اگرچه عموماً مردم جماعتی از یهودیان را صهیونیست میشناسند و از جریان دومی در بین مسیحیان که به مراتب از صهیونیستهای یهودی تندروتر و متعصبترند بیخبرند. از میان جریانهای اصلی کلیسای مسیحی، چهار جریان: «کاتولیکها، ارتدوکس، پروتستانها و ارامنه» از همه مشهورترند و جمعیت حدّاکثری از میان مسیحیان را به گرد خود آوردهاند. در این میان، پروتستانها که عموماً در انگلستان و آمریکا زندگی میکنند تعلّق خاطر عجیبی به بنیاسرائیل و یهودیان دارند.
از میان حدود چهارصد هزار کلیسای فعّال در آمریکا، بیش از ۱۱۰ هزار کلیسا متعلّق به پروتستانهاست. البتّه آنها، به مدد هزاران شبکه رادیویی و تلویزیونی به صورت شبانهروزی وظیفه تهیه خوراک فرهنگی هواداران خود را بر عهدهدارند. همینجا عرض کنم که جمعیت حدّاکثری مسیحیان ایالات متحده، پروتستان هستند. اگرچه تمامی فرق مسیحی به بازگشت دوم حضرت مسیح(ع) امیدوارند و منتظر امّا، در این میان، پروتستانها به دلیل توجّه به دو موضوع و اصرار و ابرام بر آن دو بارزتر و شاخصتر هستند. یکی، موضوع آخرالزّمان و زمینهسازی برای ظهور حضرت مسیح(ع) است و دومی، تعلّق خاطر افراطی به بنیاسرائیل تا آنجا که آنها خود را خادم و خدمتگزار یهودیان میشناسند و حتّی معتقدند که همه برکات و نعمتها و دارایی آمریکا را خداوند صدقه سر بنیاسرائیل به آنها داده است.
یکی از رازهای مهم سکوت و حتّی حمایت آمریکا از جنایات رژیم اشغالگر در فلسطین و غزه به همین موضوع برمیگردد. از قرن شانزدهم میلادی در اثر نفوذ تدریجی یهود در میان مسیحیان، جریان نهضت اصلاح دین یا همان پروتستانتیزم باعث بسته شدن نطفه جریان مسیحیان یهودی یا همان مسیحیان صهیونیستی شد.
این جریان همواره بر این فرض پای میفشارد که حضرت مسیح(ع) برای بنیاسرائیل میآید و آن هم طیّ یک جنگ بزرگ اتمی خانمانسوز در فلسطین اشغالی. در صحرایی به نام هرمجدون، تا حالا دهها فیلم سینمایی پرقدرت در غرب با موضوع و محتوای آرمگدون یعنی همان جنگ آخرالزّمانی ساخته شده است. در این فرض مردم جهان به دو گروه خیر و شر تقسیم میشوند. نیروهای خیر و نو همگی طرفدار صهیونیستها و اشغالگرانند و نیروهای شر را مسلمانان و اعراب و مخالفان اسرائیل تشکیل میدهند.
از نظر آنها در جنگ آخرالزمانی آرمگدون، در آن صحرا دو نیروی بزرگ خیر و شر روبهروی هم قرار میگیرند و تمام نیروهای شر (یعنی مسلمانان و اعراب و همراهانشان) نیست و نابود میشوند و برای هزار سال حکومت به دست مسیحیان میافتد و در اثنای همین جنگ هم حضرت مسیح(ع) ظهور کرده و از مسیحیان حمایت میکند.
از سوی دیگر میدانیم که این جماعت متعصّب از نیمههای دوم قرن بیستم و به تدریج وارد عرصه سیاست شدند و باعث شکلگیری جریان سیاسی ویژهای در کاخ سفید گردیدند. جریانی که موفق شد برای مدت ۸ سال آقای ژرژ دبلیو بوش را بر مسند قدرت بنشاند. تیم آقای بوش به شدت تحت تأثیر این آموزه بودند و وظیفه انجام مراسم تحلیف کاخ سفید، مشاوره به رئیسجمهور را هم عهدهدار بودند و همواره تاکنون کمکهای مالی و حمایتی عجیبی به رژیم اشغالگر داشتهاند. مسیحیان صهیونیست به عنوان مسیحیان بنیادگرا، مسیحیان انجیلی و ایوانجلیستها نیز شناخته میشوند و معتقدند که وظیفه دولت آمریکا زمینهسازی برای ظهور حضرت مسیح(ع) به روایت آنهاست که در این زمینهسازی، واقعه جنگ آرمگدون و قتلعام مسلمانان و اعراب از جایگاه خاصّی برخوردار است. شاید شنیده باشید که طیّ یکی دو دهه اخیر بارها برای تخریب بیتالمقدّس و مسجدالاقصی اقدام کردهاند. تلاش آنها برای تخریب این مسجد از صهیونیستهای یهودی بیشتر بود. آنها معتقدند با تخریب مسجدالاقصی و ساختن معبد مجهول و جعلی بنیاسرائیلی به جای آن میتوان شاهد آرمگدون و ظهور حضرت مسیح شد.
مبلّغان این جریان در تلاشند تا از طریق تبلیغات انجیلی جمع کثیری از مردم مسیحی و غیرمسیحی را جذب خود کنند.
اگر بدانیم که ملکه انگلستان در رأس کلیسای پروتستان در انگلیس قرار دارد، در مییابیم که چرا آمریکا و انگلیس همواره از حامیان رژیم اشغالگر بوده و هستند.
به هر صورت هر چه زمان بگذرد صفبندیها دقیقتر میشود. از اینجا به بعد هر کس در هر کجای عالم وضع و موضع خودش را معلوم خواهد کرد.
نکته جالب اینجاست که اینها از ظهور مردی از نسل پیامبر آخرین از منطقه جزیرهالعرب خبر دارند و از ظهورش بیمناکاند.
به همان سان که قبلاً گفتوگو کردم، باید یاد بگیریم و تمرین کنیم تا بتوانیم اخبار حوادث و رخدادها را از چشمانداز مهدویّت و ظهور مقدّس بررسی و تحلیل کنیم. فرهنگ مهدوی، هم امکان نقد همهجانبه را به ما میدهد و هم امکان تحلیل حوادث و رخدادهای پیرامونی را.
اسماعیل شفیعی سروستانی
جمعه یازده بهمن ۱۳۸۷؛ رادیو معارف