مسیحیت و مسیحیان صهیونیست

دکتر مصطفی الفقی: رئیس کمیسیون روابط خارجی مجلس ملّی مصر
دکتر قس مکرم نجیب: رئیس کلیسای انجیلی در مصر جدید
استاد محمد السماک: مؤلف و متفکر لبنانی
اشاره :
آنچه تقدیم حضورتان می‌شود محصول میزگرد فرهنگی شبکه هفت تلویزیون مصر است. در این میزگرد موضوع «مسیحیت صهیونیستی» با حضور دو نفر از
صاحبنظران مسیحی مورد نقد و بررسی قرار گرفته است.
علی رغم تبلیغ و تصور، لاهوت و عملکرد این جریان فاسد و مفسد که امروزه بر پایه های حاکمیت کاخ سفید در آمریکا تکیه زده مورد تأیید مسیحیان اصول گرا نیست. چنانکه محققانی چون: «جرجی کنعان، استفان سزر و هال لسل» در زمره پیروان مسیحیت و منتقدان جدی این جریان اند. و آثار بسیاری را در اینباره نگاشته‌اند.

محققان مسیحی مستقل، مسیحیان صهیونیست را جماعتی گستاخ می‌شناسند که با آموزه های غلط سر در پی مطامع و منافع گذاشته‌اند.
همین امر ما را متذکر می سازد که می توان باب گفتگو با عالمان مسیحی و مخالف این جریان را از میان کلسیای کاتولیک، ارتدوکس و ارامن گشود و با تحکیم روابط علمی و برگزاری نشستها و همایشها امکان برملاء ساختن آراء و طرحهای مسیحیان صهیونیست را فراهم آورد. ان شاء الله
دکترمصطفی الفقی: من از جمله کسانی هستم که شیفته محققان و افرادی می‏باشم که به موضوع محافظه‏کاران نوین و مسیحیان صهیونیست می‏پردازند، به‏ویژه تحقیق درباره امکانات تبلیغاتی و اطلاع‏رسانی ایشان و بسان بسیاری دیگر احساس می‏کنم، آنچه به وقوع می‏پیوندد، در پس آن لابی یهود قرار دارد تا منافع و خواسته‏های خویش را تأمین کند. در اینجا لازم به ذکر است، خطرات نهفته در پس جنبشهای محافظه‏کارانه نوین و ملی‏گرای افراطی بیش از خطراتی است که از جنبشها و حرکتهای تندرو مذهبی متوجه ما می‏شود و همانطور که می‏دانید، جنبش محافظه‏کاران نوین جنبشی ملی است که خرابیها و ویرانیهای بسیاری در جهان به بار آورده است، به همین دلیل خطرات جنبشهای ملی بسیار بیشتر از خطرات جنبش مذهبی افراطی است به‏گونه‏ای که می‏تواند، جهانی را به آتش بکشد، جنبش محافظه‏کاران نوین از این نوع جنبشهای ملی است که تخمین زده می‏شود تا کنون ۵۰ میلیون نفر را قربانی اعتقادات خویش نموده است، به عبارت دیگر می‏توان گفت، افراطگرایی ملی کم‏خطرتر از افراطگرایی مذهبی نیست. محافظه‏کاران نوین به همراه مسیحیان صهیونیست و سایرفرقه‏ها و طوایف هم کیش خود در یک جا با هم به توافق می‏رسند و آن تغییر سیاست آمریکا و قرار دادن آن در مجرایی که تأمین کننده اهداف و منافع ایشان باشد و این حقیقتی غیر قابل انکار است.

مجری: واقعیت امر این است که در حال حاضر رابطه‏ای عمیق و گرم میان اسراییل یهودی و مسیحیان صهیونیست وجود دارد، با اینکه می‏دانیم یهود، مسیح را رد کردند و ایمان داریم که این یهودیان بودند که مسیح را به صلیب کشیدند و همانطور که می‏دانیم، ما مسیحیان اکنون منتظر ظهور مجدد مسیح خویش هستیم، در حالیکه اسراییل (یهود) منتظر ظهور مسیح خویش برای اولین بار است، چون به مسیح، مسیحیان به عنوان یک فرستاده یا پیامبر یا رسول نگاه نمی‏کنند و به نظر ایشان تا کنون مسیحی بر روی کره خاکی ظهور نکرده است، بدین ترتیب ملاحظه می‏کنیم، یهود از اساس وجود مسیح و به صلیب کشیده شدن او را انکار می‏نمایند، همین اعتقادات به‏طور کامل در سازمان «سفارتخانه مسیحی» نیز به چشم می‏خورد، که اعضای آن را مسیحیان صهیونیست تشکیل می‏دهند و کمکهایی را برای اسراییل و یهود جمع‏آوری می‏کنند که مبالغ آن از میلیونها دلار پا را فراتر می‏نهد و به میلیاردها دلار می‏رسد. این سفارتخانه سالانه نشست و گردهمایی خویش را در تل‏آویو منعقد می‏کند که ضمن افتتاح کنگره توسط نخست‏وزیر اسراییل، وی در جلسه افتتاحیه آن نیز سخنرانی می‏کند، آنها با شور وعشق فراوان از علاقه خویش به اسراییل سخن می‏گویند و خود را بیش از مسیحیان عرب واله و شیفته اسراییل نشان می‏دهند به عبارت دیگر آنها بیش از آنکه خود را به مسیحیان عرب که هم‏کیش و هم آیین آنها هستند و اعتقاداتی مشابه ایشان دارند، نزدیک بدانند به یهودیان نزدیک می‏دانند و یهود را بیش از هم‏ کیشان خویش دوست دارند.

مجری: بنابراین درباره این رابطه عجیب و غریب چه باید گفت، در واقع این رابطه از کجا پیدا شده و نشأت گرفته است؟

دکتر مکرم نجیب: عوامل بسیاری در سر گرفتن این رابطه دخیل بوده‏اند، به دور از تمام مسائل مطروحه ما باید به این نکته توجه داشته باشیم که یک دولت مدنی دارای اهداف سیاسی و یا غیر سیاسی خاصی در برقراری رابطه با دولت دیگر است، وضعیت آمریکا نیز چنین است و همانطور که می‏دانیم، همه می‏گویند آمریکا در برقراری این رابطه با آن رابطه دارای آن منافع بوده است و الی آخر، اما آنچه برای ما اهمیت دارد، این است که درون این دولت گروهها و جمعیتهای تندرویی چه مذهبی و چه ملی وجود دارند، سیاست دولت را تحت تأثیر خویش قرار می‏دهند، درون اسراییل نیز جمعیتها و گروههایی وجود دارند، حال چه به مسیح اعتقاد داشته باشند و چه نداشته باشند، افکار و اندیشه‏هایی افراطی و تندرو دارند که باعث می‏شود برای تحقق اهداف و خواسته‏هایشان مذهب و دین را وارد حوزه سیاست کنند، از اینجاست که این سؤال پیش می‏آید، دولت ایشان دولتی مذهبی یا دولت مدنی است، در پاسخ به این سؤال آنها عنوان می‏ کنند، دولت ما از یک سو دولتی مدنی و از سویی دولتی مذهبی است، به عبارتی آنها چون کشور و واحه‏ای دمکراتیک هستند، پس دولتی مدنی به‏شمار می‏آیند و از آنجا که یهودیت را آئین رسمی خویش می‏دانند و به این آئین اتکا دارند، در عین حال سازمانها و جمعیتهای مذهبی تندرو و افراطی مذهبی چون سفارتخانه مسیحی و غیره در این کشور فعالند که با اینکه در ظاهر ممکن است مسیحی باشند، اما اعضای آن را مسیحیان تندرویی تشکیل می‏دهند که بیش از خود یهود به یهودیت اعتقاد دارند و این مطلبی است که من بارها جوانانمان را از آن برحذر داشته‏ام، در گردهماییها و نشستهای این مسیحیان حضور نیابند و مبادا افکار و اندیشه‏های ایشان درون آنها رسوخ کند، چون این نوع از مسیحیت، مسیحیت صهیونیستی است که دین را با سیاست و مسیحیت را با یهودیت درآمیخته است، به همین دلیل جوانان ما باید در قبال این ترفندها آگاه و هوشیار عمل کنند.
{mospagebreak}
مجری: در اینجا می‏خواهیم نظر استاد محمد سماک را درباره این رابطه، رابطه اسراییل و مسیحیان صهیونیست بدانیم؟

محمدالسماک: به نظر من رابطه اسراییل و مسیحیان صهیونیست مرحله‏ای بوده است، اولین مرحله شدن به مرحله تأسیس و شکل‏گیری اسراییل بازیگران طی آن اسراییلیها نیازمند حمایتهای مالی و سیاسی و معنوی بوده است در این مرحله اهداف مسیحیان صهیونیست و اسراییل با یکدیگر تلاقی می‏کند، به این معنا که اسراییل نیازمند اثبات موجودیت خویش بود و از طرف دیگر مسیحیان صهیونیست نیز احساس نیاز می‏کردند که حتماً اسراییلی شکل بگیرد، به این ترتیب منافع هر دو گروه در یک نقطه یکی می‏شود و آن برپایی صهیون است تا اینکه به مرحله دوم می‏رسیم که عبارت است از مرحله ظهور مجدد مسیح، در اینجاست که ایندو از یکدیگر جدا می‏شوند و جنبش مسیحیت صهیونیسم به جنبشی ضد سامی تبدیل می‏شود که به ادامه بقای یهود و یهودیت اعتقاد ندارد و تلاش می‏کند یا یهودیان به آئین مسیحیت درآورد تا به مسیحی که دوباره ظهور می‏کند ایمان بیآورند یا اینکه نیست و نابود شوند. ما در مرحله اول که همین مرحله است ملاحظه کردیم که دو طرف در اهداف با یکدیگر مشترک هستند، یعنی مسیحیان صهیونیست یا اسراییلیها در یک هدف که همان حفظ موجودیت و بقا و توسعه‏طلبی اسراییل است، مشترک هستند تا اینکه زمینه ظهور و بازگشت مجدد مسیح فراهم گردد، این در حالی است که اسراییل و یهود به خوبی از ماهیت و هویت جنبش مسیحیت صهیونیستی مطلع هستند، آنها به خوبی می‏دانند، هدف مسیحیان صهیونیست از ادامه بقای اسراییل و حمایت از توسعه‏طلبیهای آن فراهم ساختن زمینه‏های ظهور مجدد مسیح است، ما در حال حاضر در مرحله اول یعنی مرحله اشتراک و تلاقی منافع میان اسراییل و مسیحیان صهیونیست قرار داریم. یهودیان و اسراییلیها می‏گویند ما به این روند ادامه می‏دهیم تا اینکه مسیح ظهور کند و به اصطلاح عامه تکلیف ما و شما را روشن کند، چه سرنوشتی نصیب ما و چه سرنوشتی نصیب شما خواهد شد، اما در حال حاضر ما (یهود می‏گویند) در مرحله‏ای قرار داریم که می‏بایست با یکدیگر همکاری و همراهی نماییم و جنبش مسیحیت صهیونیستی تا آنجا که در توان دارد، از اسراییل حمایت کند و خود جنبش مسیحیت صهیونیستی آن چنان در این باره مبالغه نموده است که ملاحظه می‏کنیم، در نیمه دهه هشتاد اصلاً سازمان سفارتخانه جهانی مسیحی در قدس به بوته فراموشی سپرده می‏شود و سازمانی تبدیل می‏شود که کنسولگریهایی برای خویش در بسیاری از کشورهای جهان دایر می‏کند که وظیفه آن جمع‏آوری مالی، معنوی و تبلیغاتی برای اسراییل و تلاش برای تحقق اهداف صهیونیسم و طرح صهیونیسم در ساخت هیکل و سایر طرحهای جنبش صهیونیسم است.

مجری: از سخنان دکتر محمد سماک اینگونه استنباط می‏شود اتحاد و همکاری این دو مرحله‏ای است و جنبش مسیحیت صهیونیستی جنبشی ضد سامیان است که مهمترین هدف آن فراهم ساختن زمینه‏های ظهور مجدد مسیح است به همین دلیل است به برپایی و تأسیس اسراییل اقدام کرده‏اند تا مسیح ظهور کند و حکومت هزاره او شکل گیرد، با ظهور مسیح آنها (یهود) یا نابود می‏شوند یا به مسیحیت درمی‏آیند و غیر ازاین دو راهکار، راهکار دیگری وجود ندارد، از این جهت برحسب عقاید حاکم بر جنبش مسیحیت صهیونیستی می‏توان گفت، این جنبش بزرگترین جنبش ضد سامیان و اسراییل است، نظر شما در این باره چیست؟

دکتر مصطفی الفقی: ما باید میان یهودیت به عنوان یک آئین و صهیونیسم به عنوان یک جنبش و اندیشه و مسیحیت صهیونیستی تفاوت قائل شویم، چون تصور و برداشت هر یک از آنها از آینده متفاوت است، ریشه‏های فکری و اصول فکری یکی نیست، به همین دلیل من اعتقاد دارم، این یکی از امواج فکری و مذهبی گذرا در تاریخ بشریت است که اگر چه مدتی به حیات خویش ادامه می‏دهد، اما تأثیر بسزایی بر بشریت نمی‏گذارد، به یک دلیل ساده و آن اینکه، اهداف و انگیزه‏های آن سیاسی است و سیاست متغیر و اهداف آن تغییرپذیر است و بالاخره اینکه مرام و عقیده‏ای حقیقی وجود ندارد که برپایه‏های نظری ثابت استوار و توانسته باشد مسیحیت را به عنوان یک آئین و صهیونیسم را به عنوان یک جنبش در یک‏جا گرد آورد، بلکه بر عکس تضاد میان ایشان کاملاً قابل ملاحظه است، به همین دلیل باید گفت موج گذرایی است که به خدمت اهدافی معین درآمده است و صرفاً جنبشی سیاسی است که تأثیر به‏سزایی بر مذهب نمی‏گذارد.

مجری: پس این نظر شما در قبال آینده این جنبش است؟
دکتر مصطفی الفقی: بله.

مجری: آخرین سؤال این است، آقای مکرم نظر شما در این‏باره چیست؟

مکرم: من نظر آقای دکتر مصطفی را تأیید می‏کنم، و من آرزو می‏کنم هر آنچه آقای دکتر گفتند، تحقق یابد و سبان تمام جنبشهای مشابه خویش که نیست و نابود شدند، این جنبش نیز از صفحه روزگار محو شود، اما در حال حاضر چون به نظر می‏رسد، یک هدف با یک نوع از اهداف مسیحیت صهیونیستی را با اسراییل مرتبط ساخته است، تا مدتی به حیات خویش ادامه دهد، اما این ثابت نیست، بلکه گذرا است.

مجری: در پایان لازم است، از حضور مهمانان محترم آقای مصطفی فقهی و کشیش اکرم مجید در برنامه تشکر می‏کنیم، از شما بینندگان عزیز نیز تشکر می‏ کنیم که به این مسئله مهم، مسئله مسیحیت صهیونیستی که این برنامه به آن اختصاص داشت توجه نمودید و آگاه شدید که این جنبشی است که سعی می‏کند، در پس مذهب دیگران قانع کند که بعد مسئله فلسطین و سایر مسائل مربوط به زمین بر ما در خاورمیانه فشار بیاورد می‏شود وظیفه هر یک از شما بینندگان و شنوندگان انتقال مطالب ارائه شده به دیگران است.

ماهنامه موعود شماره ۵۱

همچنین ببینید

پروتستانتیزم ، روشنگری و میستی‌سیزم عبرانی

شاید عنوان این نوشته در برخورد اول بسیار تعجب‌برانگیز باشد. همچنین ممکن است این سؤال مطرح شود که قرار گرفتن واژه «میستی‌سیزم (نهان‌گرائی) ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *