایشهای بزرگ این بنیاد ــ که هر ساله با حضور بیش از ۱۴۰۰ نفر از متخصصان کشورهای مختلف (ازجمله ایران) برگزار میشود ــ دبیران کل سازمان ملل هستند.
جیمیکارتر و جورج بوش پدر در میان مشاوران ارشد بنیاد صهیونیستی جایزه جهانی غذا
حضور کوفیعنان و بانکیمون ــ دبیران کل سازمان ملل متحد ــ در بنیاد جایزه جهانی غذا؛ فردی که جایزه در دست دارد «دانیل هیلل»۱۸ اسرائیلی است
کنت مایکل کوئین در دیدار با «پاپ فرانسیس»۱۹ در سال ۲۰۱۵، با یادآوری دعوت از پاپ برای حضور در محل بنیاد جایزه جهانی غذا، از «نورمن بورلاگ» بهعنوان مؤسس این بنیاد یاد میکند و از قول او میگوید: با توجه به جمعیت افزون بر ۹ میلیاردی بشر در نیمه قرن ۲۱، «گرسنگی» بهعنوان بحران و چالش بزرگ بشریت مطرح است.۲۰
با مراجعه به سایت بنیاد جایزه جهانی غذا میبینیم این کلمات، ترجیعبند سخنرانیهای کنتامکوئین درخصوص دلیل فعالیتهای گسترده این بنیاد در شبکهسازی جهانی است و تقریباً در تمامی سخنرانیهای این فرد سیاسیــامنیتی تکرار میشود.
کنت مایکل کوئین در دیدار با پاپ فرانسیس؛ ۲۷ می ۲۰۱۵
* بیان مخالفان؛ توهم توطئه یا فناوریگریزی؟
گسترش چتر بیوتکنولوژی و ورود متخصصان پیشتاز و آموزشدیده این حوزه به کشورهای مختلف با واکنشهای زیادی همراه بوده است. دامنه واکنشهای منفی به این رویدادها از کشورهای شرق دور مانند چین و تایوان تا هند و پاکستان (و ایران)، تا اروپا و افریقا و حتی امریکای لاتین و شمالی به جنبشی فراگیر تبدیل شده، چنانکه بسیاری از این ساختارهای جهانی برای فرار از این واکنشها ناچار به توقف یا تغییر ساختاری شدهاند.
پروفسور «واندانا شیوا»۲۱ فعال هندی حوزه محیطزیست و یکی از تدوینکنندگان پروتکل بینالمللی «کارتاهنا»۲۲ با انحصار تجارت بذرها و نهادههای کشاورزی شدیداً مخالف است. او تصریح میکند: «در سال ۱۹۰۵ آلبرت هاوارد ــ یکی از پیشتازان کشاورزی ارگانیک ــ به هندوستان آمد و دید که علیرغم انبوه حشرات، هیچ آفتی محصولات کشاورزی هند را تهدید نمیکرد. اما در خلال قرن بیستم شرکتهای تولیدکننده بذر به اسم «انقلاب سبز» وارد اراضی هند شدند و نوعی بردهداری جدید را رایج کردند. در نتیجه کلیه رودخانههای پنجاب به موادشیمیایی آلوده شد و منابع آبی زیرزمینی منطقه رو به نابودی رفتند؛ همچنین آمار سرطان بشدت رو به افزایش گذاشت و بسیاری از مردم و کشاورزان بر اثر مصرف سموم شیمیایی به سرطان مبتلا شدند.» وی افزود: «غذا از دانههای گیاهان بهوجود میآید؛ از بدو خلقت همه غذاها از بذر بهوجود آمدهاند. هرگونه تهدید، انحصار و تحریم بذرها حیات بشر را به خطر خواهد انداخت؛ نابودی بذرها یعنی پایان حیات بشر.»
این واکنشهای منفی در تمام دنیا شکل گرفت و به موجی فراگیر علیه این جریان بدل شد و روی این جریان اثرات عمیقی گذاشت. فروش کمپانی بزرگ «مونسانتو» (به مبلغ ۶۶ میلیارد دلار)، توقف انقلاب سبز دوم به دستور اوباما، تغییرات عمیق ساختاری برای پوشش بنیادهای مذکور و اقدامات گسترده از این قبیل نشاندهنده واکنش منفی فراگیر مردم دنیا نسبت به حضور این «نهادهای فراملی خیریه» بوده است.
برای نمونه پروفسور حمید مولانا، استاد شهیر علوم ارتباطات با اشاره به مصاحبه باراک اوباما با یکی از رسانههای آفریقایی خاطرنشان کرد: «اخیراً باراک اوباما، رئیس جمهور (سابق) آمریکا در یک مصاحبه با یکی از خبرگزاریهای آفریقایی اظهار کرده: “ما انقلاب سبز را در دهه ۱۹۶۰ در هند معرفی کرده و توسعه دادیم ولی در ۲۰۰۹ این کار را در قاره آفریقا نکردهایم.”»
نمایی از تظاهرات در روز جهانی نه به «مونسانتو»
دلایل مخالفت جهانی با این کمپانیهای سیاسیــتجاری بسیار متنوع و متعدد است. از همهگیری بیماری ناشی از حضور این کمپانیها در کشورهای فقیر افریقایی، تا توجه ویژه به عرصه سلامت یا دلایل زیستمحیطی در اروپای غربی یا در کشورهایی مانند هند، و همچنین دلایل امنیتی در برخی کشورهای دیگر (ازجمله ایران)، مهمترین عوامل بازدارنده نفوذ این کمپانیها در سطح جهان هستند.
