قرآن مجید وجود زن را کانون محبّت و مایه آرامش و آسایش خاطر مرد معرّفی کرده است. پس چرا گروهی از دیدار و همنشینی با زن، چهره ای نورانی و مؤمن پیدا میکنند و گروهی چهره ای شوریده و پریشان خاطر، و دنیای طوفانی درونشان آرامش نمییابد؟!
پاسخ:
قرآن می فرماید: ” و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم أزواجاً لتسکنوا الیهاو جعل بینکم مودّهْْ و رحمهْْ…؛ از نشانه های خداوند بزرگ این است که برای شما از نوع خودتان، همسرانی آفرید که با آنان آرام گیرید و میان شما دوستی و مهربانی افکند و در این أمر برای اندیشوران مایه های عبرت است”.
رابطه میان زوجین را با کلمه “مودّت ” و “رحمت” تعبیر میکند. و این نکته بسیار عالی است، زیرا اشاره به جنبه انسانی و فوق حیوانی زندگی زناشویی است. اشاره به این است که عامل شهوت تنها رابطه زناشویی نیست. رابطه اصلی، صفا و صمیمیت و اتّحاد و روح است.
اگر میبینیم گروهی پس از ازدواج، نورانی و آرام به نظر می رسند و گروهی پریشان خاطر، شاید دلیل آن به خاطر عشق های هوسی و شهوانی باشد، زیرا عشق ها و علاقه های به همسر بر دو نوع است:
۱ـ هوسی و شهوانی که بر اثر زیبایی ظاهری به وجود آمده است و عاقبت خوشی برای طرفین ندارد :
عشق هایی کز پی رنگی بُوَد عشق نبود عاقبت ننگی بود
۲ـ عشق های متعالی:
عشق نوع اول به تنهائی مخرّب و زیانبار است، اما با نوع دوم، حالت منفی و مخرّب خود را از دست داده، از ارزش های عالی و مفید خواهد شد.
همان گونه که جسم انسان برای ادامه حیات به روح نیاز دارد و جسم بی روح سرد و پژمرده است، زندگی زناشویی برای سعادت و شادابی و پویایی، به روح نیاز دارد که عشق و محبّت است.
“عشق” کیمیای سعادت است که به دل های افسرده و نا امید نشاط و امید می دهد و سردیها را به گرمی و حرارت تبدیل میکند. اگر زندگی بر مبنایی صحیح استوار شود و به طور صحیح استمرار یابد، محبّت و رحمت تا آخر عمر ادامه خواهد داشد. از محبّت خارها گل میشود. از محبّت، تلخ ها شیرین شود. از محبّت مس ها زرّین شود.
ملاک در زندگی با نشاط، عشق و محبّت است. اگر شخصی پس از ازدواج دریای طوفانی درونی او آرام نگرفت، دلیلش نبودن محبّت و عشق به همسر میباشد.
در هر صورت اگر زن مؤمن باشد و دارای حسن سیرت و صورت، رفتار او مایه آرامش است، ولی اگر زنی سیرتی زشت داشته باشد، معاشرتش مایه پریشانی است.
واحد پاسخ به سؤالات دفتر تبلیغات اسلامی