هرکس به قصد زیارت قبر حسینبن علی(ع) از خانهاش بیرون آید، اگر پیاده باشد، خداوند به ازای هر گامیکه برمیدارد، حسنهای برایش ثبت و گناهی از او پاک میکند و تا زمانیکه به حائر حسینی برسد، خداوند او را از رستگاران و حاجترواشدگان منظور میفرماید و چون اعمالش را تمام کند، خداوند او را از افراد ظفرمند و رستگار ثبت میکند و هنگامیکه میخواهد [به دیار خود] بازگردد، فرشتهای نزد او آمده، به او میگوید: «من فرستاده خدا هستم. پروردگارت به تو سلام میرساند و میفرماید: عملت را از نو آغاز کن که خداوند گناهان گذشته تو را بخشید.»
مبانی نظری زیارت پیاده
مقدّمه
زیارت، راهکار برقراری ارتباط با معصوم(ع) در زمان غیبت و ظهور و در زمان حیات و ممات اوست. زیارت، از مهمترین عوامل تربیتی و راهبرد اهل بیت(ع) برای ایجاد، تقویت و تعمیق ارتباط شیعیان با ارواح آسمانی و مطهّر خاندان عصمت است. این ارتباط باید از یک ارتباط موقّت و احساسی و مقطعی، فراتر رفته و به ارتباطی دائمی و عارفانه تبدیل شود تا برآیند آن، تربیت شیعی واقعی و عاشق اهل بیت(ع) باشد. ساز و کار زیارت، ابزاری معنوی و بسیار مؤثّر و روحافزاست که در فرهنگ تشیّع، جایگاهی ویژه دارد. زیارت از دیدگاه اهل بیت(ع) جریانی چندلایه با ابعاد فرهنگی، سیاسی، اعتقادی، اقتصادی و عرفانی است که تأثیرات فردی و اجتماعی متعدّدی دارد. شناخت مبانی نظری زیارت، آن هم زیارت با پای پیاده، انگیزه بهرهمندی از برکات بیشمار آن را دوچندان میکند و گامی مؤثّر در راستای ترویج و تبلیغ فرهنگ ناب زیارت است.
حضور در میان خیل زائران پیاده «کربلا» در ایّام اربعین ۱۴۳۵هـ .ق. (۱۳۹۲ش.) بهانهای شد تا با نگاهی قرآنی و روایی به مبانی نظری زیارت با پای پیاده و آنگاه زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده، به واکاوی اهمّیت و ارزش این نوع زیارت بپردازیم.
در خصوص کیفیت زیارت، چه زیارت «خانه خدا» و «مدینه منوّره» و چه زیارت سایر «عتبات عالیات»، با توجّه به چگونگی طی کردن مسیر، دو مرتبه وجود دارد: مرتبه نخست که مرتبه آسان و مرجوح است، همان طیّ مسیر با وسیله نقلیه و با استفاده از امکانات رفاهی در خوراک، پوشاک و مکان استراحت است که این قسم، خود دارای مراتب حدّاقلی تا حدّاکثری میباشد؛ مرتبه دوم، مرتبه سختتر و راجح است که همان طیّ مسیر با پای پیاده و بهرهمندی از حدّاقل امکانات میباشد. این قسم از سفر زیارتی که برگرفته از روحیات جهادی بوده و در کمال سادگی و تنزّه از امور رفاهی انجام میپذیرد، نوعی ریاضت شرعی است که برکات فراوان معنوی و تربیتی برای زائر به دنبال دارد.
از میان این دو قسم زیارت، شواهد و جهتگیریهای قرآنی، روایات و سیره انبیا و اولیای الهی و بسیاری از عرفا و بزرگان، ناظر به شیوه دوم است که در اینجا، به تعدادی از این شواهد اشاره میکنیم:
۱. شاهد قرآنی
«قرآن» در آیه اعلام حجّ و بیان آداب حجّ، تشرّف با پای پیاده را بر تشرّف با مرکب سواری، مقدّم میشمارد و میفرماید:
«وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلى کُلِّ ضامِرٍ یَأْتینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیق؛ ۱
[ای ابراهیم!] در میان مردم برای ادای حج، بانگ برآور تا [زائران] پیاده [و سواره] بر هر شتر لاغری که از هر راه دوری میآیند، به سوی تو روی آورند.»
