مباحث مهم آخرالزمانی، همواره یکی از دغدغه های غرب و شرق ماسونی بوده و تلاش نموده است تا موانع آخرالزمانی پیش روی تاسیس « نظم نوین جهانی » به مرکزیت « اورشلیم » را به لطایف الحیل، رفع نماید. گرچه این تلاش ها از ابتدای قرن ۲۱، شدت بیشتری یافته اند، لیکن تصور این که چنین تلاش هایی محدود به دو دهه اخیر بوده است، از اساس اشتباه می باشد. پس از جنگ جهانی دوم و بالاخص تاسیس رژیم غاصب اسراییل، اقدامات مختلفی برای آماده سازی اذهان ملل مختلف صورت گرفته است و بالاخص از انتهای دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ میلادی، این تلاش ها سازماندهی بیشتری یافتند و در قرن ۲۱، به اوج خود رسیدند.
به نظر می رسد که فعالیت های صورت گرفته در فاصله بین دهه های ۷۰ الی ۹۰ میلادی، کمتر مورد توجه پژوهشگران حوزه « دشمن شناسی »، قرار گرفته است و نیاز به توجه بیشتر به این محدوده زمانی، بیش از پیش احساس می شود. بالاخص که به دلیل کم تجربگی غرب در آن مقطع، بسیاری از اطلاعات ارایه شده در جراید و رسانه ها و صنعت فیلم سازی آن مقطع، صریح تر، بی پرده تر و شفاف تر بوده اند و هنوز پیچیدگی های تولیدات قرن ۲۱ را نداشته اند. در این راستا و با توجه به تلاش های مجدد غرب برای احیاء مجموعه داستان ها و فیلم های « تلماسه : Dune » – که ابتدائاً در دهه ۷۰ میلادی مطرح و منتشر شدند -، به صورت مختصر و اجمالی به این مجموعه داستان ها و فیلم ها و توطئه های مرتبط با آن ها خواهیم پرداخت. در این راستا تلاش خواهد شد تا صرفاً مهم ترین مطالب و ضروری ترین آن ها مورد بحث قرار گیرد و از بررسی جزییات کم اهمیت تر خودداری شود.
مجموعه فیلم های « Dune : تلماسه » و سریال های تلویزیونی مرتبط با این عنوان، همگی ریشه در داستان های « تلماسه : Dune » و رمان های وابسته به آن همچون « مسیحای تلماسه : Dune Messiah » و … دارند که توسط نویسنده آمریکایی « فرانک هربرت : Frank Herbert » نگاشته شدند و اولین و معروف ترین آن ها به نام « تلماسه : Dune » در سال ۱۹۶۵ میلادی منتشر گردید.
به دنبال انتشار وسیع و استقبال از این مجموعه داستان، فیلم « تلماسه : Dune » در سال ۱۹۸۴ میلادی بر روی پرده رفت و در سال ۲۰۲۱ نیز مجدداً ورژن بازسازی شده « تلماسه : Dune » به جهان معرفی شد که در این فیلم، هنرپیشگان مطرحی همچون « تیموتی شالامی »، « زندایا »، « جیسون موموآ »، « خاویر باردم » و …، حاضر بودند و با استقبال منتقدان و مخاطبان مختلف نیز، همراه بوده است.
همچنین سازندگان « تلماسه : Dune » ۲۰۲۱ اعلام کرده اند که قسمت دوم این فیلم، در انتهای سال ۲۰۲۳ منتشر خواهد شد. البته چند سریال، داستان های کمیک و بازی های کامپیوتری نیز بر اساس سری رمان های « تلماسه » ساخته شد که آن ها نیز مخاطبان خاص خود را داشته اند.
با توجه به این که فیلم « تلماسه : Dune » ۱۹۸۴، بخش بیشتری از داستان را نسبت به فیلم « تلماسه : Dune » ۲۰۲۱، در اختیارمان قرار می دهد، و از آن جا که آشنایی با کل داستان، پیشاپیش مخاطبان محترم را با توطئه ها و دسیسه های مرتبط با قسمت های دوم و سوم سری فیلم های بازسازی شده « تلماسه : Dune » که در آینده ای نه چندان دور منتشر خواهند شد، بیشتر آشنا خواهد کرد، تمرکز بیشتر بحث های این مقاله بر فیلم « تلماسه : Dune » ۱۹۸۴ و داستان اصلی « تلماسه » بوده و مطالب تکمیلی از فیلم « تلماسه : Dune » ۲۰۲۱ نیز در کنار بحث های اصلی، ذکر خواهند شد. با این مقدمه، به بحث اصلی می پردازیم:
داستان « تلماسه : Dune » به آینده ای دوره می پردازد که در آن زمان، بشر به دلیل خطرات ناشی از ربات ها و ماشین های مجهز به « هوش مصنوعی »، تمام ماشین ها و ربات های دارای « هوش مصنوعی » را نابود کرده و فقط از ادوات و ماشین های غیرهوشمند استفاده می نماید. در دنیای مذکور، سکونتگاه انسان ها فراتر از کره زمین و منظومه شمسی بوده و انسان ها در سیارات و کهکشان های مختلفی پراکنده شده اند. حمل و نقل سریع انسان ها در این دوره، علاوه بر سفینه های فضایی و ماشین آلات غیر هوشمند، وابسته به ماده ای به نام « نمک (ادویه) : Spice » است که تنها در یک سیاره که « آراکیس : Arrakis » نامیده می شود، یافت می گردد.
ساکنان « آراکیس »، مردمی دور از تکنولوژی پیشرفته و بیابانگرد هستند که به لحاظ نظامی، اقتصادی و اجتماعی، ضعیف نگه داشته شده اند و به دلیل زیستن در محیط پر از « نمک (ادویه) : Spice »، چشمانشان به رنگ آبی در آمده است.
مردم « اراکیس : Arrakis » که به « فرمن ها : Fremens » مشهور هستند، به مسایل ماورایی اعتقاد دارند و چشم به راه یک منجی هستند تا به کمک آن ها از وضعیت فلاکت بار خود خارج شوند و بتوانند نبردهای بزرگ یا « جهاد : Jihad » خود را در جهان، گسترش دهند.
منجی « فرمن ها » با نام هایی همچون « مهدی : Mahdi »، « مواددیب (مودّیب، مودِّب) : Muad’dib »، « لسان الغیب : Lisan Al Gayb »، و « اصول : Usul » شناخته می شود.
در دنیای آن زمان، قدرت در دست سه خاندان با نام های « خاندان کورینو : House Corrino»، « خاندان هارکونن : House Harkonnen » و « خاندان آتریدیس : Atreides House » متمرکز است که در ابتدای داستان تلماسه، « پادشاه امپراطور شاددام (صدام) چهارم : Padishah Emperor Shaddam IV » از خاندان « کورینو » بر دو خاندان دیگر و بر کل جهان، برتری و سروری دارد. در بین خاندان های فوق، خاندان « آتریدیس » در بین مردم عامه، « محبوب ترین خاندان » می باشد.
علاوه بر خاندان های فوق که قدرت نظامی و سیاسی را در دست دارند، یک « انجمن خواهری : Sisterhood » به اسم « بن جزریت : Bene Gesserit » نیز وجود دارد که به صورت پنهانی به برنامه ریزی برای کسب قدرت در آینده، مشغول بوده و با « پادشاه امپراطور شاددام چهارم » نیز رابطه خوبی دارند.
در برنامه های آن ها، یک « منجی » که باید از ازدواج یک پسر از « خاندان هارکونن » با یک دختر از « خاندان آتریدیس » متولد بشود، نقش محوری در قدرت تامه « بن جزریت » در آینده خواهد داشت. « بن جزریت » با حمایت از یکی از اعضای خود یعنی « بانو جسیکا : Lady Jessica » – که خود وی نیز اصالتاً از « خاندان هارکونن » است، اما همسر غیررسمی « دوک لتو : Duke Leto » رئیس « خاندان آتریدیس » نیز می باشد -، تلاش دارد تا دختری از نسل « لتو » و « جسیکا » متولد شود تا قدم های ابتدایی برای تولد « منجی بن جزریت » در آینده برداشته شود، اما با تولد یک « پسر » با نام « پل (پاول) : Paul » به عنوان فرزند نخست « جسیکا » و « لتو »، نقشه های « بن جزریت » برای « تولد منجی خودشان » نقش بر آب شده و کم کم نسبت به « بانو جسیکا » و « پل » موضع می گیرند.
ناگفته نماند که طبق رمان « تلماسه : Dune »، اعضای گروه خواهری « بن جزریت : Bene Gesserit » توانایی های ذهنی خارق العاده و فراانسانی متعددی دارند و از این توانایی ها در جهت تحقق اهداف خود استفاده می کنند. همچنین گروه خواهری « بن جزریت »، واحدهای تخصصی مختلفی دارد که وظایف گوناگونی را بر عهده دارند. یکی از مهم ترین واحد ها به نام « میسیونرا پروتکتیوا (مبلغان محافظ) : Missionera Protectiva » وظیفه اشاعه عقاید خرافی، شبه پیشگویانه، و تبلیغی را در جوامع بدوی و کمتر توسعه یافته دارند تا با استفاده از این عقاید، آن ها را در خدمت اهداف « بن جزریت » قرار دهند. یکی از این مسایل که « پانوپولیا پرافتیکا : Panoplia Prophetica » نامیده می شد، پیشگویی های جعلی و دروغین را در جوامع مختلف، سازماندهای می نماید تا این جوامع را تحت نفوذ گروه « بن جزریت » قرار دهد و بخش های مهمی از عقاید « فرمن های صحراگرد » بالاخص در خصوص اعتقاد به منجی نیز تحت تاثیر القائات « میسیونا پروتکتیوا » شکل گرفته است!
در دنیا و فضای ترسیم شده در بالا، « پادشاه امپراطور شاددام چهارم » که از قدرت گرفتن و محبوبیت « خاندان آتریدیس » نگران شده است، با مشورت سایر گروه های ذی نفع، توطئه ای می چیند تا « دوک لتو » و سایر اعضا بلند پایه « خاندان آتریدیس » را قلع و قمع نماید. در این راستا، ابتدائاً به « خاندان هارکونن » که مسئول استخراج « نمک (ادویه) : Spices » از « آراکیس » بودند، دستور به ترک سیاره « آراکیس » و تحویل حکومت این سیاره به « خاندان آتریدیس » را می دهد. سپس با استقرار « خاندان آتریدیس » در سیاره « آراکیس » و به دنبال چند ترور ناموفق، از جمله ترور ناموفق « پل » فرزند ارشد خانواده، حمله ناگهانی و بزرگی توسط « خاندان هارکونن » با حمایت نیروهای نظامی « پادشاه امپراطور شاددام چهارم » صورت گرفته و بخش اعظم « خانواده آتریدیس » و نیروهای وفادار به آن ها کشته می شوند و « دوک لتو » بزرگ این خاندان که ابتدائاً زخمی شده بود نیز در ادامه، کشته می شود.
در حین حمله بزرگ « خاندان هارکونن » و نیروهای « امپراطور شاددام چهارم »، « بانو جسیکا » و « پل » به کمک اندک نیروهای وفادار باقی مانده و نیز به مدد توانایی های جسمی و ذهنی خارق العاده « بانو جسیکا » و ذکاوت و قدرت « پل »، از دست دشمن نجات یافته و فرار می کنند و در بیابان ها آواره می شوند.
در این بیابان ها کرم های بزرگ و کشنده ای به اسم « شای هلود (شیء خلود) : Shai Hulud » زندگی می کنند که به ارتعاش حساس بوده و هر جنبنده ای را شکار می نمایند، لیکن به مدد هوش « پل » و البته طی یک فرآیند معجزه آسا، « پل » و مادرش « بانو جسیکا » نجات پیدا می کنند.
اما در ادامه، توسط قبیله ای از بومیان بدوی سیاره که « فرمن : Fremen » نامیده می شوند، محاصره می گردند. به دنبال این محاصره، « پل » توانایی های اعجاب آور جسمی و ذهنی خود را نشان داده و رهبر « فرمن ها » رو شکست می دهد. « فرمن ها » یا مردم بدوی صحرای « آراکیس »، با دیدن توانایی های « پل »، به او می گویند که احتمالاً وی « مواددیب »، « مهدی »، « لسان الغیب » یا « اصول » و در یک کلمه « منجی موعود » است و مادرش نیز باید « سایادینا (سیدینا، سیدتینا، سیدتنا) : Sayyadina » باشد.
در مدت کوتاهی « پل » به رهبر و منجی کل « فرمن های صحراگرد آراکیس » تبدیل می شود و توانایی های جسمی و ذهنی خارق العاده خود را به آن ها آموزش می دهد و زبده ترین نیروهای وی، عنوان « فدایکین (فداییین، فداییان) : Fedaykin » را با خود یدک می کشد. در این بین مادر « پاول » یعنی « بانو جسیکا » از « آب حیات » نوشیده و قدرت ویژه ای می یابد. در ادامه نیز « بانو جسیکا »، دختر خود با نام « آلیا (عالیا، عالیه) : Alia » را که دارای توانایی های ویژه و خارق العاده می باشد و او را از « دوک لتو » قبل از کشته شدن، باردار بوده، به دنیا می آورد. به دنبال قدرت گرفتن « فرمن ها »، این مردم بدوی صحرای آراکیس، نبرد بزرگ « جهاد : Jihad » خود را علیه « خاندان هارکونن » و « امپراطور شاددام چهارم » آغاز کرده و در این نبرد، علی رغم ضعف تکنولوژیک، به کمک توانایی های جسمی و ذهنی بزرگی که به کمک « پل مواددیب » به دست می آورند، بر « هارکونن ها » و « امپراطور شاددام چهارم » پیروز شده و در نهایت، قدرت به « پل مواددیب » انتقال یافته و « آلیا » نیز نقش « نایب السلطنه » را پیدا می کند. داستان اصلی « تلماسه : Dune » با قدرت گرفتن « پل مواد دیب » و آغاز دوره امپراطوری او، به اتمام می رسد و سرگذشت سایر افراد خاندان « آتریدیس » و « هارکونن » و سایرین، در داستان های دیگر سری رمان های « تلماسه » بیان شده است، اما به طور کلی، نبردهای « جهادی » نیروهای تحت فرمان « پل مواددیب، » و یارانش که عمدتاً همان صحراگردان « اراکیس » بودند، منجر به توسعه جنگ به سایر سیاره ها و کهکشان ها شده و بیش از ۶۱ میلیارد نفر در این جنگ ها کشته می شوند.
البته سری داستان های « تلماسه » بعد از مرگ « پل مواددیب » نیز ادامه دارد و قدرت به فرزندش « لتو دوم » و سایرین نیز می رسد، لیکن با توجه به هدف اصلی نگارش این مقاله که بررسی « مهدی هراسی » و رویکرد آخرالزمانی این داستان است، از ذکر آن ها خودداری می نماییم.
با توجه به خلاصه داستان ذکر شده، احتمالاً مخاطبان محترم، متوجه کلمات و عبارات آشنای متعددی شده اند که در زبان های فارسی و عربی کاربرد دارند و این مساله نشان می دهد که اسامی ذکر شده در داستان « تلماسه »، اتفاقی نیستند و کاملا هدفمند انتخاب شده اند. برای درک بهتر این کلمات و عبارات، در این بخش، به ذکر برخی از مهم ترین کلمات، عبارات و مفاهیم به کار رفته در سری داستان ها و فیلم های « تلماسه » پرداخته، و به بیان اهمیت آن ها می پردازیم:
« مواددیب : Muad’dib »: « مواددیب »، مشهورترین لقبی است که برای منجی صحراگردان « آراکیس » به کار می رود و آن ها، « پل آتریدیس » را بعد از ملاحظه اعمال خارق العاده اش، « مواددیب » می نامند. گرچه در خصوص این کلمه، توجیهات دیگری هم ذکر شده است، اما این کلمه، صورت تغییر یافته ای از « مُؤَدِّب » یا با لهجه عربی غلیظ، « مُؤَدّیب » می باشد که در واقع به معنای « تربیت کننده »، « تأدیب کننده » و … است و در فیلم « تلماسه » نیز « پل آتریدیس »، بعد از این که توسط « فرمن های صحراگرد » به عنوان منجی و رهبر برگزیده می شود، به تعلیم و تربیت جسمی، روحی و نظامی « فرمن ها » می پردازد. بنابراین کلمه « مواددیب » که لقبی برای منجی است، هوشمندانه از زبان عربی اقتباس شده است و ورژن تغییر یافته « مُؤَدِّب » است.
« لسان الغیب : Lisan Al Gaib »: این عبارت، واضحاً ریشه ای عربی دارد و به معنای « زبان عالم غیب و ماورا » است که این لقب نیز توسط « فرمن های صحراگرد » برای منجی انتخاب گردیده و برای « پل آتریدیس »، مورد استفاده قرار گرفته است.
« لسان الغیب » در بین مسلمانان، جزء القاب اصلی و شناخته شده منجی نیست، لیکن توسط شاعر بلندآوازه ایرانی، یعنی « حافظ شیرازی »، به عنوان لقب و اسم مستعار و تخلص، انتخاب شده است. ناگفته نماد که جهان ماسونی، به واسطه تلاش های شاعر و شرق شناس معروف آلمانی، یعنی « یوهان ولفگانگ فن گوته » که خود وی نیز فراماسون بوده است، با « حافظ » و « لسان الغیب » آشنایی داشته و بعید نیست که عبارت مذکور را با این شناخت، برگزیده باشند.
« اصول : Usul »: یکی دیگر از القاب منجی « فرمن های صحراگرد »، « اصول » بوده است که به معنای جمع اساس، ریشه، ستون و بنیاد است و این لقب نیز برای « پل آتریدیس » مورد استفاده قرار گرفته است.
« مهدی : Mahdi »: « مهدی » یکی از القاب واضح و صریح برای منجی « فرمن های صحراگرد » است که به صراحت، ریشه ای عربی داشته و با لقب منجی مسلمانان یعنی « حضرت مهدی صاحب الزمان (عج)، کاملاً مشابهت دارد. در فیلم « تلماسه » نیز از لقب « مهدی » برای « پل آتریدیس »، استفاده شده است.
« آتریدیس : Atreides »: نام خاندانی محبوب، ثروتمند، و قدرتمند در داستان « تلماسه » است که « پل آتریدیس » یعنی منجی « فرمن های صحراگرد »، به این خانواده تعلق دارد. عبارت « آتریدیس »، گرچه ریشه ای یونانی دارد، لیکن به لحاظ آوایی بسیار شبیه به کلمه عربی « عترت » بوده که عبارت « عترت » به خاندان مطهر پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع) اختصاص دارد و به نظر می رسد که چنین انتخابی در بین کلمات مختلف، عمدی بوده است. در واقع نویسنده داستان و سازندگان فیلم « تلماسه »، تلاش کرده اند که خاندان « منجی » داستان « تلماسه » را، به « عترت » موجود در عقاید مسلمین، گره بزنند!
مساله ای که این نکته را تقویت می کند، این است که نماد « خاندان آتریدیس »، « شاهین : Hawk » است که در عقاید اعراب، « شاهین » نماد « قبیله قریش » بوده است! با توجه به این که « عترت » و « اهل بیت (ع) » نیز از خاندان « قریش » بوده اند، در این جا نیز مجدداً تلاش شده است که حتی در قضیه نمادها هم بین « خاندان آتریدیس » و « عترت » که از خاندان « قریش » هستند، ارتباط برقرار گردد و نماد مشترک هر دو خاندان یعنی « شاهین : Hawk » نیز از این فرضیه، حمایت می کند!
« پرچم و نماد خاندان آتریدیس : House Atreides Flag and Logo of»: همان گونه که اشاره گردید، در سری داستان و فیلم « تلماسه »، مهم ترین المان در نماد خاندان آتریدیس، « شاهین : Hawk » قرمز می باشد که قبلاً اشاره شد که به نظر می رسد تلاش گردیده است تا بین این نماد و نماد « قبیله قریش » که طبق باور اعراب، « شاهین » بوده است، ارتباطی برقرار گردد. همچنین مهم ترین رنگ های استفاده شده در پرچم « خاندان آتریدیس »، رنگ های « سیاه »، « قرمز »، « سبز » و « سفید » می باشند که در بسیاری از موارد، در زمینه « سفید » به نمایش در آمده اند. چنین ترکیب رنگی، یادآور پرچم کشورهای عربی خاورمیانه و به صورت خاص، « پرچم فلسطین » است! به نظر می رسد که در این بخش نیز، تلاش شده است تا بین منجی داستان « تلماسه » و ماجرای « فلسطین »، ارتباط موذیانه ای برقرار گردد!
« نمک (ادویه) : Spice »: در داستان « تلماسه »، « نمک (ادویه) : Spice »، گرانقیمت ترین ماده ای است که در جهان وجود دارد و مهم ترین مولد انرژی در حوزه های مختلف و بالاخص « حمل و نقل » است و بر سر تصاحب منابع استخراج آن نیز کشمکش ها و درگیری های زیادی بین خاندان های رقیب، رخ می دهد.
به نظر می رسد که « نمک (ادویه) : Spice » داستان و فیلم « تلماسه »، معادل « نفت » و « سوخت های فسیلی » امروز است که کماکان مهم ترین منبع انرژی به شمار رفته و ارزش بسیار زیادی در بین جوامع مختلف دارد و به آن « طلای سیاه » نیز می گویند و کشورهای مختلف جهان، بر سر تصاحب منابع آن، با یکدیگر جنگ ها و کشمکش های زیادی دارند.
« آراکیس : Arrakis »: « اراکیس » نام سیاره ای است که ماده کلیدی مولد انرژی و حمل و نقل و … موسوم به « نمک (ادویه) : Spice »، از آن جا استخراج می گردد. به نظر می رسد که « آراکیس » معادل کشور « عراق » امروزی می باشد. چرا که اولاً به لحاظ آوایی با کلمه « عراق » و تلفظ انگلیسی آن یعنی (Iraq (ایراک)) شباهت بسیار زیادی دارد؛ ثانیاً « عراق » نیز مانند « آراکیس »، دارای منابع عظیمی از ماده حیاتی و کلیدی « نفت » است که این منابع نیز، مهم ترین و کلیدی ترین منابع انرژی در جهان امروز می باشند و در کشور عراق نیز بسیار فراوانند!؛ ثالثاً « اراکیس » داستان « تلماسه »، محلی است که بیشترین درگیری های بین گروه های مختلف را به خود دیده است و در جهان واقع نیز، خاورمیانه و بالاخص « عراق » شاهد بروز بیشترین تنش ها در سطح جهان بوده اند. رابعاً در آینده نیز طبق روایات، مرکز حکومت امام زمان (عج)، شهر « کوفه » خواهد بود که دقیقاً در سرزمین « عراق » واقع است و در سری داستان های « تلماسه » نیز، مرکز حکومت منجی، سیاره « آراکیس » می باشد!
« آراکین : Arrakeen »: در داستان « تلماسه »، « آراکین » بزرگترین شهر و مرکز حکمرانی سیاره « آراکیس » می باشد. مطابق توضیحات ارایه شده قبلی، متوجه می شویم که این عبارت نیز به لحاظ آوایی، با کلمه « عراقین » قرابت دارد و مجدداً تاکید دیگری بر نقش ویژه « عراق » در این فیلم می باشد.
« شای هلود : Shai Hulud »: در داستان و فیلم « تلماسه »، کرم های بسیار بزرگی به نام « شای هلود » زندگی می کنند که نسبت به ارتعاش ها و حرکات، حساس بوده و با این ابزار، به شکار موجودات زنده می پردازند.
به نظر می رسد که « شای هلود »، تغییر یافته عبارت عربی « شیء خلود » یا « جسم جاودانگی » می باشد. در خصوص این عبارت، توضیحات مختلفی ارایه شده است؛ برای مثال، قدمت و عمر طولانی این کرم ها و نیز قدرت مطلق و برتری دایمی آن ها در صحراهای « آراکیس »، به عنوان دلایل اطلاق این نام، مطرح شده اند؛
اما به نظر می رسد که که عبارت « شای هلود » یا « شیء خلود »، دارای معانی عمیقی تری است. موید این فرضیه، این است که « آب حیات : Water of Life » که در داستان « تلماسه »، عنصری جادویی بوده و مصرف کنندگان آن، دارای قدرت ماورایی می شوند، از « مایعات استخراج شده » از کرم بزرگ موسوم به « شای هلود » به دست می آید و همان گونه که می دانیم، در فرهنگ های مختلف، « آب حیات » سمبل قدرت بی پایان و جاودانگی بوده و معنای عبارت « خلود » نیز « جاودانگی » است.
« پادشاه امپراطور : Padishah Emperor »: همان گونه که از ظاهر این عبارت بر می آید، اصطلاح « پادشاه » یک کلمه کاملاً فارسی است و به مفهوم شاهی است که بر سایر شاهان و حکمرانان، حکومت می کند. وجود چنین کلمه ای، نشان دهنده توجه کامل نویسنده داستان و سازندکان فیلم « تلماسه : Dune » به وقایع خاورمیانه و اقتباس از آن ها است.
« شاددام چهارم : Shaddam IV »: « شاددام کورینو » موسوم به « شاددام چهارم »، نام یک پادشاه اقتدارگرا و مستبد است که بر سایر حاکمان و خاندان های مشهور، حکمرانی می کند و حکمران اصلی « آراکیس » نیز به شمار می رود.
عبارت « شاددام » با کلمه « صدام »، هم آوایی بسیار زیادی دارد و تسلط « شاددام » بر « آراکیس »، معادل تسلط « صدام » بر « عراق » می باشد. ذکر این نکته حائز اهمیت است که داستان « تلماسه » در سال ۱۹۶۵ میلادی منتشر شده است و در این زمان، هنوز « صدام » بر « عراق » حکومت نمی کرد، بلکه در همان سال، به دلیل فعالیت های سیاسی در زندان بوده است. اما به صورت ناگهانی و پس از فرار از زندان در سال ۱۹۶۶، از سوی « احمد حسن البکر » به عنوان معاون فرماندهی انتخاب شده، و بدین ترتیب به بالاترین سطوح قدرت نظامی و سیاسی در حزب بعث عراق، دست یافت و ناگهان این حزب را تبدیل به مهم ترین قدرت سیاسی و نظامی عراق نمود که البته این صعود در نردبان قدرت و کسب مقام های بالاتر ادامه یافت و در سال ۱۹۶۸ به عنوان معاون ریاست جمهوری و در نهایت در سال ۱۹۷۹ به عنوان ریاست جمهوری « عراق » نایل گردید.
بعد از رسیدن به « ریاست جمهوری » عراق، وی عملاً حکومت دیکتاتوری برپا نمود و با روابط پنهان با ابرقدرت های شرق و غرب و به بهانه مقابله با « انقلاب اسلامی ایران »، عملاً تلاش نمود تا خود را به عنوان ژاندارم جدید منطقه معرفی نماید. این بازی مستانه قدرت، موجب ظلم و تعدی به مردم عراق و حمله به کشورهای همسایه همچون ایران و کویت گردید.
چنین توصیفاتی از « صدام » که عملاً دیکتاتور حاکم بر « عراق » بوده و در کل سرزمین های عربی نیز، برای خودش نقش رهبری قایل بود، به طرز عجیبی با وضعیت « پادشاه امپراطور شاددام چهارم » که حکمران اکثر کرات آسمانی و در واقع فرمانروای اصلی « آراکیس » بود، شباهت دارد.
از سوی دیگر، نگاه به توالی انتشار داستان « تلماسه » در سال ۱۹۶۵ میلادی که در آن از « شاددام چهارم » و « آراکیس » نام برده شده بود، و سپس فرار از زندان « صدام » در سال ۱۹۶۶ میلادی و به قدرت رسیدن ناگهانی وی در حزب بعث « عراق » که بعد از چند سال نیز موجب دستیابی وی به ریاست جمهوری شد، احتمال وجود توطئه ای سازمان یافته را در داستان « تلماسه »، گوشزد می کند. در واقع احتمالاً « صدام » از زمان عضویت در حزب بعث و نیز حبس در زندان، توسط سرویس های جاسوسی غربی همچون CIA و MI6، کشف شده و بحث فرار از زندان و حمایت از وی تا به قدرت رسیدن و ایفای نقش ژاندارم جدید منطقه و …، نیز ادامه یک توطئه سازمان یافته توسط سرویس های بیگانه بوده است. به هر حال نام « شاددام »، نام شایعی نیست ارتباط این نام با کلمه « صدام » و ارتباط این دو شخصیت با « آراکیس » و « عراق »، چیزی فراتر از تصادف و احتمالات است و احتمالاً حکایت از مسایل مهم پشت پرده داستان « تلماسه » و برنامه غرب ماسونی برای خاورمیانه دارد.
« فدایکین : Fedaykin »: در داستان « تلماسه »، به « فرمن های صحراگرد » عضو نیروهای مسلح و گارد ویژه حامی « پل آتریدیس » یا «مواددیب »، « فدایکین » اطلاق می شود. این اصطلاح نیز ریشه ای عربی داشته و معادل « فدایین » عربی یا « فداییان » در فارسی می باشد که « فداییان » نیز معمولاً محافظان مسلح افراد برجسته و رهبران سیاسی و نظامی می باشند. بنابراین در این عبارت نیز ردپای استفاده از اصطلاحات عربی به چشم می خورد.
« جهاد : Jihad »: در سری داستان های « تلماسه »، به نبرد « فرمن های صحراگرد » که عمدتاً به رهبری « مواددیب »، بر علیه ظلم و استبداد و به منظور اشاعه دین و آیین « فرمن ها » صورت می گرفت، « Jihad » اطلاق شده است که معادل « جهاد » عربی است. طبق مطالب مندرج در داستان های « تلماسه » و « مسیحای تلماسه »، « جهاد » تحت رهبری « پل مواددیب »، به کل سیارات و جهان شناخته شده سرایت کرده و منجر به مرگ ۶۱ میلیارد نفر، نابودی کامل و لم یزرع شدن ۹۰ سیاره، تضعیف ۵۰۰ سیاره، و نابودی ۴۰ دین به همراه یپروانشان گردید!
« چشمان عباد : Eyes of the Ibad »: در سری داستان های « تلماسه »، « چشمان عباد » به تغییر رنگ چشمان « فرمن ها » به صورت « آبی پررنگ » اطلاق شده است که البته « داستان « تلماسه » این مساله را به « نمک (ادویه) » آراکیس نسبت داده است! اما همان گونه که ملاحظه می گردد، این عبارت نیز ریشه ای عربی داشته و به معنای « چشمان بندگان »!!! می باشد! به نظر می رسد که با توجه به شباهت دادن « فرمن های صحراگرد » با « مسلمانان عرب »، عبارت « چشمان عباد » نیز تلاشی دیگر برای ارتباط برقرار کردن بین داستان « تلماسه » و « کشورهای عربی و اسلامی » است.
« نایب : Naib »: در فیلم « تلماسه » به رهبران قبایل « فرمن های صحراگرد »، « نایب » گفته می شود. همان گونه که ملاحظه می گردد، این اصطلاح نیز اصطلاحی عربی است. توجه کنید که رهبر اصلی « فرمن های صحراگرد »، منجی آن ها یعنی « مواددیب » یا « مهدی » است، لیکن در زمان عدم دسترسی به منجی، رهبران قبایل، « نایب » نامیده می شوند. این اصطلاح، به صورت مرموزانه و زیرکانه ای انتخاب شده است و نوعی اشاره به عقاید شیعیان می باشد که در آن، در زمان غیبت « منجی »، زعما، علما و رهبران تشیع، به عنوان « نایب » مهدی موعود (عج)، زمامدار امور می گردند. به نظر می رسد که اصطلاح « نایب » نیز نوعی طعنه به این عقیده است.
« زِن سنی : ZenSunni »: در فیلم و داستان « تلماسه »، مذهب « فرمن های صحراگرد »، با عنوان « زِن سنی : ZenSunni » معرفی شده است که ترکیبی از دو مذهب « زِن (Zen) » و « سنی » می باشد.
« زِن سنی : ZenSunni »: در فیلم و داستان « تلماسه »، مذهب « فرمن های صحراگرد »، با عنوان « زِن سنی : ZenSunni » معرفی شده است که ترکیبی از دو مذهب « زِن (Zen) » و « سنی » می باشد.
مذهب « Zen » یک شاخه از « بودیسم » است که از چین نشأت گرفته و در ژاپن نیز طرفداران فراوانی داشته است و یکی از مشهورترین راهبان آیین « Zen »، شاعر، فیلسوف و راهب معروف « ایکیو » بوده، که در قالب کارتون « ایکیوسان » به زندگی وی نیز پرداخته شده است.
اصطلاح « سنی : Sunni » نیز از مذهب « سنی » یکی از شاخه های مذاهب اسلامی نشأت گرفته است. با این حال عقاید ذکر شده از « فرمن ها » در داستان « تلماسه »، چندان ارتباطی با « بودایی » گری نداشته و در بین مذاهب اسلامی نیز، بیشتر به المان های « تشیع » و بالاخص بحث منجی گرایی و مهدویت اشاره شده است. به نظر می رسد که عبارت ترکیبی « ZenSunni »، بیشتر به صورت غیرمستقیم، به این نکته اشاره می کند که اتحاد آخرالزمانی بین کشورهای شرق دور و خاورمیانه شکل خواهد گرفت که عبارت « Zen » به شرق دور و عبارت « Sunni » به خاورمیانه اشاره می نماید. به هر حال، آن چه مسلم است، عقاید « فرمن های صحراگرد » بیشتر به « اسلام » و « تشیع » ربط داده شده است و استفاده از اصطلاحاتی همچون « المتکلم » برای « خدا »، « اولیاء »، « علما »، « فقه » و …، و نیز اعتقاد « فرمن ها » به کتابی به نام « شاهنامه!!! »، همگی نشان می دهد که نویسنده داستان « تلماسه »، تلاش کرده تا « فرمن ها » را نماینده مردمان مشرق زمین و بالاخص مسلمانان « معرفی » نماید که از المان های « اسلامی »، « عربی »، « ایرانی » و حتی « شرق دور » استفاده می نمایند.
« سایادینا : Sayyadina »: در بخش هایی از داستان و فیلم « تلماسه »، « فرمن های صحراگرد »، مادر « پل آتریدیس » یعنی « بانو جسیکا » را با لقب « سایادینا : Sayyadina » با مفهوم « مادر روحانی » صدا می زنند که این عبارت نیز، ریشه ای عربی دارد. عبارت « سایادینا » بسیار شبیه به کلماتی همچون « سیدنا »، « سیدتنا » و … می باشد که مفهوم « سروری » و « بزرگی » به همراه خود دارد. در این جا نیز رد پای ایجاد شباهت با کلمات عربی و اسلامی، به چشم می خورد.
« کویساتز هادراک : Kwisatz Haderach »: در فیلم « تلماسه » این عبارت برای منجی مورد نظر « بن جزریت » به کار رفته است و این کلمه ریشه ای « عبری » دارد و به معنای « کوتاه کردن مسیر » می باشد. همچنین در بخشی از داستان، این لقب برای « پل مواددیب » به کار رفته است. این اصطلاح با « طی الارض » و قدرت های خارق العاده همچون طی کردن مسیرهای طولانی در زمانی کوتاه، مرتبط است و البته همان گونه که می دانیم، منجی مسلمانان یعنی حضرت مهدی صاحب الزمان (عج) نیز واجد ویژگی « طی الارض » هستند. بنابراین در این بخش نیز علی رغم استفاده ار لغت عبری، به مفاهیمی از عقاید اسلامی نیز، اشاره شده است.
« عالیا (آلیا) : Alia »: نام خواهر « پل مواددیب »، « عالیا (Alia) » است که با کلمه عربی « عالیه » شباهت دارد. « عالیا » جانشین و نایب السلطنه « مواددیب » بوده و در نبود وی، بالاترین درجه را در خاندان پادشاهی « آتریدیس » دارد. طبق داستان « تلماسه » به این دلیل که مادر « عالیا » یعنی بانو « جسیکا » در وقت بارداری « عالیا » از « آب حیات » نوشیده است، این آب حیات که دارای اثرات جادویی بالقوه است و هر کسی توانایی تحمل آن را ندارد، موجب تغییرات مهمی در « عالیا » به عنوان جنین شده و گرچه « عالیا » را نیز صاحب قدرت های ویژه می نماید، لیکن موجب به هم ریختن تعادل روحی و رفتاری « عالیا » شده و بعداً در زندگی « عالیا » نیز اتفاقات ناگواری برای وی و دیگران ایجاد می کند. در فیلم « تلماسه »، « عالیا » با لباس های سرتاپا مشکی شبیه به چادر های زنان عرب مسلمان، و به صورت کاملاً « محجبه » به تصویر در آمده است و در یکی از بخش ها نیز، خنجری منحنی شبیه به خنجرهای عربی به دست وی داده شده است! در مجموع به نظر می آید که ویژگی های ظاهری « عالیا » به خانم های « مسلمان » و بالاخص « شیعیان عرب » مشابهت داده شده است.
« بیدار شدن خفته (رجعت) : Awakening of the Sleeper »: در فیلم « تلماسه » اصطلاح « بیدار شدن خفته » و « بیدار شدن خفتگان »، توسط « مواددیب » به صورت مکرر به کار می رود. این اصطلاح بالاخص در لحظاتی که مکاشفه و یا حالات بین مرگ و زندگی رخ می دهد، مکرراً تکرار می شود. این اصطلاح، شبیه به عقیده « رجعت » در بین شیعیان است که در طی آن، معتقدند که در زمان ظهور حضرت مهدی (عج) تعداد زیادی از شخصیت های درگذشته، رجعت یافته و زندگی دوباره می یابند. البته در فیلمی که به صراحت منجی خود را « مهدی » می نامد، چنین اشاراتی عجیب نیست.
« شیانا (شیعنا) بروغ : Sheeana Brugh »: در سری داستان های « تلماسه »، « شیانا (شیعنا) » نام دختری از قبلیه « فرمن های صحراگرد » بوده که در طی حمله کرم بزرگ یعنی « شای هلود » به خانواده اش و مرگ پدر و مادرش به دست این کرم بزرگ، « شای هلود (شیء خلود) » را مطیع خود نموده است. همان گونه که ملاحظه می گردد، نام « شیانا » بسیار شبیه به « شیعنا » است و حتی در زبان انگلیسی نیز به صورت مشابهی نوشته می شود. نام « شیانا (شیعنا) » در فیلم « تلماسه » ذکر نشده، اما در « داستان تلماسه » وجود دارد و قدرت ویژه و استثنایی وی، حتی موجب علاقمندی و تحسین « بن جزریت » نسبت به وی می گردد و « بن جزریت » تلاش می کنند تا او را تبدیل به یک عضو ویژه و « مادر روحانی » از فرقه خود تبدیل کنند که البته وی از نزد « بن جزریت » می گریزد. سرگذشت « شیعنا » در سری داستان های « تلماسه »، در زمانی بعد از قدرت یافتن « خاندان آتریدیس » مطرح شده، و در فیلم های ۱۹۸۴ و ۲۰۲۱ ذکر نشده است و بعید است در فیلم ۲۰۲۳ نیز روایت گردد. چرا که مربوط به فاصله زمانی بسیار دورتری نسبت به قدرت یافتن « آتریدیس ها » است. به هر حال در این جا نیز عبارت « شیانا (شیعنا) » به صورت موذیانه ای با « شیعیان » ارتباط داده شده، و حتی برخی ویژگی های خارق العاده، همچون ویژگی های « منجی »، به این فرد نسبت داده شده است.
« المان های دست، قمر (ماه)، آب، پرچم سبز و انگشتر عقیق »: در بخشی از فیلم « تلماسه » و بالاخص در قسمت هایی که « مکاشفات پل آتریدیس » یا همان « مواددیب »، به تصویر در آمده است، تصاویر گنگ و ظاهراً بی معنایی از « دست »، « ماه (قمر) »، « آب »، « پرچم سبز » و « انگشتر عقیق » به چشم می خورد و در این لحظه، « پل مواددیب » در حالی که به « انگشتر عقیق » پدرش خیره شده است، فریاد می زند که « انتقام » پدرش را خواهد گرفت. این المان ها بیش از همه با وقایع عاشورا، مرتبط هستند! « دست » با دست بریده حضرت عباس (ع)، « ماه (قمر) » با لقب حضرت عباس (ع) یعنی « قمر بنی هاشم »، « آب » با « عطش » و « کمبود آب » عاشورا، « پرچم سبز » با « پرچم سادات هاشمی » در کربلا، و « انگشتر عقیق » با « انگشتر امام حسین (ع) » مرتبط است!
همچنین وقتی « پل مواددیب » یا همان « مهدی » در عقاید « فرمن های صحراگرد »، با مشاهده « انگشتر عقیق » پدرش، فریاد می زند که « پدر! انتقام تو را خواهم گرفت! »، نعوذباالله مشابهت سازی بین « پل مواددیب » یا « مهدی » داستان « تلماسه » با « حضرت مهدی صاحب الزمان (عج) » که « منتقم » خون جد بزرگوارشان « امام حسین (ع) » و عموی گرانقدرشان « حضرت عباس (ع) » هستند، صورت گرفته است.
بدین ترتیب این المان های به ظاهر بی ربط در این بخش از داستان « تلماسه »، بی دلیل ارایه نشده اند و اهداف موذیانه ای را دنبال می کنند.
« انتقام : Avenge »: در جای جای داستان و فیلم « تلماسه »، به کلمه « انتقام : Avenge » اشاره شده است. همچنین « مواددیب » در بخشی از داستان با خودش زمزمه می کند که نام وی، یک « کلمه کشنده : Killing Word » است. با توجه به این که یکی از القاب « حضرت مهدی (عج) » در نزد شیعیان، « منتقم » است، و برخی از القاب دیگر ایشان همچون « قائم »، « ثائر » و … نیز قرابت هایی با لقب « منتقم » دارند، به نظر می رسد که در داستان « تلماسه » با استفاده از کلید واژه « انتقام »، تلاش شده است تا مجدداً با ارتباط برقرار کردن با لقب « منتقم » حضرت صاحب الامر (عج)، ارتباط موذیانه ای بین شخصیت « مواددیب » و « مهدی موعود (عج) » برقرار گردد.
نکته بسیار مهم: قبل از جمع بندی بحث، ذکر این نکته حائز اهمیت است که شاید مخلوط کردن عبارات و المان های عربی، عبری، فارسی، ژاپنی، و … توسط نویسندگان داستان، برای مخاطبان عجیب به نظر برسد، لیکن باید به این موضوع اشاره کرد که این روش، یک روش شایع برای رساندن مفاهیم اصلی، در کنار ایجاد یک راه فرار در مقابل اعتراضات مسلمانان و … است! چرا که ترکیب این عبارات و عناصر، از یک سو موجب سردرگمی در بیان اعتراضات شده و از سوی دیگر هم به دلیل عدم انطباق ۱۰۰ درصد با هر عبارت یا مفهوم، حلوی اقامه دعوی قضایی و یا اعتراضات رسمی و … را خواهد گرفت.
نکته بسیار مهم: بجز بحث های محتوایی ذکر شده، انبوهی از مطالب دیگر در خصوص « هنرپیشه ها » و … نیز وجود داشته است که ممکن است قابل بحث باشند. برای مثال، « تیموتی شالامی » بازیگر جوان و مشهور هالیوود که بازیگری نقش اصلی داستان یعنی « پل مواددیب » را برعهده دارد، مادری « یهودی » داشته و به لحاظ توارثی، یک یهودی تلقی می شود و انتخاب وی در این نقش، یعنی « مواددیب »، « مهدی » و « منجی »، بحث برانگیز و توطئه آمیز به نظر می رسد! با این حال به منظور پرهیز از اطاله کلام و ارایه بحث های تکراری، از بیان موارد مذکور و موارد مشابه آن، خودداری شده، و توجه خوانندگان محترم، بیشتر به محتوای داستان جلب شده است.
اما داستان و فیلم « تلماسه »، دقیقاً چه اهدافی در خصوص « منجی گرایی » دارد؟
در بخش قبلی مقاله، به برخی از مهم ترین کلمات، عبارات، المان ها و عناصری که در سری داستان ها و فیلم های « تلماسه » مطرح شده و به صورت زیرکانه ای، به « خاورمیانه » و عقاید « منجی گرایانه » در خاورمیانه اشاره داشتند، پرداختیم. در ان بخش به صورت خلاصه، آن چه را که نویسنده این سری داستان ها و سازندگان این سری فیلم ها تلاش دارند تا بعد از مقدمه سازی، به خورد مخاطبان بدهند، مورد بحث قرار می دهیم:
اگر بخواهیم به خلاصه ترین حالت ممکن، اهداف طراحان، نویسندگان و سازندگان این مجموعه را بیان کنیم، باید بگوییم که هدف آن ها، تخریب « منجی گرایی »، « مهدویت » و « خداباوری »، و القاء ترس از تحرکات مسلمانان در بین مردم عوام شرق و غرب، است. اما این هدف به چه صورتی پیاده شده است؟
ابتدائاً باید به این نکته توجه کرد که در داستان و فیلم « تلماسه »، از اساس « اصالت منجی گرایی » و « مهدویت » زیر سوال رفته است! چرا که در این داستان، ذکر شده است که شاخه ویژه ای از گروه خواهری « بن جزریت »، به نام « میسیونرا پروتکتیوا (مبلغان محافظ) : Missionera Protectiva » وظیفه اشاعه عقاید خرافی، شبه پیشگویانه، و تبلیغی را در جوامع بدوی و کمتر توسعه یافته دارند تا با استفاده از این عقاید، آن ها را در خدمت اهداف « بن جزریت » قرار دهند. یکی از این عقاید که « پانوپولیا پرافتیکا : Panoplia Prophetica » نامیده می شد، پیشگویی های جعلی و دروغین بوده است که به صورت عمدی، منتشر می شده تا جوامع را تحت نفوذ گروه « بن جزریت » قرار دهد و بخش های مهمی از عقاید « فرمن های صحراگرد » بالاخص در خصوص اعتقاد به منجی نیز تحت تاثیر القائات « میسیونرا پروتکتیوا » شکل گرفته است!!!!
بنابراین طبق داستان « تلماسه »، اعتقاد به « منجی » آن هم با ویژگی هایی که « فرمن های صحراگرد » انتظار آن را می کشیدند، از اساس دروغین و جعلی بوده و از ساخته های شاخه « میسیونرا پروتکتیوا » گروه « بن جزریت » بوده است!، نه این که حقیقتاً چنین پیشگویی از ابتدا وجود داشته باشد!!!
با این حال وجود همین پیشگویی « دروغین »، « فرمن های صحراگرد » را به تحرک و جنب و جوش درآورده و تحت رهبری یک رهبر قدرتمند و دارای توانایی های ویژه که اتفاقاً مادر این رهبر نیز عضو « بن جزریت » بوده است، پیش بینی مربوطه، شوخی شوخی جدی شده و با توسعه « نبردهای جهادی »، منجر به بروز بحران وحشتناکی برای جوامع و سیارات مختلف گردیده است!
