مسلم در اول کتاب خود صحیح مسلم مى گوید:
زُهرى یکى از شیوخ حدیث است، اگر یکى از شاگردان او بگوید:
احادیثى دارم که کس دیگرى غیر از من آن را نقل نکرده است مقبول نیست، بلکه باید مجموعه ى احادیثى که روایت کرده دیگران نیز نقل کرده باشند به استثناى اضافاتى که مخصوص هر راوى است، نه این که بالکلّ با روایات دیگر راویان مغایرت داشته باشد.تا این که مى گوید:
«إِنَّ أَباجَعْفَرٍ الْهاشِمىَّ( یعنى امام محمّد باقر ـ علیه السّلام ) الْمَدَنِىَّ، کانَ یَضَعُ أَحادِیثَ کَلامَ حَقٍّ وَ لَیْسَتْ مِنْ أَحادِیثِ النَّبِىِّ ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ، وَ کانَ یَرْوِیها عَنِ النَّبِىِّ ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ .» (۱)
ابوجعفر مدنى هاشمى سخنان حق را به عنوان حدیث جعل مى کرد و به پیامبر اکرم ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ نسبت مى داد، در حالى که آنها از کلام پیامبر ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ نبود.
مى بینید دلیل مسلم بر ردّ روایات امام باقر ـ علیه السّلام ـ این است که چون پیر مردها و شیوخ حدیث خودشان نقل نکردهاند، پس از کلام پیامبر ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ نیست!
مى گوییم: این همه پیرمردها و صحابه به اعتراف خودتان تنها یک مشت یعنى تعداد معدودى حدیث نقل کردهاند، آیا شرع و «حَلالُ محمّد إِلى یَوْمِ الْقِیامَهِ»(۲) همین یک مشت احادیث است؟!
چرا پیغمبر ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ و اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و صحابه ى او را با زهرى و شاگردانش مقایسه مى کنید.
۱.صحیح مسلم، ج ۱، ص ۱۷.
۲. اشاره به حدیث: « حَلالُ محمّد حَلالٌ أَبدا إِلى یَوْمِ الْقِیامَهِ… » ر.ک: اصول کافى، ج ۱، ص ۵۸؛ بصائر الدرجات، ص ۱۶۸.