مخالف و موافق درباره عظمت و شکوه شخصیت والای حضرت مجتبى علیه السلام و اسوه بودن آن گرامی در فضایل اخلاقى، اتفاق نظر دارند. ابن حجر عسقلانى از شخصیت نگاران اهل سنت مى نویسد که وقتی حسن بن على علیه السلام از دنیا رفت یکى از دشمنان سرسخت آن حضرت در تشییع جنازه او گریه مى کرد. حسین بن على علیه السلام به او گفت: «تو با آن همه اذیت و آزار و مخالفت که درباره برادرم روا مى داشتى باز هم گریه مى کنى؟!» او گفت: «من با کسى دشمنى مى کردم که صبورتر و حلیم تر از این کوه ها بود
این مقاله به سه نکته مهم درباره شخصیت حضرت مجتبی علیه السلام اشاره دارد: ۱. صلح امام حسن علیه السلام زمینه ساز قیام عاشورا است و این دو حادثه مکمل همدیگرند؛ …
کلید واژه ها
امام حسن علیه السلام، امام مجتبی علیه السلام، نسل کوثر، شجاعت، فرزندان.
امام مجتبى علیه السلام الگوى تمام عیار و سرمشقی جاودانه براى تمام نسلهاست. آن گرامی، نمونه بارزى از یک انسان کامل و تربیت یافته در مکتب نبوى، علوى و فاطمى است. همچنین ایشان، پرورش دهنده فرزندانى از نسل کوثر است که هر کدام نیز اسوه هاى عالى و تجلّى ارزشهاى والاى انسانى در تاریخ بشرند. امام حسن علیه السلام عصاره وجود رسول خدا صلی الله علیه و آله است. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره وى مى فرماید: «وَ أَمَّا الْحَسَنُ علیه السلام فَإِنَّهُ ابْنِی وَ وَلَدِی وَ مِنِّی وَ قُرَّهُ عَینِی وَ ضِیاءُ قَلْبِی وَ ثَمَرَهُ فُؤَادِی وَ هُوَ سَیدُ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّهِ وَ حُجَّهُ اللَّهِ عَلَى الْأُمَّهِ أَمْرُهُ أَمْرِی وَ قَوْلُهُ قَوْلِی مَنْ تَبِعَهُ فَإِنَّهُ مِنِّی وَ مَنْ عَصَاهُ فَلَیسَ مِنِّی؛۱ حسن پسر من است، او از من است، او نور چشم من و روشنایى قلب من است، او میوه جان من است، او سید و آقاى جوانان اهل بهشت است او حجت خدا بر امت من است. دستورهای او دستورهای من و سخن او سخن من است. کسى که از او پیروى مى کند از من است و کسى که با دستورهای وی مخالفت کند از من نیست.»
مخالف و موافق درباره عظمت و شکوه شخصیت والای حضرت مجتبى علیه السلام و اسوه بودن آن گرامی در فضایل اخلاقى، اتفاق نظر دارند. ابن حجر عسقلانى از شخصیت نگاران اهل سنت مى نویسد که وقتی حسن بن على علیه السلام از دنیا رفت یکى از دشمنان سرسخت آن حضرت در تشییع جنازه او گریه مى کرد. حسین بن على علیه السلام به او گفت: «تو با آن همه اذیت و آزار و مخالفت که درباره برادرم روا مى داشتى باز هم گریه مى کنى؟!» او گفت: «من با کسى دشمنى مى کردم که صبورتر و حلیم تر از این کوه ها بود.»۲
جلال الدین سیوطی از دانشمندان برجسته اهل سنت در تاریخ خود می نویسد: «حسن بن علی دارای امتیازات اخلاقی و فضایل انسانی فراوان بود، او شخصیتی بزرگوار، بردبار، با وقار، متین، سخاوتمند، و مورد ستایش بود.»۳
شـهد الأنـام بفضـله حـتى العـداء والفضـل مـاشـهدت بـه الأعـداء
هدفِ واحدِ امام حسن و حسین علیهما السلام
امام حسن و امام حسین علیهما السلام هدف واحدی داشتند؛ ولی به اقتضای زمان از شیوه های متفاوتی استفاده میکردند. اینکه در برخی زیارتها میگوییم: «والحلم الحسنیه و الشجاعه الحسینیه»۴ به این معنا نیست که امام حسن علیه السلام حلیم تر بود و سید الشهدا علیه السلام شجاع تر؛ بلکه هردو، معدن حلم و شجاعت بودند. اساسا همۀ امامان شیعه در همۀ کمالات مساوی اند؛ منتها اقتضای زمان امامت و تفاوت نقشه های دشمن، هرکدام، خصلت ویژه ای را طلب میکرد و مردم، همان را لمس میکردند.۵
رسول خدا صلی الله علیه و آله در این باره فرمود: «الْحَسَنُ وَ الْحُسَینُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا؛ ۶ حسن و حسین هر دو امام هستند چه قیام کنند و چه بنشینند؟»
بنابراین امام حسن علیه السلام در صلح با معاویه، همان هدفی را تعقیب میکند که پیامبر صلی الله علیه و آله و امام علی و امام حسین علیهما السلام تعقیب میکرد؛ این هدف، عبارت از حفظ اسلام و عزت مسلمانان بود؛ به عبارت دیگر روشهای امام حسن و حسین علیهما السلام نسخه ای از شیوه رهبری امیرمؤمنان علیه السلام است؛ چرا که آن گرامی، رهبری خود را در دو مرحله انجام داد: سکوت و قیام؛ که هردو در زمان خود به مصلحت اسلام بود؛ یعنی امام حسن علیه السلام مرحله اولِ شیوه علوی و امام حسین علیه السلام مرحله دومِ آن را به اجرا گذاشت که هردو مکمل هم میشوند.
طبق فرموده رسول رحمت، همه امامان علیهم السلام از یک نور واحدند و هیچ فرقی بین آنان نیست: «خَلَقَنِی اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ أَهْلَ بَیتِی مِنْ نُورٍ وَاحِد؛ ۷ خداوند، من و اهل بیت مرا از نور واحد آفریده است.»
علی علیه السلام هم این حقیقت را این گونه بیان فرمود: «کُلَّنَا وَاحِدٌ أَوَّلُنَا مُحَمَّدٌ وَ آخِرُنَا مُحَمَّدٌ وَ أَوْسَطُنَا مُحَمَّدٌ وَ کُلُّنَا مُحَمَّدٌ فَلَا تَفَرَّقُوا بَینَنَا؛ ۸ ما (پیشوایان حق و جانشینان پیامبر صلی الله علیه و آله ) همه یکى هستیم: اول ما محمّد، آخر ما محمّد و وسط ما محمّد است. همه ما محمّدیم بین ما جدایى نیندازید.»
به یک معنا مظلومیت امام حسن علیه السلام بیش تر از سایر پیشوایان الهی است؛ زیرا آن رهبر والامقام با مردمیبی درد مواجه شد که هرگز، منویات آن حضرت را درک نکردند و امام را با افکار و اندیشه های متعالی اش در مقابل دشمن تنها گذاشتند؛ همچنان که خودش فرمود: «لَوْ وَجَدْتُ أَعْوَاناً مَا سَلَّمْتُ لَهُ الْأَمْرَ لِأَنَّهُ مُحَرَّمٌ عَلَى بَنِی أُمَیهَ فَأُفٍّ وَ تَرَحاً یا عَبِیدَ الدُّنْیا؛ ۹ اگر یاورانی مییافتم خلافت را به او ( معاویه) تسلیم نمى کردم؛ چون خلافت بر بنى امیه حرام است. خاک بر سر شما باد اى بندگان دنیا!!»
طبق فرمایش امام موسى بن جعفر علیه السلام روز رستاخیز منادى ندا مى دهد: «حواریون حسن بن على پسر فاطمه دختر رسول خدا کجایند؟» فقط دو نفر پاسخ می دهند؛ یعنی فقط سفیان بن لیلاى همدانى و حذیفه بن اسد غفارى؛ امّا وقتی ندا می رسد حواریون حسین علیه السلام بیایند هفتاد و دو یار شهیدش برمی خیزند.۱۰
از درد سخن گفتن و از درد شنیدن با مردم بی درد ندانی که چه دردی است
امام حسین علیه السلام شیعۀ امام حسن علیه السلام
درباره مقام والای آن حضرت، همین قدر کافى است که امام باقر علیه السلام مى فرماید: «مَا کَلَّمَ الحُسَینُ بَینَ یَدَى الحَسَنِ اِعظَامَاً لَهُ؛ ۱۱ امام حسین علیه السلام به سبب عظمت امام حسن علیه السلام هیچ گاه در مقابل سخن او حرفى نمى زد.»
حضرت سیدالشهداء علیه السلام با آن جلالت و بزرگوارى خویش در مقابل رفتار و گفتار حضرت مجتبى علیه السلام در مدت امامتِ آن حضرت، تسلیم محض بود. هنگامیکه یکی از یاران اهل بیت علیه السلام به نام قیس بن سعد عباده انصاری در عصر امامتِ امام حسن علیه السلام منتظر فرمانی از اباعبدالله علیه السلام بر خلاف نظر امام حسن علیه السلام بود، امام حسین علیه السلام با قاطعیت تمام فرمود: «یا قَیسُ إِنَّهُ إِمَامِی یعْنِی الْحَسَنَ علیه السلام …؛ ۱۲ ای قیس! برادرم امام حسن علیه السلام امام من است.» یعنی در زمان امامت امام حسن علیه السلام من هرگز نظری برخلاف نظر آن گرامی، ابراز نخواهم کرد.
بنابراین تمام کمالات امام حسن علیه السلام را امام حسین و سایر امامان علیهم السلام داشتند و اهداف تک تک آنان همان هدف رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بود. فقط وظیفۀ هر کدام در دفاع از اسلام و مسلمانان با توجه به مقتضیات زمان عوض میشد؛ وگرنه هرکدام از آن بزرگان اگر به جای دیگری بود همان کاری را میکرد که آن امام، انجام داده است.
شجاعت بی نظیر امام مجتبی علیه السلام
این موضوع را با نقل روایتی از شجاعت و شهامت بی نظیر حضرت مجتبی علیه السلام ادامه می دهیم. در جنگ جمل، امام على علیه السلام سلاح خود را به محمد حنیفه داد که برود و شتر عایشه را – که در قلب لشکر دشمن قرار داشت – کشته، کانون آتش فتنه را خاموش سازد. مدافعان و تیراندازان جبهه مخالف به قدرى نیرومند، عمل کردند که محمد ناگزیر به مراجعت شد. در این هنگام حسن بن علی علیه السلام نیزه را از دست محمد حنفیه گرفت و به میدان نبرد شتافت. حضرت مجتبى علیه السلام که ۳۳ ساله بود، صفوف دشمن را شکافت و پیش رفت تا به شتر عایشه رسید. وی با خلق حماسه ای بی نظیر که نشانگر شجاعتی علوی بود شتر عایشه را به هلاکت رساند، فاتحانه برگشت و بدین گونه آتش جنگ خاموش شد.
