آینده اخوان المسلمین

متأسفانه شهوت قدرت در این جنبش برای رسیدن به حاکمیت، شرایطی را بوجود آورد که سران اخوان المسلمین از سفره ای که مردم انقلابی مصر با سرنگونی رژیم حسنی مبارک گسترده بودند نتوانستند استفاده لازم را در جهت پیشبرد آرمان های اسلامی ملت و تقویت بیداری اسلامی در جهان ببرند.

روزنامه جمهوری اسلامی در سر مقاله روز چهارشنبه ۲۱ اسفند با عنوان « آینده اخوان المسلمین » نوشت:این روزها نام جنبش اخوان المسلمین بیش از پیش در سطح رسانه ها، محافل سیاسی به ویژه در جهان عرب بر سر زبان هاست.

در ادامه این مطلب می خوانید: جنبشی با سابقه و ریشه دار در جهان عرب که زمانی موجب همگرایی اعراب بود ولی اکنون به بحثی جدال برانگیز و اختلافی در میان اعراب تبدیل شده، به گونه ای که روابط فیمابین کشورها را نیز به شدت تحت الشعاع خود قرار داده است.

بی گمان اخوان المسلمین، مهم ترین، تأثیرگذارترین و سازمان یافته ترین جنبش در جهان عرب به شمار می رود که در طول چندین دهه، منبع الهام بسیاری از متفکران و فعالان اسلامگرا بوده و در تحولات سیاسی کشورهای عرب نقش اساسی ایفا کرده است.

هر چند خاستگاه فکری این جنبش، کشور مصر بوده ولی به دلیل مقبولیت بنیانگذار آن یعنی حسن البناء و جایگاه فرهنگی مصر در میان کشورهای عرب، این نهضت فکری به شدت در کشورهای عربی و غیرعرب جا باز کرد، به نحوی که امواج آن حتی به برخی کشورهای اروپایی نیز رسید.

دوران حیات حسن البناء را باید دوران طلایی و درخشان اخوان المسلمین دانست که توانست با در پیش گرفتن رویه ای هوشمندانه و پرهیز از جدال های مذهبی و فرقه ای، مقبولیتی گسترده در میان مسلمانان و روشنفکران اسلامی جهان عرب برای این جنبش نوپای فکری ایجاد کند.

اخوانی ها هر چند از ابتدا، آرمان خود را براساس تأسیس حکومت اسلامی، بدین معنا که شریعت، محور و مبنای هرگونه قانونگذاری بوده و نهادهای حکومتی نیز در این چارچوب عمل کنند قرار داده بودند ولی تاکید بنیانگذار این جنبش بر تبلیغ و بیان شریعت و تربیت انسانهایی که بتوانند بار تشکیل حکومت را بردوش گرفته و نهادهای اجتماعی را سازماندهی کنند، باعث گسترش این تفکر در مصر و دیگر کشورهای عرب، بدون استفاده از قدرت و ابزارهای حکومتی شد.

این جنبش مصری با تکیه بر اندیشه های نوپردازانه حسن البناء توانست تحول فکری بزرگی را در جغرافیای کشورهای عرب و متفکران این حوزه ایجاد کند.

حسن البناء توانست علیرغم برخی انتقادات که به تفکرات وی وارد بود، جنبش اخوان را به بزرگترین بازیگر در صحنه فکری و سیاسی جهان عرب تبدیل کند.

بعدها غیرقانونی شدن فعالیت های این جنبش در دوران حکومت انورسادات و حسنی مبارک که هر دو، پادشاهان دیکتاتوری بودند که به نام جمهوری بر مردم مصر سلطنت می‌کردند، و عدم توان مدیریتی مرشدهای فکری جنبش اخوان بعد از حسن البناء باعث شد فراز و نشیب های زیادی در آن ایجاد شده و طیف متنوع و وسیعی از گرایشها اعم از سازشکارترین افراد با تفکرات لیبرالی و غربی تا افراطی ترین اشخاص در این جنبش جا بگیرند.

طبعاً این تفاوت ها و اختلافات فکری در مجموعه این جنبش تا زمانی که به قدرت نرسیده بود چندان بروز و ظهور عملی نداشت و مشکل ساز نبود ولی بلافاصله پس از سقوط حکومت حسنی مبارک توسط مردم و جوانان مصری، این جنبش موفق شد به صحنه سیاسی راه یافته و توان خود را در اداره یک حکومت به آزمایش بگذارد.

بدینگونه بود که ۸۰ سال پس از تأسیس جنبش اخوان المسلمین در مصر و تأثیرات فرهنگی گسترده آن بر جهان عرب و تا حدودی جهان اسلام، ستاره اقبال اخوانی ها درخشیدن گرفت و این جنبش فکری توانست به آرمان و هدف خود یعنی تأسیس یک حکومت دست یافته و وارد عرصه سیاست در بزرگترین و تأثیرگذارترین کشور عرب شود ولی آنچه که در سه سال اخیر در مصر و دیگر کشورهای عربی از کارنامه این جنبش وجود دارد، با چنان شکست و ناکامی همراه است که تأثیرات منفی آن نه تنها دامن گیر رهبران اخوان بلکه دیگر کشورهای عرب نیز شده است.

شاید یکی از بزرگترین موفقیت های اخوان المسلمین، اقبال طیف نسبتاً قابل توجهی از مردم مصر به آن، در اولین انتخابات آزاد پس از سرنگونی رژیم دیکتاتوری بود که آنرا وارد عرصه سیاسی مهمترین کشور عرب کرد و رهبران این جنبش از شرایط تئوری پردازی به مرحله دولت سازی و تشکیل حکومت رسیدند لکن به دلیل نفوذ برخی انحرافات در بینش فکری و سیاسی رهبران اخوان و مشارکت آنان در بندبازیهای سیاسی برای قبضه کردن قدرت، ستاره اقبال این جنبش پرسابقه و محبوب به سرعت دچار افول شد به نحوی که اکنون طرفداران اخوان المسلمین در مصر توسط نظامیان رژیم کودتایی سرکوب شده و در خارج از مصر نیز محل مناقشه و کشمکش میان کشورهای عرب شده‌اند.

متأسفانه شهوت قدرت در این جنبش برای رسیدن به حاکمیت، شرایطی را بوجود آورد که سران اخوان المسلمین نه تنها از سفره ای که مردم انقلابی مصر با سرنگونی رژیم حسنی مبارک گسترده بودند نتوانستند استفاده لازم را در جهت پیشبرد آرمان های اسلامی ملت و تقویت بیداری اسلامی در جهان ببرند بلکه بار دیگر با گشودن سفارت اسرائیل در قاهره و باز کردن خط لوله انتقال گاز برای رژیم صهیونیستی، پای آمریکا و ایادی استکبار را به کشورشان و تداوم مداخلات آنها باز کردند و ضربه مهلکی را به حیثیت این جنبش و اعتبار ملت مصر وارد نمودند و تمکین نسبت به امیال و خواسته های صهیونیست ها به آنجا رسید که حکومت اخوان المسلمین نیز مانند رژیم دست نشانده حسنی مبارک به محاصره ملت مظلوم فلسطین در غزه ادامه داده و با بستن تونل های انتقال دهنده آب و غذا و بسته نگاهداشتن مرز رفح به فلسطینی ها پشت کرد و به جای مبارزه با رژیم صهیونیستی، با حکومت سوریه به عنوان خط مقدم مقاومت وارد جنگ شد.

واقعیت اینست که اگر محمد مرسی و رهبران اخوان المسلمین برای ورود به قصر اتحادیه (مقر ریاست جمهوری مصر) و تکیه زدن بر کرسی ریاست، به این ذلت ها تن نمی داد و با آمریکا و شورای نظامیان مصر وارد معامله نمی‌شد و به جای آن بر قدرت مردم تکیه می‌کرد، قطعاً امروز اخوانی ها وضعیت دیگری داشتند و از موقعیت بهتری در عرصه سیاسی مصر و جهان عرب برخوردار بودند.

دقیقاً وقتی رهبران اخوان المسلمین حاضر به پذیرش نقش آمریکا و رژیم صهیونیستی در آینده سیاسی مصر در صورت مساعدت های آنها جهت اعلام پیشتازی محمد مرسی و پیروزی او بر احمد شفیق شدند، ننگ ذلت را بر خود خریدند و مهر تأیید بر تداوم دخالت های بیگانه در امور داخلی مصر زدند.

به همین دلیل هم بود که رهبران اخوان المسلمین نتوانستند در قبال دخالت های آمریکا در امور داخلی مصر و وقوع کودتای نظامیان که منجر به سرنگونی دولت محمد مرسی شد، اعتراض داشته باشند.

موضوع مهم دیگری که در ضربه پذیری و انحطاط اخوان المسلمین تأثیرگذار شد، نفوذ تفکرات سلفی و افراطی گری ها در این جنبش بود که از سوی سعودی ها و عوامل نفوذی وهابیت، به منظور در اختیار گرفتن رهبری این جنبش و کنترل کردن رقیب جدید سیاسی آنان در عرصه جهان عرب انجام شد.

مجموعه این عوامل و کارکرد نامناسب فکری و سیاسی رهبران اخوان المسلمین در عرصه حاکمیتی مصر باعث شد که دولت آنان چند صباحی بیشتر دوام نیابد و به سرعت سرنگون شده و آنان نیز در پشت میله های زندان جا بگیرند.

اینکه اخوان المسلمین با دچار شدن به وضعیت فعلی چه میزان شانس ماندن در صحنه سیاسی مصر و جهان عرب را دارد، هر چند قابل پیش بینی نیست ولی در این واقعیت نمیتوان تردید کرد که مقاومت رهبران این جنبش و بی ریشه بودن حاکمان کودتائی فعلی مصر، شانس بزرگی برای اخوانی هاست تا بعد از بازگشت مجدد به صحنه سیاسی از آنچه در اثر سوء تدبیر در دوران قدرت بر سرشان آمد درس بگیرند و در آینده ای که مشخص نیست چه وقت خواهد بود با استفاده از این تجربه تلخ، جبران مافات نمایند.

Check Also

لوشاتو

لوکاشنکو: به پریگوژین گفتم که نیروهای واگنر مثل حشره له خواهند شد

رئیس جمهور بلاروس تأکید کرد که به رئیس واگنر در مورد نابودی اعضای گروه هشدار …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *