- گفتوگو با دکتر ستار عودی محقق و استاد دانشگاه
- اشاره:
دکتر ستار عودی عضو هیأت علمی و مدیر گروه تاریخ اسلام در شمال آفریقای بنیاد دایرهالمعارف اسلامی، استاد دانشگاههای تهران و قم و یکی از محققان بنام و پرکار در حوزه تاریخ و تمدن اسلامی است. تاکنون دهها مقاله در شاخههای مختلف و مرتبط با تاریخ اسلام، در دانشنامه جهان اسلام به قلم او منتشر شده است. آخرین پژوهش این استاد، تحقیق مفصل و جامعی درباره تاریخ جنگهای صلیبی میباشد که برای تدوین و نگارش آن، بیش از هزار منبع غیر فارسی ـ غالباً دست اول و مهم ـ بررسی شده و امید است به زودی به بازار عرضه شود. جامعیت تحقیق و منابع دیده شده در این کتاب، ما را بر آن داشت تا گفتوگویی جذاب و خواندنی با ایشان داشته باشیم.
در قسمت نخست این گفتوگو، با علل آشکار و پنهان شروع جنگهای صلیبی و تعداد آن، سیر جنگ، عکسالعمل مسلمانان و پیامدها و آثار آن برای جهان اسلام و مسیحیت، آشنا شدیم. اکنون ادامه آن را پی میگیریم.
- اگر بخواهیم اختصاصاً به موضوع قدس و بیتالمقدس بپردازیم، در طول این دو قرن چه جایگاهی داشت؟
در عمل ثابت شد، قدس و بیتالمقدس برای صلیبیانی که مدعی بودند برای آزادی به آن سمت حرکت میکنند، هیچگونه منزلتی نداشت. حتی بیتاللحم که محل تولد حضرت مسیح(ع) هم بود، همینطور. دلیل آن هم اینکه وقتی کم میآوردند، از قدس به عنوان پناهگاه استفاده میکردند تا دیگر سپاهیانشان برسند و سقوط نکند. چون میدانستند اسلام برای آن نقطه احترام خاصی قائل است. ما میبینیم که آنها، به محض ورود برای قدس هیچگونه شأنی قائل نیستند. قدس برای آنها تبدیل به بهانهای شده بود که میبینم بعد از فتح قدس، انگیزههای اصلیشان را مطرح میکنند.دلیل دیگر آن هم اینکه میبینیم بعد از یک قرن، همین مسئله دوباره تکرار میشود. امپراطور «لویی نهم» حاضر میشود قدس را بدهد و یک محل دیگر را به جای آن بگیرد. آنجا برای مسلمانان مهم بوده است. حتی یهودیان هم بهاندازه مسلمانان برای قدس اهمیت، قائل نبودند. در جایی میبینیم حاکم (صلیبی) قدس پیش صلاحالدین ایوبی میآید و میگوید اگر قرار باشد قدس را به زور از ما بگیری، اولاً زن و بچههای خودمان را ـ داخل مسجد ـ میکشیم، بعد پنج، شش هزار مسلمان را همانجا سر میبریم، گنبد معروف قبه الصخره را تخریب میکنیم، مرقد را هم تخریب میکنیم، بعد هم میآییم با شما تن به تن میجنگیم تا کشته بشویم. بنابراین ببینید از ابتدا تا انتهای این جنگها کوچکترین اهمیت و احترامیبرای آنها قائل نیستند. این صرفاً یک بهانه بود تا بتوانند بر منطقه شرق تسلط پیدا کنند. نمونههای عینی آن هم فراوان است که یکی، دو مورد آن را گفتم.
- قدس، در میان مسلمانها چه جایگاهی داشته است؟
جایگاه قدس نزد مسلمانان، همیشه مقدس و محترم بوده است. میبینیم که صلاحالدین ایوبی برای اینکه قدس و آثار تاریخی آن را نگه دارد، حاضر شد با صلیبیان صلح کند؛ گفت شما میتوانید با هر ثروتی که دارید، خارج شوید، مشروط بر اینکه در آن مکانهای مقدس تخریبی صورت نگیرد. و بعد از صلاح الدین هم همینطور و بعد میبینم وقتی مسیحیان میآیند، صلاحالدین میگوید شما با احترام کامل بروید مکانهای مقدس را زیارت کنید.مسلمانان بر خلاف مسیحیان مدعی، تمام مدت، برای قدس حرمت کامل قائل بودند و آن را طبق آیه شریفه قرآن، نقطه آغاز معراج پیامبر اکرم(ص) میدانند. آنها حتی معتقدند که جای پای اسب حضرت(ص) در آنجا است. لذا قبه الصخره برای ما مسلمانان خیلی مقدس است. من در تحقیقی که کردم معلوم شد مسیحیان کوچک ترین حرمتی برای قدس قائل نبودند تا آنجا که اسبهای خود را در آن نگهداری میکردند و آن را به طویله اسبانشان تبدیل کردند؛ به خصوص آن دو گروهی که معقتدند ما کشیشهایی هستیم که به مجاهدان در راه خدا تبدیل شدیم؛ یعنی «شوالیههای معبد» و «شوالیههای اسپتالیه».
- حالا که صحبت از صلاح الدین ایوبی پیش آمد، لطفاً بفرمایید صلاحالدین که بود و چگونه به قدرت رسید؟
صلاحالدین در حالی که پدر و مادرش در سفر بودند، به دنیا میآید. در واقع، پدرش در مسیر سقوط حرکت میکند. ایشان در قرن ششم هجری سال ۵۳۲ متولد شد. و سال ۵۸۹ از دنیا رفت. اوج کارش فتح قدس و فتح «حطین» است. ایشان از نظر نژادی کُرد، و از نظر مذهبی سنّی است. به نحوی میتوانیم بگوییم اهل «موصل» است. خانوادهاش در موصل عراق ـ محلی معروف به جزیره ابن عمر ـ بودند. پدرش مدتی در حکومت بود. جدّ ایشان از سلسله ایوبیان معروف بود. خانواده صلاح الدین، در منطقه شبهجزیره حکومتی تشکیل دادند که بعداً به شام و مصر گسترش یافت. خودش یکی از سردارهای «محمود زنگی» بود، و همراه او به عنوان یکی از سرداران به مصر میرود و در مصر، بعد از سه، چهار حمله، در سال ۵۶۷ دولت شیعی فاطمیان مصر را منقرض میکند. انقراض این دولت شیعی، به دست صلاحالدین ایوبی سنی متعصب رخ میدهد. از آن موقع وی حکومت مصر را به دست میگیرد. در ابتدا نماینده زنگی است و بعد از مرگ وی در سال ۵۶۹ استقلال پیدا میکند. وی بعد از آن حملهای به شام میکند و آنجا را در اختیار میگیرد، ده سال بعد حملهای به موصل میکند، موصل را میگیرد و کلاً امپراطور جهان اسلام میشود. صلاح الدین بسیار قدرتمند بود و از خلیفه هم تبعیت میکرد. در واقع برای مشروعیت بخشیدن به حکومتش از خلفای سنی عباسی بغداد هم حمایت میکند و مرتب برایشان هدایا و پول میفرستد.
صلاحالدین بعد از اینکه عملاً جهان اسلام را متحد کرد، حرکتش را به سمت فتح قدس شروع میکند. وی از سال ۵۸۱ برنامه بلندمدتی را برای متحد ساختن مسلمانان مناطق مختلف طراحی، و بعد به سمت حطّین ـ که محلی نزدیک فلسطین امروزی است ـ حرکت میکند، سپس در کنار دریاچه طبریه شکست فاحشی به صیلبیان میدهد. این شکست چنان قوی بود که بعداً هم نتوانستند مناطق مختلفشان را پس بگیرند.وی به سرعت همه جا را میگیرد و بعد از سه ماه قدس را فتح میکند. بعد از فتح قدس در میان فرزندانش اختلافاتی ایجاد شد. مقداری از امپراطوریاش را بین فامیلها و فرزندانش تقسیم کرد که همین هم باعث مقداری تشتّت شد و حتی یمن را هم گرفت. و بعد از مرگش در سال ۵۸۹ ـ در حالی که جوان بود ـ به عنوان فاتح قدس و شکست دهنده صلیبیان در حطّین نام نیکی از خودش به جا میگذارد.
- رویکرد و عملکرد اصلی صلاحالدین را چگونه توصیف میکنید؟
شکی در این نیست که او یک سنی متعصب و مخالف تشیع بود و سقوط دولت فاطمیان به دست وی نمود عینی آن است. به عنوان یک فاتح و سردار نظامی مسلمانان میگویند که سردار فوقالعاده مهمی است؛ از نظر تاکتیکهای جنگی عالی کار کرده، در همه جنگهایش به خصوص در اوج جنگ حطین. حتی الآن هم بسیاری از بزرگان علوم نظامی معتقدند که او حطین را به بهترین وجه اداره کرده است. نه اینکه بگویم تعداد سپاهیانش بیشتر بود یا کمتر؟ بلکه جنگ حطین، معروف است به جنگ آب.
او یک نبوع نظامی عجیبی داشت که میبینیم صلیبیان در یک محلّ پر آب و مستحکم و خوش آب و هوایی به نام «صافوریه» موضع گرفته بودند، ولی او با لطایفالحیلی آنها را تحریک میکند که از مواضعشان حرکت کنند و به یک صحرای باز بی آب و علف، بیایند. آنجا اینها را میزند و حتی علفهای خشک را آتش میزنند و چون میدیدند باد به سمت آنها میرود، دود را هم اضافه میکند، آب هم که نداشتند، بنابراین از یک فکر عالی نظامیبرخوردار بود.
به عنوان یک مسلمان ـ جدای از مسئله مذهب ـ برای ایجاد اتحاد میان مسلمانان سعی خود را کرد و تا حدّ زیادی هم موفق شد. در مصر ـ که از نظر مذاهب هم با هم متفاوتند ـ شام و جزیره، طیفهای مختلف را زیر یک بیرق به نام اسلام با هم متحد کرد. که همین هم در حطین و بعد هم در جنگهای دیگر زمینه پیروزی شد. علاوه بر جنبه نظامی، از نظر حکومتی هم کارش عالی بود. قضّاتی دارد که چند نفر از مورخان بزرگ ما از جمله «ابن شدّاد» قاضی اویند (قاضی عسکر) و مورخ هم هستند. کتاب سیره صلاحالدین را همین ابن شداد نوشته است. میبینیم که وی توانسته است از افراد درست در جای درست استفاده کند، حکومتها را به نحو شایسته تقسیم میکند، و فقط آن را به سبب نسبت فامیلی به اشخاص واگذار نمیکند. این هم کار مهمی است که وی انجام میدهد. روی هم رفته حکومت وی، که حدود بیست سال به طول انجامید (۵۶۹ ـ ۵۸۹) نقطه اوجی در تاریخ اسلام، و به خصوص در تاریخ شام است که حاکم آنجا بود. غربیها هم برای دیدگاه وی احترام عجیبی قائلاند. البته به دلیل اینکه شکستدهندهشان هم هست. ولی به علّت مسائل انسانی به عنوان یک انسان بسیار وارسته به او نگاه میکنند.
- علل موفقیت صلاحالدین را در چه میدانید؟
اول، ایجاد انسجام اسلامی در جهان اسلام، این انسجامسازی مقدماتی نیاز داشت و میبینیم که دو سال به طول انجامید و توانست مسلمانان و امرای مناطق مختلف را با هم متحد کند؛
دوم، برنامهریزی دقیق برای بیرون راندن صلیبیان و شکست دادن آنها؛
سوم، انجام مقدمات لازم برای سرکوبی و فتح قدس ـ در مدت دو سال و نیم ـ صلاحالدین مدیریت فوقالعاده قوی داشت، تا حدی که دیکتاتوری هم گفته میشد. وی عدهای از مشاوران را داشت، با آنها مشورت میکرد که هم نظامیبودند، هم حقوقی و هم فرهنگی. مشورت با کارشناسان امر و بعد انجام آن با صلابت تمام و مدیریت قوی و برنامهریزی دقیق و نبوغ ذاتی که داشت، مجموعه عواملی بود که وی را به پیروزی میرساند.
- در دورههای بعد چه حضوری را از شوالیهها میبینیم؟
- ما وقتی سخن بوش را در اوایل حمله به عراق مرور میکنیم, او بر وقوع مجدد جنگهای صلیبی تأکید کرد. وقتی به لباس سربازان اسپانیایی نگاهی میکنیم همان نمادهای صلیبی را میبینیم. در حالی که حدود نه قرن از آن جنگها گذشته است. به نظر شما چرا غرب میخواهد نمادها و خود جنگهای صلیبی را احیا بکند؟
انگیزه صلیبیان فتح بیتالمقدس و رها کردن مسیحیان از فشار مسلمانان ولی در واقع ایجاد مستعمره در شرق بود که شد. الآن هم انگیزهشان سرکوب تروریسم و سرکوب مخالفان است، ولی عملاً غارت کردن ثروتها و ایجاد تشتت بین جهان اسلام است. اینکه همان لباس یا نمودی از آن را نشان میدهد، میخواهد بگوید ما همان غربیها هستیم که نهصد سال پیش آمدیم و اینجا را گرفتیم و دویست سال هم ماندیم. الآن هم همین هدف را دارند. این یک جنگ روانی است که نمود عینیاش همان لباسها و تهدیدهای توخالی است.
وقتی بوش آن تهدیدها را صادر میکند، اتفاقاً پاپ هم آن را تأیید میکند. یعنی من معتقدم تمام این یک سناریو است؛ دوباره بر اساس آنچه که نهصد سال پیش رخ داد، یک پاپ میآید حمایت دینی و عقیدتی میکند؛ آن هم پاپی که یهودی است و بعد این حمایتی که کرد ادعای باطلی کرد و نتوانست آن را ثابت کند. غرب بدون ثروت شرق مفلس است. از این طرف در شرق هم متأسفانه انسجام اسلامی نداریم که نمونه عینیاش عراق و افغانستان است.
مجموعاً هر چند نهصد سال از آن جنگها گذشته، ولی میبینیم انگیزهها کماکان باقی است؛ غرب به شرق، چشم طمع و قصد توسعهطلبی دارد، ادعاها هم مهم نیست. اینکه بگوییم عراق بمب اتمی دارد حالا اگر هم نداشت، میمانیم. آن موقع هم همین بود؛ میگفتند آزادی قدس. شما که آمدید راجع به قدس معامله کردید، به یک جای دیگر آن را فروختید، هفتاد هزار نفر را طی یک روز کشتید و سر بریدید، کمااینکه الآن هم همان صحنه است که تکرار میشود.
الآن هم دیوارهای قدس را دارند تخریب میکنند، که قبلاً هم همین کار را در سال ۱۹۶۷ کردند، چون میگفتند معبد سلیمان، زیر مسجد قرار دارد و ما میخواهیم آن را کشف کنیم. اینها همه نشانههایی است که به دنبال منافع مادی هستند. ضمناً من یک گزارش و مقالاتی هم دارم که نشان میدهد مسیحیان بیتالمقدس قبل از حمله صلیبیان، تحت حکومت سلاجقه و حتی فاطمیان به مراتب شرایط بهتری داشتند. زمانی که مسیحیان قدس آمدند، شرایط آنها به مراتب بدتر شد و خیلی از مسیحیها به اردوگاه اسلام رفتند. این به صراحت نشان میدهد که قصد مهاجمان، آزاد کردن مردم و آزاد کردن قدس نبود بلکه منافع خودشان بود. الآن هم که با شعار مبارزه با تروریسم آمدند، مگر خودشان که هستند؟ حاکم آمریکا و حاکم انگلیس و حاکم آلمان و حتی فرانسه، که میشوند همان چهار امپراطوری قدیم، همان پاپ با همان اندازهها، و همان شرق با همان شرایط نهصد سال پیش؛ دقیقاً صحنه همان است. الآن این ندای برخی از رهبران جهان اسلام، مانند امام خمینی، مقام معظم رهبری یا برخی از روشنفکران شرق را مبنی بر انسجام اسلامیباید جدی گرفت، باید به خودمان بیاییم.
آنوقت چنین بود که دو تا برادر ـ حاکم شام و حاکم حلب ـ هیچکدام حاضر نبود با دیگری متحد بشود. هر یک گمان میکرد که آن غربی اگر بیاید، به نفع اوست. اما وقتی غرب آمد، هر دویشان را از بین برد. الآن هم همین است. الآن هم اگر برخی از حکام خلیجفارس معتقد باشند که بروند با غربیها متحد بشوند، دقیقاً همان صحنه تکرار خواهد شد.
روشنفکران بزرگی میطلبد که بیایند پایههای این انسجام را در جهان اسلام بنا کنند که اگر این اتفاق نیفتد، و جنگهای صلیبی واقع شود، معلوم نیست این بار چند سال به طول بینجامد. آنها میخواهند برای همیشه بمانند. میگویند: آمدیم تا بمانیم. آمدهاند تا به اهداف خودشان برسند، همان اهدافی که از قدیمالایام حکام صهیون در پی آن بودهاند و آمدهاند که پروتکلهای خودشان را عملی کنند.
- غرب امروز، میخواهد چه عوامل و عناصری را از جنگهای صلیبی اقتباس و در دنیای امروز بازسازی کند؟
من به یقین میگویم، اصلیترین هدف جنگهای صلیبی، اهداف اقتصادی استعماری بود. من معتقدم همین انگیزه، قویترین عامل مشترک آن جنگها با جنگ امروزی است. محیط یکی است، قدرت و قلدری غرب مثل آن زمان است، آنها در تنگنا هستند، تجارت، بازرگانی و شرکتهای فراملیشان به دنبال کار هستند و این مستلزم آن است که در این منطقه کاملاً سیطره داشته باشند. پس اصلیترین و مهمترین وجه مشترک جنگهای قدیم و جدید، برد اقتصادیاش است. غرب میخواهد شرکتهایش، کالاهای مصرفی (به درد نخورش) را در این بازار جهان اسلام به مصرف برساند. پس باید بر منطقه تسلط یابد و دیگر، قسمتهایی که با آن مخالف هستند را نیز در محاصره قرار دهند؛ افغانستان و عراق را بگیریم، ترکیه لائیک هم که از خود ماست بنابراین ایران در انزوا قرار میگیرد.
الآن کشورهایی مثل فرانسه و انگلیس و خود آمریکا، اگر این بخش جهان اسلام از آنها گرفته بشود، به همان حالتی برمیگردند که غرب در زمان جنگهای صلیبی داشت. وقتی شما کالا و اسلحهشان را نخرید، اقتصادی ندارد. لذا هر چه بتوانند در این منطقه نزاع و تشتت ایجاد کنند به نفع آنهاست.
این ما هستیم که باید هوشیار باشیم، این تشتت و تفرقه را کنار بگذاریم. اختلاف تشیع و تسنن ـ که بین خودمان است ـ نباید به ما لطمه بزند… ما باید معیار برادر مسلمان را مطرح و تبلیغ کنیم. من خودم شیعه هستم و برای خودم اعتقاداتی دارم، همچنین معتقدم برادر سنی من نیز همینطور، اما میگویم باید برویم روی عوامل مشترک فیمابین و آنها را قوی کنیم. ما بیاییم الآن با برادرانمان در کشورهای منطقه روی وحدت و انسجام اسلامیکار کنیم. آن احادیثی را که پیامبر بر آن تأکید کردند، فرموده است: «هر کس لا اله الا الله گفت مسلمان است». همه ما این (توحید) را قبول داریم. پس جهان اسلام بیاید متحد و منسجم بشود و جلوی این همهمه را بگیریم. والا من اعتقاد راسخ دارم اگر ما جهان اسلام در افغانستان کاری نکردیم، به عراق آمدند و آنجا را هم از ما گرفتند. اگر الآن هم کاری نکنیم، فردا نوبت کشور و سرزمین بعدی است. بنابراین اتحاد اسلامیبهترین عاملی است که میتواند جلوی حملات وحشیانهای را که اینها در پیش گرفتهاند، بگیرد.
- با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
من هم از شما متشکرم.
ماهنامه موعود شماره ۹۱