توجه ، تقرب و توحید عنوان یکصدو چهل و هفتمین نشست از سلسله نشست های فرهنگ مهدوی است که در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۱ به صورت زنده از وبسایت موعود برای همه موعودیان پخش شد که در ادامه خلاصه ای از این نشست و در انتها فیلم این نشست قرار داده شده است
فهرست محتوا
دومین ظهور کربلا
در ماجرای اباعبدالله (ع) با دو نقطه عطف بسیار مهم مواجه هستیم. یک نقطه عطف که در مرکز این ماجراست عاشوراست که با شهادت اباعبدالله (ع) در ظاهر به پایان میرسد نقطه عطف دوم اسارت خانواده و کاروان اباعبدالله (ع) و با حرکت کاروان اسیران به کوفه و سپس شام زمینههای واقعه اربعین شکل میگیرد. تمام همت امویان و دشمنان آل الله این بود که با به شهادت رساندن امام حسین (ع) و تمام مردان و نوجوانان این خاندان برای همیشه بساط اسلام و حرکت علویان برچیده شود. چیزی که از زمان ابوسفیان زمینههای آن فراهم شده بود و معاویه به تمام معنا این میدان را گشود و یزید ملعون با کمک همراهانش این امید را داشتند که برای همیشه از مأذنهها ذکر شریف اشهد ان محمداً رسولالله برچیده شود. اما از اربعین که اولین زیارت اتفاق میافتد کربلا به ظهور دوم خودش نزدیک میشود تا جایی که با اربعین واقعه عاشورا از ظرف مکانی و زمانی کربلا خارج شد.
فکر میکردند که از بعدازظهر عاشورا دیگر در هیچ کجا نام حسین (ع) شنیده نشود اما آرام آرام با تکرار اربعین و تکرار زیارت شاهد هستیم که نه تنها این قیام فراموش نشده بلکه به بار مینشیند و میوههای آن خودش را نشان میدهد. امروز در همه کشورهای اسلامی و ارض خدا شاهد هستیم که مؤمنان بسیاری در اربعین به سمت کربلا روانه میشوند. عزاداری با تمام ظرفیت خود در کربلا خود را نشان میدهد. با اینکه در همهجا عزاداریها و دستهها برگزار میشود اما در کربلا با حضور مؤمنان از کشورهای مختلف عزاداری به گونهای دیگر جلوه میکند.
توجه، تقرب و توحید
توجه به معنای روی کردن به جایگاهی معین است. احادیث سلسلهالذهب که در ترجمه به معنای زنجیره زرین است، احادیثی هستند که راویان آنها ائمه بودهاند. در میان این احادیث ۲ حدیث بسیار مشهور است. یکی حدیثی که پیامبر اکرم (ص) به واسطه ملائک از خداوند متعال نقل کردهاند: «ولایت علی ابن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی». ولایت امیرالمؤمنین قلعه محکمی است که هر کس به داخل آن ورود پیدا کند از عذابها در امان میماند. وقتی امام رضا (ع) به ایران میآیند در نیشابور شیعیان و دوستداران دور آن حضرت جمع میشوند و از ایشان میخواهند که برایشان حدیثی بیان کنند. ایشان این حدیث را بیان میکنند: «کلمه لا اله الا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی».
ایشان این حدیث را اینگونه تفسیر میکنند که کلمه توحید حصن خداست و شروطی دارد و من یکی از این شروط هستم. یعنی وقتی شما وارد حصن خدا میشوید که ولایت من را بپذیرید. بنابراین ولایت علی ابن ابیطالب کلمه توحیدی و شرط ورود به حصن خداوند است. این ولایت وقتی تحقق مییابد که از لفظ خارج شود و به همه اعضا و جوارح ما وارد شود و در همه زندگی و تاریخ جریان پیدا کند. دو نوع حرکت داریم. یکی با کلمه «سیر» بیان میشود که به معنای سفر آفاقی و سفر بر روی زمین است و دیگر «صیر» که به معنای سفر انفسی و سفر کردن در درون است. صیروریت به معنای دگرگون شدن و متحول شدن درونی است.
جا ماندن جبرئیل از پیامبر (ص) در معراج
در یک ماجرای زیبا شاهد یک صیروریت و تحول هستیم. در سوره اسراء خواندهایم که رسول اکرم (ص) سفری داشتند و در یک شب اتفاق افتاد. ایشان از مسجدالحرام به مسجدالاقصی رفتند. در آنجا نمازی به جای آورند و سپس به معراج رفتند. در برخی روایات داریم که ۱۸ هزار عالم وجود دارد و در هرکدام از آنها موجوداتی زندگی میکنند که ما نمیدانیم.
رسول اکرم (ص) از آسمانهای اول و دوم گذشتند و در هرکدام با موجوداتی ملاقات کردند از جمله انبیاء. در آسمانی بهشت و دوزخ را و آنهایی که در بهشت و دوزخ هستند را مشاهده کردند. در آخر به آسمان هفتم رسیدند. در این سفر یک همراه داشتند و آن هم جبرئیل امین (ع) بود. اما در نزدیکی آسمان هفتم جبرئیل گفت من دیگر نمیتوانم از این نزدیکتر بیایم. اجازه آن را ندارم و بالهایم می سوزد.
بدو گفت سالار بیتالحرام/ که اي حامل وحي برتر خرام
چو در دوستي مخلصم يافتي/ عنانم ز صحبت چرا تافتي؟
بگفتا فراتر مجالم نماند/ بماندم که نيروي بالم نماند
اگر يک سر مو فراتر پرم/ فروغ تجلي بسوزد پرم
وسعت وجودی جبرئیل امین در حدی نبود که بتواند پا از سدرهالمنتهی فراتر گذارد. سدرهالمنتهی درخت ویژه ای است که در مرکز عالم مجردات قرار گرفته است. رسول خدا (ص) رفتند و پا به مقام بالاتر گذاشتند. هیچ موجودی به جز پیامبر امکان حضور در این مکان را نداشتهاند و هیچکس برای شنیدن این گفتگوی میان خداوند و رسول اکرم (ص) در این مکان محرم نبوده است.
حدیث قرب نوافل
توجه مقدمه قرب است. ما توجه و رویمان را به سمت اباعبدالله میبریم تا قرب پیدا کنیم. زیارت یک صورت و ظاهری دارد و یک سیرت و باطن. در حدیث قرب نوافل که از احادیث قدسی است و شأن نزول آن در زمان معراج است، پیامبر از خداوند درباره جایگاه مؤمن سؤال میکنند. دو قرب در اینجا بیان شده است: قرب نوافل و قرب فرایض. قرب نوافل یعنی صفات بشری در اثر تقرب و نزدیکی تغییر کند. به تعبیری مس وجود انسان به طلا تبدیل شود. اگر تقرب به معنای حقیقی محقق شود صفات زیبای الهی در انسان تجلی پیدا میکند. وقتی پیامبر اکرم (ص) به بالاترین مرتبه قرب خداوند راه یافت تمامی صفات الهی در ایشان ظهور عینی پیدا کرد. اگر تقرب زیاد شود انسان به مقامی میرسد که آنچه از خدا میخواهد خدا برایش انجام میدهد. توجه که در زیارت ظهور پیدا میکند به شرطی که همراه با معرفت و نوافل باشد به تقرب میانجامد.