عالم ربّانی و علّامه جلیلالقدر، احمد بن محمّد بن فهد حلّی، از جمله نامداران تاریخ شیعه است که در نیمه دوم قرن هشتم و نیمه نخست قرن نهم قمری میزیست و طیّ ۸۴ سال عمر پر برکت خود، با تلاش بیوقفه علمی، ضمن احاطه بر علوم متداول اسلامی و تربیت دانشمندان فاضل در این علوم، آثار گرانمایهای نیز تألیف نموده و از خود به یادگار گذاشته است. آنچه درپی میآید، گفتاری از این علّامه بزرگوار در باب دعاست که با اقتباس از اثر گرانسنگ «عدّه الدّاعی و نجاحالسّاعی» ایشان، تقدیم خوانندگان ارجمند میشود.
۱. تحریص بر دعا و تشویق عقل بر آن:
عقل هر عاقلی حکم میکند که وقتی انسان قدرت دارد، باید ضرر را از خودش دفع نماید و از طرف دیگر میدانیم که زندگی در این دنیا برای هیچ انسانی بدون ضرر و زیان و تشویش خاطر نیست؛ چون یا درد و مرضی در اندرون خود دارد؛ یا ظالمی از خارج او را میآزارد؛ یا در شغل و کارش گرفتاری دارد؛ یا همسایه به او آزار میرساند؛ یا …
و اگر فعلاً هیچ یک از این گرفتاریها پیش نیامده باشد، باز عقل محال نمیداند که در آینده گرفتاریهایی برایش پدید آید، چگونه پدید نیاید و حال آنکه دنیا محلّ حوادث است و هیچوقت بر یک منوال، ثابت و برقرار نمیماند و کسی از سختیها و مصیبتهای آن در امان نیست.
منتها سختیهایش برای بعضیها به فعلیّت رسیده و محقّق شده و برای عدّه دیگر در آینده محقّق خواهد شد، امّا عقل حکم به وجوب و لزوم برطرف نمودن هر دو قسم از مصیبتها و گرفتاریها میکند، این از یک سوی.
از سوی دیگر، دعا وسیلهای است که میتواند این مشکل را برطرف سازد و آن را برای انسان حل کند، پس عقلاً لازم است که دست به دامان دعا بیاویزیم و از آن برای حلّ مشکلاتمان کمک بگیریم. همین معنا در کلام امیرالمؤمنین و سیّدالوصیین(ع) آمده، آنجا که میفرماید: «مبادا کسی که فعلاً بلایی به او روی نیاورده و در عافیت زندگی میکند ولی در آینده از آن در امان نیست، گمان کند که انسان گرفتار ـ هر چند گرفتاریش بزرگ باشد ـ بیشتر از او به دعا نیازمند است. (بلکه وی نیز برای دفع بلاهای آتیه به دعا نیاز دارد.)»1
از این حدیث، فهمیده میشود که هر فردی به دعا نیاز دارد، چه آن کسی که در عافیت است و چه آن کس که مبتلاست، منتها دومیبرای برطرف ساختن بلایی که هست و اوّلی برای جلوگیری از نزول آن. علاوه بر این، دعا سبب جلب منفعت یا بقای نعمتهای موجود نیز میگردد، چون معصومان(ع) از آن به «سلاح» و «ترس» تعبیر کردهاند، سلاح، وسیلهای است که انسان را به منفعتی برساند، یا ضرری را از او دفع کند و ترس به سپر میگویند که موجب حفظ و نگهداری انسان از مشکلات و سختیها میشود.
