سیدجعفر مرتضی عاملی
در طول تاریخ دشمنی های مختلف و متنوعی با واقعه غدیرخم شده تا شاید بتوانند این خورشید نورانی را کم سو بنمایانند که هماره با شکست مواجه شدهاند و اکنون با گذشت بیش از چهارده قرن، همچنان افراد ب سیاری از پرتوهای نورانی این چراغ پرفروغ بهرهمند میگردند. یکی از شبهاتی که نزد برخی جلوه نموده این است که اگر ماجرای غدیر واقعیت داشته و روایت غدیر صحیح است، چرا در احتجاجات حضرت امیر(ع) اشاره ای به این موضوع یافت نمیشود؟…
زیرا مسلماً اولین کسی که میبایست آن را مستمسک قرار دهد و برای دفاع از ولایت و حقانیت جانشینی حضرت علی(ع) از آن بهره میبرد، خود آن حضرت بود.
علامه سید جعفر مرتضی عاملی، در سی و دومین جلد از کتاب گران سنگ خود: «الصحیح من سیره النبی الاعظم(ص)»، به طور مفصل (از صفحه ۶۶ تا ۱۰۵) درباره این موضوع، صحبت نمودهاند که در اینجا چکیده ای از آن را تقدیم خوانندگان عزیز موعود میکنیم. امید که مایه جلب رضایت مولایمان حضرت صاحب الامر(ع) را فراهم آورد.
منظور از احتجاج، تأیید گرفتن از شاهدان یا مطّلعان از یک ماجرا با گواه قرار دادن خداوند است که مثلاً شما را به خدا قسم می دهم که آیا شما در فلان مکان، شاهد بهمان ماجرا نبودید یا فلان مطلب خاص را نشنیدید یا از آن اطلاع ندارید؟
در پاسخ به پرسش طرح شده، ذکر چند نکته ضروری است:
۱. با توجه به منابع موجود، اکثر قریب به اتفاق علمای سنی به این حدیث تصریح نمودهاند. وقتی همه از این حدیث مطلع باشند و ده ها هزار نفر در روز غدیر آن را از پیامبر اکرم(ص) شنیده باشند دیگر چه نیازی به احتجاج است. زمانی برای اثبات مدعا افراد متوسل به احتجاج میشوند که برخی از مطلبی باخبر باشند و برخی دیگر از آن بی اطلاع. در چنین شرایطی از تأیید افراد با اطلاع برای مجاب کردن دسته بی اطلاع استفاده میشود. در حالی هزاران تن از افراد مسلح بنی اسلم آن فجایع پس از سقیفه را به بارآوردند و بعضی به پیامبر(ص) به ناروا گفتند در بستر بیماری هذیان میگوید که همگی هفتاد روز پیش از، از دست دادن رسول خدا(ص)، در روز غدیر پس از شنیدن صحبت های آن حضرت با امیرالمؤمنین(ع) بیعت کرده بودند.
۲. اینکه در منابع تاریخی صحبت از احتجاجات امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) به میان نیامده هرگز دلیل این این نیست که واقعاً ایشان هیچگاه به این موضوع احتجاج نکرده باشند و این موضوع در تاریخ اتفاق نیفتاده باشد؛ به خصوص که همگی از دشمنی با حضرت امیر(ع) در طول تاریخ و خصوصاً مورخان متاثر از باورهای مذهبی و فرقه ای اطلاع داریم. طبیعی است که هر آنچه در راستای احقاق حق ایشان می تواند مورد استفاده و تمسک قرار گیرد از مجموعه منابع و آثار حذف و طرد شود. اقرار اهل سنت به این موضوع تمام پایه های عقیدتی و مستندات تاریخی آنان را سست میکند و از همین رو بسیار طبیعی است از نقل مطالبی که حقانیت ولایت علوی را ثابت میکنند طفره بروند. جالب است بدانیم که زهری، محدث معروف شام تصریح کرده که فضائلی از علی(ع) میدانم که اگر برزبان بیاورم حتماً مرا خواهند کشت؛
۳. حقانیت غدیر و روایت غدیر تنها با احتجاج ثابت نمیشود و احتجاج نکردن دلیل بطلان موضوع نیست؛ آن دسته از اهل سنت که غیر این را ادعا کردهاند خود باید برای اثبات مدعایشان دلیل بیاورند، به خصوص که دلایل مخالفان آنان از استحکام و قوت بیشتری برخوردار است؛
۴. موارد متعددی را در منابع شیعی و سنی میتوان یافت که به احتجاجات امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) اشاره شده است که این نیز یکی دیگر از دلایل اثبات غدیر است؛ از آن جمله میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
احتجاجات امیرالمؤمنین(ع) و حضرت زهرا(س) به حدیث و ماجرای غدیر
۱. به هنگام بیعت با ابی بکر: در این هنگام حضرت، ابتدا به بیعت ابوبکر با ایشان اشاره نمودند که منظور همان جریان غدیر خم است، سپس به بیانات رسول خدا(ص) در تبوک، غدیر و … احتجاج کردند.
۲. در روز شورا (برای انتخاب جانشین خلیفه دوم): در اینجا حضرت امیر(ع) به عبارات خطبه نبوی(ص) در غدیر (من کنت مولاه…) اشاره نمودند.
۳. در دوره خلافت عثمان: روزی در حضور بیش از دویست نفر به روز غدیر و ندای نبوی(ص) به ولایت علوی احتجاج کردند.
۴. در کوفه (پس از سال ۳۵ هجری): این احتجاج پس از اتهام به آن حضرت مبنی بر مقدم داشتن دیگران بر رسول خدا(ص) انجام شده که اکثر حاضران و بنا بر برخی نقلها به استثنای تنها سه نفر، همگی شهادت دادند که در غدیر بودهاند و آن خطبه را در اثبات خلافت علوی شنیدهاند.
۵. به هنگام خروج از قصر: عده ای سوار به آن حضرت با عبارت «السلام علیک یا مولانا و رحمـ[ الله و برکاته» سلام کردند و ایشان با استناد و احتجاج به ماجرای غدیر و تأیید سیزده یا دوازده صحابی حاضر در جمع، بر این عبارت صحه گذاشتند.
۶. در جنگ جمل و به هنگام گفتوگو و احتجاج با طلحه.
۷. در جنگ صفین در حضور دوازده تن از بازماندگان جنگ بدر.
۸. احتجاج حضرت زهرا(س) با غاصبان حقشان.
همچنین امام حسن(ع) پس از صلح اجباری با معاویه و نیز سیدالشهدا(ع) در خطبه خود در منا، متذکر غدیر شده و بدان احتجاج نمودهاند.
احتجاج و استشهاد دیگران به حدیث و ماجرای غدیر
در میان دیگر صحابه و مشاهیر مسلمانان احتجاجاتی به غدیر در منابع ذکر شده که برخی از آنان را با هم مرور میکنیم:
۱. عبدالله بن جعفر(همسر حضرت زینب کبری(س)) با معاویه،
۲. عمروبن عاص همدانی،
۳. عمرو عاص با معاویه، م
۴. عماریاسر با عمرو بن عاص،
۵. اصبغ بن نباته در مجلس معاویه،
۶. جوانی با ابوهریره در مسجد کوفه،
۷. مردی با زید بن ارقم،
۸. شخصی عراقی با جابر بن عبدالله انصاری که ذهبی حدیث را حسن و به شدت عالی با متنی متواتر خوانده است،
۹. قیس بن سعد با معاویه،
۱۰. دارمیه حجونیه با معاویه،
۱۱. عمرو اودی با جمعیتی که به امیرالمؤمنین(ع) دشنام می دادند،
۱۲. استشهاد عمر بن عبدالعزیز به حدیث غدیر،
۱۳. استشهاد زریق غلام امیر المؤمنین(ع) برای عمرو بن عبدالعزیز،
۱۴. احتجاج مأمون به حدیث غدیر در بین فقهایی که اسحاق بن ابراهیم و یحیی بن اکثم در میان آنان بودهاند.
لازم به ذکر است در نسخه های اخیر برخی کتابها مانند «المعارف» ابن قتیبه دینوری و نیز «تاریخ یعقوبی» برخی از عبارات فوق حذف یا تحریف شدهاند.