پیدایش عواطف دوستانه و محبت آمیز میان زن و مرد پس از ازدواج، مهم ترین عامل استحکام و پایداری نهاد خانواده به شمار می رود.
وجود مهر و عواطف عاشقانه زن و شوهر، از عنایت های ویژه الهی است که بر اساس نیاز فطری و طبیعی انسان در سرشت آنها نهاده شده و این امر، در جهت رشد و تکامل مادی و معنوی جامعه تأثیرگذار است.
روایت های اسلامی نیز بر نقش شوهرداری زن تأکید فراوان دارند و مهم ترین وظیفه او را خوش رفتاری با شوهر می داند. خانواده یک اجتماع کوچک از جامعه ای بزرگ است و به نظم و انضباط و برقراری امنیت و آرامش نیاز شدید دارد و این رفتار شایسته زن با شوهر، از عوامل مهم برقراری آرامش در کانون خانواده به شمار می رود. لذا برخی افراد تصور میکنند تنها کسانی که بر یک ازدواج می توانند تاثیر بگذارند زن و شوهر هستند اما این کل قضیه نیست در واقع افرادی که در زندگی هر یک از زوجین مهم هستند بر روی زندگی زوجین هم تاثیر گذار خواهند بود.
برای مثال بسیار بعید است یک مادر پس از ازدواج دخترش ارتباطش را قطع کند یا به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر نحوه همسر داری وی تاثیر گذار نباشد.
گاهی اوقات مادرها احساس بسیار خاصی نسبت به ازدواج دخترشان دارند و ممکن است تلاش کنند تا اثراتی بر این ازدواج اعمال کنند که از جمله این اثرات عبارتند از:
مشکلات ارتباطی: گاهی اوقات مادرها طوری عمل میکنند که دخترشان احساس میکند هر وقت دچار مشکل در زندگی اش میشود باید آن را نزد مادرش بازگو کند و درباره آن با او حرف بزند. اما این همیشه بهترین کار نیست. برخی مادرها میخواهند همیشه در جریان جزییات زندگی دخترشان باشند تا در مواقع اضطراری برای دخترشان نقش حامی را داشته باشند. اما کارشناسان معتقدند که نباید هیچ گاه افراد متاهل خارج از چارچوب زناشویی خود بمانند. زوجهای جوان باید مشکلات شان را در محدوده ارتباط زناشویی شان حل کنند نه اینکه از بیرون تحت تاثیر مادرشان قرار گیرند.
دخالت یک مادر در موقعیتها نباید نسنجیده و ناآگاهانه بوده و صرفا به نفع فرزندش جبهه گیری کند بلکه برخورد منطقی و حساب شده و خودداری از رفتارهای جانبدارانه کمک میکند که مشکلات تعدیل یابد
امنیت: تمام مادرها می خواهند که دخترشان در زندگی زناشویی اش احساس امنیت کند. برای برخی از مادرها معنی این حرف این است که باید دخترشان با مردی ازدواج کند که بتواند این امنیت را برایش مهیا کند. در حالی که برای برخی از مادرهای امروزی، این امنیت چندان مهم نیست زیرا همواره در زندگی شان سعی داشتهاند که دخترشان را مستقل تربیت کنند و خواستار این هستند که حتی بعد از ازدواج هم دخترشان توانایی اداره زندگی خود به تنهایی را داشته باشد و به هیچ عنوان تحت حمایت مالی همسرش نباشد مثلا این دست مادران فرزندشان را طوری تربیت میکند که بعد از ازدواج از خود خانه و ماشین شخصی داشته باشد، امورات زندگی اش را خودش تامین کند، پس انداز جداگانه داشته باشد و .. این دست مادران همان دخترانی را تربیت میکنند که بعد از ازدواج هیچگاه در امور مالی به مفهوم”ما بودن” نمی رسند و کلا به طور مجزا با همسرشان رفتار کرده و احتمالا همسر این دست دختران از داشته های همسرش اطلاعی ندارد. به طور قطع این دست مادران تاثیر مثبت و اثر بخشی بر زندگی فرزندان دختر خود نداشته و صرفا فرزند خود را از لحاظ مالی حمایت میکنند. اما در مقابل مادری می تواند تاثیرات مثبت بر زندگی زناشویی دختر خود بگذارد که در برنامه تربیتی وی همدلی و هم زبانی با همسر را به وی آموزش دهد و مفهوم”یکی بودن” در ارتباط زناشویی را برای وی در ذهن تثبیت گرداند.
پرورش فرزندان: ممکن است مادرها درباره نحوه فرزند پروری دخترشان پیشنهادات و نقدها و یا نظراتی داشته باشند. هر چند ممکن است برخی از دخترها از این پیشنهادات استقبال کنند اما برخی هم از انجام این موارد طفره می روند.واقعیت این است که روشهای فرزندپروری مناسب با تغییراتی که در بخشهای مختلف جامعه به وجود آمده است دچار تغییر، تعمیم، محدودیت یا گسترش شده است. چیزی که برای مادربزرگها هنگام پرورش فرزندانشان کارایی داشته ممکن است برای دنیای کنونی معتبر نباشد. تاثیری که یک مادر می خواهد بر تربیت نوه هایش داشته باشد باید محدود و متناسب با شرایط کنونی باشد.
دفاع(حفاظت): گاهی اوقات تاثیر یک مادر بر ازدواج دختر چیز بدی نیست. مادرها صرفنظر از اینکه چقدر دخترشان بزرگ شده است یا مستقل شده است همیشه دوست دارد که از دخترش دفاع و حفاظت کند. کاری که یک مادر می تواند و باید انجام دهد کمک کردن به دخترش در زمانی است که گرفتار یک بحران مهم در زندگی زناشویی یا در شیوه های فرزند پروری اش میشود. گاهی اوقات افراد علی رغم اینکه زندگی شان در یک موقعیت بحرانی قرار گرفته است اما توانایی درک وضعیت مذکور را ندارند. در این شرایط چشمان تیزبین یک محافظ و مراقب خارجی مانند مادر می تواند به افراد کمک کند که بفهمند گرفتار یک مشکل مهم شده ان و هر چه زودتر باید اقدام منطقی داشته باشند.
اما دخالت یک مادر در این دست موقعیتها نباید نسنجیده و ناآگاهانه بوده و صرفا به نفع فرزندش جبهه گیری کند بلکه برخورد منطقی و حساب شده و خودداری از رفتارهای جانبدارانه کمک میکند که مشکلات تعدیل یابد.
تبیان