مجید پورولی
ضعف در برابر قوت، بیانگر ناتوانی است که انسان را از اراده آزاد و اعمال قدرت در نفی و اثبات چیزی باز میدارد؛ زیرا اگر قوت و توان، زمینهساز اعمال اراده اختیاری و حق انتخاب است، ضعف و ناتوانی، انسان را مقهور دیگرانی میکند که از قوت و اعمال اراده و قدرت برخوردارند. امت و دولتی که نتواند در سیاستهای داخلی و خارجی از اراده آزاد و استقلال در عمل و اعمال قدرت در پذیرش یا عدم پذیرش چیزی بهرهمند باشد، امت و دولت ضعیف و مستضعفی است که باید سرنوشت خویش را به دست قدرتهای مستکبر بدهد و عزت و کرامت و شرافت خویش را فدا کند و تن به ذلت و حقارت دهد.
ضرورت شناخت عوامل ضعف و قوت
از نظر آموزههای قرآن، امت و دولت اسلامی میبایست با تکیه بر «قوت متین» الهی، از اقتدار و قدرتی برخوردار باشد که نه تنها خواستههای خویش را تحقق بخشد، بلکه بتواند خواستههای خود را بر دیگران تحمیل کند و اجازه ندهد تا قوت و قدرت دیگران استقلال دولت و امت را سلب کند.
خدا بهصراحت خاستگاه قوت را خودش دانسته و میفرماید: انَّ الْقُوَّهًْ للهِ جَمِیعًا(بقره، آیه ۱۶۵) و نیز میفرماید: انَّ اللهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَهًْ الْمَتِینُ؛ خداست که خود روزى بخش نیرومند استوار است. (ذاریات، آیه ۵۸) چنانکه خاستگاه عزت نیز خداست: إِنَّ الْعِزَّهًْ للهِ جَمِیعًا. (نساء، آیه ۱۳۹؛ یونس، آیه ۶۵؛ فاطر، آیه ۱۰)
بنابراین، هر کسی که بخواهد از قوت و عزت برخوردار باشد باید به این خاستگاه متصل شود؛ از همین رو خدا عزت را برای رسولالله(ص) و مومنان میداند که بهعنوان مطیع الهی از آن بهرهمند میشوند: ولله الْعِزَّهًُْ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ؛ و عزت از آن خدا و از آن پیامبر او و از آن مؤمنان است. (منافقون، آیه ۸)
البته انسانها بهطور طبیعی «ضعیف» آفریده شدهاند و از قوت و توان برخوردار نیستند(روم، آیه ۵۴)؛ بنابراین، لازم است با بهرهگیری از عوامل ایجادی قوت به آن دست یافته و از قوت برای اعمال قدرت بهرهمند شوند.
شناسایی و کسب عوامل قوت و رهایی از ضعف و نیز مانعزدایی از قوت، امری لازم است. از نظر قرآن در عرصه سیاسی، قوت نظامیبهعنوان عامل قدرت و قوت میبایست در دستور کار قرار گیرد؛ چنانکه خدا میفرماید: و هر چه در توان دارید از نیرو و اسبهاى آماده بسیج کنید تا با این تدارکات، دشمن خدا و دشمن خودتان و دشمنان دیگرى را غیر از آنان که شما نمىشناسیدشان و خدا آنها را مىشناسد بترسانید و هر چیزى در راه خدا خرج کنید پاداشش به خود شما بازگردانیده مىشود و بر شما ستم نخواهد رفت. (انفال، آیه ۶۰)
همچنین قوت اقتصادی از مهمترین عوامل اقتدار امت و دولت اسلامی است؛ چرا که «قیام» اجتماع بر آن است (نساء، آیه ۵)؛ بنابراین لازم است تا به دور از وابستگی اقتصادی به دیگران، در راستای استقلال اقتصادی به «آبادانی زمین» (هود، آیه ۶۱) و بهرهگیری از مواهب زمین پرداخت و با کشاورزی و دامداری و صنعت و مانند آنها، قوت و اقتدار دولت و امت را افزایش داد. (سباء، آیه ۱۳؛ انبیاء، آیه ۸۲؛ نحل، آیات ۵ و ۶ و ۱۱۲)
اگر امت و دولت باید از ضعف رهایی یابند، میبایست عوامل قوت و موانع آن را بازشناسند. تنها کسانی میتوانند از قوت الهی برخوردار شده و آن را در قدرت به نمایش گذارند، که متصل به این منبع و خاستگاه قوت باشند؛ زیرا هر عامل دیگری از قوت و قدرت به نوعی برخاسته از قوت و قدرت الهی است؛ از همین رو گفته میشود: بحول الله و قوتهًْ اقوم و اقعد، به حول و قوت الهی میایستم و مینشینم. بنابراین، باور به توحید فعلی و اعتقاد به آن موجب میشود تا انسان حقیقت قیام و قعود منسوب به خویش را در قوت و حول الهی بداند؛ و کسانی که به اعتقاد نرسیدهاند، یا گرفتار شرک فعلی هستند یا از حقیقت قوت و قدرت بیبهرهاند.
زیانهای ضعف در برابر دشمن
به هر حال، دولت و امت اسلامی میبایست دنبال قوت الهی باشند تا بتوانند از ضعف و آثار آن در عمل سیاسی و اجتماعی در امان مانند. از نظر قرآن، اگر ضعف بر مردمی سایه افکند، گرفتار زیانهای چندی میشوند که برخی از آنها عبارتند از:
۱- حسرت: مردمیکه گرفتار ضعف و ناتوانی میشوند و از قوت بهرهای نبردهاند، در عمل اجتماعی و سیاسی دچار شکست شده و همواره حسرت میخورند که چرا نمیتوانند اقتدار خویش را به نمایش گذارند و در برابر قوت و قدرت دیگران بتوانند در شرایطی موافقت یا عدم موافقت خویش را اعلام کنند و اراده و حق اختیار آزاد و انتخاب خویش را به نمایش گذارند؟! دولت و امتی که دنبال عوامل قوت و قدرت نمیروند میبایست همواره حسرت بخورند که توان مقابله با اراده و قوت و اقتدار دیگران را ندارند و میبایست خوار و ذلیل در برابر دیگران سر تسلیم خم کنند.(نساء، آیات ۷۲ و ۷۳)
۲- شکست: فقدان قوت به معنای ناتوانی در قدرت و اقتدار است که شکست، پیامد طبیعی آن خواهد بود. مردمیکه دچار ضعف و ناتوانی و سستی هستند، شکست را باید بپذیرند و امید به پیروزی و موفقیت و اعمال اقتدار نداشته باشند.(آلعمران، آیه ۱۵۲)
۳- محرومیت از نصرت الهی: کسانی که ابزار کسب قوت و نمایش قدرت و اقتدار را دارند، اما به دنبال قوت و قدرت نمیروند، میبایست بدانند که خدا هیچ کمکی به آنان نمیکند و نصرت و یاری و پیروزی را برایشان رقم نمیزند(آلعمران، آیه ۱۵۲)؛ زیرا نصرت الهی زمانی خواهد بود که انسان گامیبرداشته باشد؛ چنانکه خدا میفرماید: اى کسانى که ایمان آوردهاید اگر خدا را یارى کنید یاریتان مىکند و گامهایتان را استوار مىدارد. (محمد، آیه ۷)
۴- مقهوریت: کسانی که از قوت الهی بیبهرهاند و دنبال عوامل قوت و به تبع قدرت نیستند، همواره مقهور اراده و قوت و قدرت دیگری خواهند بود و باید سر تسلیم خم کنند. این سنت الهی است که وجود ضعف مساوی با مقهوریت است.(حج، آیه ۵؛ روم، آیه ۵۴)
۵- آینه عبرت دیگران: امت و دولتی که به جای قوتطلبی در ضعف خویش دست و پا بزند، میبایست خود را آماده هر مصیبت و بلایی کند و خواری و ذلت را برای خویش بپذیرد و آینه عبرت مردمان دیگران شود؛ یعنی همان طوری که جوان، روزی به پیری میرسد و عبرت دیگران میشود؛ ملت و امتی که دنبال قوت نیست و موانعی برای ضعف ایجاد نمیکند میبایست همانند آن پیران آینه عبرت دیگران شود. (نحل، آیه ۷۰؛ حج، آیه ۵؛ یس، آیه ۶۸)
۶- عصیانورزی: انسانهای ضعیف و ملتها و دولتهای ناتوان، به سبب فقدان قوت و قدرت، به جای اطاعت و کارهای درست و راست، دنبال عصیان ورزی میورند و از مسیر هنجارها و ارزشها خارج شده و از همه جهت گرفتار سقوط میشوند؛ یعنی سقوط اخلاقی و اقتصادی و سیاسی و مانند آنها پیامدهای ضعفی است که بر ملت و امتی سایه افکند؛ چنانکه حضرتآدم(ع) با نمایش ضعف در برابر ابلیس، خود را گرفتار چنین شقاوت کرد. (طه، آیات ۱۱۵ تا ۱۲۱)، هر ملت و دولت ضعیفی نیز اینگونه گرفتار خواهد شد.
عوامل ضعف و ناتوانی
در آیات قرآن عواملی بهعنوان عوامل ضعف بیان شده است. این عوامل میبایست شناخته و از آنها اجتناب شود تا قوت و اقتدار به امت و دولت اسلامیبازگردد و توان مقابله با استکبار و دشمنان را حفظ کند. از جمله عوامل ضعف میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
۱- اختلاف و تفرقه: همانطوری که وحدت عامل قوت و قدرت امت و دولت اسلامی است، اختلاف و تفرقه عامل ضعف و شکست است که باید از آن اجتناب کرد. اختلاف و نزاع، موجب ضعف و شکستن ابهّت و شوکت در جامعه اسلامى است و امت و دولت با چنین رویکردی در برابر دشمن شکست خواهند خورد.(انفال، آیات ۴۵ و ۴۶)
۲- توطئه دشمنان برای تفرقهافکنی: همانطوری که اختلافات درونی امت موجب ضعف و سستی آن است، همچنین توطئههای دشمن برای ایجاد اختلاف و تفرقه و تحزبگرایی موجب میشود تا امت دچار سستی شده و در برابر دشمن شکست بخورد.(قصص، آیه ۴)
۳- ترک اطاعت خدا و رسول: از عوامل سستی و ناتوان امتی میتوان به ترک اطاعت از خدا و فرمانهای اجتماعی و سیاسی پیامبر(ص) اشاره کرد.(انفال، آیه ۴۶)
۴- دنیاطلبی: از مهمترین عوامل ضعف دنیاطلبی است؛ زیرا گرایش به دنیا و هواهای نفسانی موجب میشود که انسان نتواند از قوت و اقتدار مناسبی برخوردار باشد و در برابر خواستههای نفسانی وا میدهد و استقامت نمیورزد. (توبه، آیه ۳۸؛ آلعمران، آیه ۱۵۲)
۵- گناه: گناه و اسراف، موجب سستى و مانع پیروزى بر دشمنان دین، از دیدگاه پرورشیافتگان مکتب انبیا است. (آلعمران، آیات ۱۴۶ و ۱۴۷)
۶- ناامیدی: امید به معنای آرزوی دستیافتنی که ابزار آن در اختیار است، مهمترین عامل قوت و قدرت و پیروزی در هر کاری است؛ در برابر آن، ناامیدی مانع جدی در سر راه قوت و قدرت و نصرت است که باید از آن اجتناب کرد. (نساء، آیه ۱۰۴) البته از نظر قرآن، میان امید و آمال یعنی آرزوهای دستنیافتنی باید فرق گذاشت.
۷- غفلت از ضعف: همانطوری که امید، موتوری برای تحقق قدرت و ناامیدی عامل ضعف است، باید توجه داشت که انسان نمیبایست از ضعف خود غافل شود، بلکه باید آن را بشناسد و برای رهایی از آن تلاش کند. بسیاری از کسانی که از ضعف خویش غافل شدند گرفتار غرور و تکبر بیجا شدند و غفلت از آن ضعف موجب شده است تا دشمن بر ایشان مسلط شود و نتوانند موفقیتی را برای خود رقم زنند. بنابراین، امت و دولت اسلامی میبایست نقاط ضعف خویش را بشناسند و برای درمان آن تلاش کنند و از نقاط ضعف غافل نشده و گرفتار غرور بیجا نشوند.(اسراء، آیه ۳۷)
عوامل قوت و توان
اینک که عوامل ضعف و ناتوانی را شناختیم، بهتر است که با عوامل قوت و توانایی آشنا شویم تا با بهرهگیری از آن بتوانیم در برابر مستکبران و ظالمان، قوت و قدرت خویش را به نمایش گذاریم و گرفتار انواع و اقسام زیانبار ضعف در برابر مستکبران نشویم.
۱. اتصال به خاستگاه قوت: از نظر قرآن عواملی در تحقق قوت و در نتیجه قدرت نقش دارد که از جمله مهمترین آنها اتصال به خاستگاه و منشا قوت یعنی خدا است. برای تحقق این اتصال لازم است که انسان مطیع اوامر الهی باشد و نسبت به آن عصیان نورزد تا از قوت و قدرت الهی بهرهمند شود. امت اسلامی میبایست خود را با قوت الهی پیوند زند و گامهایی برای قوت یابی بردارد تا از نصرت الهی بهرهمند شود. باور و اعتقاد به اینکه خدا «قوی عزیز» است میتواند قوت و قدرت دولت و امت را بازسازی و بازآفرینی کند و موجبات پیروزی را فراهم آورده و دشمن را دفع کند.(حج، آیه ۴۰)
۲. ایمان خالص: ایمان خالص به خدا و صبر و پایدارى در راه او، موجب ظاهر نشدن هیچگونه ضعف و سستى در نبرد با دشمنان خدا است. بنابراین، کسانی که متصف به صفات الهی و مظهر ربوبیت هستند میتوانند نقاط ضعف خویش را با ایمان بپوشانند و پیروزی را برای خویش رقم بزنند.(آلعمران، آیه ۱۴۶) ایمان خالص به خدا، در آیه با عبارت «ربّیّون» فهمانده شده است تا امت بداند که مظهریت در ربوبیت موجب میشود تا خدا در اوج ضعف و ناتوانی درهای امداد غیبی را بگشاید و به مسیر پیروزی هدایت کند.(شعراء، آیات ۶۱ تا ۶۲)
۳. شناسایی ضعف مستکبران و دشمنان: از آموزههای قرآن به دست میآید که توجّه به نقاط ضعف دشمن و نقاط قوّت خویش، از عوامل تقویت روحیّه و رفع ضعف و سستى است(نساء، آیه ۱۰۴)؛ زیرا در اینکه تعقیب دشمن همراه و ملازم با رنج و مشقّت است براى هر دو طرف یکسان است، امّا مجاهدان مسلمان امید فتح و ظفر و مغفرت از خدا دارند و خداوند ولىّ آنها است ولى دشمنشان نه ولى و مولایى مثل خدا دارند و نه امیدى هست که بدان دلخوش باشند، پس شما مسلمانان ضعف و سستى نشان ندهید. (المیزان، ج ۵، ص ۶۳؛ الکشّاف، ج ۱، ص ۵۶۱) از نظر قرآن یکی از راههای تقویت روحیه مومنان و دولت اسلامی و امت، بیان نقاط ضعف دشمنان است.(نساء، آیات ۷۶ و ۱۰۴)
