در، به هر شکل و اندازه و رنگی که باشد، محل ورود و خروج است. به هر کجا بخوایم وارد شویم، از در آن وارد میشویم و اگر صاحب خانه اجازه ی ورود ندهد، یا باید راهمان را بکشیم و برویم یا یک لنگه پا مقابل در بایستیم که صاحب خانه، راهمان دهد. ساده است: اگر هم متوسل به زور شویم، دزد و غاصب خواهیم بود.
البته، هیچ موجودی نمی تواند دزدکی و یواشکی وارد حریم خداوند بشود، امّا با این حال، خداوند از سر لطف و مرحمتش، راه آسانی به سوی رضایتش گشوده است: دروازه ای که بندگان خدا را به درگاه حضرت دوست، می رساند.
لطفاً به عبارت «بندگان خدا» دقت کنید:
امام جعفر صادق (علیه السلام) می فرمایند: «جانشینان پیامبر همان ابواب اللهاند، درهایی که از طریق آنها می توان به حق رسید. اگر آنها نبودند هر آینه خداوند عزّوجل شناخته نمیشد. خدا به وسیله ی آنان بر بندگانش احتجاج نموده است.» (۱)
امروز، جز آقای ما، هیچ کس دری به سوی خداوند کریم نمیگشاید و جز از طریق او نمی توانیم خدایمان را بیابیم. در دعای ندبه، او را چنین می خوانیم: «این باب الله الذی منه یوتی؟» (۲) ( کجاست آن باب خداوند که از آن طریق میشود به خدا رسید؟)
آقای ما تنها دری است که به سوی حقیقت باز میشود.
نکته ی آخر: در، راه خروج هم هست؛ نکند که در حریم سبز باشیم و در را باز کنند و راه خروج را نشانمان بدهند…
پی نوشت:
۱. تفسیر برهان، ج ۱، ص ۱۹۰، به نقل از بحرینی، سید مجتبی، سلام بر پرچم برافراشته، ج ۱، ص ۵۱
۲. قمی، عباس، مفاتیح الجنان، فرازی از دعای ندبه.