ویلیام چیتیک مترجم انگلیسی صحیفه سجادیه، تمدن اسلامی را به مانند شهری قدیمی توصیف کرده و میگوید: در اسلام دعا به عنوان یکى از نخستین چارچوب هایى در نظر گرفته مى شود که در آن روح می تواند مطابق با خواست الهى شکل بگیرد و از طریق این چارچوب تمام افکار و مفاهیمى که بر نفس بنیان نهاده شده اند به دور ریخته شوند.
امام چهارم شیعیان حضرت علی بن حسین ملقب به سجاد و زین العابدین (ع) در پنجم شعبان سال ۳۸ هـ. ق (یا ۱۵ جمادی الاولی سال ۳۶ هـ. ق) در شهر مدینه چشم به جهان گشود. حضرت در واقعه عاشورا ۲۳ ساله بودند که پس از شهادت امام حسین(ع) در واقعه جانسوز کربلا به سال ۶۱، به مدت ۳۵ سال امامت و رهبری شیعیان را برعهده داشتند و سرانجام در ۱۲ محرم و بنا به نقل مشهور ۲۵ محرم سال ۹۴ ه.ق به تحریک هشام بن عبدالملک مسموم گردیده و در سن حدود ۵۷ یا ۵۹ سالگی در مدینه به شهادت رسیدند و پیکر پاکش در کنار عموی بزگوارشان امام حسن مجتبی(ع)در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد.
آموزه های شیعی در دعاهای امام سجاد(ع)
دوران زندگی آن امام بزرگوار به دو بخش مهم تقسیم میشود، یکی همراهی ایشان با پدر گرامیش امام حسنی(ع)به مدت ۲۲ یا ۲۴ سال و دیگری دوره امامت آن حضرت به مدت ۳۵ سال است و دوره امامت آن حضرت، همزمان با خلافت پنج خلیفه اموی یعنی یزید.، معاویه بن یزید، مروان بن حکم، عبدالملک بن مروان و ولید بن عبدالملک بود.
امام سجاد (ع) دوران رشد خود را در عهد امامت امام مجتبی (ع) و پدر خود حسین بن علی (ع) سپری کرد. در کربلا حاضر شد، اما به دلیل بیماری نتوانست در جنگ شرکت کند. پس از آن قریب ۳۴ سال رهبری شیعیان را بر عهده داشت. این دوره، دوره ای سخت بود و شیعیان به شدت تحت فشار امویان قرار داشتند. آن حضرت از راه های گوناگون توانست شیعیان خالص را در اطراف خویش گرد آورد و راه را برای فرزندش امام باقر (ع) باز کند. از مهم ترین یادگارهای امام سجاد (ع) دعاهای آن حضرت است که مشحون از مفاهیم عالی اخلاقی و عبادی و سیاسی است. مجموعه این دعاها به صورت کتاب بسیار نفیسی به نام «صحیفه کامله سجادیه» درآمده است. و رساله ای هم از آن حضرت به جا مانده که به نام «رساله حقوق» معروف است.
در برخی از کتب امامیه از جمله در کتاب الصحیفه الثالثه السجادیه تالیف علامه میرزا عبد الله اصفهانی به مناجاتی منسوب به امام سجاد(ع) اشاره شده است که این مناجات را مفصل ترین مناجات آن حضرت توصیف کردهاند و وجه تسمیه آن به مناجات انجیلیه از این باب است که فقرات این دعا شبیه اکثر فقرات و مواعظ انجیل است که بر حضرت عیسی (ع) نازل شده و نه انجیلی که هم اکنون بین نصاری است.
گفتنی است که مضامین عالی این مناجات و سبک و سیاق عبارات آن خود قوی ترین دلیل بر صحت صدور آن از لسان معصوم است و حتی اگر سند آن ضعیف هم باشد خود این مضامین بر صحت صدور آن از معصوم کفایت میکند. وانگهی برخی از متاخرین و متقدمین علما این مناجات را در کتابهای خود نقل کردهاند از جمله صاحب انیس العابدین، همچنین المولی الجلیل مولانا محسن الکاشانیِ معاصر (قدس سره) آن را در کتاب ذریعه الضراعه نقل کرده است.
سیرۀ اخلاقی امام سجاد (ع)
امام سجاد(ع) انـسانى کامل و برگزیدۀ حق و در همۀ جهات اخلاقى، عبادى و علمى به اوج کـمـال رسـیـده و نمونۀ مجسم و عینى قرآن و رسول خدا(ص) بود. در دوران سیاه حکومت اموى که ارزشهاى انسانى و فضائل اخلاقى به فراموشى سپرده شده و مردم به جاى مشاهده زهد، ساده زیستى، تواضع، نوع دوستى، نرم خویى و رعیّت پرورى از زمامداران خود به عنوان خلیفه پـیـامبر(ص)، شاهد دنیا طلبى، اشرافیّت، تجمّل گرایى، خود محورى و بزرگ بینى آنان بـودنـد، آن امـام هـُمـام، چـون خـورشـیـدى فـروزنـده درخـشـیـد و وجـودش مـجـمـع هـمـۀ فـضائل و ارزشهاى فراموش شده گشت؛ چندانکه دوست و دشمن را به تحسین واداشت. چنانکه محمد بن طلحه شافعى مى نویسد: او، زینت عبادت کنندگان، پیشواى زاهدان، سرور پرهیزکاران و امام مؤمنان است، سیره اش گواه آن اسـت کـه وى فرزند صالح رسول خدا(ص) و سیمایش بیانگر مقام قرب او نزد پروردگار است… .
امام باقر(ع) در مورد علت ملقّب شدن پدر بزرگوارش به «سجاد» مى فرماید: او را سـجـّاد نـامیدند، چون: هیچگاه نعمتى را به یاد نمى آورد مگر آن که سجده مى کرد؛ هیچ وقت آیـه اى از قـرآن را کـه سجده (واجب یا مستحب ) داشت نمى خواند مگر آن که سجده مى کرد؛ خداوند هـیـچـگـاه بـدى و ناگوارى را از او دفع نکرد مگر آن که سجده کرد، هیچ زمان از نماز واجب فارغ نـشـد مـگـر آنکـه سـجده کرد، هیچگاه بین دو نفر را اصلاح نکرد مگر آن که سجده کرد، (بر اثر فـزونـى ایـن سـجـده هـا) آثـار سـجـده در تـمـامـى مـواضـع سـجـود آن حـضـرت نـمـایـان بود.
یکی دیگر از ابعاد برجسته سیره اخلاقی امام سجاد(ع)، عفو و گـذشت اشان است و پاسخ بدى را به نیکى دادن از دیگر خصلتهاى پیشواى چهارم (ع) بود. آن امام همام از این خوى برجسته خود چنین یاد مى کند: «جـرعـه اى نـنـوشـیـدم کـه نـزد مـن مـحـبوبتر از جرعۀ خشمى باشد که در مقام تلافى صاحب آن برنیایم.» [فرو بردن خشم براى من، گواراترین نوشیدنیها بود!]. از دیگر ویژگی های برجسته همۀ امامان معصوم(ع) بـخـشـش بـه نـیازمندان و رسیدگى به مشکلات آنان است که در زندگى هر یک از آن بزرگواران نمونه هاى فراوانى به چشم مى خورد؛ در این خصلت امام سجاد(ع) به گونه ای بود که هیچ غذایى نمى خورد مگر آنکه همانند آن را صدقه مى داد و مى فرمود: هـرگـز بـه(حـقـیـقـت)نـیـکـوکـارى نمى رسید مگر آن که از آنچه دوست مى دارید(در راه خدا)انفاق کنید.
روش امـام زیـن العـابـدیـن (ع) در انـفـاق و صـدقـه دادن ایـن بـود کـه قـبـل از آنـکـه صـدقـه را بـه نـیـازمـنـد بـدهـد آن را مـى بـوسـیـد. وقـتـى از عـلّت آن سـؤال شد، فرمود: من دست سؤال کننده را نمى بوسم، بلکه دست پروردگارم را بوسه مى زنم. صدقه پیش از آن که به دست نیازمند برسد به دست پروردگارم مى رسد. روش دیـگـر آن گـرامـى در صـدقـه، سـرّى انـجـام دادن آن بـود. آن بزرگوار در این باره مى فرمود: صدقه پنهانى، (آتش) خشم پروردگار را خاموش مى کند.
شجاعت و ظلم ستیزی از دیگر ویژگی های ائمه اطهار(ع) است که هر کدام از این بزگواران به تناسب شرایط زمانه خویش جلوه ای از آن را بروز دادهاند از جمله امـام چـهـارم شیعیان که سـخـنـان کـوبـنـده آن حـضـرت در بـرابـر ستمگران خودکامه اى همچون عبیداللّه، یزید و عبدالملک بهترین گواه قوّت روحى و شجاعت آن بزرگوار در جریان های بعد از واقعۀ کربلا و دوران امامت آن امام همام است. علاوه برخطبۀ آتشین آن حضرت در کاخ یزید که به افشاگری جنایت ها و ظلم و فساد دستگاه بنی امیه و خصوصاً یزید انجامید ایشان در بـرابـر عـبـیـداللّه کـه آن حـضـرت را تـهـدیـد بـه قتل کرده بود فرمود: آیا مرا به کشتن تهدید مى کنى؟ مگر نمى دانى که کشته شدن (در راه خدا) روش ما و شهادت، کرامت ماست؟
سیرۀ اخلاقی و فضایل و کرامات اهل بیت (ع) کامل ترین و بی بدیل ترین سیره و فضایل اخلاقی است و منحصر به یک دوره یا مرحله ای از زندگی پربار ایشان نمیشود و در لحظه لحظۀ زندگی ایشان ساری و جاری است. اما این روحیات و کمالات بسته به شرایط زمانی و مکانی و در برابر افراد و جریان ها متفاوت است. گاهی در برابر مستضعفان و محرومان و ضعفای جامعه … وَالْکاظِمینَ الْغَیْظَ، وَ الْعافینَ عَنِ النّاسِ اند و انفاق و محبت و گذشت از سرتاسر وجودشان لبریز میشود، و گاهی نیز در برابر مستکبران و ظالمان و حاکمان جور و ستم، شجاع ترین، دلیرترین و محکم ترین انسان ها برای ستاندن حق مظلوم از ظالم اند.
صحیفه سجادیه از نگاه ویلیام چیتک
ترجمه انگلیسى صحیفه سجادیه همراه با ملحقات، دعاهاى ایام هفته، مناجات خمسه عشر و رساله الحقوق امام سجاد(ع) »، از آثار ارزشمند ویلیام چیتیک، اندیشمند آمریکایی است که نقشى بسزا در معرفى صحیفه در سطح جهانى داشته است. پروفسور ویلیام چیتیک در سال ۱۹۴۳ در شهر ملفورد (Milford)در ایالت کنتیکت(Connecticut) در کشور امریکا زاده شد. تحصیلات دانشگاهى خود را در رشته هنر آغاز کرد. در خلال سالهاى تحصیل به ایران سفر کرد و دکتراى زبان و ادبیات فارسى را در سال ۱۹۷۴ از دانشگاه تهران گرفت. وى ۵ سال در دانشگاه صنعتى شریف به تدریس تاریخ تطبیقى ادیان اشتغال داشت. پس از بازگشت به امریکا، به مدت ۳ سال به گروه ویرایش «دائره المعارف ایرانیکا» پیوست. چیتیک، از سال ۱۹۸۳ تاکنون به تدریس مطالعات دینى در دانشگاه استونى بروک (Stony Brook) اشتغال دارد. پژوهش در تاریخ تصوّف، عمده ترین موضوع در کارهاى پژوهشى اوست. کتاب «من و رومى» به زبان انگلیسى (Me and Rumi) در ترجمه و توضیح کتاب مقالات شمس تبریزى که در سال ۲۰۰۳ منتشر شد، جایزه جهانى کتاب سال جمهورى اسلامى ایران در بهمن ۱۳۸۳ را دریافت کرد.
چیتیک بر «ترجمه انگلیسى صحیفه سجادیه همراه با ملحقات، دعاهاى ایام هفته، مناجات خمسه عشر و رساله الحقوق امام سجاد(ع) »، مقدمه اى نسبتا مبسوط نگاشته و درباره امام سجاد(ع)، صحیفه و نسخه هاى خطى و شروح آن، دعا در اسلام، توحید، درخواست از خدا، اسماء الحسنى، شکر نعمتها و مطالبى از این دست، سخن گفته است. این ترجمه، ابتدا توسط «بنیاد محمدى» در انگلستان و سپس انتشارات انصاریان قم (بطور افست) منتشر شد.
وی در بخشی از مقدمه خود بر ترجمه انگلیسی صحیفه سجادیه، میگوید: “…کتابى مانند صحیفه بُعد درونى و داخلى اسلام را آشکار مى کند که حتى ممکن است فهم و درک آن در سایر متون اولیه دشوارتر نیز بوده باشد. هنگامى که دانشمندان و سایر افراد ناآشنا به اسلام به آن مى نگرند به طور طبیعى آنچه را که در نگاه اول دیده باشند درک مى کنند که از آن جمله مى توان به وقایع، گزارشها و اسناد مکتوب، روابط اجتماعى، و غیره اشاره کرد. آگاهى یافتن از درون قلب مردم و یا اصرار بر فهمیدن رابطه شخصى افراد با پروردگار کار آسانى نیست، اگرچه بیشتر مردم نیز علاقه اى به این امر ندارند. اگر راهى به درون قلوب مردم وجود داشته باشد، یافتن آن مستلزم مطالعه و بررسى درونى ترین نگرانى ها و دغدغه هاى افراد است که در فعالیتهاى بیرونى و نوشته هاى ایشان منعکس مى شوند. امّا ابعادى از اسلام که بیشتر توجه نظاره کنندگان بیرونى را به خود جلب کرده اند ابعاد بیرونى و مشخص آن هستند که نسبتا خالى از عشق و حرارتى هستند که در غرب از معنویت و روحانیت سراغ دارند.”
این اندیشمند غربی در بخشی دیگر از سخنان خود یادآور میشود: “… تمدن اسلامى به طور کلى بسیار شبیه به یک شهر مسلمان نشین قدیمى است : دیوارهاى بیرونى حکایت از گرفتگى و کسالت و غمبار بودن آن مى کنند و ورود به این دنیاى پشت دیوار نیز آسان نیست؛ امّا اگر شخصى بتواند با اهالى این شهر صمیمى شود، به او حیاط ها و باغهاى دل انگیز و زیبایى نشان داده خواهد شد که مملو از گلهاى خوشبو، درختان میوه، و فواره هاى جوشان هستند. آنهایى که در رابطه با تاریخ اسلام، وقایع سیاسى، و بنیادهاى آن مطلب مى نویسند تنها با دیوارها سروکار دارند، زیرا راهى به درون باغهاى پشت دیوار ندارند. برخى از این باغها از طریق مطالعه صوفى گرى، هنر و معمارى، شعر، و موسیقى به روى افراد باز مى شوند، امّا از آنجا که تمام این موارد در اشکال تاریخى ویژه و تحت تأثیر محیط پیرامون خود به ظهور رسیده اند، ریشه هاى عمیق اسلامى آنها به راحتى از چشم افراد دور مى ماند. قدیمى ترین، اصیل ترین و دشوارترین باغهاى این شهر براى ورود، قلبهاى بزرگترین نمایندگان این تمدن است. اینجاست که دعاهاى رسیده از ستونهاى اسلام اولیه تصویر کاملاً جدیدى را از روح زنده و پویاى اسلام نشان مى دهند، چراکه این دعاها دسترسى مستقیم به انواع رفتارها و ویژگى هاى بشرى که پیش نیاز شکوفایى کامل آرمان اسلامى هستند را فراهم مى کنند.”
پرفسور چیتک در ادامه مقدمه خود بر ترجمه انگلیسی صحیفه سجادیه، تأکید میکند: “… در اسلام دعا به عنوان یکى از نخستین چارچوب هایى در نظر گرفته مى شود که در آن روح مى تواند مطابق با خواست الهى شکل بگیرد و از طریق این چارچوب تمام افکار و مفاهیمى که بر نفس بنیان نهاده شده اند به دور ریخته شوند. تأکید فوقالعاده که در صحیفه بر انجام خواست خدا شده است ـ همانطور که مسیحیان دعا مى کنند «خواست تو انجـام مى شود» ـ محوریتى را براى پروردگار ترسیم مى کند که تمام خودخواهـى هاى شخصى و خواهش هاى فردى که به هر شکل با خواست الهى ـ خواستى که از سوى شریعت و سنت به آن شکل ملمـوس و عینى داده شده است ـ مغایرت دارد را انکار مى کند. براى مسلمانان آن زمان نیز همانند مسلمانان امروزى اطاعت پروردگار وابسته به تقلید از آنهایى است که پیشتر از این با لطف و راهنمایى پروردگار شکل گرفته اند. مجموعه این افراد با پیامبر آغاز شده و با اصحاب بزرگ ایشان ادامه مى یابد…”
وی تصریح میکند: اگرچه بسیارى از دعاهایى که از پیامبر و امامان به ما رسیده اند به طور یقین اظهارات قلبى خودجوش آنها بوده اند، امّا سایر دعاها باید با هدف بازگویى در شرایط مختلف یا انتقال به مؤمنین و دینداران نگاشته شده باشند. بیشتر دعاهاى پیامبر کوتاه هستنـد و مـى توانند فـى المجلس نقل شوند امّا برخى از دعاهایى که از امامان رسیده اند ـ مانند دعاى امام زین العابدین براى روز عرفه(شماره ۴۷) ـ طولانى بوده و داراى سبک نگارشى بسیار فاخر و پرطمطراقى مى باشند. حتى اگر این دعاها در ابتدا به صورت خودجوش و خودانگیخته بوده باشند، این حقیقت که آنها به عنوان دعاهایى براى شرایط بخصوص به وجود آمده اند نشان دهنده این مطلب است که آنها دست به دست امامان و پیـروان آنها رسیـده اند تا در شـرایط مشابـه شـرایط زمـان اداى آنها دوباره تکرار شوند.
چیتیک در ادامه با اشاره به اینکه دانستن شرایطى که در آنها دعاها بوجود آمده اند به طور طبیعى غیرممکن است، یادآور میشود: … امّا ما به میزان بسیار زیادى در مورد فضاى عمومى دوران ابتدایى اسلام اطلاعات داریم که مى تواند به نشان دادن نقش دعا در جامعه آن زمان کمک کند. بسیارى از مسلمانان، که بدون شک بسیار بیشتر از مسلمانان امروزى بوده اند، مقدار بسیار زیادى از زندگى کارى خود را وقف نقل قرآن، یادآورى خداوند، و دعا کردن کردند. حتى آنان که مکه و مدینه را به قصد شرکت در جنگهایى به منظور توسعه اسلام و یا شرکت در اداره امپراتورى جدید ترک کردند لزوما از اعمال معنوى چشم پوشى نکردند. و براى آنها که خود را وقف عبادت کردند، دعا به منزله گوشت و خون تخیل آنها بود. دعا ابزارى بود که مردم مى توانستند توسط آن به پروردگار خود بیاندیشند و فکر و یاد او را در تمام فعالیتهاى روزانه خود حاضر نگاه دارند. دعا بیان صمیمى و دوستانه «توحید» یا «اذعان به یگانگى خداوند» بود که به احساسات، عواطف، افکار، و ادراکات آنها شکل داد.
وی با تصریح میکند: … در اسلام دعا به عنوان یکى از نخستین چارچوب هایى در نظر گرفته مى شود که در آن روح می تواند مطابق با خواست الهى شکل بگیرد و از طریق این چارچوب تمام افکار و مفاهیمى که بر نفس بنیان نهاده شده اند به دور ریخته شوند. تأکید فوق العاده که در صحیفه بر انجام خواست خدا شده است ـ همانطور که مسیحیان دعا مى کنند «خواست تو انجـام مى شود» ـ محوریتى را براى پروردگار ترسیم مى کند که تمام خودخواهـى هاى شخصى و خواهشهاى فردى که به هر شکل با خواست الهى ـ خواستى که از سوى شریعت و سنت به آن شکل ملمـوس و عینى داده شده است ـ مغایرت دارد را انکار مى کند. براى مسلمانان آن زمان نیز همانند مسلمانان امروزى اطاعت پروردگار وابسته به تقلید از آنهایى است که پیشتر از این با لطف و راهنمایى پروردگار شکل گرفته اند.
این نویسنده آمریکایی به نقش امام در اندیشه شیعه اشاره کرده و می افزاید: “… یاران ائمه به طور دائم به آنها مراجعه کرده و از آنها راهنمایى مى خواستند، در حالیکه امامان خود پیرو شیوه پیامبر بودند که ساعتهاى متمادى را در روز و شب به نماز، ذکر، و دعا مى پرداختند. اگرچه بیشتر این زندگى مذهبى و عبادى حالتى شخصى و درونگرایانه داشت، امّا امامان وظیفه داشتند جامعه را رهبرى کرده و زندگى مذهبى مردم را غنى سازند. همانطور که امام زین العابدین در «رساله حقوق»، ترجمه شده در قسمت ضمایم، تأکید مى کند، بر هر صاحب علمى است که آن را به دیگران انتقال دهد و امامان نیز از سوى هم عصران خویش، چه شیعه و چه سنى، به عنوان صاحبنظران و مراجع بزرگ اسلام شناخته شده بودند. بنابراین طبیعى بوده که امامان دعاهایى را بنگارند که در آنها علم ایشان در مورد ارتباط انسانها با خداوند با استفاده از شخصى ترین اصطلاحات بیان شده باشد و قابلیت انتقال یافتن به دیگران و تبدیل شدن به یک دارایى مشترک را نیز داشته باشند. اگر نخواهیم بگوییم بیشتر دعاهاى صحیفه از این نوع هستند، بسیارى از آنها این خاصیت را دارا هستند…”
پرفسور چیتیک با بیان اینکه از آغاز اسلام، دعا یکى از عوامل پایه اى و اساسى بوده است که مسلمانان از آن طریق، آگاهى از اندازه هاى درست و صحیح را به واقعیت رسانده اند و خود را براى دیدن پروردگار به عنوان منبع و منشاء تمام خوبى ها آموزش داده اند، یادآور میشود: دعا در عالى ترین نمونه هاى آن، همانطور که در صحیفه مى توانیم ببینیم، تمرین مداوم بینشى است که براساس آن، هرآنچه به خدا تعلق دارد به خدا و هرآنچه به انسان تعلق دارد به انسان مرتبط و منتسب مى شود. به محض اینکه چنین بینش و بصیرتى به انسان دست مى دهد، او با گناهکارى و نقص خود تنها مى ماند. پس تنها کارى که مى تواند انجام دهد خوار و ذلیل ساختن خود در برابر پروردگارش است تا از او طلب رحمت و بخشش کند.
وی با اشاره به محتوای معنوی و روحانی صحیفه سجادیه، بر دیگر آموزه های این میراث بزگ شیعه تأکید کرده و میگوید: … صحیفه آموزه هایى را نیز ارائه مى دهد که در سطوح مختلفى، از خداشناسى (در گسترده ترین مفهوم آن) گرفته تا مسائل اجتماعى، کاربرد دارند. البته بررسى جامع و کامل این سطوح نیازمند نگارش کتابى است که بسیار قطورتر از خود صحیفه خواهد بود. امیدوارم که با انتشار این ترجمه از صحیفه سجادیه، دانشمندان به مطالعه و بررسى محتواى دعاهاى موجود در صحیفه (و همچنین دعاهایى که از سایر ارکان اسلام آغازین به خصوص امامان شیعه به جاى مانده است) ترغیب شوند تا تمام سطوح آموزه هاى این ادعیه را آشکار کنند.
این اسلام شناس یادآور میشود: “… اسلام واقعیتى طبیعى و سازمند است که داراى سه بُعد بنیادین است: عمل یا شریعت (اسلام)، اعتقاد (ایمان) شامل مکتب و آموزه هاى اندیشمندانه، و معنویت (احسان). این ابعاد در نمونه زنده اى از یک جامعه به طور بسیار نزدیکى به هم پیوسته اند، حتى اگر اشکال بنیادین مختلفى بخواهند به طور جداگانه با آنها ارتباط برقرار کنند. منابع اولیه مانند احادیث پیامبر یا نهج البلاغه على (ع) با هرسه این ابعاد سروکار دارند. البته بخشهاى مختلفى را نیز از این منابع مى توان جدا کرد که تنها به موضوع خاصى مى پردازند. امّا اثرى همانند نهج البلاغه یا صحیفه تفاوت بسیار زیادى دارد، چرا که در این کتاب بیاناتى در تمام زمینه ها، از ماوراء الطبیعه گرفته تا ماهیت دولت سالم و یا تا اشتباهات شخصى برخى هم عصران على(ع)، یافت مى شود. اگرچه معنویت یکى از ابعاد اسلام است، ولى در نهج البلاغه هیچ تأکیدى بر آن وجود ندارد، امّا این نکته را نباید فراموش کرد که در تمام گفته هاى على(ع) معنویت و تقدس عمیقى نهفته است.
وی با مقایسه صحیفه سجادیه و نهج البلاغه تأکید میکند: صحیفه سجادیه با شکل و محتواى دعایى خود بر درونى ترین و خصوصى ترین بُعد اسلام تأکید مى کند. امّا باید توجه داشت که صحیفه به طور همزمان به سایر ابعاد اسلام نیز گوشه چشمى دارد. به عنوان مثال دسته سنتى و قدیمى «ایمان» با موضوعاتى چون خدا، فرشتگان، پیامبران، کتابهاى مقدس، روز قیامت، و «اندازه گیرى» (قَدَر) خیر و شر در ارتباط است. این عناصر ایمان موضوع اصلى بیشتر تفکرات اسلامى در کلام، فلسفه، و صوفى گرى نظرى را تشکیل مى دهند. امام زین العابدین(ع) این عناصر و موضوعات را گاهى به طور خلاصه و گاهى به صورت مشروح مورد بحث قرار داده است. او اغلب از فرشتگان یاد مى کند و جمله «سلام و درود بر حاملان عرش» (شماره ۳) که او در رابطه با فرشتگان بیان مى کند بهترین خلاصه عقاید مسلمانان در مورد آنهاست.
پرفسور چیتیک در ادامه یادآور میشود: … امام(ع) همچنین به طور پیوسته به حوزه و قلمرو اعمال اسلامى یا شریعت در معناى گسترده آن اشاره مى کند. او بر نیاز به پیروى از راهنمایى ها و دستورات خداوند که در قرآن و حدیث، هم براى زندگى فردى و هم براى زندگى اجتماعى، آمده است تأکید مى کند. بسیارى از آموزه هاى اجتماعى ویژه و همچنین احکام و دستورات عمومى از جمله نیاز به برقرارى عدالت در جامعه نیز در صحیفه به خوبى دیده مى شوند. امّا از آنجا که آموزه هاى اجتماعى با حوزه عمل، بیرونى ترین بُعد اسلام، در ارتباط هستند باید در قالب آموزه هاى نظرى و معنوى امام نگریسته شوند. همانگونه که امام (ع) در «رساله حقوق» خویش به روشنى بیان کرده است، سلسله مراتب اولویتها باید همواره مورد توجه قرار گیرد: فردى پیش از اجتماعى، معنوى پیش از عملى، و علم و آگاهى پیش از اقدام. هر انسانى مجموعه اى طولانى از وظایف اجتماعى را بر عهده دارد. امّا این وظایف بستگى به وظایف ضرورى تر وى دارند که در درجه اول، ایمان به خدا و در درجه دوم، قرادادن خود در رابطه اى مناسب با حقیقت الهى است.
مهر