بسمالله الرّحمن الرّحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَیَسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَهً مِّن لِّسَانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی»
منازل معاد
منزل دوّم: عالم قبر
در دو جلسۀ گذشته، راجع به حالت احتضار که اوّلین منزل از منازل معاد است، مطالبی بیان شد. در این جلسه به تبیین گوشههایی از ویژگیهای منزل بعدی، یعنی منزل قبر خواهیم پرداخت.
از نظر روایات اهل بیت«سلاماللهعلیهم»، قبر انسان، باغى از باغهاى بهشت و یا حفرهاى از حفرههای جهنّم است.
«الْقَبْرُ إِمَّا رَوْضَهٌ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّهِ أَوْ حُفْرَهٌ مِنْ حُفَرِ النِّیرَانِ»[۱]
در واقع، عالم قبر برای افراد صالح، باغی از باغهای بهشت است و تا روز قیامت هرچه بخواهند در آن مییابند. مانند بهشت که قرآن کریم در وصف آن میفرماید:«ما تَشتَهیهِ الأنْفُسُ و تَلَذُّ الأعیُن»[۲] در قبر هم افراد مؤمن و نیکوکار، هر چه آرزو کنند و هرچه چشم آنها از دیدن آن لذّت برد، برای آنها مهیّا است. لذّت، خوشی و شادمانی آنان در قبر به گونهای است که گذشت میلیونها سال برای ایشان بهاندازۀ یک ساعت است. حتی افراد مؤمن و لایق میتوانند در عالم قبر، لذّت مجالست و هم نشینی در محضر چهارده معصوم«سلاماللهعلیهم» را درک کنند. چنین افرادی میتوانند خدمت مولا امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» یا خدمت امام حسین برسند یا خانمهای شایسته میتوانند خدمت حضرت زهرا«سلاماللهعلیها» باشند که والاترین لذّت را دارد.
اما افراد بدرفتار و زشت کردار، قبر خود را به مثابۀ گودالی از جهنّم مییابند که هر ساعت آن، هزاران سال مینماید. مار و مور و عقرب به جان آنها میافتد و در آتش قبر که برگرفته از آتش جهنّم است، میسوزند.
بنا بر تصریح قرآن کریم، حضرت عیسی «علیهالسلام»، گاهی مردهها را زنده میکرد. در روایات میخوانیم آن حضرت مردهای که اثر قبر نداشت و شاید بیش از صد سال از دفن او میگذشت را به اذن خدا زنده کرد. او پیرمردی شاد و با نشاط بود و حالات جوانی برای وی پدیدار گشته بود. حضرت عیسی از او پرسید: چند وقت است که مردهای؟! گفت الان مرا در قبر گذاشتند و قبر من مبدّل به باغی از باغهای بهشت شد و همه چیز داشت. حورالعین به استقبالم آمد، با هم معانقه کردیم و گلوبند او پاره شد، نشستیم دانههای گردن بند را جمع کنیم که شما مرا صدا کردید، یعنی شما مزاحم من شدید.
همچنین در روایت داریم که حضرت عیسی جوانی را تازه مرده بود، زنده کرد. آن شخص جوان بود اما پیری زودرس گرفته بود. ژولیده و افسرده بود و گویا دنیایی از غم و غصّه داشت. حضرت عیسی از او پرسید: چند وقت است مردهای؟ گفت: سالها از مردن من میگذرد. وقتی که مرا در قبر گذاشتند و روی قبر را پوشاندند، مأمورین الهی آمدند و سؤالاتی پرسیدند و چون در پاسخ آن سؤالات ماندم، تازیانهای به من زدند و قبر من مبدّل به جهنّم شد و آتش همه جا را فراگرفت. سالیان طولانی در آن آتش میسوختم که شما مرا صدا کردید.
حقیقت و ماهیّت عالم قبر
حقیقت عالم قبر و کیفیّت آن نزد ما روشن نیست. در واقع بنا نیست که ما راجع به مرگ و منازلش، خصوصیّات را بدانیم. همانطور که در جلسات گذشته بیان شد، ما از قبر و قیامت و عالم برزخ، دورنمایی بیش نمیدانیم، امّا به عنوان یک ضرورت در دین اسلام میدانیم که منازل پس از مرگ وجود دارد و همه ناچار از عبور از آن منازل هستند.
مثلاً شیعیان معتقدند که باید برای میّت، تلقین خوانده شود و به عربی هم میخوانند. این در حالی است که بسیاری از اموات، در زمان حیات، عبارات و کلمات فارسی تلقین را هم نمیفهمند، چه رسد به عربی، اما اکنون که از دنیا رفته، دست روی شانۀ او میگذارند و او را تکان میدهند و آن تلقین را به عربی میخوانند و به او میگویند: «إسمع» و «إفهم». معنای این حرکت این است که او هم میشنود و هم میفهمد، اما حقیقت و ماهیّت این امر برای ما روشن نیست.
عذاب و لذّت قبر، مربوط به جسم است یا روح؟
مطلبی که باید مورد توجه جدی قرار بگیرد این است که سؤال و جواب قبر و همچنین عذابها و لذّاتی که برای عالم قبر بر میشمرند، مربوط به روح انسان است، امّا چون روح متعلّق به جسم مادّی است و بدان وابستگی دارد، جسم نیز آن عذابها و لذّات را درک میکند. به بیان روشنتر سؤالات قبر از روحی پرسیده میشود که متعلق به بدن است و هنوز تعلقش را از جسم و از بدن جدا نکرده است.
برای فهم بهتر این موضوع و برای تقریب به ذهن، میتوان عالم قبر را به خواب تشبیه کرد. گرچه این تشبیه، تشبیه بعیدی است، ولی به تفهیم موضوع کمک میکند. خواب انسان و خوشی و ناخوشی در خواب، مربوط به روح است، اما تأثیر عجیبی روی جسم میگذارد. مثلاً وقتی انسان در خواب ببیند که وارد یک باغ سرسبز شده و با رفقا و همنشینان خوب، در آن باغ لذّت میبرد و خوش و خرم است، خوشی و نشاط او که مربوط به روح بوده، به جسم او نیز سرایت میکند و پس از بیدار شدن، احساس راحتی و آرامش دارد. همچنانکه خواب وحشتناک، جسم انسان را دچار ناراحتی و اضطراب میکند.
احتلام در خواب، مثال روشنتری در این زمینه است؛ در خواب حالتی برای روح انسان رخ میدهد و در حالی که جسم او با هیچ کسی یا چیزی تماس نداشته و تحریک نشده است، در اثر تحریک روح محتلم میشود.
فشار قبر
یکی دیگر از موارد قطعی و مسلّم عالم قبر، آن است که برخی افراد به سبب اعمال خود فشار قبر دارند و در قبر زیر منگنۀ الهی له میشوند. بر اساس روایات، چند دسته فشار قبر خواهند داشت و از جمله میتوان به افراد سخن چین، زنان یا مردان بداخلاق و تندخو در خانه، افرادی حرف و عمل بیهوده زیاد دارند و نیز کسانی که به طهارت اهمیّت نمیدهند، اشاره کرد.
حقیقت و ماهیّت فشار قبر نیز برای ما روشن نیست و نمیتوانیم آن را درک کنیم. امّا در این خصوص نیز از یک مثال برای تفهیم موضوع و تقریب به اذهان، یاری میجوییم. مثلاً فشار روحی یک جنایتکار و خیانتکار که در مقابل قاضی ایستاده و پروندۀ او را میخوانند و مجبور است به جنایات خود اقرار و اعتراف کند و کم کم محکوم به اعدام میشود، موجب پدید آمدن فشار جسمیبه او میشود و حالت خاصّی همراه با احساس سنگینی فراوان پیدا میکند. افرادی که در قبر زیر منگنۀ الهی له میشوند هم چنین حالتی دارند که البته سختی و فشار و سنگینی آن قابل مقایسه با مثال مذکور نیست و در وصف نمیگنجد.
فشار قبر در اثر بداخلاقی
در روایات میخوانیم پیامبر رحمت «صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» در تشییع جنازۀ یک صحابی شرکت کردند و فرمودند: تعداد زیادی از ملائکه به تشییع جنازۀ او آمدهاند تا جایی که زمین مملوّ از فرشتگان شد. اما وقتی روی قبر را پوشاندند، فرمودند: قبر چنان فشاری به او داد که استخوانهای سینۀ او درهم شکسته شد. گفتند: یا رسول الله آدم خوبی بود! فرمودند: بله، آدم خوبی بود، اما در خانه بداخلاق بود.[۳] این بدان معنا نیست که مثلاً در خانه اهل فحش و ناسزا بوده یا ظلم میکرده است، اگر چنین بود که از دایرۀ مسلمانی خارج میشد. بلکه بداخلاقی او به این معنا است که محیط خانه را سرد میکرده و به اصطلاح با نق زدن، همسر و فرزندان خود را ناراحت میکرده است. در این خصوص تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد و هرکدام بداخلاق باشند و محیط خانه را سرد کنند، فشار قبر خواهند داشت.
نکتۀ شگفت آور آنکه ممکن است افرادی مانند همان صحابی، بهشتی باشند، امّا به جهت اعمال خود ناچارند فشار قبر را تحمّل کنند. اساساً تجسّم عمل که در جلسات بعد به شرح آن خواهیم پرداخت، اقتضا میکند اعمال زشتی نظیر بداخلاقی، فشار قبر شود و انسان را زیر منگنۀ الهی له کند.
فشار قبر در اثر اتلاف عمر و جوانی
هدر دادن عمر و جوانی و مشغول شدن به امور بیهوده و بینتیجه نیز فشار قبر دارد. در روایت دیگری آمده است که پیغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» جوانی را در قبر گذاشتند و بهاندازهای آدم خوبی بوده که خود آن حضرت علاوه بر شرکت در تشییع جنازه، در بستن قبر او هم شرکت کردند. مادرش با دیدن این صحنه گفت: برایت گریه نمیکنم، زیرا به دست رسول خدا در قبر گذاشته شدی و میدانم به بهشت رفتی. وقتی مادرش رفت، پیامبر گرامی«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» فرمودند: قبر فشار عجیبی به این داد و استخوانهای سینهاش در هم شکسته شد و زیر منگنۀ الهی له شد. گفتند: یا رسول الله! او که آدم خوبی بود، پس چرا چنین شد؟ فرمودند: برای اینکه «مالایغنی» زیاد داشت، یعنی حرفهای بیهوده و بینتیجه زیاد میزد.
معلوم است که آن شخص اهل گناهان زبانی نظیر دروغ، غیبت، تهمت و شایعه نبوده است که اگر چنین بود، به دست پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» در قبر قرار نمیگرفت. بلکه گفتار او فاقد نتیجۀ دنیوی یا نتیجۀ اخروی بوده است.
باید دانست که فشار قبر در اثر کردار و گفتار بیهوده پدید میآید، وگرنه اعمال حرام و گناه، باعث پدید آمدن عذاب دردناک و سختتری خواهد شد. مثلاً وقتی انسان نگاه آلوده داشته باشد، عذاب اخروی سختی دارد، امّا نگاه بیهوده و بینتیجه، منجر به فشار قبر میشود. شنیدن و دیدن ترانه و غنا و فیلمها و عکسهای مبتذل در تلویزیون، ماهواره یا اینترنت عذاب اخروی دارد، ولی اتلاف وقت برای دیدن فیلمهای بیهوده یا شرکت در جلسات بینتیجه، فشار قبر دارد.
گفتار و کردار انسان و نشست و برخاست و دیدن و شنیدن او باید برای دنیا یا آخرت او مفید باشد و پرداختن به اعمال غیر مفید و بینتیجه و بیثمر، در قبر و منازل پس از آن، انسان را با عذابی نظیر فشار قبر مواجه میکند.
راهکارهای رهایی از عذاب و فشار قبر
برای رهایی و خلاصی از فشارها و سختیهای قبر و عوالم پس از آن، راهکارهای مختلفی وجود دارد که اکنون مجال شرح و تبیین همۀ آن راهکارها نیست و در این جلسه صرفاً به چند راهکار اشاره میگردد. البته باید دانست که برترین و مؤثرترین راهکار برای رهایی از عذاب قبر و قیامت، پیشگیری از سقوط و انحراف، از طریق چنگ زدن به موانع سقوط و دوری از عوامل سقوط انسان است. در واقع، ورود به مبحث معاد نیز به این جهت بود که یاد مرگ و یاد قیامت، یکی از موانع مهمّ سقوط انسان به شمار میرود. لذا چون این راهکار اصل بحث ما است، فعلاً در این باره صحبت نمیکنیم و به چند راهکار دیگر اشاره خواهیم کرد:
راهکار اوّل: توجه؛ همه باید نسبت به سفر پیش رو و عالم قبر توجه و بیداری جدی داشته باشند. همه باید یقین بدانند که عالم قبر وجود دارد و نیز بدانند که خیلی خطرناک است. توجه به اینکه ممکن است فرداشب، شب اول قبر ما باشد و توجه به اینکه آیا این شب اول قبر برای ما راحت است یا نه؟! بسیار در تغییر شخصیّت و اصلاح رفتار و در نتیجه رهایی از عذاب و فشار قبر مؤثر است.
قرآن کریم در سورۀ «تکاثر»، راجع به قبر خیلی صریح و روشن صحبت میکند و مرتب میفرماید: ای کاش توجه داشتیم.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«أَلْهَئکُمُ التَّکاَثُرُ، حَتىَ زُرْتمُُ الْمَقَابِرَ، کلاََّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ، ثُمَّ کلاََّ سَوْفَ تَعْلَمُونَ، کلاََّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ، لَترََوُنَّ الجَْحِیمَ، ثُمَّ لَترََوُنهََّا عَینَْ الْیَقِینِ، ثُمَّ لَتُسَْلُنَّ یَوْمَئذٍ عَنِ النَّعِیمِ»[۴]
میفرماید: عدهای از شما غافلید، دنیا و تعلّقات دنیوی شما را مشغول کرده است و ناگهان قبر را میبینید. بعد میفرماید: «ای کاش توجه پیدا میکردید» و دو مرتبه تکرار میکند: «ای کاش توجه پیدا میکردید» سپس میفرماید: «ای کاش آن مرتبۀ یقین برای شما پیدا میشد» و پس از آن میفرماید: «ای کاش آن مرتبۀ دوم یقین که عین الیقین است، برای شما پیدا میشد». ای کاش به راستی واقعیّت را درک میکردید و حقیقت را مییافتید.
لذا این سورۀ مبارکه از ابتدا تا انتها، علاوه بر تنبّه، ضرورت توجه و بیداری را گوشزد میکند و میفرماید: ای کاش از خواب غفلت بیدار میشدید، ای کاش توجه داشتید که بالاخره شب اول قبری هست و دیر یا زود آن شب فرا میرسد و باید در آن مقطع هولناک به سؤالات فرشتگان و مأموران الهی پاسخ دهید، وگرنه عذاب و فشار قبر دارید و حفرهای از جهنّم فراروی شما گشوده میشود.
امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» در شعرى که منسوب به ایشان است، مىفرمایند:
«یا من بدنیاه اشتغل قد غره طول الأمل الموت یأتی بغته و القبر صندوق العمل»[۵]
آن حضرت میفرمایند: ای کسی که به دنیا مشغول و از قبر و قیامت غافل شدهای! آمال و آرزوها تو را فریب داده و از این جهت به فکر قبر و قیامت نیستی! بدان که مرگ خبر نمیکند و ناگهان میمیری و وارد قبر میشوی و در قبر اعمال قبلی تو تعیین میکند که وارد باغی از بهشت یا گودالی از جهنّم شوی. و در آن هنگام حسرت و ندامت تأثیری نخواهد داشت.
راهکار دوّم: توبه؛ توبه، همۀ آثار گناهان و از جمله عذاب و فشار قبر و قیامت را محو و نابود میسازد. قرآن کریم میفرماید:
«مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلاً صالِحاً فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَنات»[۶]
اگر انسان جداً توبه کند، گناه او هرچه بزرگ و هرچه فراوان باشد و آثار شوم گناه، برزخی باشد یا قیامتی، بالاخره خداوند متعال او را میبخشد و گناهان او مبدّل به حسنات میشود. یعنی نه تنها گناهان و آثار و تبعات آن، محو و نابود میشود، بلکه یک پروندۀ درخشانی که صفحۀ اول ثواب توبه است، فراروی او گشوده میشود.
راهکار سوّم: توسّل به اهل بیت«سلاماللهعلیهم»؛ توسّل به اهل بیت«سلاماللهعلیهم»، ارتباط با ایشان و زیارت با معرفت آن ذوات مقدّس، عذاب و فشار قبر را نابود میکند. این موضوع کراراً به تجربه اثبات شده است که افرادی که در دنیا علاوه بر پیروی از چهارده معصوم و کسب خشنودی ایشان، ارتباطی از طریق زیارت یا توسّل روزانه با آن بزرگواران داشتهاند، در قبر از آسایش و رفاه خاصّی برخوردار شدهاند.
مرحوم محدّث قمی «ره» در مفاتیح، خوابی از یک عالم بزرگ نقل میکند که پیشتوانۀ قرآنی و روایی دارد. قضیّه از این قرار است که یکی از علما خواب ظالمی را دید که در قبر خود در رفاه بود. آن عالم تعجب کرد و علّت آسایش او را از خودش جویا شد. ظالم گفت: رفاه من موقت است و دلیل آن این است که امشب خانمی را در این قبرستان دفن کردند و پس از آن امام حسین«سلاماللهعلیه»، به دیدن او آمدند و به خاطر قدوم امام حسین، عذاب این قبرستان به طور موقت برداشته شده است.
آن عالم نقل میکند که از خواب بیدار شدم و با قراینی که در خواب از مشخصّات آن خانم فهمیده بودم، به جستجوی اقوام او پرداختم و بالأخره شوهرش را در بازار یافتم. وقتی قضیّۀ خواب را برای او گفتم و علّت را از وی جویا شدم، گفت: خانم من زنی بسیار مقدّس، متدیّن، نجیب و عفیف بود و علاوه بر اینها، علاقۀ وافری به امام حسین«سلاماللهعلیه» داشت؛ لذا هر روز زیارت عاشورا میخواند و به حضرت سیّدالشّهدا«سلاماللهعلیه» متوسّل میشد و از این رو آن امام بزرگوار در شب اوّل قبر به دیدن او آمدهاند.
آن روایت مشهور حضرت رضا«سلاماللهعلیه» را همۀ شما شنیدهاید که فرمودند: هرکه مرا زیارت کند، من در شش موقف به فریاد او خواهم رسید و یکی از آن مواقف، قبر است. یعنی حضرت رضا«سلاماللهعلیه» در قبر به دیدن زائر خود میروند و او را از عذاب و فشار قبر میرهانند. البته باید توجه داشته باشیم که منظور از زائر در اینگونه روایات، مرد یا زن مؤمنی است که حقیقتاً به زیارت برود، نه اشخاص گناهکاری که برای تفریح به مشهد یا سایر مشاهد مشرّفه میروند و در همان مکان مقدّس هم گناه میکنند. در روایاتی که آثار شگفتآوری برای زیارت اهل بیت«سلاماللهعلیهم» ذکر شده است، معمولاً عبارت «عَارِفاً بِحَقِّهِ» [۷]تکرار شده است و این بدان معنا است که زیارت با معرفت آن آثار را دارد.
مسلّم است که امام حسین یا امام رضا«سلاماللهعلیهما» در قبر به دیدن آن خانم مؤمن و عفیف میروند که علاوه بر رعایت تقوا به زیارت میرود یا توسّل روزانه به اهل بیت«سلاماللهعلیهم» دارد. افراد بیحجاب یا بدحجاب که به مشهد میروند و به اجبار برای ورود به حرم چادر به سر میکنند و بلافاصله پس از خروج، بد حجاب میشوند، مشمول این روایت نمیشوند و لیاقت میزبانی حضرت رضا«سلاماللهعلیه» را در قبر نخواهند یافت. بنابراین اگر یک خانم عفیف و متدین یا یک مرد متدیّن به زیارت برود، به امام رضا«سلاماللهعلیه» واجب میشود که به دیدنش بروند و اگر در بیداری نروند، در خواب به دیدار وی خواهند رفت.
عمل صالح، مکمّل شعار و اعتقاد
من بارها گفتهام و اکنون هم متذکّر میشوم که بحمدالله شیعیان از نظر عقیده در وضعیّت بسیار خوبی قرار دارند؛ درّ گرانبهای ولایت را درک میکنند که بسیار ارزشمند است، از نظر شعار هم در وضعیّت مطلوبی قرار دارند؛ جلسات عزاداری و نظایر آن حاکی از آن است که شیعه به شعائر دین اهمیّت میدهد و حتی اگر گاهی اعمال ناپسند در تعظیم شعائر نفوذ میکند، امّا همین مقدار که شیعه شعار منطبق با عقیده دارد، ارزنده است، امّا متأسّفانه در رکن سوّم ایمان که مکمّل شعار و اعتقاد است، کوتاهی شده است. شیعیان باید طبق عقیده و شعار راستین تشیّع عمل کنند تا موفّق و سربلند باشند. همۀ نارساییها و معضلات از کوتاهی در عمل سرچشمه میگیرد.
شیعیان باید در کردار و گفتار خود از سیرۀ عملی ائمّۀ اطهار«سلاماللهعلیهم» سرمشق بگیرند و از ایشان پیروی کنند. الان همۀ شما که اینجا نشستهاید، دلتان برای سفر به کربلا پر میزند و آرزو دارید که در حرم مطهّر امام حسین«سلاماللهعلیه» باشید، در حالی که باید دلتان برای متابعت عملی از سیرۀ امام حسین«سلاماللهعلیه» پر بزند و آرزد داشته باشید پیرو و شیعۀ واقعی آن حضرت باشید. اگر کسی در عمل امام حسین یا امام رضا امام حسین«سلاماللهعلیهما» را سرمشق خود قرار ندهد، نه تنها به دیدن او نمیآیند، بلکه از او آزرده خاطر میشوند.
گناه شیعیان اهل بیت«ع» را میآزارد
جوانی به من میگفت: به حرم امام رضا «سلاماللهعلیه» رفتم و چشمم به یک خانم افتاد و خیره شدم و نگاه شهوت انگیز را ادامه دادم. حتی رفتم در حرم مقدس به دنبال آن زن و به صورتش نگاه کردم و یک تبسّمی هم به صورتش کردم. ناگهان متوجه شدم که کجا هستم و چه میکنم. یادم افتاد در محضر حضرت رضا «سلاماللهعلیه» هستم و ایشان من را میبینند. میگفت: عقب عقب بدون اینکه زیارت بخوانم از حرم بیرون رفتم. ناهار خوردم و وجدانم خیلی به من ضربه میزد. بالاخره خوابیدم و در خواب دیدم که به حرم رفتم و حضرت رضا«سلاماللهعلیه» به ضریح مطهر تکیه دادهاند. جلو رفتم و بدون اینکه سلام کنم یک سیلی به صورت امام رضا«سلاماللهعلیه» زدم. بعد هم با پای خود به کمر آن حضرت زدم و از حرم بیرون رفتم. از خواب بیدار شدم و دیدم که آن نگاه آلوده در حرم مطهّر، سیلی به صورت حضرت رضا«سلاماللهعلیه» و آن تبسّم در صورت نامحرم نیز لگدی به پهلوی ایشان بوده است.
از این مطالب نباید به سادگی گذشت، اینها واقعیّت است. ما باید شیعۀ حقیقی و حسابی باشیم تا امام حسین«سلاماللهعلیه» به دیدار ما بیایند. معلوم است که اگر شب اوّل قبر امام حسین یا امام رضا یا سایر معصومین«سلاماللهعلیهم» به دیدن کسی بیایند، چقدر راحت و آسوده میشود و به جای آن باغی که برایش تهیه شده، اهل بیت«سلاماللهعلیهم» او را نزد خود میبرد، آنگاه باغ در باغ و لذّت روی لذّت نصیب او میشود.
تقاضا دارم به شب اول قبر خیلی فکر کنید. علمای علم اخلاق میگویند که لاأقل هفت یا هشت یا ده مرتبه در شبانه روز به فکر مرگ و قبر و برزخ و قیامت باشید. از همۀ شما تقاضا دارم که در وقت گناه از یاد معاد و باور مرگ به عنوان یک نیروی کنترل کننده کمک بگیرید. به خود تلقین کنید که همه جا محضر امام زمان«ارواحنافداه» است و من در محضر ایشان هستم، پس ادب حضور باید مراعات شود. تقاضا دارم بدین وسیله از نظر عمل به اصلاح وضعیّت خود بپردازید تا با تکمیل مثلّث شعار، عقیده و عمل، ایمان شما کامل شود و به بهشت و مقامات والای معنوی و عرفانی دست یابید.
پینوشتها
=============
۱. بحارالأنوار، ج ۶، ص ۲۷۵
۲. زخرف / ۷۱
۳. امالی الصدوق، ص ۳۸۵-۳۸۴
۴. تکاثر / ۸-۱
۵. دیوان الإمام على، ص ۳۱۲
۶. فرقان / ۷۰
۷. کافی، ج ۴، ص ۵۸۲؛ من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۸۳ و …