محمد در این هنگام سر به زیر افکند و از اینکه نتوانسته بود دستور پدر را اجرا کند، احساس شرم نمود. امیرمؤمنان علیه السلام که متوجه موضوع شده بود، وی را دلجویى و نوازش کرد و به او فرمود: «لَا تَأْنَفْ فَإِنَّهُ ابْنُ النَّبِی وَ أَنْتَ ابْنُ عَلِی؛ ۱۳ فرزندم ! ناراحت نباش اگر حسن فتح کرد او پسر رسول خداست؛ ولى تو فقط پسر من هستى.» یعنى او از دو منبع شجاعت الهام گرفته اما تو فقط از یک منبع.
تربیت فرزندان شایسته و انقلابی
نگاهى کوتاه به شخصیت فرزندان آن حضرت نشان می دهد کمالات اخلاقی که از وجود مقدس آن گرامی نشأت گرفته است در سیماى فرزندان آن بزرگوار کاملا مشاهده مى شود.
امام مجتبى علیه السلام به عنوان الگو و نمونۀ یک مربىِ تمام عیار، در تربیت فرزندانى پاک طینت، صالح، شجاع، کارآمد و با کمال، نقش قابل توجهى ایفا کرد. آن حضرت با پرورش فرزندان تلاشگر، مسئولیت پذیر، مبارز، ایثارگر، داراى کمالات و خصایل پسندیده در دستیابى به اهداف والاى تربیتى، توفیق کامل داشت. آن گرامیبا مراعات شیوه هاى تربیتى صحیح و تأمین نیازهاى روحى و جسمى فرزندان، در شکوفایى استعدادها و بارورى خلاقیت هاى آنان مسئولیتهاى پدرانه خویش را با کمال شایستگى به انجام رسانید و بر اثر آن فرزندان امام مجتبى علیه السلام در زندگى آینده خویش به کمالات و مراتب عالى انسانى نایل آمدند و هر یک نمونه اى بارز از انسان هاى وارسته شدند.
شیخ مفید درباره فرزندان امام مجتبی علیه السلام می نویسد: فرزندان امام حسن علیه السلام پانزده پسر و دختر بودند. نام پسران آن حضرت بدین ترتیب است: زید، حسن مثنی، عمرو، قاسم، عبد اللَّه، عبد الرحمن، حسین أثرم، طلحه و نام دخترانش هم عبارت است از: فاطمه، ام عبد اللَّه، فاطمه دوم، ام سلمه، رقیه، ام الحسن، ام الحسین.۱۴
تبار سادات حسنی
از فرزندان پسرِ امام حسن علیه السلام، به غیر از حسین أثرم، عمرو، زید و حسن مثنّى هیچ یک، صاحب فرزند نشدند و از حسین و عمرو هم فرزند ذکور باقی نماند. تمام فرزندان امام حسن علیه السلام از نسل زید و حسن مثنّى محسوب میشوند. بنابراین سادات حسنى، همگی از زید و حسن مثنی به امام حسن علیه السلام نسب می رسانند.۱۵
تربیت فرزندان عاشورایی
تعدادى از فرزندان پسر و دختر آن امام همام در ماجراى کربلا در کنار عمویشان امام حسین علیه السلام فیض حضور یافتند و برخى به درجه شهادت نیز نایل آمدند. در اینجا با چند تن از پرورش یافتگان مجتبوى علیه السلام آشنا مى شویم:
الف) حسن مثنى
حسن مثنى یکى از تربیت یافتگان دامان امامت است. او بر اثر تربیت امام مجتبى علیه السلام به کسب کمالات انسانى و معنوى نایل شد و مانند برادر ارشدش، متولى صدقات و موقوفات جد بزرگوارش امام على علیه السلام بود. حسن مثنى، جوانى پاک و آراسته به فضایل اخلاقى و مورد اعتماد و اطمینان مردم بود. آن بزرگوار با صلاحدید عموى گرامى اش، امام حسین علیه السلام با فاطمه بنت الحسین علیها السلام ازدواج کرد و در سفر کربلا همراه حضرت سیدالشهدا علیه السلام حضور داشت و بعد از مبارزات سختی که با تمام وجود در مقابل لشکر یزید انجام داد، به شدّت زخمیشد و به اسارت دشمن در آمد. یکی از سربازان عمر بن سعد به نام ابی حسان اسماء بن خارجه فزاری، که از بستگان مادرش نیز بود، او را از اسارت دشمن نجات داد و در منزل خویش در کوفه به مداوایش همت گماشت و پس از بهبودی، وی را به مدینه روانه کرد. بعد از بازگشت اسرای کربلا به مدینه، حسن مثنّی همچنان با همسر فداکارش فاطمه بنت حسین زندگی میکرد تا اینکه به دستور عبدالملک بن مروان (از خلفای اموی) مسموم شد و در ۳۵ سالگی به شهادت رسید و در قبرستان بقیع مدفون شد.۱۶
حسن مثنی و تربیت فرزندانِ دلیر
برخی از رهبران طاغوت ستیز در دوران خلفای عباسی از فرزندان و نوادگان حسن مثنّی به شمار می آیند. پسران او عبارت اند از:
۱. حسن مثلّث
او از مبارزان سرسخت دوران منصور عباسی است که بعد از مقابله جدّی با دستگاه طاغوتی منصور دوانقی، در زندان او درگذشت. حسین بن علی، معروف به «شهید فخّ» نوه اوست که همراه جمعی از علویان قیام کرد و در منطقه فخّ به شهادت رسید.۱۷
۲. داوود، داماد امام سجاد علیه السلام
وی به علت مخالفت با دستگاه استبدادی منصور به زندان افتاد. مادرش حبیبه رومی، به سبب رفع گرفتاری فرزندش، به محضر امام صادق علیه السلام شرفیاب شد و چاره خواست. حضرت صادق علیه السلام نیز اعمالی را به وی تعلیم داد که بعدها به «عمل امّ داوود» معروف شد. این عمل را در نیمه رجب به جای می آورند.۱۸ آن بانوی مکرّمه با انجام عمل امّ داوود، زمینه آزادی فرزندش را از زندان منصور دوانیقی فراهم آورد. داوود با امّ کلثوم دختر امام سجاد علیه السلام ازدواج کرد و در ۶۰ سالگی در مدینه از دنیا رفت. وی جدّ سادات «بنی طاووس» نیز محسوب میشود و نسب سید علی بن طاووس، عارف و فقیه پُرآوازه قرن هفتم و صاحب کتاب معروف «اقبال» و ده ها اثر ارزشمند دیگر، با ۱۳ واسطه به داوود بن حسن مثنّی می رسد.۱۹
۳. ابراهیم الغمر
او پدر بزرگ ابراهیم طباطبا، جدّ «سادات طباطبایی» است. سلسله نسب وی چنین است: ابراهیم طباطبا بن اسماعیل دیباج بن ابراهیم الغمر بن حسن مثنّی.
۴. عبداللّه محض
او را «عبداللّه کامل» نیز گفتهاند. مادر وی فاطمه بنت الحسین علیهما السلام است. عبداللّه در صفات عالی انسانی همچون: جمال، سخاوت و کرامت، شباهت تامّی به حضرت رسول صلی الله علیه و آله داشت. وی از طرف پدر و مادر، فاطمی و علوی بود و به عبداللّه محض، عبداللّه کامل و شیخ بنی هاشم موسوم شد. از مشهورترین فرزندان عبداللّه محض، محمد نفس زکیه است که در مدینه بر ضدّ منصور دوانیقی خروج کرد و در منطقه «احجار الزیت» به شهادت رسید. عبداللّه بن حسن مثنّی یکی از راویان خطبه فدکیه حضرت فاطمه علیها السلام نیز به شمار می آید.۲۰
این شخصیتِ پاک سیرت، برخی حوادث عاشورا را از پدر و مادرش نقل کرده است که روایت ذیل، یکی از آنهاست:
راوی حماسه کربلا
شیخ صدوق در امالی می نویسد: عبداللّه بن حسن مثنّی از مادرش فاطمه بنت حسین علیهما السلام چنین نقل میکند: روز عاشورا بعد از شهادت پدرم، امام حسین علیه السلام دشمن برای غارت به خیمه ها حمله کرد. عده ای از آنها به خیمه ما هجوم آوردند و من که دختر نوجوانی بودم، با حالتی بهت زده به آنان می نگریستم. یکی از آنان در حالی که گریه میکرد، دو خلخال زینتی را از پای من درآورد. گفتم: «ای دشمن خدا! تو با این غارتگری و قساوت چرا گریه میکنی؟» او پاسخ داد: «چگونه گریه نکنم و حال آنکه من زیور آلات دختر پیامبر صلی الله علیه و آله را غارت میکنم!» گفتم: «اگر کار زشتی است، انجام نده.» او گفت: «اگر من این کار را نکنم، دیگری این کار را خواهد کرد.»۲۱
نام پسران حسن مثنّی؛ جعفر، عباس، محمد و ابراهیم و نام دختران او زینب، امّ کلثوم، رقیه و فاطمه است.
ب) قاسم بن الحسن علیه السلام
در یکى از شبهاى سال ۴۶ هجرى، خانه امام حسن مجتبى علیه السلام در مدینه، عطرآگین و کودکى متولد شد که صورتش چون ماه شب چهارده مى درخشید. نوزاد را در قنداقه سفیدى پیچیدند و نزد امام حسن علیه السلام آوردند. امام او را در آغوش گرفت و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه را زمزمه کرد و بدین سان، کودک خویش را با آواى توحید آشنا ساخت. در هفتمین روز تولد این کودک، مراسم نامگذارى برپا شد و حضرت امام حسن علیه السلام نام نوزاد خویش را قاسم نهاد.
قاسم تا سال ۵۰ در دامان پرمهر و عاطفه پدر ارجمندش پرورش یافت و بعد از شهادت امام مجتبى علیه السلام تحت سرپرستى و تربیت امام حسین علیه السلام، دوران رشد و نوجوانى را گذرانید تا اینکه واقعه کربلا پیش آمد.
شب عاشورا هنگامى که نوجوان شجاع و خوش سیماى خاندان امام حسن علیه السلام از عمویش امام حسین علیه السلام شنید که به اصحاب خویش بشارت مى دهد: فردا تمامى شما شهید خواهید شد، در ذهن و اندیشه اش سؤالاتى مطرح شد. سپس از جاى خویش برخاست و از امام حسین علیه السلام پرسید: «اى عمو جان ! آیا من هم از شهدا خواهم بود؟» امام حسین علیه السلام فرمود: «یَا بُنَىَّ! کَیفَ المَوتُ عِندَکَ؛ پسرم! مرگ را چگونه مى بینى؟» قاسم بن حسن با کمال اخلاص و صفا پاسخ داد: «اَحلَى مِن العَسَلِ؛ مرگ در راه تو براى من شیرین تر از عسل است.» در این موقع قاسم سؤال خویش را دوباره تکرار کرد: «آیا من هم از شهداى کربلا خواهم بود؟» امام علیه السلام پاسخ داد: «عمویت فداى تو! آری. به خدا قسم! تو را مانند یارانم خواهند کشت؛ حتى پسر شیرخواره ام، عبدالله را نیز به شهادت مى رسانند.»
فرزند غیرتمند امام مجتبى علیه السلام با شنیدن این سخن، یکه اى خورد و به سوى عمویش خیز برداشت و پرسید: «عمو جان! آیا آنها به خیمه گاه مى رسند و بعد از تسلط به خیام و ساکنین آن، عبدالله شیرخوار را مى کشند؟!» سپس امام حسین علیه السلام کیفیت شهادت طفل شیرخواره اش را به طور مفصل برای قاسم شرح داد.۲۲
قاسم در روز عاشورا بعد از اصرار زیاد از عمویش اجازه نبرد گرفت. حمید بن مسلم از گزارشگران عمر سعد در توصیف ورود او به صحنه نبرد چنین مى گوید: «از خیام حسین علیه السلام نوجوانى به سوى میدان بیرون آمد که چهره اش مانند قرص قمر مى درخشید، شمشیرى به دست داشت و پیراهن بلندى پوشیده بود و وارد جنگ شد، وى هنگام نبرد چنین رجز مى خواند:
ان تنکرونى فانا بن الحسن سبط النبى المصطفى الموتمن
هذا حسین کالاسیر المرتهن بین اناس لا سقوا صوب المزن
اگر مرا نمى شناسید من پسر حسن، سبط پیامبر برگزیده و امین خدایم. این حسین علیه السلام است که همچون اسیر گروگان شده در بین مردم قرار گرفته، خدا آن مردم را از باران رحمتش سیراب نسازد.
سرانجام حضرت قاسم علیه السلام یادگار شجاع حضرت مجتبى علیه السلام بعد از فداکارى ها و جانفشانى هاى مخلصانه در روز عاشورا به شهادت رسید.۲۳
ج) دخترامام مجتبی علیه السلام و فضایل بی شمار
ام عبدالله، فاطمه بنت حسن، بزرگ بانوى جهان اسلام، یکى از درس آموزان و تربیت یافتگان مکتب امام مجتبى علیه السلام است. این بانوى بزرگ در میان دختران امام حسن علیه السلام از امتیازات ویژه اى برخوردار است. جناب فاطمه بنت حسن علیه السلام نوۀ امام علی علیه السلام، دختر امام مجتبى، عروس امام حسین علیه السلام، همسر امام سجاد و مادر امام باقر علیه السلام است.
فاطمه، ام عبد اللّه است که در میان دختران امام حسن علیه السلام وی را به جلالت، عظمت شأن و بزرگوارى میشناختند. او همسر حضرت زین العابدین علیه السلام بود و از ایشان چهار پسر آورد: امام محمّد باقر علیه السلام، حسن، حسین و عبد اللّه الباهر.۲۴
شرافت، کرامت، عفت و حیا از صفات برجسته این شخصیت جلیل القدر است. القابى همچون فاضله، عالمه، صالحه، صدیقه و عفیفه از ویژگیهاى این دختر امامت است. این عزیزترین بانوى خاندان بنى هاشم و اسوه زنان ایثارگر و فداکار؛ همسر، پدر، فرزند و بالاخره برادران خویش را تقدیم کرد. وی دختر، همسر، مادر و خواهر شهید به شمار مى آید.
حضرت صادق علیه السلام روزى از بزرگوارى و صداقت جده اش فاطمه بنت حسن علیهما السلام یاد کرد و فرمود: «کَانَتْ صِدِّیقَهً لَمْ یدْرَکْ فِی آلِ الْحَسَنِ مِثْلُهَا؛ ۲۵ جده ام، بسیار راستگو و نیک رفتار بود و در خاندان حسن علیه السلام زنى به درجه و مرتبه او نرسید.»
امام باقر علیه السلام درباره کرامت و فضیلت مادرش فاطمه بنت حسن مى گوید: «مادرم کنار دیوارى نشسته بود، ناگاه دیوار شکافت برداشت و صداى مهیبى به گوش رسید. آن بانوى بزرگوار به دیوار اشاره کرد و فرمود: قسم به حق مصطفى، فرود نیا. خداوند به تو اجازه فرو افتادن نمى دهد.» سپس دیوار در میان زمین و هوا معلّق ماند تا آنکه مادرم از آنجا بگذشت و آنگاه دیوار فرو ریخت. پدرم امام زین العابدین علیه السلام صد دینار به سبب رفع خطر، صدقه داد.۲۶
یکى از مهم ترین وقایع زندگى این بانوى عصمت، حضور در واقعه غم انگیز و افتخارآفرین عاشورا است. فاطمه بنت حسن، همانند عمه اش زینب، از پیام آوران حادثه خونین کربلا محسوب مى شود. وی در جاودانگى حماسه عاشورا، همراه بقیه اسیران کربلا به ویژه همسر بزرگوارش امام سجاد علیه السلام و فرزندش امام باقر علیه السلام مسئولیت خویش را به خوبى ایفا کرد.
از دیگر فرزندان دختر امام حسن علیه السلام می توان به ام الحسن، ام سلمه و رقیه اشاره کرد.۲۷
د) عبدالله اصغر
عبدالله اصغر، فرزند دیگر امام مجتبى علیه السلام است که در کربلا یازده سال داشت. هنگامى که امام حسین علیه السلام تنها به میدان رفت و هیچ یاورى نداشت، عبدالله، غریبى و مظلومى عمویش را دریافت. او براى یارى عمو از خیمه به سوى میدان بیرون دوید. حضرت زینب، دنبال او حرکت کرد تا نگذارد او به میدان رود. امام حسین علیه السلام صدا زد: «خواهرم! عبدالله را نگهدار»؛ اما عبدالله که شجاعت را از پدرش امام مجتبى علیه السلام آموخته بود، خود را به عمو رسانید و گفت: «به خدا! از عمویم جدا نمى شوم» و سرانجام در کنار امام حسین علیه السلام به شهادت رسید.۲۸
هـ ) ابوبکر بن حسن
او جوانى زیبارو بود که ویژگیهاى اخلاقى امام حسن علیه السلام در وجودش پدیدار بود. در روز عاشورا در صحنه مبارزه، شجاعانه، مشغول پیکار با دشمن شد. وى با اینکه جوان شانزده ساله اى بیش نبود، نظم سپاه دشمن را به هم ریخت و شمارى از آنان را کشت. ابوبکر بن حسن، بعد از نبردى شجاعانه، در حالى که چشمانش از عطش در گودى فرو رفته بود، به سوى امام حسین علیه السلام بازگشت و گفت: «اى عمو! آیا آب دارى تا جگر خود را خنک کنم و قدرت تازه اى یافته، مبارزه را با دشمنان خدا و رسولش ادامه دهم؟» امام حسین علیه السلام فرمود: «اى برادر زاده ام! لختى صبر کن که با جدت رسول خدا صلی الله علیه و آله دیدار کنی و او با آب بهشت، تو را سیراب کند تا دیگر تشنه نشوى.»
سپس وی به سوى دشمنان شتافت و پس از خواندن رجز بر آنان یورش برد. او بعد از هلاک کردن تعدادى از نیروهاى جبهه کفر، به محاصره دشمن درآمد و به شهادت رسید. یکى از اشعار این فرزند شجاع امام مجتبى علیه السلام در میدان کارزار چنین بود:
اِنّى اَنا نَجْلُ الاِْمامِ بنِ على اَضْرِبُکُمْ بِالسَیفِ حَتّى یعْذِلَ
نَحْنُ وَ بَیتُ اللّه اَوْلى بِالنّبىِ اَطْعَنُکُمْ بِالرَّمْحِ وَسَطَ القَسْطَلِ
من فرزند امامى هستم که پسر على است و تا کند شدن شمشیر با شما مبارزه مى کنم ما – سوگن به کعبه – به پیامبر نزدیک تریم، در میان میدان نبرد، با نیزه به شما ضربه خواهم زد.۲۹
یکى از بارزترین دلایل روحیه شجاعت، دلاورى و فداکارى در وجود حضرت مجتبى علیه السلام فرزندان آن حضرت اند که از سرچشمه ولایت و امامت سیراب شده و به اوج فداکارى و از خودگذشتگى در راه اسلام و اهداف بلند آن رسیده بودند.
فرزندان امام حسن علیه السلام نمونه هاى بدیع و زیبایى در مسیر مبارزه و رویارویى از خود نشان دادند و ویژگى هاى اخلاقى، انسانى و سجایاى والاى حضرت مجتبى علیه السلام را به نمایش گذاشتند.
و) عبد الرحمن
عبد الرحمن در رکاب عموى خود امام حسین علیه السلام به سفر حج، کوچ کرد و در «ابوا» جهان را بدرود گفت؛ در حالى که مُحرِم بود.۳۰
ز) زید
ابوالحسن زید، اولین فرزند امام مجتبى علیه السلام است. او شخصیتى بزرگوار، پاک طینت و جلیل القدر بود. زید بر اثر امانتدارى و صداقت و صفاى باطن، مورد توجه و اعتماد مردم و مسئولان حکومتى قرار گرفت تا آن جایى که وى را متولى موقوفات و صدقات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قرار دادند. وی در سخاوت و نیکوکارى، زبانزد خاص و عام بود. شعرا در مدح نیکیهایش شعرها سرودند. مردم نیازمند براى رسیدن به عطاهاى وى و کسب فضایل از دور و نزدیک به حضورش مى شتافتند؛ اما افراد پست، فرومایه و حاکمان بى بند و بار بنى امیه با او دشمنى مى کردند.
عمر بن عبدالعزیز بعد از جلوس در مسند خلافت، بى مهریهاى خلفاى قبل را جبران کرد و به حاکم مدینه نوشت: «زید بن حسن، مردى شریف و از افراد ممتاز خاندان بنى هاشم است؛ او را در تولیت صدقات و موقوفات گمارده، مقامش را گرامى دارید.»۳۱ وی در ۹۰سالگی دارفانی را وداع گفت.۳۲
تداوم نسل انقلابی امام مجتبی علیه السلام
روحیه حماسی حضرت مجتبی علیه السلام نه تنها در فرزندانش تأثیر داشت؛ بلکه در نوادگانش نیز کاملا نمایان بود. در اینجا به دو نمونه از رشادت نوادگان آن گرامی اشاره میکنیم:
حسین بن علی، معروف به شهید فخّ
حسین بن علی بن حسن مثلث بن حسن مثنی فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام معروف به «شهید فخّ»۳۳ از افرادی است که در زمان امامت حضرت کاظم علیه السلام بر اثر ستم های فرماندار مدینه در حق شیعیان، به ستوه آمد و علیه حکومت هادی عباسی به قیام مسلحانه روی آورد.
حسین قبل از قیام پرشور خویش، شبانه به محضر امام هفتم علیه السلام آمد و امام، ضمن سفارش هایی به وی فرمود: «تو شهید خواهی شد، ضربه ها را محکم و نیکو بزن. این مردم فاسق اند و در ظاهر، ایمان دارند و در باطن خود، نفاق و شک را پنهان می سازند؛ اِنّا للّه وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعُونَ.»
بعد از شهادتِ حسین بن علی و سایر شهدای فخّ، حضرت موسی بن جعفر علیهما السلام فرمود: «به خدا سوگند! حسین در حالی از دنیا رفت که مسلمان، نیکوکار، روزه دار، آمر به معروف و ناهی از منکر بود.»۳۴
حضرت عبدالعظیم، پاسدار حریم امامت
عبدالعظیم بن عبدالله بن على بن حسن بن زید بن حسن علیه السلام بن على بن ابی طالب علیه السلام معروف به شاه عبدالعظیم و سید الکریم است. ریشه خانوادگى او، با چهار واسطه به امام حسن علیه السلام و با پنج واسطه به على علیه السلام می رسد. این یادگارِ امام مجتبی علیه السلام در ولایتمداری، ایمان ستودنی، پاسداری از فرهنگ اهل بیت علیهم السلام ومبارزه با طواغیت زمان، نمونه بود. حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام از دانشمندان شیعه و از راویان حدیث ائمه معصومین علیهم السلام و از چهرههای مبارز، محبوب و مورد اعتماد، نزد اهل بیت عصمت علیهم السلام و پیروان آنان بود.۳۵
حضرت عبدالعظیم علیه السلام امام هادى علیه السلام را امام واجب الاطاعۀ مى دانست و اطاعت و ولایت او را به جان مى خرید؛ به همین دلیل، از مدینه تا سامرا یعنى تبعیدگاه امام دهم از بیم مأموران جلاد متوکّل عباسى، مخفیانه، طى طریق کرد و به محضر امام دهم رسید و کسب تکلیف کرد. وقتى جریان مذاکرات و ملاقات عبدالعظیم علیه السلام با امام هادى علیه السلام به گوش متوکّل رسید، دستور دستگیرى آن بزرگوار را صادر کرد. جناب عبدالعظیم برای رهایی از شرِّ متوکل و ترویج فرهنگ اهل بیت علیه السلام و به دستور امام هادى علیه السلام به شهر رى هجرت کرد. او در آنجا مخفیانه فعالیت، و مشکلات علمی و معنوی مشتاقان اهل بیت علیهم السلام را رفع میکرد. او حدود دو سال قبل از رحلت امام هادی علیه السلام در سال ۲۵۲ق در شهر ری درگذشت و امروزه، مزار شریفش، مطاف عاشقان اهل بیت علیهم السلام قرار گرفته است.۳۶
وى امامزاده بزرگوارى است که نه فقط به سبب پدران بزرگوارش تعظیم میشود؛ بلکه به علت خلوص، اطاعت و ولایت پذیری، به مقامى رسید که امام هادى علیه السلام او را چنین ستود: «مَرْحَباً بِکَ یا أَبَا الْقَاسِمِ أَنْتَ وَلِینَا حَقّا؛ ۳۷ مرحبا به تو اى ابوالقاسم! تو از دوستان حقیقى و واقعى ما هستى.»
فهرست مطالب
۱. ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا.
۲. ابن طیفور، بلاغات النساء، نشر بصیرتی، قم، بی تا.
۳. اصفهانى، ابوالفرج، مقاتل الطالبیین، دارالمعرفۀ، بیروت، بی تا.
۴. امین، سید محسن، اعیان الشیعه، نشر دارالتعارف، بی تا.
۵. بحرانى، سید هاشم، مدینۀ المعاجز، مؤسسۀ المعارف الاسلامیۀ، قم، ۱۴۱۴ق.
۶. پاک نیا، عبدالکریم، تربیت در سیره و سخن امام مجتبی علیه السلام، نشر هجرت، قم، ۱۳۸۲ش.
۷. پیشوایی، مهدی، سیره پیشوایان، نشر مؤسسه امام صادق علیه السلام، قم، ۱۳۸۳ش.
۸. حائرى، محمد مهدى، معالی السبطین، نشر شریف رضى، قم، ۱۴۰۹ق.
۹. دیلمى، حسن بن ابى الحسن، إرشاد القلوب إلى الصواب، شریف رضى، قم، ۱۴۱۲ق.
۱۰. راوندى، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، مؤسسه الامام المهدى علیه السلام، بی جا، بی تا.
۱۱. سپهر، میرزا محمد تقی، ناسخ التواریخ، اسلامیه، تهران، ۱۳۶۳ش.
۱۲. سیوطی، جلال الدین، تاریخ الخلفاء، مکتبۀ المثنی، بی جا، بی تا.
۱۳. شیخ صدوق، امالی، کتابفروشى اسلامیه، تهران، بی تا.
۱۴. ــــــــــــ، علل الشرائع، نشر داورى، قم، بی تا.
۱۵. شیخ طوسی، رجال الکشی، موسسه آل البیت علیهم السلام، قم، ۱۴۰۴ ق.
۱۶. شیخ مفید، الإرشاد، دارالمفید، بی جا، بی تا.
۱۷. ــــــــــــ، الإرشاد، مؤسسه آل البیت علیهم السلام، قم، ۱۴۱۳ق.