در این میان اما هیچگاه دلیلی متقن بر «بدتر بودن قطعی کلیه تراریختهها نسبت به محصولات طبیعی» اقامه نشد، و اشکالات طرح شده از سوی مخالفان میتواند تنها برخی ارقام این محصولات فناورانه را زیر سؤال ببرد. بنابراین باید پرسید:
آیا چنین نگاههای منفیای نسبت به محصولات دستکاری شده ژنتیکی صحیح و معقول است؟
آیا تعدد دلایل ذکر شده در مخالفت با این محصولات، خود نشاندهنده توهم توطئه یا نوعی فناوریگریزی در میان مخالفان این محصولات نیست؟
آیا اتهام به برخی محققان و واردکنندگان این علوم به دست داشتن در حملات بیوتروریستی و اگروتروریستی، یا منافع اقتصادی، یا شبکهسازی صهیونیستی غیرمنصفانه نیست؟
آیا رویکردی چنین سخت در برابر پژوهشگران داخلی، راه را بر واردات و وابستگی بیشتر نمیگشاید؟
* مهمترین دلیل اقدامات گسترده این ابَرشبکه جهانی
هریک از احتمالات منفی فوقالذکر ممکن است درست یا نادرست باشد؛ و به این ترتیب بدون در اختیار داشتن سند قطعی نمیتوان انگشت اتهام را بسوی این شبکه پیچیده نشانه رفت؛ اما یک مورد قطعی و صائب وجود دارد:
اقدامات گسترده این نهادهای فراملیتی طی ۱۲۰ سال گذشته، از جمله سرمایهگذاری و تشکیل شبکه سیاسی و اقتصادی نخبگانی در کشورها، در اختیار گرفتن سازمانها و ساختارهای بینالمللی، تشکیل خزانههای بذر، اقدامات در کشورهای محروم افریقایی و سایر اقدامات «بشردوستانه» این شبکه عظیم برای «کنترل غذا و محصولات کشاورزی ذیل یک نگاه تمدنی» است.
پس از دستیابی به «کنترل» هر اقدام مقتضی دیگر برای راکفلرها میسر و ممکن است؛ به این ترتیب خود «کنترل» برای این نهادها بیش از هر مسئله دیگری موضوعیت یافته و بهترین محمل برای دستیابی به این کنترل، «دانشهای پیشتاز»، از جمله بیوتکنولوژی است.
* اینک آخرالزمان
درخصوص نقش نگاه های آخرالزمانی راکفلرهای صهیونیست در تشکیل کنفرانسهای فرامنطقهای مانند «بیلدربرگ» ــ که به تصریح خود سایت این نهاد با هدف «کنترل ابَر روندهای جهان»۲۳ تشکیل شده، در بخشهای گذشته گزارش «ایران؛ ایری؛ راکفلر» به تفصیل بحث شد. نقش دیوید راکفلر در تشکیل و هدایت بیلدربرگ طی ۶ دهه گذشته بر کسی پوشیده نیست. «گلوبال ریسرچ» در تحقیقی در این زمینه نوشت:
«دیوید راکفلر جشن تولد ۹۶ سالگی خود را در اجلاس بیلدربرگ برگزار کرد. او اگر تنها فرد نباشد یکی از بنیانگذاران اصلی گروه در سال ۱۹۵۴ است.»۲۴
برادران راکفلر در یک قاب
ایده صهیونیزم، حکومت واحد جهانی، جهانیسازی، نظم نوین جهانی، حکومت جهانی نخبگان، برنامه برای جهان و این قبیل واژگان، مواردی هستند که راکفلرها ــ مانند صاحبان هر ایدئولوژی که داعیهدار سرپرستی و فتح جهان است ــ بر آن تأکید دارند. دیوید راکفلر در کتاب خاطرات خود در سال ۲۰۰۲ مینویسد:
«برای بیش از یک قرن افراطگرایان ایدئولوژیک از طیفهای مختلف سیاسی رویدادها را بهصورت علنی در دست گرفته بودند. برای این منظور میتوانم به مواجههام با فیدل کاسترو اشاره کنم. او با حمله به خانواده راکفلر ادعا کرد که ماورای مناسبات سیاسی و اقتصادی، بر امریکا نفوذ مفرطی داریم. برخی حتی بر این باورند که ما بخشی از توطئههای مخفی علیه منافع ایالات متحده هستیم.
توصیف من و خانوادهام این است که ما بهعنوان «انترناسیونالیست»، همداستان عدهای دیگر در جهان، برای ساخت یک جهان با ساختار یکپارچهتر سیاسی و اقتصادی هستیم. در صورتی که اتهام ما این است من ایستادهام و به آن افتخار میکنم.»۲۵
شاید به همین دلیل است که مسئول «بنیاد جایزه جهانی غذا» که یک سازمان کشاورزی بهشمار میرود باید یک فرد سیاسی و امنیتی مانند کنت مایکل کوئین باشد. قطعاً مسافرت او در سال ۱۳۹۳ به ایران هم در همین پازل و برای تکمیل همین شبکهسازی تعریف میشود. گو اینکه پس از سفر او اتفاقات جالبی رخ داده است.
نمایی از حضور کنت کویین (در ایران)
گزارش در خصوص سرشبکههای داخلی این جریان، از بخشهای جذاب «ایران؛ ایری؛ راکفلر» خواهد بود…