رسول خدا(ص) فرمود: «آیا اسلحهای را به شما معرفی کنم که هم شما را از شرّ دشمنانتان نجات میدهد و هم روزیتان را زیاد مینماید؟ گفتند: بلی یا رسول الله. فرمود: پروردگارتان را در شب و روز بخوانید و دعا کنید، چون دعا، اسلحه مؤمن است.»2
امام علی(ع) میفرماید: «دعا، سپر مؤمن است، اگر باب رحمت الهی را زیاد بکوبی (و ناامید نشوی، عاقبت) آن در، به رویت گشوده خواهد شد.»3
امام جعفر بن محمّد صادق(ع) فرمود: «دعا از سر نیزه آهنی، برّندهتر و نافذتراست.»4
امام موسی بن جعفر(ع) فرمود: «دعا، هم آنچه مقدّر شده و هم آنچه مقدّر نشده، هر دو را بر میگرداند و سبب تغییرش میشود.» راوی (یعنی عمر بن یزید) میگوید، گفتم: آنچه مقدّر شده، معیّن و معلوم است که دعا موجب تغییرش میشود، امّا آنچه مقدّر نشده، چطور؟ فرمود: «دعا موجب میشود که اصلاً مقدّر نشود. » 5
امام زین العابدین(ع) فرمود: «دعا و بلا، تا روز قیامت با هم در مبارزهاند و دعا، پیروزمندانه بیرون میآید؛ اگر چه آن بلا حتمیبوده باشد.»6 و نیز از آن حضرت است که فرمود: «دعا، هم بلای فرود آمده را بر میدارد و هم بلای نیامده را.»7
امام باقر(ع) فرمود: «ذات اقدس الهی هر شب جمعه از اوّل تا آخر شب اینگونه ندا میدهد: آیا بنده مؤمنی نیست که تا قبل از صبح مرا برای دین یا دنیایش بخواند تا من اجابتش کنم؟
آیا بنده مؤمنی نیست که تا قبل از صبح از گناهانش توبه کند و برگردد و من نیز رحمت و مغفرتم را برگردانم؟
آیا بنده مؤمنی نیست که روزیش تنگ شده باشد و تا قبل از فجر از من بخواهد آن را زیاد کنم و من هم حاجتش را برآورده و روزیش را زیاد و وسیع گردانم؟
آیا بنده مؤمن مریضی نیست که تا قبل از طلوع فجر از من بخواهد که شفایش بدهم و من هم او را عافیت و تندرستی عطا نمایم؟»8
زید شحام از امام صادق(ع) روایت کرده است که حضرت فرمود: «در چهار وقت به دنبال دعا باشید: وزش باد، زوال سایهها (که همان ظهرشرعی است)، نزول باران و اوّلین قطره از خون مؤمن، چون در این اوقات، درهای آسمان گشوده خواهد شد.»9
برخی از گناهان فقط در این سه موقعیّت بخشیده میشوند: «عرفات»، «مشعرالحرام»، که خـداوند متعال فرمود: وقتی از عرفات کوچ کردید، خدای را در مشعرالحرام به یاد بیاورید و شبی از شبهای احیا.
۱. حرم الهی (در مکّه) و کعبه
از امام رضا(ع) روایت شده است که: «کسی در این کوهها توقّف نکرد (حتّی کافر) مگر آنکه (دعایش) اجابت شده، اگر مؤمن باشد، اجابت اخروی و اگر کافر باشد، اجابت دنیایی دارد.»
۲. مسجد
چـون آنجا خانه خداست و کسی که بدانجا میرود، مقصود و مطلوبش خداست و قصد زیارت او را دارد، در حدیث قدسی آمده است: «آگاه باشید که مساجد، خانههای من بر روی زمینند، پس خوشا به حال بندهای که در خانه خود، تطهیر کند (و وضو بسازد) سپس مرا در خانهام زیارت کند و او کریمتر از آن است که قاصد و زائرش را نا امید و محروم نماید.»
سعید بن مسلم از معاوی[ بن عمّار روایت کرده است که وجود مقدّس امام صادق(ع) هرگاه حاجتی داشت، هنگام زوال آفتاب (یعنی ظهر) آن را طلب میکرد، بدین ترتیب که اوّلاً چیزی در راه خـدا صدقه میداد، بعد بوی خوشی استشمام میکرد و سپس به مسجد رفته و هر حاجتی داشت، آن را به محضر حقتعالی عرضه میکرد. ناگفته نماند که این خبر دلالت بر چهار مطلب دارد بدین شرح:
اوّل، هنگام ظهر، وقت طلب حاجت است؛
دوم، مستحبّ است ابتدا صدقهای داده شود؛
سوم، خوب است بوی خوشی استشمام گردد؛
چهارم، مسجد محلّ خوبی جهت طلب حاجت میباشد.
۳. در جوار قبر مقدّس حضرت اباعبدالله الحسین(ع)
بلکه شرافت این مکان از سایر مکانها بیشتر است.
در روایت آمده است: «خداوند سبحان در عوض قتل آقا سیّدالشّهدا(ع) چهار خصلت عطا کرده است: شفا را در تربتش نهاد، اجابت دعا را زیر گنبدش قرار داد، ائمه بعدی از نسل اویند، مدّت زمانی را که زائران آن حضرت برای زیارت میگذرانند، جزو عمرشان به حساب نمیآورد.»
محمّد بن مسلم از امام محمّد باقر(ع) یا امام جعفر صادق(ع) نقل کرده که فرمود: «ای ابا محمّد! مثل ما خاندان نبوّت مثل آن خاندانی است که در بنی اسرائیل بودند که هرگاه یکی از آنان چهل شب در راه خدا کوشش میکرد و دعا مینمود، اجابت میشد، ولی یکی از آنان پس از چهل شب بندگی و ترک گناه، هر چه دعا کرد، مستجاب نشد، نزد حضرت عیسی(ع) آمد و از این وضعش شکایت کرده از آن حضرت خواست که برایش دعا کند، حضرت عیسی(ع) تطهیر کرد (وضو ساخت) نماز گزارد و سپس دعا کرد، وحی رسید که: ای عیسی! بنده من از راهی که میبایست بیاید، نیامد و به بیراهه رفت، چون او دعا کرد در حالیکه در قلبش نسبت به نبوّت تو شک داشـت و اگر به همین حال دعا کند، حتّی اگر گردنش هم قطع گردد و سرانگشتانش پراکنده شوند، او را اجابت نخواهم کرد. عیسی(ع) به آن فرد گفت: خدای را میخوانی؛ در حالی که نسبت به پیامبرش شک داری؟ گفت: ای روح خدا! اینکه میگویی درست است (من نسبت به نبوّت تو شک دارم) از خدا بخواه که این شک را از من برطرف نماید. در اینجا حضرت عیسی(ع) برایش دعا کرد، خداوند متعال هم تفضّل نمود و او به سوی خاندانش برگشت و جزو آنان گردید.
ما اهلبیت هم همینگونه هستیم، خداوند متعال عمل بندهای را که در ما شک داشته باشد، قبول نمیکند.»
در نماز وتر، بعد از صبح، بعدازظهر و بعد از مغرب و در روایتی آمده که بعد از مغرب، سجده کند و در سجودش دعا نماید.
دعای فقیر: وقتی چیزی به فقیر میدهند، اگر فقیر در حقّ آن دهنده، دعا کند، مستجاب است، امّا اگر در همان حال در حقّ خودش دعا نماید، مستجاب نیست.
امام زین العابدین(ع) به خادم منزلشان که مأمور دادن صدقه به فقرا بود، میفرمود: «مقداری نزد فقیر مکث کن تا دعا کند.»
و نیز فرمود: «دعای فقیر برگشت ندارد.»
و نیز گفته شده است که آن حضرت به خادمیکه مأمور صدقه دادن به فقیر بود، امر میکرد که به فقیر بگوید، دعا کند. امام زین العابدین(ع) وقتی صدقهای میداد، دست خود را میبوسید، علّت آن را از حضرت جویا شدند، فرمود: «قبل از اینکه صدقه در دست سائل نهاده شود، در دست خداوند قرار میگیرد.»
امام صادق(ع) فرمود: «از راه صدقه دادن روزیتان را بجویید.»
از رسول خدا(ص) نقل است که فرمود: «ای اباذر! آیا کلماتی به تو بیاموزم که برایت منفعت داشته باشد؟ (اباذر میگوید:) گفتم: بلی. ای رسـول خدا! فرمود: تو از خدا حفاظت کن تا خدا از تو حفاظت کند، اگر از خدا حفاظت نمایی، او را در جلو خود خواهی یافت، در روز راحتی و آسایش، معروف و شناخته شده درگاه حق باش تا او تو را در روز شدّت و نیازت بشناسد. اگر درخواستی داری از خدا بطلب و اگر کمک میخواهی از او بخواه، همانا مقدّرات عالم تحت قلم ذات اقدس الهی است، اگر تمام خلق بکوشند تا نفعی به تو برسانند که خدا آن را برایت ثبت نکرده است، هرگز قدرت چنین کاری را نخواهند داشت.»
- لزوم محبّت بین برادران ایمانی
سزاواراست که به همراه دعا برای برادر مؤمن، او را از درون قلبت دوست هم داشته باشی و دعایت از روی اخلاص بوده، آرزویت این باشد که خداوند متعال آن را در حقّش مستجاب کند، در این صورت است که هم دعای تو در حقّ او مستجاب میشود و هم پاداشهای چندین برابر به تو داده خواهد شد، چون دوست داشتن تو خود حسنهای است و خیرخواهی در حقّ او، حسنهای دیگر. بنابراین دعای تو مشتمل بر سه حسنه خواهد بود: محبّت، خیرخواهی و دعا.
اگر از خدای کریم برای او چیزی طلب میکنی، از درون قلبت طلب کن و با دعایت در درگاه خدایی که کریمترین کریمان و بخشندهترین بخشندگان است برای او شفاعت بنما، چون او بدون شک در منفعت رساندن به بندهاش از تو کریمتر و قادرتر و سزاوارتر است.
در تفسیر آیه شریف: «و یستجیب الّذین امنوا و عملوا الصّالحات و یزیدهم من فضله؛ خداوند دعای اهل ایمان و عمل صالح را اجابت میکند و از فضل خویش، آنان را افزون میدهد.» جابر از امام باقر(ع) روایت کرده است که فرمود: «منظور آیه، مؤمنی است که برای برادرش در غیاب او دعا میکند، در اینجا فرشته الهی به او خطاب میکند: به خاطر محبّتت نسبت به او، همانند آنچه برایش خواستی، به تو هم عطا گردیده است.»
ای برادر! فکر کن در سخن امام جعفر بن محمّد صادق(ع)که فرمود: «وقتی دو مؤمن با یکدیگر دست میدهند، صد رحمت بینشان تقسیم میگردد که نود و نه تای آن برای کسی است که رفیقش را بیشتر دوست داشته باشد.»
ببین خداوند سبحان چقدر به مؤمن عنایت داشته، به خاطر محبّت بنده نسبت به برادران ایمانی او را دوست دارد، امّا مبادا دعایت در حقّ آنان به سبب تجارت و معامله باشد تا به آن پاداشهایی که وعده داده شده برسی، ولی در قلبت نسبت به او رحم و عطوفتی نباشد و استجابت دعا در حقّ او را دوست نداشته باشی که میترسم اگر چنین کنی، خداوند متعال آن اجرها را به تو ندهد، چون در روایت جابر، از قول فرشته الهی آمده بود که پاداش دادن به تو به خاطر محبّتت نسبت به برادر مؤمنت میباشد.
چگونه میشود برادر مؤمنت را دوست نداشته باشی؛ در حالی که او در برابر دشمن، کمک کار و در راه دین، یار و در دوستی اولیا و دشمنی اعداء، هم کیش و هم آئین تو است.
از حضرت امام باقر(ع) روایت است که فرمود: «بر مؤمن سزاوار است همان گونه که در شدّت و سختی دعا میکند، در روزگار آسایش و نعمت نیز دعا نماید و شایسته نیست که چون حاجتش بر آورده شد، سست شود و از دعا خسته گردد؛ زیرا دعا نزد خداوند سبحان، منزلت دارد و امّا در صورت عدم اجابت، چه بسا تأخیر اجابت بـه خاطر این باشد که خداوند سبحان صدای بندهاش را دوست دارد و میخواهد او هر چه بیشتر مشغول به دعا باشد، در این صورت سزاواراست آنچه را که خدا دوستش دارد، ترک ننماید.»
مگر روایت احمد بن محمّد بن ابی نصر را نشنیدی که گفت: به امام رضا(ع) عرض کردم: فدایت شوم! چند سال است از خدا چیزی خواستم (ولی اجابت نشد) و در اثر تأخیر آن، در قلبم نگرانی پدید آمد، فرمود: «ای احمد! خود را از شیطان دور کن، مبادا راهی بر تو بیابد و نا امیدت کند که امام باقر(ع) میفرمود: بسا مؤمن از خدا حاجتی بخواهد، ولی اجابتش به تأخیر بیفتد، چون خداوند صدای دعا و آواز گریهاش را دوست دارد.»
آنگاه فرمود: «به خدا سوگند! تأخیر آنچه مؤمنان در این دنیا طلب میکنند از جانب ذات اقدس الهی، از تعجیلش بهتراست، دنیا چه ارزشی دارد؟»
از حضرت صادق(ع) روایت است که فرمود: «بندهای که دوست خداست، در بلا و مصیبت دعا میکند و خداوند متعال به فرشتهای که مأمور آن کار است، میگوید: حاجت بندهام را بده، امّا عجله نکن، چون من خوش دارم صدایش را بشنوم، امّا یک وقت بندهای که دشمن خداست، در مصیبت دعا میکند، در اینجا ذات اقدس الهی به آن فرشته مأمور میگوید: با عجله حاجت این بندهام را برآور، چون من خوش ندارم صدایش را بشنوم.»
آنگاه حضرت فرمود: «امّا مردم میگویند: اینکه حاجتش داده شد، حتماً صاحب کرامت بود و آنکه حاجتش داده نشد، فرد پست و خواری بوده است.
مؤمن همیشه در مسیر خیر و امید به حق و رحمت الهی است تا وقتی که عجله به خرج ندهد که در اثر آن نا امید میشود و دعا را ترک مینماید.»
راوی گوید، عرض کردم: چگونه عجله به خرج میدهد؟ فرمود: «اینکه میگوید، مدّتی است خدا را میخوانم ولی حاجتم بر آورده نمیشود.
مؤمن، خداوند عزیز و جلیل را برای حاجتش میخواند و او در جواب میگوید: اجابتش را به تأخیر بیندازید، چون من مشتاق صدا و دعای اویم و آنگاه که قیامت بر پا شد، میگوید: بنده من! مرا خواندی امّا من اجابتت را به تأخیر انداختم، ثواب تو چنین وچنان است.
و نیز در فلان کار هم مرا خواندی و آنجا هم اجابت تو را به تأخیر انداختم، ثواب تو چنین و چنان است.
آنگاه حضرت فرمود: در اینجا مؤمن به خاطر دیدن پاداشهای عظیم الهی، آرزو میکند که ای کاش! در دنیا خدا هیچ یک از دعاهایش را مستجاب نمیکرد.»
معصومین(ع) در دعاهایشان، از انواع گناهان، به ذات اقدس الهی پناه میبردند، امّا تفسیر (و توضیح آثار) آنها در روایتی که از امام زین العابدین(ع) رسیده، اینگونه آمده است: «گناهانی که موجب تغییر نعمت الهی میشوند، عبارتند از: ظلم بر مردم، کار خیری را که به آن عادت کرده یا عمل معروفی را ترک کند و کفران نعمت و ترک شکر نماید که خداوند متعال میفرماید: خداوند متعال، حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم، حالشان را تغییر دهند.
گناهانی که پشیمانی بر جای میگذارند، عبارتند از: کشتن کسی که قتلش حرام است، خداوند متعال در مورد قابیل که برادرش را کشت و از دفنش عاجز ماند، میفرماید: (قابیل) پشیمان گردید.
و ترک صله رحم ـ در صورتی که قادر بدان باشد ـ، نماز را نخواند تا وقتش بگذرد، ترک وصیّت و ردّ مظالم و ندادن زکات تا زمانی که مرگ فرا برسد و زبان بسته گردد.
گناهانی که نعمت را از بین میبرند عبارتند از: معصیت کردن انسان خداشناس، گردنکشی بر مردم و مسخره کردن و ریشخند نمودن آنان.
گناهانی که بهره و نصیب انسان (از فیوضات الهی) را دفع مینماید، عبارتند از: اظهار فقر و احتیاج نمودن، در وقت نماز عشاء و نماز صبح، خوابیدن (و آن دو را به جای نیاورند)، نعمتهای الهی را کوچک شمردن.
و از خداوند عزیز و جلیل، شکایت کردن.
گناهانی که پرده عصمت را میدرند، عبارتند از: شرابخواری، قمار بازی، انجام دادن کاری که مردم را بخنداند، سخن بیهوده، شوخی کردن، ذکر عیبهای مردم و با کسانی که عقاید و اعمالشان مشکوک است، نشست و برخاست داشتن.
گناهانی که موجب نزول بلاست عبارتند از: یاری نکردن کسی که داد میطلبد، کمک نکردن مظلوم و امر به معروف و نهی از منکر را ضایع نمودن.»
ماهنامه موعود شماره ۱۱۶
پینوشتها:
۱. امالی صدوق، ص ۲۶۵.
۲. پیام پیامبر(ص)، ص ۴۸۰.
۳. الکافی، ج ۲، ص ۴۶۸.
۴. همان، ص ۴۶۹.
۵. طرائف الحکم یا اندرزهای ممتاز، ج۱، ص ۴۳۳.
۶. عده الداعی و نجاح الساعی، ص ۱۷.
۷. آیین بندگی و نیایش، ص ۷۱.
۸. همان.
۹. همان.