۱۸. طبرسى، فضل بن حسن، إعلام الورى، دارالکتب الاسلامیۀ، تهران، بی تا.
۱۹. عسقلانى، ابن حجر، تهذیب التهذیب، دارالفکر، بی جا، ۱۴۰۴ق.
۲۰. علامه حلى، رساله اسدیه، نشر کتابخانه آیه اللّه مرعشى نجفى، قم، بی تا.
۲۱. علامه مجلسی، زاد المعاد، نشر پیام مقدس، قم، ۱۳۸۹ش.
۲۲. قائدان، اصغر، آستان مقدّس حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام در گذشته و حال، دارالحدیث، قم، ۱۳۸۲ش.
۲۳. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، دارالکتب الاسلامیه، بی جا، ۱۳۸۸ق.
۲۴. مازندرانى، ابن شهر آشوب، مناقب آل ابى طالب، نشر علامه، قم، ۱۳۷۹ق.
۲۵. مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، مؤسسه الوفا، بیروت، ۱۴۰۳ق.
۲۶. محدث قمی، مفاتیح الجنان، بی نا، بی جا، بی تا.
۲۷. ــــــــــــ، منتهى الآمال، نشر دلیل، قم، ۱۳۷۹ش.
۲۸. نیشابورى، محمد فتال، روضه الواعظین، نشر رضى، قم، بی تا.
پی نوشت:
۱) بحارالانوار، ج ۲۸، ص ۳۹.
۲) تهذیب التهذیب، ج ۲، ص ۲۵۹.
۳) تاریخ الخلفا، ص ۱۸۹.
۴) زاد المعاد، دعای توسل به حجۀ بن الحسن علیه السلام، ص ۶۰۰.
۵) به نقل از: علامه جعفر مرتضی عاملی، در مصاحبۀ نگارنده با ایشان در ۱۱رجب ۱۴۳۳ق.
۶) علل الشرایع، شیخ صدوق، ج ۱، ص۲۱۱و۶۸۵.
۷) إرشاد القلوب إلى الصواب، ج ۲، ص۴۱۵.
۸) بحار الانوار، ج ۲۶، ص ۷.
۹) الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۵۷۶.
۱۰) روضه الواعظین، ج ۲، ص ۲۸۲، «یُنَادِی الْمُنَادِی أَیْنَ حَوَارِیُّ حَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ ابْنِ فَاطِمَهَ بِنْتِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَیَقُومُ سُفْیَانُ ابْنُ لَیْلَى الْهَمْدَانِیُّ وَ حُذَیْفَهُ بْنُ أَسَدٍ الْغِفَارِی ُّ قَالَ ثُمَّ یُنَادِی أَیْنَ حَوَارِیُّ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ فَیَقُومُ کُلُّ مَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَهُ وَ لَمْ یَتَخَلَّفْ عَنْه»
۱۱) المناقب، ج ۳، ص ۴۰۱.
۱۲) رجال الکشی، إختیار معرفه الرجال، ص ۱۱۰ و بحار الانوار، بیروت، ج ۴۴، ص۶۱.
۱۳) مناقب، ج ۲، ص ۲۱ و بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۴۵.
۱۴) الإرشاد، مفید، ج ۲، ص ۱۶.
۱۵) منتهى الآمال، ج ۱، ص ۵۷۹.
۱۶) تربیت در سیره و سخن امام مجتبی علیه السلام، ص ۱۹۱ و الإرشاد، ج ۲، ص ۲۴.
۱۷) تاریخ ابن خلدون، ج ۳، ص ۲۸۰ و ج۴، ص۱۲.
۱۸) مفاتیح الجنان.
۱۹) امالی، صدوق، ص ۲۲۸، مجلس ۳۰.
۲۰) رساله اسدیه، ص۴۵ و بحارالانوار، ج۱۴، ص۳۷.
۲۱) همان، ص ۳۰ و ۳۱؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۴، ص ۹۸ و بلاغات النساء، ص ۱۲.
۲۲) مدینۀ المعاجز، ج۴، ص ۲۱۴.
۲۳) اعیان الشیعه، ج۱، ص۶۰۸.
۲۴) منتهى الآمال ج ۱، ص ۵۷۸.
۲۵) بحار الانوار، ج ۴۶، ص ۲۱۵.
۲۶) اصول کافی، ج ۱، ص ۵۳۶.
۲۷) منتهى الآمال، ج ۱، ص ۵۷۸.
۲۸) معالی السبطین، ج۱، ص ۴۶۳.
۲۹) ناسخ التواریخ (در احوالات سیدالشهداء علیه السلام )، ج ۲، ص ۳۳۰-۳۳۲.
۳۰) منتهى الآمال، ج ۱، ص ۵۷۷.
۳۱) بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱۶۷و ارشاد، ص ۳۶۱.
۳۲) بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۱۶۴.
۳۳) چون وی در سال ۱۶۹ق در سرزمینی بنام «فخ» در یک فرسخی مکه در جنگ با سپاهیان خلیفه عباسی به قتل رسید، به «صاحب فخ» یا «شهید فخ» مشهور شد. منتهى الآمال ج ۱، ص ۶۲۱.
۳۴) مقاتل الطالبیین، ص۳۶۴ و سیره پیشوایان، ص۴۲۶.
۳۵) آستان مقدّس حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام در گذشته و حال، ص ۵۴.
۳۶) برگرفته از کتاب: آستان مقدّس حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام در گذشته و حال، ص ۵۴.
۳۷) إعلام الورى، ص ۴۳۶.
منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره۱۵۵.