۴. اجتناب از ضعفنمایی: برای ایجاد روحیه قوت میبایست انسان از هرگونه فکر و خیال نسبت به ضعف خویش اجتناب کند و همان طوری که برای ایجاد قوت و رهایی از ضعف تلاش میکند، از نظر روانی نیز از بیان نقاط ضعف و برجسته کردن آن اجتناب کند؛ زیرا دیده شده که بیان نقاط ضعف و برجستهسازی آنها موجب میشود که روحیه امت و دولت از دست برود و دشمنان را گستاخ و روحیه آنان را تقویت کرده و مستکبران را برای شکست مومنان و دولت و امت اسلامی تهییج کند. از نظر قرآن، مومنان با همه ضعف و ناتوانی میبایست دست از پیکار و حتی تعقیب دشمنان بر ندارند تا اینگونه نه تنها ضعف خویش را نهان سازند بلکه دشمن را به ارهاب بترسانند و از فکر حمله مجدد بازدارند.(نساء، آیه ۱۰۴) از نظر قرآن، نمایش ضعف و سستى در تعقیب دشمن، هر چند ملازم با رنج و مشقت، مورد نهى خداوند است و امت و دولت اسلامی در اوج ضعف حقیقی میبایست قوت خویش را با قوت الهی پیوند داده و با امید به نصرت الهی از تعقیب دشمن هر چند با همه مشکلات جسمیو اقتصادی و نظامی و مانند آنها دست بر ندارند.(همان؛ حج، آیه ۴۰)
۵. توجه به قوت الهی و دعا: امت و دولت اسلامی در اوج ضعف و ناتوانی میبایست به منبع و خاستگاه قوت و قدرت توجه یافته و با تضرع و دعا به پیشگاه خدا، قوت و قدرت خویش را بازسازی و بازآفرینی کنند و امید به نصرت الهی پیدا کنند تا اینگونه در برابر دشمنان و مستکبران پیروز شوند.(بقره، آیات ۲۴۹ و ۲۵۲؛ مریم، آیه ۴؛ انعام، آیات ۴۲ و ۶۳)
۶. تحلیل رخدادها و توجه به سنتهای الهی: توجه به سنتهای الهی حاکم بر جان و جامعه و جهان میتواند موجب قوت و قدرت امت و دولت اسلامیشود؛ زیرا این سنتها ممکن است بیرون از محاسبات عادی باشد، هر چند که بسیاری از آن سنتها و قوانین را انسان میشناسد و میتواند در محاسبات به کار گیرد، اما برخی از آنها بیرون از محاسبات قرار میگیرند که همان میتواند تأثیرگذار باشد. از جمله سنت نصرت الهی در برابر نصرت امت(حج، آیه ۴۰) یا سنت دفع برخی با برخی(همان). بنابراین، توجه به سنتهای الهی در تحلیل رخدادها میتواند به امت کمک کند تا به قوت دست یابد؛ چرا که اطلاعات و علم و آگاهی، عین قوت است و کسی که به خدا اعتقاد دارد و سنتهای الهی را میشناسد و با آن به تحلیل گذشته و حال جوامع میپردازد میتواند تحلیل درستی از اوضاع خویش و دیگران به دست آورد، از همین رو مقایسه میان رخدادهاى تاریخى مهم، براى شناسایى نقاط ضعف و قوّت جامعه، از روشهاى قرآن برای رهایی از ضعف و کسب قوت واقعی اطلاعاتی و علمی است.( آلعمران، آیات ۱۲۲ و ۱۲۳) در این آیات «اَذلّه» از مشتقّات «ذلّ» به معناى ضعف است و در اینجا ضعف مسلمانها از جهت تجهیزات نظامى به نسبت امکانات دشمن در جنگ بدر است.(التّحقیق، ج ۳، ص ۳۰۶، «ذلّ») اما آگاهی از این نقاط و تحلیل درست میتواند این ضعف را به قوت تبدیل کند. اصولا از نظر قرآن، یادآورى پیروزیهاى گذشته و توجّه به گردش قانونمند تغییرات اجتماعى، برطرفکننده ضعف و اندوه جامعه ایمانى میشود و امت اسلام میبایست به این امور در تحلیل و محاسبات خویش توجه داشته باشد.(آلعمران، آیات ۱۳۹ و ۱۴۰)
۷. صبر و استقامت: از عوامل قوت یابی و قدرت در برابر دشمنان میتوان به صبر در مصیبتها و استقامت در مشکلات اشاره کرد که با تکیه به خدا و دانایی و توانایی او انجام میشود و امت اسلام با توجه به این حقایق در برابر مصیبتها و مشکلات صبر و استقامت میورزد و ضعف خویش را برطرف میسازد.(آلعمران، آیه ۱۴۶)
۸. اعتقاد به برتری امت اسلام: مومنان باید بدانند که علو و برتری همواره برای خدا و مومنان است. همین باور موجب میشود تا قوت و اقتدار برای امت تحقق یابد و روحیه مضاعفی در برابر دشمن استکباری به دست آورد.(آلعمران، آیات ۱۳۹ و ۱۴۰) از نظر قرآن، هیچگونه ضعف و سستى از پیامبران الهى، در مقابل مشکلات و مصیبتهاى رسیده بر آنان، در جنگ با دشمنان خدا ظهور نمییابد (آلعمران، آیه ۱۴۶ ) و امت تابع اینان نیز باید اینگونه باشند؛ چرا که مردان الهی در برابر دشمن هرگز ضعف و سستی نشان نمیدهند و مصیبتها و مشکلات، آنان را از مسیر حق و استقامت و باقی بودن در علو و برتری باز نمیدارد.(همان)
۹. روحیه شهادتطلبی: مرگ حق است و اگر اجل کسی برسد در خانه یا جبهه باشد مرگ او میرسد و اگر اجل نرسد در خانه و جبهه از او دور خواهد بود. مومنان میبایست روحیه شهادتطلبی داشته باشند و هرگز از ترس مرگ از کارزار دست بر ندارند؛ زیرا بهترین محافظ هر انسانی اجل اوست و اگر اجل فرارسیده باشد بهتر است که به شهادت باشد تا مرگ در رختخواب. جالب اینکه برخی از مومنان تا قبل از جهاد و بحران ادعاهایی را مطرح میکنند که وقتی نوبت به عمل میشود، جا میزنند و این روحیه شهادتطلبی را کنار گذاشته که موجب ضعف امت و دولت اسلامی میشود(آلعمران، آیه ۱۴۳)؛ زیرا. جمله «فقد رأیتموه و أنتم تنظرون» یعنى شما که پیش از جنگ آرزوى مرگ داشتید، پس چرا در حال جنگ که مرگ را دیدید اقدام نکردید و فشل شدید و از جنگ اعراض کردید؟ در این جمله عتاب و توبیخ نهفته است. (المیزان، ج ۴، ص ۳۱؛ الکشّاف، ج ۱، ص ۴۲۱)
۱۰. امید: چنانکه گفته شد امید نه تنها مانع ضعف بلکه عامل قوت و قدرت و رهایی از ضعف است.(نساء، آیات ۴۵ و ۱۰۴)
۱۱. امدادهای غیبی: اعتقاد به امدادهای غیبی و محاسبه آن در امور، یکی از مهمترین عوامل قوتبخش و ضعفزدا است که باید امت و دولت اسلامیبه آن توجه و
اهتمام ورزند تا اینگونه قوت واقعی خویش را بشناسند و از آن بهره گیرند.(انفال، آیه ۴۳)
کیهان