حضرت امام بسیار منظم و پاکیزه بودند، شاید چهار یا پنج ساله بودم، سفره پهن شد و من تکهای نان داخل ظرف ماست فرو کردم، قبل از آنکه به دهان بگذارم، امام به آرامی روی دستم زدند، من از پدر این انتظار را نداشتم و ناراحت شدم، ایشان دست من را گرفتند و انگشت ماستی مرا به دهان بردند و با خنده فرمودند: «من از دست تو بدم نمیآید، تو فرزند من هستی، اما باید یاد بگیری در ظرفی که به همه مربوط میشود دست نکنی!»
ایشان نظافت را در رأس امور شخصی قرار میدادند. در روز هفت بار ادوکلن میزدند، وقتی میخواستند به حسینیه تشریف بیاورند تمام لباسشان، حتی عمامهشان را عوض میکردند. در موقع صرف غذا برای اینکه لباسهایشان کثیف (لک) نشود هیچ ابایی نداشتند که جلوی سینهشان دستمال یا حوالهای بگذارند. هیچ گاه ندیدم که قند را با دست به دهان ببرند، اگر مربا و ماست سر سفره بود، تکلیف میکردند که هرکس قاشق جداگانه داشته باشد. این تجمل نیست، رعایت بهداشت فردی و گروهی است.
*خانم دکتر زهرا مصطفوی، فرزند امام، مصاحبه با مجله زن روز، شماره ۱۳۶۱، ۱۳۷۱/۳/۹