نام پدر مسلم: عقیل.نام مادرش:علیه که کنیزی بود و عقیل او را از شام خرید.زادگاه مسلم مدینه است.او پسر عموی امام حسین ـ علیه السّلام ـ و داماد امیرالمومنین علیه السلام میباشد. ایشان از شخصیتهای ثقه و مورد اعتماد امام حسین ـ علیه السّلام ـ است، که به عنوان سفیر امام ـ علیه السّلام ـ به جانب کوفه روانه شد، تا صداقت یا عدم صداقت کوفیان را در دعوت امام حسین ـ علیه السّلام ـ گزارش کند.
وقتی معاویه مُرد و یزید در سال ۶۰ هـ .ق در ماه رجب به حکومت رسید، کوفیان احساس رهایی و آزادی کردند. سپس شروع به نوشتن نامه هایی به سوی امام حسین ـ علیه السلام ـ نمودند و از ایشان دعوت کردند تا به کوفه بیایند. امام ـ علیه السلام ـ مسلم بن عقیل پسر عموی خویش و کسی که به او اطمینان داشتند برای بررسی اوضاع کوفه فرستادند.
هنگامیکه امام ـ علیه السّلام ـ در مکه بود به سوی کوفه حرکت کرد.[۱] مسلم بن عقیل از مکه به مدینه آمد، ابتدا به مسجد پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ رفت و نماز گذارد و پس از این که با خانوادهاش وداع نمود، به همراه دو نفر از قبیله قیس که به راه آشنا بودند به طرف کوفه حرکت کرد امّا راه را گم کرده و همراهان مسلم از شدت تشنگی ناتوان شده از ادامه مسیر باز ماندند، از این رو مسلم به تنهایی و با تلاش بسیار از روی نشانهها راه را یافت و برای اجرای فرمان امام حسین ـ علیه السّلام ـ به سوی کوفه حرکت کرد.[۲] حرکت مسلم در نیمه ماه رمضان بود که او از مکه خارج و در پنجم شوال سال ۶۰ هـ.ق به کوفه رسید. حاکم کوفه نعمان بن بشیر بود همزمان با ورود مسلم غوغایی در کوفه بر پا شد و حدود هیجده هزار نفر با مسلم بیعت کردند. مسلم نامه ای به امام ـ علیه السلام ـ نوشت و اعلام آمادگی کوفیان را بوسیله نامه ابراز داشت و با پیک مخصوص به خدمت امام ـ علیه السلام ـ ارسال کرد.
یزید خبر ورود مسلم و بیعت مردم کوفه را شنید و به حاکم خود در کوفه که مردی میانه رو و ضعیف النفس بود اعتماد نکرد بلکه مرد نیرومندی بنام عبیدالله بن زیاد را که حاکم بصره بود با حفظ سمت به امارات کوفه منصوب کرد.
کوفیان که انتظار ورود امام ـ علیه السلام ـ را میکشیدند، ابن زیاد را با حضرت اشتباه گرفتند و در اطراف اسبش جمع شدند و با احساسات فراوان بر او درود می فرستادند و فریاد می زدند: «سلام بر تو، ای پسر پیامبر، ماهمگی چشم انتظارت بوده ایم.»[۳]
بنا به قول اکثر منابع مسلم بن عقیل در هنگام ورود عبیدا… که با صورت پوشیده و سوار بر اشتری و همراه با عده ای وارد کوفه شد، در خانه مختار بن ابی عبید ثقفی بود.
مسلم بن عقیل در مدت اقامتش در کوفه در مکان های مختلفی بوده و با هر حادثه تغییر مکان می دادند. ابتدا مسلم به مجرد ورودش در جلسه ای که در منزل سلیمان بن صرد خزاعی برگزار شد که به خاطر سری بودن مذاکرات در این مرحله تنها رهبران نهضت در آن حضور یافتند که نامه امام ـ علیه السلام ـ قرائت و حاضرین به سخنرانی پرداختند.[۴]سپس مسلم به خانه فردی بنام عوسجه می روند و شروع به گرفتن بیعت از مردم کوفه میکنند.[۵]
بعد از آن، مسلم به خانه مختار بن ابی عبید می روند و در اینجا بود که عبیدا… بن زیاد وارد کوفه میشوند. شیخ مفید(ره) می نویسند:
«… هنگامیکه حضرت مسلم بن عقیل ـ علیه السلام ـ از آمدن عبیدالله با خبر شد و از سخنان بیخردانه او اطلاع حاصل نمود و متوجه شد سرشناسانرا برای معرفی شیعیان علی و مخالفان یزید به حضور طلبیده از خانه مختار بن ابی عبید خارج شده و به منزل هانی بن عروه رفت….»[۶]
ابو مخنف نیز همین مطلب را می نویسد: «مسلم بن عقیل خبر ورود عبیدا… را به کوفه و سخنرانی تهدید آمیز او و تعهداتی که سران قبایل و محلات و مردم گرفته بودند شنید، پس از خانه مختار، که معلوم شده بود، بیرون رفت و به سرای هانی بن عروه آمد…»[۷]
سید ابن طاووس در لهوف نیز حضور مسلم در خانه مختار را تایید میکند «…ثم انزلوه فی دارالمختار بن ابی عبیده الثقفی وصارت الشیعه تختلف الیه: فلما سمع مسلم بن عقیل بذالک خاف علی نفسه من الاشتهار، فخرج من دارالمختار و قصد دار هانی بن عروه، فآواه…»[۸] سپس مسلم در خانه مختار بن ابی عبیده ثقفی نزول اجلال نمود و شیعیان به حضورش رسیدند مسلم از این حضور نگران جانش شد و قصد خانه هانی بن عروه نمود.
البته یعقوبی، مورخ شیعه در قرن سوم هـ .ق، بودن مسلم را در خانه هانی بن عروه را تایید میکند: «عبید ا…بن زیاد به کوفه آمد و مسلم بن عقیل در کوفه بود و در خانه هانی بن عروه منزل داشت، هانی سخت بیمار بود…»[۹]
پس با سه مدرک مهم که از کتب دست اول به حساب می آیند، به این نتیجه می رسیم که مسلم بن عقیل، هنگام ورود عبیدا… بن زیاد در خانه مختار بن ابی عبید ثقفی بود. و ابن زیاد با آگاهی از شورشی که در کوفه به طرفداری از حسین ـ علیه السلام ـ انجام میشد در لباس مبدل وارد کوفه شد.[۱۰] و شایعه نمود که حسین بن علی وارد کوفه میشود و عده ای از مردم از او استقبال نمودند و مسلم بی خبر از این ماجرا بود. با توجه به آگاهی ابن زیاد از حضور مسلم درکوفه در پی یافتن او بود که پس از گماردن جاسوسان به شناسایی محل استقرار مسلم پرداخت؛ هانی بن عروه که از حامیان مسلم ودعوت کنندگان امام به کوفه بود مسلم را در خانه خود پناه داده بود که اورا به دارالاماره کشیدند وبه دروغ به اهل قبیله ی هانی گفتند که او با عبید الله هم کلام شده است؛ اما سرانجام اورا ازبام قصر به زیر انداخته وشهید کردند؛ پس از هانی مسلم درکوفه با سپاه ابن زیاد درگیر شد ودستگیر گردید وچونان هانی از پشت قصر به زمین انداخته وبه شهادت رسید؛ سن شهادت مسلم باتوجه به دقیق نبودن ولادتش روشن نیست حدودا ۳۵الی چهل سال داشته است.
اسامی فرزندان مسلم که به صورت پراکنده درکتب تاریخی ذکر شده است به صورت ذیل میباشد:
۱. عبدالله که در روز عاشورا به شهادت رسید.[۱۱] مادر وی رقیه دختر حضرت علی ـ علیه السّلام ـ میباشد.[۱۲]
۲. محمد همانند عبدالله در روز عاشورا به شهادت رسید.[۱۳] مادر ایشان ام ولد بوده است.[۱۴] عمر ایشان دوازده یا سیزده سال بوده است و در زیارت ناحیه مقدسه بر او سلام شده است.[۱۵]
۳. علی که کمتر توسط مورخان نامی از او برده شده است. بلاذری مینویسد: «عبدالله و علی فرزندان مسلم بن عقیل مادرشان رقیه دختر علی ـ علیه السّلام ـ بوده است»[۱۶]
۴. دخترکی سیزده ساله به راویت ابن اعثم کوفی او با دختران امام حسین در سفر کربلا مصاحبت داشت.[۱۷]
۵ و ۶. محمد و ابراهیم. عمدتاً نویسندگان به نقل از امالیِ شیخ صدوق نام این دو فرزند را برای مسلم بن عقیل ذکر کردهاند و به نقل از ایشان نوشتهاند که این دو طفل در کوفه به شهادت رسیدهاند و جریان شهادت این دو را ذکر کردهاند.[۱۸]
همان گونه که مشاهده شد دو پسر از مسلم به نامهای محمد ذکر شده است که یکی در کربلا و دیگری در کوفه به شهادت رسیدهاند در این رابطه ذبیح الله محلاتی مینویسد: «تواریخ به ما نشان نمیدهد که مسلم دو پسر به نام محمد داشته باشد ممکن است آن پسر که در کوفه شهید شده است با برادرش ابراهیم، نام دیگری داشته باشد و به محمد شهرت پیدا کرده است و الله العالم»[۱۹]
به هر حال مورخان اخیر عمدتاً بر نقل قول شیخ صدوق در امالی اعتماد کردهاند و جریان شهادت محمد و ابراهیم را ذکر کردهاند. مورخان عمدتاً به سن این دو طفل هیچ اشارهای نکردهاند زمان شهادت این دو طفل یک سال بعد از واقعه عاشورا بیان شده است.[۲۰]
منابع:
[۱] . سید بن طاووس، الملهوف، انتشارات داوری قم، ص ۳۱.
[۲] . شیخ مفید، الارشاد، موسسه آل البیت ـ علیه السّلام ـ، الاحیاء التراث قم، ج ۲، ص ۳۹.
[۳] . جعفری، دکتر سید حسین محمد، تشیع در مسیر تاریخ، مترجم دکتر سید محمد تقی آیت اللهی، چ دهم ۸۰، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص ۲۱۶.
[۴] . جعفری، دکتر سید حسین محمد، همان، ص ۲۱۸.
[۵] . ابوالحسن علی بن حسین مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ابوالقاسم پاینده، چ پنجم، ۷۴، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۷۴، ص ۵۸.
[۶] . شیخ مفید(ره)، الارشاد، محمد باقر ساعدی خراسانی، چ سوم، ۷۶، تهران، اسلامیه، ۷۶، ص ۳۸۲.
[۷] . ابومخنف، مقتل الحسین، مترجم سید علی محمد موسوی جزایری، اول زمستان ۸۰، قم، امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ، بی تا، ص ۴۱.
[۸] . سید ابن طاوس، الملهوف علی قنلی الطفوف، چ۸، تهران، اسوه، ۷۵، ص ۸۱.
[۹] . احمد بن ابی یعقوب، تاریخ یعقوبی، محمد ابراهیم آیتی، ج۲، چ هفتم ۷۴، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۷۴، ص ۱۷۸.
[۱۰] . جعفری، پیشین ص ۲۱۸.
[۱۱] . شیخ مفید، تاریخ ارشاد، ج ۲، بی جا، نشر دار المفید، ص ۱۰۶ و ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج ۸، بیروت: دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۸، ص ۲۰۱.
[۱۲] . علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۹۸، ص ۲۷۶.
[۱۳] . قاضی نعمان، شرح الاخبار، ج ۳، قم: مؤسسه نشر اسلامی، ص ۲۳۸.
[۱۴] . ابو الفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، قم: مؤسسه دار الکتاب، ص ۶۲.
[۱۵] . ذبیح الله محلاتی، فرسان الهیجاء، ج ۲، ص ۱۶۰، کلمه محمد بن مسلم بن عقیل.
[۱۶] . بلاذری، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، چاپ اول، بیروت: مؤسسه الاعلمی، ۱۳۹۴، ص ۷۰.
[۱۷] . شیخ عباس قمی، پیشین، ص ۶۶۲.
[۱۸] . همان، ص ۶۶۲ و ۶۶۴ به بعد و ذبیح الله محلاتی، پیشین، ج ۱، ص ۱۷ و شیخ عباس قمی، نفس المهموم، تهران، نشر کتابچی، ۱۳۷۳، ص ۷۱ ـ ۶۹.
[۱۹] . ذبیح الله محلاتی، پیشین.
[۲۰] . شیخ عباس قمی، منتهی الامال، پیشین، ص ۶۶۴ و نفس المهموم، ص ۷۰.
مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات