متنفذترین این مؤسسات به نوعی مانند دولت سایه و منبع تأمین افراد مورد نیاز در دولتهای بعدی هستند. مقامات سابق دولت آمریکا وارد این مؤسسات میشود و مقامات دولت های جدید از آن خارج میشوند. جیمز مک گان صاحب شرکتی است که خدمات پژوهشی و مشاوره ای به مؤسسات تحقیقاتی ارائه میکند. بنابر برآورد وی، تعداد مؤسسات تحقیقاتی از سال ۱۹۶۵ دو برابر شده است. وی میگوید اکنون بین ۱۲۰۰ تا ۱۵۰۰ مؤسسه تحقیقاتی در آمریکا فعالیت دارند که بخش اعظم آنها در واشنگتن قرار دارند. بسیاری از آنها کوچک و دارای کمتر از ۶۰۰ هزار دلار بودجه سالیانه و چند کارمند تمام وقت هستند. هر چند که مؤسسات تحقیقاتی خود را غیر حزبی می خوانند، بیشترشان را می توان با برچسب ایدئولوژیک یعنی لیبرال یا محافظه کار توصیف کرد.
قدیمی ترین موسسه تحقیقاتی در واشنگتن بروکینگز نام دارد که در سال ۱۹۱۶ توسط یک تاجر اهل سنت لوئیز تأسیس شد. این مؤسسه که از جمله پرنفوذترین مؤسسات تحقیقاتی در پایتخت آمریکاست، در تمام موضوع ها از اقتصاد گرفته تا سیاست خارجی فعالیت میکند. مانند مؤسسه آمریکن انترپرایز که ۶۱ سال پیش تأسیس شد، بروکینگز خود را «دانشگاه بدون دانشجو» توصیف میکند، جایی که هر نوشته را کارشناسان بررسی میکنند.
پارسال دیوید فروم سخنرانی نویس سابق جورج بوش که عبارت محور شرارت را برای توصیف تهدید نظامی ایران، عراق و کره شمالی ساخت، به مؤسسه آمریکن انترپرایز پیوست. ریچارد پرل راهبردپرداز دفاعی برجسته که روابط نزدیکی با رامسفلد وزیر دفاع دارد، محقق مقیم این موسسه است. لین چنی محقق ارشد خاورمیانه است و همسرش دیک چنی معاون رئیس جمهوری پیشتر محقق همین مدرسه بود.
دلیل افزایش شمار مؤسسات تحقیقاتی چیست؟ مک گان معتقد است دلیل این امر آن است که گروه های بیشتری برای کسب قدرت و نفوذ رقابت میکنند. ضعف احزاب سیاسی وجدایی قوا به شکل قوه مجریه و مقننه در آمریکا باعث شده است تا مؤسسات تحقیقاتی و گروه های نماینده منافع دسترسی بیشتری به مقامات دولتی و فرایند سیاست گذاری داشته باشند.
کنت ویور محقق ارشد بروکینگز و استاد سیاست عمومی و دولت در دانشگاه جورج تاون گفت تأسیس بنیاد هریتج در سال ۱۹۷۳ نقطه عطفی در رشد مؤسسات تحقیقاتی بود. وی گفت رشد هریتج تا حدی ناشی از این احساس در اردوگاه محافظه کاران بود که مؤسسه امریکن انترپرایز «بیش از حد ملایم عمل میکند و از نظر ایدئولوژیک استوار نیست.» هریتج شروع به انتشار مقالات توجیهی سیاسی برای کنگره کرد. به علاوه هریتج پیشتاز تفکر ضرورت حضور رسانه ها و بازاریابی در این عرصه است.
اسمیت استاد دانشگاه جورج تاون معتقد است مؤسسات تحقیقاتی زیرساخت فکری خیزش جنبش محافظه کاری پیش از انتخاب رونالد ریگان را در سال ۱۹۸۰ پدید آوردند. لی ادواردز محقق بنیاد هریتج و کارشناس جنبش محافظه کاری در آمریکا گفت: «ما دستور کار راهبری ریگان را با ۲۰۰۰ توصیه پس از انتخابات به ریگان دادیم. حدود ۶۰ درصد آن در دوره زمامداری وی عملی شد. وی گفت: یک دلیل تأسیس هریتج آن بود که چیزی شبیه بروکینگز در جناح راست وجود نداشت.
در حالی که بروکینگز، موسسه آمریکن انترپرایز و هریتج طیف وسیعی از مسائل موضوعات را پوشش می دهند، سایر مؤسسات مانند موسسه بین المللی اقتصاد به حوزه های تخصصی پرداختهاند. این مؤسسه که در سال ۱۹۸۱ توسط سی فردبرگستن از مقامات سابق دولت های کارتر و نیکسون تأسیس شد، فعالیت هایی را در زمینه اصلاح صندوق بین المللی پول و ایجاد سازمان تجارت جهانی انجام داده است.
مرکز پیشرفت آمریکا یکی از جدیدترین مؤسسات تحقیقاتی در واشنگتن است که پارسال با هدف اصلاح دستور کار لیبرال و رقابت با افکار محافظه کاری تأسیس شد. از میان ۲۱ کارشناس ارشد و محقق مرکز، تقریباً نیمی از مقامات ارشد دولت کلینتون هستند. جان پادستا رئیس کارکنان کاخ سفید در دومین دوره ریاست جمهوری کلینتون رئیس آن است. جین اسپرلینگ مشاور اقتصاد ملی آن دوران نیز از جمله محققان مرکز است. سارا وارتل از مسئولان این مرکز مشاور کلینتون در امور سیاست اقتصاد داخلی است.
بارزترین نشانه رشد مؤسسات تحقیقاتی در چند دهه اخیر حضور فزاینده کارشناسان آنها به عنوان منابع خبری روزنامه نگاران است. در بنیاد هریتج ۱۰ یا ۱۲ کارشناس رسانه ها فعالیت میکنند که کارشان ترتیب دادن حضور کارشناسان آن در تلویزیون و عرضه مقالات آنان به روزنامه مهم در آمریکا و سایر نقاط جهان است.
این امر اغلب باعث به حاشیه راندن استادان دانشگاه میشود که معمولاً به سیاست گذاران واشنگتن نزدیک نیستند و غالباً به راحتی برای روزنامه نگاران قابل دسترسی نیستند.
کنت وارن استاد علوم سیاسی در دانشگاه سنت لوئیز گفت مؤسسات تحقیقاتی معمولاً از نظر علمی صادق نیستند. وی گفت: «این مؤسسات دانشجو و کلاس ندارند. معمولاً موضعی سیاسی دارند که باید پیگیری کنند. به آن گرایش دارند که به سیاست عمومی جهت گیری بدهند و هدفشان عرضه پژوهش و تحلیل هایی است که موضعی خاص را اشاعه می دهد، یعنی لیبرال یا محافظه کار.» وی افزود: این مؤسسات تحقیقاتی فعالیت های خوب زیادی میکنند اما همواره باید آن را واجد برچسب ایدئولوژیک خواند. بسیاری از روزنامه نگاران میگویند زدن برچسب ایدئولوژیک بر این موسسات مشکل زا است. بیشتر مؤسسات ادعای غیر حزبی دارند و حتی اگر موسسه ای پیش داوری سیاسی خود را برجسته کند، مانند مؤسسه آمریکن انترپرایز که خود را «شاخه راست میانه» می داند، ممکن است تمام اعضای آن این ایدئولوژی را نپذیرند.
دیدید کیم بال استادیار علوم سیاسی در دانشگاه میسوری در سنت لوئیز گفت دانشگاهیان تا حدی به حجم توجه رسانه ها به مؤسسات تحقیقاتی حسادت میکنند، اما افزود آنان می توانند پل رابط سیاست گذاری و مردم باشند. اسمیت استاد دانشگاه جورج تاون گفت دبیران روزنامه ها و تولیدکنندگان تلویزیونی آموختهاند در حیطه گسترده تری به دنبال کارشناس بگردند و اگر این توازن به نفع مؤسسات تحقیقاتی تغییر کرده است، به این دلیل است که بازار رسانه ها گسترش یافته است.
معلوم نیست چه کسی هزینه تحقیقات مربوط به تعیین سیاست را در این مؤسسات می پردازد. برخی از این مؤسسات پژوهشی قراردادی نامیده میشوند، مانند رند و موسسه شهری جمع بیشتر درآمد خود را از دولت در قبال طرح های پژوهشی خاص دریافت میکنند. اما بیشتر بقیه به بنیادهای خیریه و افراد متحول متکی هستند. بر اساس قانون آمریکا کمک های بزرگ به سازمان های غیرانتفاعی و غیر حزبی باید در اظهارنامه سالیانه مالیاتی آنها درج شود، هر چند که لازم نیست هویت کمک کنندگان افشا شود.
بروکینگز ۲۲۸ میلیون دلار دارایی و هشت کمک کننده بالای ۵۰۰ هزار دلار دارد. دارایی مؤسسه آمریکن انترپرایز در سال گذشته ۲۷ میلیون دلار بود.{mospagebreak}
مؤسسه تحقیقاتی صاحب نفوذ در تعیین سیاست خارجی خاورمیانه ای آمریکا
حقیقتی که کمتر کسی درباره ریچارد پرل، از طرفداران اصلی سیاستهای افراطی در پنتاگون، می داند این است که وی زمانی یک رمان هیجان انگیز سیاسی نوشت. داستان این کتاب که به درستی موضع سخت (Hard line) نام داشت، در روزهای جنگ سرد با اتحاد شوروی میگذرد. قهرمان آن یک مقام ارشد پنتاگون است که شبها تا دیروقت کار میکند و تقریباً دست تنها می جنگد تا آمریکا را از دست افراد لیبرال در وزارت خانه خلاص کند. این افراد درصدد آن هستند تا با امضای قرارداد خلع سلاح با روسها، قدرت بازدارندگی هسته ای آمریکا را از بین ببرند.
پس از ده سال، پرل در زندگی واقعی در نقش قهرمان تخیلی خود قرار گرفته است، با این تفاوت که روسها دیگر تهدیدی محسوب نمیشوند و بنا بر این وی ناچار است به عراقی ها، سعودی ها و به طور کلی تروریسم بسنده کند. البته در زندگی واقعی آقای پرل در این نبرد دست تنها نیست. اطراف وی را شبکه استوار و هوشیاری از به اصطلاح کارشناسان خاورمیانه گرفته است که در دیدگاه نومحافظه کاری با وی شریک هستند و اغلب در تلویزیون آمریکا، روزنامه ها، کتاب، شهادت در کمیته های کنگره و ضیافتهای شام در واشنگتن حضور دارند و صحبت میکنند و می نویسند.
وقتی که سر وی در پنتاگون خیلی شلوغ نیست یا گرفتار اداره شرکت هولینگردیجیتال نیست یا در جلسات هیئت مدیره روزنامه جروزالم پست شرکت ندارد، پرل در یکی از این مؤسسات تحقیقاتی حضور دارد، مؤسسه امریکن انترپرایز (AEI).
دوست نزدیک و متحد سیاسی آقای پرل در این مؤسسه دیوید وورمسر است که سرپرست گروه مطالعات اسلامی آن را برعهده دارد. پرل مقدمه کتاب وورمسر با عنوان «متحد استبداد: ناکامی آمریکا در شکست صدام حسین» نوشت. میراو همسر وورمسر به همراه سرهنگ ییگال کارمون (عضو سابق اطلاعات ارتش اسرائیل) مؤسسه پژوهش رسانه های خاورمیانه (MEMRI) را بنیان گذاشت. این مؤسسه مطالبی را که تصویر نامناسبی از اعراب به دست می دهد، ترجمه و منتشر میکند. میراو روشنفکران چپگرای اسرائیل را تهدیدی برای تل آویو می داند. وورمسر مسئول بخش خاورمیانه در مؤسسه هادسن بوده است که پرل اخیراً به عضویت هیئت امنای آن درآمد. به علاوه وورمسر عضویت مؤسسه ای به نام میدل ایست فورم نیز است.
مایکل روبین کارشناس ایران، عراق و افغانستان که اخیراً از مؤسسه سیاست خاور نزدیک واشنگتن به امریکن انترپرایز رفت، دستیار پرل و وورمسر است. روبین نیز عضو میدل ایست فورم است. یک نویسنده دیگر در امریکن انترپرایز لوری میلروی است که کتاب «جنگ تمام نشده صدام با آمریکا» را نوشت. وی در این کتاب استدلال کرد عراق مسئول بمب گذاری مرکز تجارت جهانی در سال ۱۹۹۳ بود. وقتی امریکن انترپرایز کتاب را منتشر کرد، پرل آن را «عالی و کاملاً قانع کننده، توصیف کرد. خانم میلروی به همراه خانم جودیت میلر، روزنامه نگار روزنامه نیویورک تایمز، پیشتر کتابی دیگر درباره صدام حسین و بحران خلیج فارس نوشته بودند. این دو با میدل ایست فورم در ارتباط هستند. پرل، وورمسر، میلروی و میلر همه مشتریان الینا بنادور هستند، یک زبانشناس پرویی تبار که به نوعی عامل هماهنگی حضور کارشناسان خاورمیانه و تروریسم در تلویزیون و گردهمایی هاست.
با وجود این که این مؤسسات عقایدی را ترویج میکنند که فقط یک سوی طیف سیاسی است، حجم توجهی که از رهگذر کتابها، مقالات و حضور تلویزیون به آنها میشود، فوق العاده است. مثلاً اعضای مؤسسه واشنگتن در سال ۲۰۰۱ بیش از ۹۰ مقاله در روزنامه نوشتند. ۱۴ مقاله در لس آنجلس، نه مقاله در نیوریپابلیک، هشت مقاله در وال استریت ژورنال، هشت مقاله در جروزالم پست، هفت مقاله در نشنال ریویوانلاین، شش مقاله در دیلی تلگراف، شش مقاله در واشنگتن پست، چهار مقاله در نیویورک تایمز و چهار مقاله در بالتیمورسالن درج شد. از این تعداد ۵۰ مقاله را مایکل روبین نوشته بود. توجه رسانه ها به این مؤسسات تحقیقاتی به علت کمبود کارشناس در این قلمرو نیست. دانشگاه های آمریکا ۱۴۰۰ عضو هیئت علمی تمام وقت دارند که تخصصشان خاورمیانه است. از این تعداد، برآورد میشود ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر کارشناس جنبه ای از سیاست معاصر منطقه هستند، اما عقایدشان به ندرت توسط رسانه ها یا دولت شنیده میشود.
هوان کول استاد تاریخ در دانشگاه میشیگان که منتقد مؤسسات خصوصی است، گفت: «عده زیادی از افراد این مؤسسات در تلویزیون ظاهر میشوند. به ندرت یک استاد دانشگاه در این برنامه ها حضور مییابد. دانش تخصصی خاورمیانه موجود در دانشگاه ها مورد استفاده قرار نمیگیرد، حتی در عرصه اطلاعات ابتدایی.» البته استادان انگشت شماری هستند که واسطه هایی مانند الینا بنادور دارند که درباره کارشان تبلیغ کنند و عده بسیار کمتر از آنان ساکن واشنگتن هستند. در نتیجه حضور در تلویزیون یا ملاقات با مقامات وزارت خارجه برایشان دشوار است.
کسانی که در مؤسسات تحقیقاتی کار میکنند، از عناوین دانشگاهی بهره مند میشوند، مانند «محقق ارشد» یا «کارشناس پیوسته»، اما ماهیت تحقیقاتی آنان بسیار با دانشگاهیان متفاوت است. هدف آن تماماً شکل دهی به سیاست دولت است.
آنچه که کسی خارج از این مؤسسات نمی دانند، این است که چه کسی هزینه این مطالعات را تأمین میکند. براساس قانون آمریکا، کمکهای بزرگ به سازمانهای غیرانتفاعی و غیرحزبی مانند مؤسسات تحقیقاتی در فهرست مالیاتی اعلام میشود. اما لزومیبه افشای هویت کمک دهندگان نیست. مؤسسه امریکن انترپرایز که به جز خاورمیانه به مسائل زیادی می پردازد، در سال ۲۰۰۰ از دارایی معادل ۸/۳۵ میلیون دلار و درآمد ۵/۲۴ میلیون دلار برخوردار بود. این مؤسسه هفت کمک دریافت کرد که حجم آن یک میلیون دلار یا بیشتر و به صورت نقد یا سهام بود. بیشترین کمک ۳۵/۳ میلیون دلار بود.
دارایی و درآمد مؤسسه واشنگتن که فقط به سیاست خاورمیانه می پردازد، طی مدت یادشده به ترتیب ۲/۱۱ و ۴ میلیون دلار بود. این مؤسسه میگوید کمک دهندگان آن قابل شناسایی هستند چرا که عضو امنای آن هستند، اما فهرست امنای آن شامل ۲۳۹ اسم است و در نتیجه نمی توان کمک دهندگان بزرگ را از کوچک تشخیص داد. درآمد میدل ایست فورم در سال ۲۰۰۰ کمتر از ۵/۱ میلیون دلار و حجم بزرگترین کمک به آن ۳۳۵ هزار دلار بود.
مؤسسات تحقیقاتی از نظر توانایی تأثیرگذاری بر سیاستها، چندین امتیاز بر دانشگاه ها دارند. اول آنکه می توانند بدون رویه اداری، استخدام کنند. در نتیجه آنها می توانند گروه هایی از محققان را گرد هم آورند که گرایش سیاسی مشابهی دارند. به علاوه می توانند بدون نیاز به طی مراحل داوری علمیکه ناشران دانشگاهی می طلبند، کتاب منتشر کنند و معمولاً در واشنگتن نزدیک دولت و رسانه ها مستقر میشوند.
به جز تأثیرگذاری بر سیاست خاورمیانه، مؤسسه واشنگتن و میدل ایست فورم اخیراً برنامه ای را جهت بی اعتبار کردن گروه های دانشگاهی که در مورد این منطقه فعالیت میکنند، آغاز کردند. پس از ۱۱ سپتامبر که بسیاری از دستگاه های دولتی متوجه کمبود افراد مسلط به زبان عربی شدند، اقداماتی جهت تقویت گروه های دانشگاهی صورت گرفت.
اما مارتین کرامر از مؤسسه واشنگتن، میدل ایست فورم و مدیر سابق مرکز دایان در دانشگاه تل آویو عقیده دیگری داشت. وی با نگارش کتابی با عنوان برجهای عاج بر شن از گروه های خاورمیانه در دانشگاه های آمریکا انتقاد کرد. کتاب وی را مؤسسه واشنگتن منتشر کرد و نشریه ویکلی استاندارد مرور خوبی بر آن نوشت. ویلیام کریستول سردبیر نشریه همکار کرامر در میدل ایست فورم است.
مؤسسه واشنگتن پرنفوذترین مؤسسه تحقیقاتی خاورمیانه محسوب میشود که وزارت خارجه آن را جدی میگیرد. مدیر آن دنیس راس دیپلمات سابق وزارت خارجه است این مؤسسه به جز چاپ کتاب و انتشار مقاله در نشریات، فعالیتهای دیگری دارد که به لحاظ حقوقی لابی کردن توصیف نمیشود. در غیراین صورت وضعیت مالیاتی آن عوض میشود. عموماً هفته ای سه بار میهمانی نهار و سمینار در آن برگزار میشود. این گردهمایی ها محل تبادل نظر و ایجاد ارتباطات سیاسی است. در خلال پنج سال گذشته اعضای آن نه بار در کنگره شهادت دادهاند.
هرچهار سال یک بار کمیسیونی دوحزبی موسوم به گروه مطالعه ریاست جمهوری در آن تشکیل میشود که طرحی ابتدایی از سیاست خاورمیانه را به رئیس جمهور جدید عرضه میکند. این مؤسسه روابط گسترده خود را با اسرائیل پنهان نمیکند. اسرائیل متحد مؤسسه است و این ارتباط به قدری روشن است که مقامات و سیاستمداران به هنگام مواجهه با مؤسسه آن را در نظر دارند.
مؤسسه واشنگتن نماینده صدای سنجیده و هشیار محافظه کاری آمریکایی – اسرائیلی است. سه عضو برجسته آن – رابرت ساتلوف، پاتریک کلاسون و روبین – عضو میدل ایست فورم نیز هستند. دنیل پایپس که با حقوق سالی یک صدهزار دلار رئیس میدل ایست فورم است، به عنوان دانشیار مؤسسه و کرامر سردبیر نشریه فورم، «محقق مدعو» آن است. پایپس در سال ۱۹۹۰ پس از نوشتن مقاله ای در نشنال ریویو مورد انتقاد سازمانهای اسلامی قرار گرفت. وی در این مقاله از «مهاجرت گسترده مردم پوست قهوه ای که غذاهای عجیب می پزند و دقیقاً معیارهای بهداشتی درمانی را رعایت نمیکنند» صحبت کرد.
میدل ایست فورم دو نشریه منظم دارد، فصلنامه خاورمیانه و بولتن اطلاعات خاورمیانه. به علاوه این مؤسسه با گسیل سخنران به دانشگاه ها میکوشد با آنچه اطلاعات غلط و غرض ورزانه استادان بی مسئولیت می خواند، مبارزه کند.
در زمانی که بیشتر جهان از آنچه یک رشته سیاستهای غریب واشنگتن درباره خاورمیانه می داند، سردرگم شده است، فهم شبکه ای که توصیف شد، می تواند قدری این سیاستها را توضیح پذیرتر کند. البته این افراد و سازمانها تنها کسانی نیستند که میکوشند بر سیاست آمریکا در خاورمیانه تأثیر بگذارند. کسانی دیگری هم هستند که می خواهند این کار را بکنند، البته در جهت متفاوت اما شبکه یادشده در فضایی سیاسی عمل میکند که در حال حاضر پذیرش عقاید آن را دارد.
مترجم: وحیدرضا نعیمی – منابع: گاردین، جویش ورلدریویو
همشهری شماره ۳۴۴۲