در «تفسیر نور»، در توضیح این آیه آمده است:
پیاده رفتن به حج، برتر از سواره است؛ [زیرا] «رجالاً» قبل از «کلّ ضامر» آمده است.۲
محمّدبن احمدبن جزی نیز میگوید:
و استدل بعضهم بتقدیم الرّجال فی الآیه علی أنَّ المشی الی الحجّ افضل من الرکوب؛ ۳
برخی از علما به سبب مقدّم بودن تعبیر پیادهروی در آیه، استدلال کردهاند که پیاده رفتن به حجّ، از سواره رفتن، برتر است.
۲. شواهد روایی
این روایات را در دو بخش کلّی میتوان بررسی کرد:
الف. روایات فضیلت زیارت خانه خدا با پای پیاده
امام باقر(ع) فرمودند که ابنعبّاس گفت:
«برچیزی پشیمان نشدم، بهاندازه پشیمانیام بر اینکه چرا پیاده به حجّ نرفتم؛ زیرا از رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمودند: «هرکس پیاده حجّ خانه خدا را انجام دهد، خداوند برای او هفت هزار عمل نیک از حسنات حرم مینویسد.» گفته شد: ای رسول خدا! منظور از حسنات حرم چیست؟ فرمودند: «هزار هزار حسنه.» و فرمودند: «فضیلت پیاده حجّ گزاردن، مانند فضیلت ماه شب چهارده بر سایر ستارگان است.»۴
در روایتی دیگر، منظور از حسنات الحرم، صدهزار برابر شدن حسنه بیان شده است.۵
یک حجّ پیاده برتر از هفتاد حجّ سواره
«وَ رُوِیَ أَنَّهُ مَا تَقَرَّبَ عَبْدٌ إِلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِشَیْءٍ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنَ الْمَشْیِ إِلَى بَیْتِهِ الْحَرَامِ عَلَى الْقَدَمَیْنِ وَ إِنَّ الْحَجَّهَ الْوَاحِدَهَ تَعْدِلُ سَبْعِینَ حَجَّه؛ ۶
و روایت شده است که هیچ بندهای به وسیلهای محبوبتر نزد خدا، از پیمودن راه با پای پیاده به خانه محترمش، به او تقرّب نجسته است. همانا یک حجّ با پای پیاده، با هفتاد حجّ برابر است.»
تذکّر: همانگونه که هر رکعت نماز در «مسجد الحرام» صد هزار برابر، نسبت به نماز در سایر مساجد پاداش دارد، عبادات وابسته به این مسجد نیز، از فضیلت و ارزش والاتری برخودارند و از اینرو، در روایت برای بیان ثواب حجّ پیاده، از تعبیر «حسنات الحرم» استفاده شده است.
معانقه فرشتگان با حاجیان پیاده
از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمودند:
«أَنَّ الْمَلَائِکَهَ یَقِفُونَ عَلَى طَرِیقِ مَکَّهَ یَتَلَقَّوْنَ الْحُجَّاجَ فَیُسَلِّمُونَ عَلَى أَهْلِ الْمَحَامِلِ وَ یُصَافِحُونَ أَصْحَابَ الرَّوَاحِلِ وَ یَعْتَنِقُونَ الْمُشَاهَ اعْتِنَاقاً؛ ۷
همانا فرشتگان بر راه «مکّه» میایستند و چون با حاجیان ملاقات کنند، بر حاجیان سوارهای که سایبان دارند، سلام میکنند و با کاروانهای سواره [و بدون سایبان] مصافحه مینمایند و با حجّاجی که پیاده آمدهاند، معانقه میکنند.»
طبق این روایت نورانی، میان حاجیانی که سوار بر مرکب و زیر سایهبان محمل، وارد حرم میشوند با آنان که فقط سوارهاند و آنان که پیاده مسیر حجّ را طی میکنند، تفاوت بسیاری است؛ از این رو فرشتگان به گروه اوّل، تنها سلام میدهند، با گروه دوم علاوه بر سلام، دست نیز میدهند و با حاجیان پیاده، علاوه بر سلام کردن و دست دادن، معانقه کرده، آنان را در آغوش میگیرند که این اکرام فوقالعادّه، نشانه شدّت عنایت فرشتگان بر حاجیان پیاده و دلیل برتری حجّ پیاده بر حجّ سواره است.
ب. روایات فضیلت زیارت معصومان(ع) با پای پیاده و پاداش زیارت امیرالمؤمنین(ع) با پای پیاده
از امام صادق(ع) روایت شده است که فرمودند:
«هرکس پیاده به زیارت حضرت امیرالمؤمنین(ع) برود، خداوند به عدد هر گامیکه برمیدارد، حجّی و عمرهای در نامه عملش بنویسد و اگر پیاده نیز برگردد، به عدد هر گامی، دو حجّ و دو عمره در نامه عملش بنویسد.»۸
در این روایت، به صراحت به برتر بودن زیارت با پای پیاده، چه در مسیر رفت و چه بازگشت اشاره شده است.
پاداش زیارت سیّدالشّهداء با پای پیاده
امام صادق(ع) به حسین به علیّبن ثویر فرمودند:
«مَنْ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ یُرِیدُ زِیَارَهَ قَبْرِ الْحُسَیْنِبْنِ عَلِیٍّ(ص) إِنْ کَانَ مَاشِیاً کَتَبَاللهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَهٍ حَسَنَهً وَ مَحَى عَنْهُ سَیِّئَهً حَتَّى إِذَا صَارَ فِی الْحَائِرِ کَتَبَهُاللهُ مِنَ الْمُصْلِحِینَ الْمُنْتَجَبِینَ [الْمُفْلِحینَ الْمُنْجِحِینَ] حَتَّى إِذَا قَضَى مَنَاسِکَهُ کَتَبَهُاللهُ مِنَ الْفَائِزِینَ حَتَّى إِذَا أَرَادَ الِانْصِرَافَ أَتَاهُ مَلَکٌ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللهِ(ص) یُقْرِؤُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ لَکَ اسْتَأْنِفِ الْعَمَلَ فَقَدْ غُفِرَ لَکَ مَا مَضَى؛ ۹
هرکس به قصد زیارت قبر حسینبن علی(ع) از خانهاش بیرون آید، اگر پیاده باشد، خداوند به ازای هر گامیکه برمی دارد، حسنهای برایش ثبت و گناهی از او پاک میکند و تا زمانی که به حائر حسینی برسد، خداوند او را از رستگاران و حاجترواشدگان منظور میفرماید و چون اعمالش را تمام کند، خداوند او را از افراد ظفرمند و رستگار ثبت میکند و هنگامیکه میخواهد [به دیار خود] بازگردد، فرشتهای نزد او آمده، به او میگوید: «من فرستاده خدا هستم. پروردگارت به تو سلام میرساند و میفرماید: عملت را از نو آغاز کن که خداوند گناهان گذشته تو را بخشید.»
۳. شواهدی از سیره اهل بیت(ع)
الف) امام مجتبی(ع) و بیست بار حجّ با پای پیاده
عَنِ الْحَلَبِیِّ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِاللهِ(ع) إِلَى أَنْ قَالَ فَقَالَ «إِنَّ الْحَسَنَبْنَ عَلِیٍّ(ع) قَاسَمَ رَبَّهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حَتَّى نَعْلًا وَ نَعْلًا وَ ثَوْباً وَ ثَوْباً وَ دِینَاراً وَ دِینَاراً وَ حَجَّ عِشْرِینَ حَجَّهً مَاشِیاً عَلَى قَدَمَیْهِ؛ ۱۰
حلبی میگوید: از امام صادق(ع) درباره فضیلت پیاده رفتن، پرسیدم. حضرت فرمودند: «امام حسن(ع) سه بار ثروت خود را با خدا تقسیم کرد تا آنجا که یک کفش برای خود و کفشی در راه خدا، پیراهنی برای خود و پیراهنی در راه خدا، دیناری برای خود و دیناری برای خدا تقدیم کرد و با پای پیاده، بیست بار حجّ به جای آورد.»
ب) امام سجّاد(ع) و حجّ با پای پیاده
«عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: حَجَّ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ(ع) مَاشِیاً فَسَارَ عِشْرِینَ یَوْماً مِنَ الْمَدِینَهِ إِلَى مَکَّهَ؛
ابراهیمبن علی از پدرش نقل میکند که امام سجّاد(ع) پیاده حجّ به جا آورده از «مدینه» تا مکّه بیست روز راه رفت.»
عبداللهبن مبارک گفت:
سالی برای انجام حجّ به مکّه رفتم. در بین راه، نوجوانی هفت یا هشت ساله بود که در کنار حجّاج میرفت و زاد و توشه و مرکب سواری هم نداشت. پیش رفته، سلام کردم و عرض نمودم: با چه کسی این بیابانها را طی میکنی؟ فرمودند: «با آفریننده این بیابان.» جوابش به نظرم بزرگ آمد. گفتم: فرزندم! زاد و توشه و مرکب سواری تو کجاست؟ فرمودند: «زاد من است، تقوایم و مرکبم دو پایم و هدفم مولایم.» باز در نظرم بزرگ آمد … تا آنکه به مکّه آمدم. پس از انجام اعمال حجّ در بازگشت در «ابطح» دیدم مردم اطراف یک نفر را گرفتهاند. نگاه کردم، دیدم همان نوجوان است. پرسیدم: کیست؟ گفتند: زینالعابدین(ع) است.۱۱
ج) امام صادق(ع) و پیادهروی برای رمیجمرات
عنبسهبن مصعب میگوید: امام صادق(ع) را در «منا» دیدم که گاهی پیاده و گاه سواره طی طریق میکند. مطلبی به ذهنم خطور کرد تا از حضرتش بپرسم. چون بر ایشان وارد شدم، آن حضرت بدون مقدّمه سخن آغاز کرد و فرمودند:
«همانا علیّبن الحسین(ع) همیشه از منزلش با پای پیاده برای رمی جمرات میرفت و منزلگاه من، امروز از منزل او نسبت به رمی جمرات کمی دورتر است. پس من سوار بر مرکب میروم تا به منزل او برسم و چون به منزل او رسیدم، پیاده میشوم و با پای پیاده برای رمی جمرات راهی میشوم.»۱۲
د) امام زمان(عج) و پیاده روی هر ساله برای حجّ
ابونعیم انصاری زیدی میگوید:
در روز ششم ماه ذیالحجّه از سال ۲۹۳ق. با جماعتی از حاجیان در مسجدالحرام و کنار «مستجار» بودیم. ناگاه جوانی از حال طواف به سوی ما آمد که دو حوله احرام به تن داشت و کفشهایش در دستش بود. چون او را دیدیم، از هیبتش همگی به پا خواستیم و در میان ما نبود کسی جز آنکه ایستاد و بر او سلام داد.
در این روایت طولانی آمده است که راوی، آن جوان را در شب عرفه نیز مشاهده کرد و گفت: از جمعیّتی که اطراف آن جوان بودند، پرسیدم آیا این علوی را میشناسید؟ آنان گفتند: او هر سال با پای پیاده همراه ما حجّ را به جای میآورد و در آخر روایت آمده است که او صاحب الزّمان(عج) است.۱۳
۴. سیره اصحاب ائمّه(ع)، علما و سایر شیعیان
الف) زیارت امام با پای پیاده، دلیل ارادت خالصانه اصحاب
استاد مطهّری(ره) روایتی در اینباره نقل کرده و میگوید:
شخصی که اهل «خراسان» بود. از راه دور با رنج فراوان آمد خدمت امام باقر(ع) [عشق به اهل بیت(ع) او را کشانده بود]؛ در حالیکه چون با پای پیاده آمده بود، کفشهایش از بین رفته و پایش ترک خورده و پاشنه آن، شکاف زیادی برداشته بود. آمد خدمت امام با یک عشق و ولعی. خدا را شکر کرد که بالأخره به مقصود خودش رسید. بعد پایش را نشان داد با آن شکافها که خون آمده بود و عرض کرد: یابن رسول الله! چیزی مرا به اینجا نیاورد؛ جز محبّت شما اهل بیت(ع) که از خراسان تا اینجا پیاده آمدهام. امام این جمله را فرمود: «هرکس هرچه را دوست داشته باشد، با هموست و حقیقتش همان میشود و با همان محشور میشود.۱۴»۱۵
ب) زیارت جابربن عبدالله انصاری با پای پیاده
طبق برخی نقلها، جابربن عبدالله انصاری در اربعین اوّل، همراه با عطیّه با پای پیاده، به زیارت امام حسین(ع) مشرّف شد.
