دلیل حمایت ایران از سوریه

تسنیم به نقل از اندیشکده رند نوشت: کارشناس مسائل ایران در این اندیشکده مدعی است که نقش ارتباطی سوریه میان ایران و حزب‌الله، ایجاد موازنه قدرت در منطقه و جلوگیری از پیشبرد منافع آمریکا و اسرائیل در منطقه مهمترین عواملی است که ایران را به حمایت از این کشور وا می‌دارد.

جمهوری اسلامی ایران در درگیری‌های فعلی سوریه به منزله بازیگری است که نقشی حیاتی ایفا می‌کند. ایران حتی پیشتر از روسیه، بزرگ‌ترین حامی رژیم سوریه محسوب می‌شود. روابط تهران با دمشق در طول تاریخ بر منافع استراتژیک مشترک، از جمله خنثی کردن قدرت ایالات متحده و اسرائیل در خاو‌ر‌میانه استوار است. هر دو کشور همچنین برای ایجاد موازنه در برابر دولت‌های معاند عرب، به هم تکیه دارند.

اتحاد ایران و سوریه تا حد زیادی فاقد بعد ایدئولوژیک و مذهبی است. رژیم سکولار سوریه، توسط یکی از اعضای فرقه علوی، اداره می‌شود که ارتباط چندانی با اکثریت شیعه در ایران ندارد. با این حال جمهوری اسلامی ایران به عنوان تنها حکومت دینی در جهان، وابستگی مذهبی اندکی نسبت به رژیم اسد از خود نشان می‌دهد. در عوض، از نگاه تهران، سوریه مزایای استراتژیک زیر را برای ایران دارد: دروازه استراتژیک به سوی جهان عرب، سدی در برابر قدرت آمریکا و اسرائیل و شاید مهمتر از همه یک پل ارتباطی مهم برای دسترسی به حزب‌الله لبنان است. سوریه همچنین به منزله سپری است برای جلوگیری از بی‌ثباتی داخلی در ایران.

موضع ایران در سوریه کاملاً مشخص است. ایران تمام تلاشش را برای نگاه داشتن بشار اسد بر سر قدرت انجام خواهد داد. اما تهران انقدر باهوش هست که بداند، رژیم اسد ممکن است سقوط کند. از این‌ رو یک گام به جلو رفته و از علویان و سایر اقلیت‌های شبه نظامی آنان حمایت می‌کند، نه فقط به این ‌دلیل که بتواند نفوذش را در سوریه نگاه دارد، بلکه (و از همه مهم‌تر اینکه) برای اینکه بتواند ارتباط خود را به هر نحو با حزب‌الله حفظ کند.

علویان اغلب به عنوان شاخه‌ای از تشیع به حساب می‌آیند، اما نباید تصور کرد که عنصر مذهبی عامل تضمینی برقراری ارتباط میان ایران و سوریه است. برخی از روحانیون شیعه، از جمله بنیان‌گذار روحانی حزب‌الله، امام موسی صدر، ممکن است علویان را به عنوان شیعیان واقعی به رسمیت بشناسند، اما آداب و رسوم مذهبی متفاوت، فقدان روحانیت سازمان یافته و برخی اعتقادات متفاوت، به وضوح آنها را از تشیع رایج در ایران متمایز می‌کند.

روابط نزدیک بین ایران و سوریه، بر پایه موقعیت ژئوپلتیک است نه مذهب. ایران مدت‌هاست که به سوریه به عنوان وزنه تعادلی در مقابل آمریکا، اسرائیل و رقبای عرب خود نگاه می‌کند. جنگ بین ایران و عراق همکاری‌های بین ایران و سوریه را محکم‌تر کرد.

جمهوری اسلامی ایران، به دلیل تلاش‌هایش در جهت صدور انقلاب به دنیای عرب و به طور خاص قدرت‌های بزرگ در جهان عرب، مانند عربستان سعودی، مصر و جنگ با صدام حسین که در طی جنگ مورد حمایت جهان عرب بود، در منطقه دچار مشکلات فراوان شد. سوریه در زمان حاکمیت پدر بشار اسد، یعنی حافظ اسد، تنها کشور خاورمیانه بود که به طور فعالانه در طول جنگ از ایران حمایت می‌کرد. حافظ رژیم بعثی عراق را به عنوان تهدیدی علیه منافع خود می‌دانست. جنگ بین ایران و عراق توان عراق را کم کرد و این کشور را تضعیف نمود در نتیجه سوریه را از حیطه توجه عراق خارج کرد.

جمهوری اسلامی ایران اندکی پس از آن، به عنوان یک قدرت با‌نفوذ در لبنان، یعنی حیاط خلوت سوریه، ظاهر شد. نادیده گرفته شدن حقوق شهروندی شیعیان لبنان، به همراه شور و شوق انقلابی در ایران، به تهران این اجازه را داد تا از طریق کمک به حزب‌الله، نفوذ خود را در لبنان افزایش دهد. حافظ اسد برخلاف پسرش، نسبت به دخالت و درگیری کامل ایران در لبنان تردید داشت اما او به ایران و حزب‌الله لبنان به عنوان وزنه تعادلی در مقابل دشمن اصلی خود یعنی اسرائیل نگاه می‌کرد. سوریه ایران را در جریان جنگ با عراق حمایت کرد و برای بهره‌گیری بهتر از اتفاق میان ایران و حزب‌الله لبنان، سوریه تلاش کرد اتحاد نزدیکی با ایران برقرار کند. هر چند که اختلافات مذهبی میان این دو کشور بسیار بود.

بشار اسد اتحاد بین ایران و سوریه را در دوران حاکمیت پرآشوب خود حتی تا جائیکه پدرش با آن مخالف بود، تقویت کرد. دلیل عمده این‌ کار نقاط ضعف و بحرانی رژیم وی بود، از ‌جمله به خطر افتادن علویانی که حدود ۱۲ درصد از جمعیت سوریه را تشکیل می‌دادند و اداره حکومت بر اکثریت سنی را بر عهده داشتند که همواره مستعد ایجاد ناآرامی و اختلاف بودند. سرکوب مخالفان، مشروعیت رژیم اسد را به خطر انداخت و حتی آن را بیشتر به ایران، به عنوان دولت حامی رژیم اسد، وابسته ساخت.

علاوه بر ‌این ایران و حزب‌الله از منافع سوریه در مقابل تهدیدات خارجی دفاع می‌کنند. حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ برای رژیم سوریه به مثابه یک تهدید بود. این رژیم تصور می‌کرد که هدف احتمالی بعدی آمریکا، تغییر رژیم در این کشور است.

دمشق جنگ حزب‌الله لبنان و اسرائیل را در سال ۲۰۰۶ یک پیروزی برای خود نیز تلقی می‌کرد. برای اولین بار از سال ۱۹۷۳ یک نیروی مسلح عرب توانست در برابر حملات اسرائیل مقاومت کرده و به رغم متحمل شدن تلفات سنگین، آنها را عقب براند. حزب‌الله کاملاً به سلاح‌های ایران و تاکتیک‌های نظامی ایران، که ارزش ایران را در دید رهبر سوریه افزایش می‌داد، متکی بود.

به نظر می‌رسد رابطه امنیتی و نظامی سوریه با ایران پس از این جنگ افزایش پیدا کرد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، به عنوان قدرتمند‌ترین و مهم‌ترین حامی حزب‌الله، حمایت خود را از طریق آموزش نیرو‌های کلیدی امنیتی و نظامی و کمک به افزایش ظرفیت‌های نظامی این کشور افزایش داد.

جمهوری اسلامی ایران که به دلیل پی‌گیری برنامه هسته‌ای از نظر منطقه‌ای و بین‌المللی تحت فشار است، نمی‌تواند منتظر باشد که متحد خود را از دست بدهد. سقوط رژیم اسد نه تنها بر توانایی تهران در اعمال نفوذ بر دنیای عرب تأثیر می‌گذارد بلکه موجب کاهش توانایی آن برای حفظ نظامی حزب‌الله می‌شود.

بسیاری از سلاح‌هایی که از تهران به سوی حزب‌الله روانه می‌شوند از خاک سوریه می‌گذرند. یک راه ممکن دیگر ترکیه است. آنکارا که با تهران بر سر اعمال نفوذ در خاورمیانه رقابت دارد، از عبور هواپیما‌ها و کشتی‌هایی که برای تجهیز سوریه و حزب‌الله (عازم هستند) از درون خاک خود جلو‌گیری می‌کند. ایران همچنین می‌تواند از طریق دریا این سیاست خود را پیش گیرد، اما این کشتی‌های در معرض خطر بازداشت قرار می‌گیرند.

از بین رفتن مسیر سوریه به لبنان می‌تواند مانع از تجهیز دوباره حزب‌الله توسط ایران در جنگ‌های آتی با اسرائیل شود. چنین سناریویی می‌تواند اسرائیل را بیش از قبل بر آن دارد که نه تنها به حزب الله بلکه به تجهیزات هسته‌ای ایران حمله کند. وجود هزاران موشک حزب‌الله که بعضی از آنها می‌تواند تل‌آویو و دیگر شهر‌های مهم اسرائیل را هدف بگیرد، به منزله بهانه‌ای برای انجام اقدام بازدارنده توسط اسرائیل است.

رهبر ایران درگیری‌های داخلی سوریه را موضوعی سیاه و سفید می‌بیند. آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر ایران، معتقد است رژیم سوریه بخش مهمی از «محور مقاومت: در برابر اسرائیل و خط مقدم مبارزه ایران با آمریکاست.» برخی از مقامات رسمی ایران به موضوع حمایت بی ‌حد و حصر تهران از رژیم اسد به دیده‌ تردید نگریسته‌اند اما به نظر می‌رسد جمهوری اسلامی ایران سیاست حمایت همه جانبه را اتخاذ کرده است.

این امر ادامه خشونت‌ در سوریه را تضمین خواهد کرد؛ اگر مخالفت‌ها داخلی با جمهوری اسلامی در مورد این سیاست، سوریه نیز به شدت درگیر منازعات خونین خواهد شد. بنابراین به وجود آوردن نیرو‌های شبه نظامی سوری، بر اساس الگوی بسیج در ایران، می‌تواند به ایران کمک کند تا نفوذش را در سوریه بعد از اسد، که توسط اکثریت سنی اداره خواهد شد حفظ کند و مهم‌تر اینکه مسیر ارتباطی خود را برای تجهیز نظامی حزب‌الله، تثبیت نماید.

چشم‌انداز‌ها و سیاست‌های ایران عدم تمایل ایران را برای مذاکره با آمریکا در مورد مسئله سوریه آشکار می‌کنند به ویژه زمانی‌ که آمریکا و متحدانش قصد دارند تا رژیم علوی مسلط بر این کشور را سرنگون کنند. اما تهران ممکن است، در صورتی ‌که تضمین شود سطح قابل توجهی از نفوذش بر سوریه باقی خواهد ماند، ممکن است نسبت به مذاکره تمایل نشان دهد. اما باید توجه داشت که چنین معامله نابرابری ممکن است نفرت کسانی را که در آینده ممکن است بر‌این کشور حاکم شوند، برانگیزد. همزمان افزایش نفوذ ایران در سوریه پس از جنگ، در نهایت می‌تواند موقعیت آمریکا را نه تنها در سوریه بلکه در اکثریت جهان عرب ضعیف‌تر کند.

همچنین ببینید

لوشاتو

لوکاشنکو: به پریگوژین گفتم که نیروهای واگنر مثل حشره له خواهند شد

رئیس جمهور بلاروس تأکید کرد که به رئیس واگنر در مورد نابودی اعضای گروه هشدار …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *