اشاره:
ترویج فکر ناب شیعی در جهان و ارائه معارف ناب معارف اهلبیت(ع) انگیزه، ابزار و برنامهریزی خاص خود را میطلبد که به نظر میرسد عدم انسجام در این زمینه خسارات جبرانناپذیری را وارد کرده است. کلاننگری در این مهم میتواند صدها فرصت و امکان را در یک جهت هماهنگ نماید و نتیجههای منطقهای را به دستاوردهای جهانی تبدیل کند.
مجاهدات افرادی چون استاد محترم تونسی آقای «دکتر تیجانی سماوی» که توفیقات فراوانی را نیز درپی داشته است، اگر سرلوحه فعالیتهایی از این دست قرار گیرد، چه افقهایی را که نخواهد گشود.
دغدغههای این مبارز خستگیناپذیر عرصه فرهنگ اهلبیت(ع) در قالب گفتوگویی تقدیم میگردد، باشد که مورد توجه قرار گیرد.
با توجه به نیازهای فرهنگی جهان و خلأهای فرهنگی که مشاهده میشود و با لحاظ توانمندی شیعه در این زمینه، چه راهکارهایی را پیشنهاد میکنید؟
حل این مشکلات، آسان نیست؛ چرا که انقلاب اسلامیبیش از ۲۵ سال است با برگزاری همایشهای مختلف بینالمللی درصدد ایجاد اتّحاد بین مسلمانان است اما گویی این مشکل به طور کامل حلنشدنی است! اما لازم است ما شیعیان هم مانند برادران اهل سنت از شبکههای ماهوارهای متعدد استفاده کنیم. متأسفانه تعداد این شبکهها در جهان تشیع بسیار کم است و فقط درباره وحدت اسلامی صحبت میکند؛ ما باید شبکههای متعددی داشته باشیم که به انتشار مکتب اهلبیت(ع) در جهان بپردازد. همچنین باید در این برنامههای ماهوارهای به پرسش و پاسخ در مورد فکر اهلبیت(ع) بپردازیم؛ چون غیر از طلاب علوم دینی و مستبصرین هدایتیافتگان به تشیع، میلیونها انسان در جهان هستند که حتی نام اهلبیت(ع) را نشنیدهاند. بسیاری از اهل سنّت هم فکر میکنند اهلبیت(ع) همان «نساءالنبی» هستند! آنها معنای امامت را نمیدانند. پس باید به این بیندیشید که برای ترویج فکر اهلبیت(ع) در عالم برنامههای تلویزیونی و ماهوارهای را گسترش دهید.
آمادگی شیعیان برای پر کردن این خلأ چقدر است؟
این بستگی به شما دارد. شما که در این کشور سکونت دارید، مسئولیت دارید که این فکر را رواج دهید.
جهان امروز با همه ادعای پیشرفت و توسعهیافتگی وجریان جهانیسازی، از بیماریهای مختلف فرهنگی و غیره رنج میبرد، به نظر شما چگونه میتوان به درمان این دردها پرداخت؟
قبل از هر چیز یک طبیب باید ابزار لازم را داشته باشد؛ ابزار این کار، شبکه ماهوارهای است. دوم، این که باید جمهوری اسلامی ایران در تمام کشورهای اسلامی، مرکز فرهنگی داشته باشد که متأسفانه این کار از ابتدای انقلاب صورت نگرفته است. سوم، این که طلاب خارجی که در ایران آموزش میبینند و با این فرهنگ آشنا میشوند، باید با اخذ مدرک معتبر به کشورهای خود بازگردند و به تبلیغ بپردازند و با این کارها میتوان به درمان امراض فرهنگی پرداخت.
با فراهم آمدن تمهیداتی که گفتید، آیا مشکل رفع خواهد شد؟
خدا میداند. اما اگر درمان نکند (حداقل) بیمار را هم نخواهد کشت! البته اگراز ابزار و معارف درست استفاده شود، حتماً نتیجه خواهد داد. اگر آنطور که مردم میفهمند، با آنها سخن بگویید، درمان صورت میگیرد؛ دوا را باید شیرین کرد و با مهربانی تجویز کرد. علاج در این است که طبق روایات، با عملمان دعوت کنیم و زینت اهلبیت(ع) باشیم و اصل معارف را بدون شائبه به مردم برسانیم تا بپذیرند لذا نباید از زبان خشن و تکفیر و لعن در تبلیغ استفاده کرد. همانگونه که حضرت امام خمینی(ره) در بازگشت از پاریس گفتند باید هدف ما وحدت بین مسلمین باشد، پس باید کلام، قابل هضم، مستدل و با لطف ادا شود.
با توجه به شناخت شما از غرب و اروپا، برای رشد و تقویت شیعه در آن سامان چه پیشنهاد عملی دارید؟
اولاً ما توقع نداریم همه جهان، اعم از مسیحیان و بوداییان و غیره شیعه شوند؛ اما در درجه اول به مسلمانان میاندیشیم. تلاش ما باید آشنا ساختن کسانی باشد که به وحدانیت خدا و رسالت پیامبر(ص) ایمان دارند و بسیاری از حقایق را نمیدانند. این مسلمانان بحمدالله در سرتاسر جهان منتشر هستند؛ پس باید با نوشتن مقالهها، کتابها و برنامههای تلویزیونی با اسلوب و روشی مطلوب و رسا، مسلمانان جهان در آمریکا و اروپا و کشورهای عربی را مورد خطاب قرار دهیم و با آنها ارتباط داشته باشیم. مثلاً همین «لوئیس فراخان» که رهبر مسلمانان آمریکا است و به ایران هم آمده بود، به دولت آمریکا گفت شما به اسراییلیها پول میدهید تا بر سر مسلمانان بمب بریزند، اما من کمکهای مالی را از کشورهای مسلمان جمع میکنم تا به فقرای آمریکا بدهم! ما اگر با این گروه ها ارتباط داشته باشیم و فکر اهلبیت(ع) را به آنها برسانیم، فوجفوج وارد این مکتب خواهند شد، انشاءالله.
ارزیابی شما از نقش روحانیون در حوزههای شیعه چیست و به نظر شما چگونه باید باشد؟
دعوت باید منطقی و معقول باشد و با قرآن و سنت شریف نبوی (ص) در تعارض نباشد، اما گاهی چیزهایی در حوزهها یافت میشود که اینطور نیست، یعنی بالاتر از فهم مردم است. گفتن احادیثی که مردم آنرا نمیفهمند، باعث بروز چالش و تنش میشود. ما باید روی آیه تطهیر کار کنیم یا روی حدیث.
أنا مدینه العلم و علیُّ بابها.
من شهر علم هستم و علی در آن (شهر) میباشد.
که شیعه و سنی روی آن اتفاق دارند. پخش احادیثی که مربوط به خلقت نوری ائمه (ع) و یا جایگاه عرفانی آنها دارد، در بین اهل سنّت تبعات منفی خواهد داشت. ما باید تلاش کنیم مسلمانان، اهلبیت(ع) را کشتی نجات بدانند و به حدیث ثقلین معتقد شوند.
بهترین قالبهای تبلیغی در سطح جهان را چه میدانید؟
خود من تماشای برنامه تلویزیونی را مثلاً در فلان کشور به مطالعه کتاب ترجیح میدهم. نیم ساعت برنامه تلویزیونی به دهها کتاب میارزد. در عصر ارتباطات که با یک خبر، موضعگیریهای مختلفی در جهان به وجود میآید، ما باید از ابزار ماهوارهای برای تبلیغ استفاده کنیم؛ اما شبکههای شیعی بسیار کم هستند و حتی شبکه «العالم» هم به درستی به این وظیفه عمل نمیکند. باید شبکههای خاص شیعی به وجود بیاید که این فرهنگ را ترویج کند و پرسشهای مردم را پاسخ گوید.
با عنایت به ملاحظات سیاسی دولت جمهوری اسلامی ایران، چه انتظاری از علماء و مؤسسات علمی فرهنگی شیعه دارید؟
مراجع، علما و مراکز فرهنگی وظیفه مهمی در این زمینه دارند. باید یک صندوق حمایت از شبکههای ماهوارهای تأسیس شود تا بدون هیچ حساسیت و نگرانی و ملاحظهای، فکر اهلبیت(ع) را منتشر کند. با شعار نمیشود این کار را کرد. من بارها این مطلب را به آقایان ولایتی، آصفی، تسخیری و اختری گفتهام، اما تاکنون چیزی ندیدهام. همه حرفها و همایشها روی کاغذ صورت میگیرد اما در عمل کاری صورت نمیگیرد.
آیا دانشمندان غربی از شیعه و اسلام باخبر هستند؟
حقیقت این است که غربیها اسلام را دشمن خود میدانند و فرهنگ اسلام را با فرهنگ خود درتضاد میبینند و این مخالفت را با صراحت بیان میکنند و با حجاب و دیگر اعمال دینی مخالفت میکنند؛ حتی با زکات به بهانه کمک به تروریسم، مبارزه میکنند! متأسفانه در حوزه تبلیغ، کار درستی صورت نمیگیرد. صدام در زمان جنگ، پول میداد تا در اروپا مجلهای منتشر شود که صدام را از طرفداران صلح و ایران را جنگطلب معرفی کند. هنوز هم بسیاری از مسلمانان، حکومت صدام را بهتر از حکومت شیعیان در عراق میدانند، چون فکر میکنند ایران و اسراییل دست به دست هم دادهاند تا صدام را برکنار کنند!
در رابطه با کتابهایتان و زبانهای ترجمه شده و شمارگان آن و نیز آخرین کتابی که منتشر ساختهاید و اگر کتاب منتشر نشدهای دارید، توضیح دهید.
من کتابهای زیادی نوشتهام که شاید اسم آنها را هم نشنیده باشید، اما کتاب آنگاه هدایت شدم تاکنون به ۲۴ زبان ترجمه شده و به هزاران شمارگان منتشر شده است. آخرین کتاب منتشر شده من هم أجیبوا داعیالله (ندادهنده الهی مرا پاسخ گویید) است که به وضعیت مهاجران مسلمان کشورهای غربی میپردازد و وظیفه آنها در جذب دیگران به اسلام را بررسی میکند. کتابی هم درباره نهجالبلاغه دارم که رساله دکترای من در دانشگاه «سوربن» فرانسه است و به زبان فرانسوی نوشته شد و در کنگره نهجالبلاغه در ایران ارائه گردید. این اثر تاکنون چاپ نشده است.
اکنون چه موضوعاتی را برای تألیف نویسندگان مسلمان پیشنهاد میکنید؟
موضوعات که بسیارند؛ اما لازم است کتاب هایی نوشته شود که تاریخ شیعه را با روایات صحیحه معرفی نماید و در خلال آن معارف اهلبیت(ع) را ابلاغ کند. این کتابها و کتابهایی که قبلاً در این زمینه نوشته شده، باید به زبانهای مختلف ترجمه شود. همچنین کتابهایی که «شهید صدر» نوشتهاند مثل اقتصادنا و فلسفتنا.
آیا تعداد کسانی که به دست شما شیعه شدهاند را میدانید؟
نه؛ ولی شاید به میلیونها نفر برسد، مثلاً در «ساحل عاج» که چند بار به آنجا سفر کردم و موفق شدم نزدیک به یک میلیون نفر را شیعه کنم.
بهترین خاطره شما پس از استبصار (گرایش به تشیع) خودتان چیست؟
من به خاطر نوشتن کتاب سیروا فی الأرض و تنظروا (در زمین سیر کنید و بنگرید) زندانی شده بودم. وقتی در زندان بودم، خواب دیدم که امیرالمؤمنین(ع) فرمودند امروز آزاد میشوی؛ و آزاد شدم.
شناساندن فرهنگ شیعی در جوامع غربی چه مشکلاتی دارد؟
تنها مشکل، وجود وهابیت است که مانع تبلیغ شیعه میشوند و نمیگذارند به راحتی این کار صورت گیرد.
آیا توصیه خاصی خطاب به حوزویان ایران دارید؟
علمای شیعه باید ابتدا در اتحاد شیعیان قدم بردارند و قبل از ایجاد اتحاد بین مسلمانان باید بین بزرگان شیعه، حسن ظن وجود داشته باشد. اهل خانه باید متحد باشند تا بتوانند همسایگان را به اتحاد دعوت کنند. در عراق هم همین وضع وجود دارد و هر گروهی به آنجه خود دارد، خوشنود است و به فکر دسته و گروه خود است در حالی که باید اتحادشان روزافزون باشد.
پینوشت:
* برگرفته از: نشریه افق حوزه، بهمن ۱۳۸۴.
ماهنامه موعود شماره ۶۳