ج) سیره علما در زیارت امام حسین(ع) با پای پیاده
از نظر تاریخی، ظاهراً در زمان شیخ انصاری، سفر زیارتی به کربلا با پای پیاده مرسوم بوده است؛ امّا پس از ایشان این سیره کمرنگ شده تا آنکه مرحوم میرزای نوری که از محدّثان بزرگ و استاد شیخ عبّاس قمیبود، در زمان خود، زیارت به سوی کربلا با پای پیاده را از «نجف» آغاز کرد و از آن پس، این سنّت حسنه، در سیره بسیاری از علما و بزرگان دینی قرار گرفته است؛ بزرگانی چون آیتالله سیّدمهدی بحرالعلوم، آیتالله ملکی تبریزی، آیتالله میرزای نائینی و آیتالله شیخ محمّدحسین اصفهانی (معروف به کمپانی).
همچنین در احوالات حکیم بزرگ، ملّاصدرا آمده است که او شش سفر با پای پیاده به حجّ مشرّف شد.
به فضل الهی، امروزه نیز شاهدیم پس از سقوط «رژیم بعث عراق»، هر سال بر شکوه زیارت سیّدالشّهدا(ع) افزوده میشود؛ آن هم با پای پیاده و بهویژه در ایّام اربعین حسینی(ع).
خداوند بر شور و شعور آحاد جامعه اسلامی در مورد امام حسین(ع) و زیارت حضرتش بیفزاید و ما را در ثواب و دعای زائران مخلص آن حضرت، شریک گرداند! آمین یا ربّ العالمین.
پینوشتها:
۱. سوره حج، آیه ۲۷.
۲. «تفسیر نور» محسن قرائتی، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، چاپ یازدهم، ۱۳۸۳، ج ۶، ص ۳۴.
۳. «التسهیل لعلوم التّنزیل»، محمّدبن احمدبن جزی، بیروت، دارالارقمبن ابی الارقم، چاپ اوّل، ۱۴۱۶ق.، ج ۲، ص ۳۸.
۴. «وسائل الشّیعه»، شیخ حرّ عاملی، قم، آلالبیت(ع)، چاپ اوّل، ۱۴۰۹ق.، ج ۱۱، ص ۸۰.
۵. «مستدرک الوسائل»، محدّث نوری، قم، آلالبیت(ع)، چاپ اوّل، ۱۴۰۸ق.، ج ۸، ص ۳۰.
۶. «وسائل الشّیعه»، همان، ج ۱۱، ص ۷۹.
۷. «تهذیب الاحکام»، شیخ طوسی، تهران، دارالکتب اسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.، ج ۶، ص ۲۰.
۸. «عوالی اللئالی»، ابن ابیجمهور، قم، دارسیّدالشّهدا(ع)، چاپ اوّل، ۱۴۰۵ق.، ج۴، ص ۲۸.
۹. همان، ص ۴۳.
۱۰. «الاستبصار»، شیخ طوسی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اوّل، ۱۳۹۰ق.، ج ۲، ص ۱۴۱.
۱۱. «مستدرک الوسائل»، ج ۸، ص ۳۲.
۱۲. «تهذیب الاحکام»، ج ۵، ص ۲۶۷.
۱۳. «مستدرک الوسائل»، ج ۸، ص ۳۲.
۱۴. «تفسیر العیاشی»، محمّدبن مسعود عیاشی، تهران، چاپخانه علمیه، چاپ اوّل، ۱۳۸۰ق.، ج ۱، ص ۱۶۷.
۱۵. مجموعه آثار استاد شهید مطهّری، ج ۲۲، ص ۴۴۷.
دو ماهنامه تربیتی، اخلاقی «خُلُق»، شماره ۴۳، مهر و آبان ۱۳۹۳، صص ۶۲ ـ ۶۵.
مهـــدی نیلــی پور