بنابراین طبق داستان « تلماسه »، اعتقاد « فرمن های صحراگرد » به « منجی »، « اصالت » نداشته و ساخته و پرداخته تبلیغات « بن جزریت » بوده، اما با همین « اعتقادات غیر اصیل » و ساختگی، باز هم « فرمن های صحراگرد »، زیر پرچم یک فرمانده قدرتمند متحد شده، و سرزمین های بسیاری را به خاک و خون می کشند.
نکته دوم این که طبق داستان « تلماسه »، « فرمن های صحراگرد » به کمک همین رهبر قدرتمند، جنگ های « جهادی » خود را هم در « آراکیس (عراق) » و هم در سایر سیارات و مناطقی که بشر سکونت دارد، ادامه داده و ضمن سرنگونی بسیاری از حکومت ها، کشتارها و تخریب های زیادی نیز انجام می دهند. به نحوی که « جهاد » صحراگردان « فرمن » به رهبری منجی خود یعنی « مواددیب » یا « مهدی »، منجر به مرگ ۶۱ میلیارد انسان، تخریب کامل ۹۰ سیاره، تضعیف ۵۰۰ سیاره دیگر، و نابودی ۴۰ دین می شود!
ترجمه چنین مواردی در داستان « تلماسه »، بدین گونه است که « جهاد » مسلمانان و بالاخص « شیعیان » و « ایرانیان »، به رهبری منجی خود یعنی حضرت مهدی صاحب الزمان (عج)، موجب نابودی بخش های عظیمی از سرزمین ها، مرگ میلیون ها انسان، نابودی ادیان مختلف و تضعیف بسیاری از کشورها خواهد شد! باالطبع رواج چنین دیدگاهی نسبت به ظهور « مهدی (عج) » موجب ترس و وحشت فراگیر در مخاطبان غربی و شرقی شده، و آن ها ذهنیت منفی نسبت به ظهور امام زمان (عج) پیدا خواهند کرد.
از سوی دیگر، با توجه به این که نشان خاندان آتریدیس از یک سو، « شاهین : Hawk » بوده و از سوی دیگر رنگ های « قرمز، سیاه، سفید و سبز » در پرچم این خاندان وجود دارد، به نظر می رسد که در ضمن این « مهدی هراسی » و « منجی هراسی »، تلاش شده است که به صورت ویژه، نسبت به ظهور « مهدی » از خاندان « قریش »! هشدار داده شود و در ضمن آن نیز، خطر ویژه ماجرای « فلسطین » – که این کشور نیز همچون بسیاری دیگر از کشورهای عربی منطقه، دارای پرچمی حاوی رنگ های « سیاه، سفید، قرمز و سبز » است -، گوشزد شده و ماجرای « فلسطین » به « جهاد بزرگ » مسلمانان، « قیام مهدی (عج) » و … نسبت داده شده تا موجب ترس و وحشت مضاعف مردم مغرب زمین نسبت به این مقولات شود و آن ها را بر علیه شکل گیری چنین قیامی، متحد نماید!
اما نکته سوم این که طبق سری داستان ها و فیلم های « تلماسه »، « منجی » فرمن های صحراگرد، یا « مواددیب » یا « مهدی »، از نژاد خود « فرمن ها » نیست، بلکه از خارج از سیاره « آراکیس » به این سیاره می آید! این مساله نیز احتمالاً دسیسه ای برنامه ریزی شده از سوی نویسندگان و سازندگان این داستان ها و فیلم ها است تا در بین مسلمانان و مردم خاورمیانه، زمینه را برای پذیرش منجی هایی دروغین از سرزمین های غربی، فراهم نمایند. البته در چند سال اخیر، زمزمه هایی از سوی برخی گروه های انحرافی مبنی بر این که « امام زمان (عج) » از سوی کشورهای غربی می آید، مطرح شده است!!! که چنین بحث های انحرافی، چیزی جز حرکت در مسیر نقشه های طراحی شده دشمنان اسلام، نمی باشد.
نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد، این است که اصل سری داستان های « تلماسه » و فیلم « تلماسه » سال ۱۹۸۴، به صورت صریح تر و شفاف تری، از المان های عربی، اسلامی و ایرانی استفاده نموده اند و در فیلم « تلماسه » ۲۰۲۱، احتیاطات بیشتری صورت گرفته و بسیاری از کلمات صریح و واضح عربی، اسلامی و ایرانی، حذف شده است. به عبارت دیگر، در مقایسه یک به یک بین فیلم های ۱۹۸۴ و ۲۰۲۱، صراحت و شفافیت فیلم « تلماسه ۱۹۸۴ »، به مراتب بیشتر بوده است. یکی از دلایل این امر نیز این بوده است که مخاطب اصلی سری داستان ها و فیلم های « تلماسه »، مردم مغرب زمین بوده است و به همین دلیل در زمانی که اینترنت فراگیر نبوده و بسیاری از داستان ها و فیلم های آمریکایی و اروپایی، در دسترس بخش زیادی از مردم خاورمیانه قرار نمی گرفته اند، نگرانی از واکنش های شدید مسلمانان در این کشورها، چندان زیاد نبوده، و به همین دلیل، المان های عربی، اسلامی و ایرانی، با وضوح و شفافیت بیشتری بیان می شده اند تا برنامه « اسلام هراسی »، « مهدی هراسی » و … در غرب، با نفوذ و تاثیر بالاتری اجرا شود. اما در ابتدای هزاره سوم و قرن ۲۱ میلادی، به دلیل فراگیر شدن اینترنت و دسترسی کل مردم دنیا به فیلم ها و داستان های اروپایی و آمریکایی، امکان بیان کلمات و عبارات حساسیت زای شفاف و صریح، کاهش پیدا کرده است و بسیاری از اطلاعات، در لفافه مطرح می شوند. بنابراین در خصوص فیلم های آتی « تلماسه » که در سال های آینده منتشر خواهند شد نیز انتظار می رود که بسیاری از مطالب، در لفافه و غیرصریح بیان شوند.
به هر حال سری داستان های « تلماسه » و فیلم های منبعث از آن، یکی از هزاران تلاش هالیوود در جهت مقابله با « اسلام »، « مهدویت »، « ایران »، « فلسطین » و … است و از این حیث، موضوع تازه ای نیست، لیکن این مقاله نگاشته شده است تا قبل از ارایه سری جدید فیلم های Dune در ۲۰۲۳ و سری های احتمالی پس از آن، هشدارهای لازم را در این خصوص داده باشد.
ان شا الله که مکرهای مکرر شیطان و پیروانش، به سمت خودشان باز خواهد گشت و خداوند متعال که خیرالماکرین است، آن ها را به سزای اعمال خودشان، خواهد رساند.
به امید ظهور منجی موعود، حضرت مهدی صاحب الزمان (عج).
کاری از: خادم الامام (عج)