بسیاری از بایستههای اخلاقی، حقوقی هستند که باید درباره همسایه رعایت شود. این حقوق که بیشتر جنبه اخلاقی دارند و اولیای دین بهطور جدّی بر آنان تأکیده کردهاند، از دو دیدگاه مطرح میشوند:
نخست، تأکید و سفارش آنها به جایگاه و ضرورت حقوق همسایه و دوم، برشمردن مصداقهای این حقوق است. نکته مهم این است که جایگاه همسایه به گونهای است که پیامبر اکرم(ص) حقّ جداگانهای برای این گروه قائل شده است، بدون اینکه قید کند پیرو کدام آیین، مذهب و ملّیت باشند. ایشان فرمود:
«همسایگان سه قسمند؛ همسایهای که سه حق دارد: حقّ همسایگی، حقّ اسلام و حقّ خویشاوندی؛ و همسایهای که دو حق دارد: حقّ اسلام و حقّ همسایگی و همسایهای که یک حق دارد و آن کافری است که فقط حقّ همسایگی دارد و بس».1
ملّا محسن فیض کاشانی در ذیل این روایت آورده است: پس بنگر که چگونه برای فرد مسلمان به محض همسایگی، حقوقی ثبت شده است.۲
چنانکه گفته شد، این حق، دو طرفه است. از اینرو، امام صادق(ع) ملاک این حقشناسی را در بیان خود به خوبی ترسیم فرموده است:
«برای مردم، آنچه را خودتان دوست دارید، دوست بدارید. آیا مرد حیا نمیکند که همسایهاش نسبت به او حقشناس باشد و او نسبت به همسایهاش حقشناس نباشد».3
مطلب بعدی، مصداقهای حقوق همسایه است. دراین باره، به سخنانی از پیامبر اکرم(ص) و امام سجّاد(ع) اشاره میکنیم. حقوق همسایه از دیدگاه پیامبر(ص) چنین است:
۱. «اگر از تو یاری خواست، به فریادش برسی»؛
۲. «اگر از تو قرض خواست، به او قرض دهی»؛
۳. «اگر نیازمند شد، نیازش را برطرف ساز»؛
۴. «اگر مصیبتی دید، او را دلداری دهد»؛
۵. «اگر خیر و خوبی به او رسید، به او تبریک و شادباش گویی»؛
۶. «اگر بیمار شد به عیادتش روی»؛
۷. «وقتی مُرد، در تشییع جنازهاش شرکت کنی»؛
۸. «خانهات را بلندتر از خانه او نسازی تا جلوی جریان هوا را بر او بگیری، مگر آنکه خودش اجازه دهد»؛
۹. «هرگاه میوهای خریدی، برای او هدیه بفرستی وگرنه مخفیانه میوه را به خانهات ببر»؛
۱۰. «فرزندت را همراه میوه بیرون نیاور که بچّه همسایه با دیدن میوه در دست او ناراحت شود»؛
۱۱. «با بوی دیگت، او را ناراحت نکن، مگر آنکه مقداری از غذای آن را برای او بفرستی».4
حقوقی که در روایات نورانی از رسول خدا(ص) برشمرده شد، از مسائل اخلاقی کلان تا مسائل معنوی جزئی را دربردارد و اگر عمل به این توصیهها سرلوحه اخلاقی و رفتاری خانوادهها باشد، تأثیر عظیمی در هدایت اخلاقی و شکوفایی معنوی جامعه انسانی خواهد داشت.
امام سجّاد(ع) نیز در کلامیشیوا تعدادی از این حقوق را که جنبه اخلاقی مؤثّری دارد، برشمرده است:
۱. «امّا حقّ همسایهات این است که در غیابش، آبرویش را حفظ کنی»؛
۲. «و در حضورش، او را احترام کنی»؛
۳. «اگر ستمیبر او شد، یاریاش رسانی»؛
۴. «دنبال عیبهایش نباشی»؛
۵. «اگر بدی از او دیدی، بپوشانی»؛
۶. «اگر بدانی که پند و اندرز تو را میپذیرد، او را در خفا نصیحت کنی»؛
۷. «در سختیها رهایش نکنی»؛
۸. «از لغزشش درگذری»؛
۹. «گناهش را ببخشی»؛
۱۰. «با او به خوبی و بزرگواری معاشرت کنی». 5
همسایهآزاری
یکی از اخلاقهای ناپسندیدی که پیشوایان دین همواره از آن نهی میکردند، آزار دادن همسایه است. نقل شده است که مردی به محضر امام صادق(ع)رفت و از همسایه خود شکایت کرد. امام(ع) ضمن راهنمایی او، چنین نقل کرد:
«مردی از انصار خدمت پیامبر خدا عرض کرد: من از قبیله بنی فلان خانهای خریدهام و نزدیکترین همسایهام، کسی است که امیدی به خیر و خوبیاش ندارم و از بدیاش در امان نیستم. پس، پیامبر خدا(ص) به علی(ع) و سلمان و ابوذر و یکی دیگر که فراموش کردهام و فکر کنم مقداد باشد، دستور داد به مسجد بروند و با صدای بلند فریاد بزنند: «ایمان ندارد هر آن کس که همسایهاش از شرّ او در امان نباشد.» آنان سه بار این سخن را اعلام کردند.»6
این نوع برخورد پیامبر(ص) با شخص همسایهآزار، شدّت زشتی این اخلاق ناپسند را نشان میدهد.
همسایه بد، تا جایی زشت شمرده شده که حضرت علی(ع) از آن به عنوان سختترین بلا و مصیبت یاد میکند: «همسایه بد، بزرگترین رنج و سختترین بلا و مصیبت است».7
باز در نکوهش همسایه بد، از لقمان نقل کردهاند که فرمود: من صخرههای بزرگ و آهن و هر بار سنگینی را به دوش کشیدم، ولی باری سنگینتر از همسایه بد ندیدم.۸
میگویند همسایه بد، رفتارش چون کوره آهنگر است که اگر تو را به شعله خود نسوزاند، بوی بدِ دودش در تو اثر کند و رنجت دهد.۹ اسدی طوسی در این مورد سروده است:
مجویید همسایگی با بدان
مدارید افسوس نابخردان
ناپسند بودن همسایگی بد، نزد پیامبر اکرم(ص) تا جایی است که در سفارش خود به امیر المؤمنین علی(ع) میفرماید: «ای علی! چهار چیز است که پشت انسان را میشکند … و یکی از آنها همسایه بد است».10
ماهنامه موعود شماره ۱۲۱
پینوشتها:
۱. میرزا حسین نوری، مستدرک الوسائل، ج ۸، ص ۴۲۴.
۲. ملا محسن فیض کاشانی، المحجّـ[ البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج ۳، ص ۴۲۲.
۳. اصول کافی، ج ۲، ص ۶۳۵.
۴. میزان الحکمه، ج ۲، ص ۹۲۰.
۵. شیخ صدوق، الخصال، تحقیق علی اکبر غفّاری، ج ۱، ص ۵۶۹؛ میزان الحکمه، ج ۲، ص ۹۲۰.
۶. میزان الحکمه، ج ۲، ص ۹۱۸؛ وسائل الشّیعه، ج ۸، ص ۴۷۸، ح ۱.
۸. غرر الحکم و دررالکلم (تکجلدی)، ص ۴۳۶.
۹. همان.
۱۰. «در سایه همسایه»، نشریه پیام زن، ش ۸۰، ص ۷۲.