حضرت آیتالله العظمی جوادی آملی در درس تفسیر قرآن خود بیان کرد: تنها خداوند سبحان است که ذاتا عالم به غیب است و هیچ کس مانند او نیست و اگر کسی مانند پیامبران به غیب علم پیدا میکنند به واسطه این است که خداوند آنها را به عالم غیب آگاه میکند.
حضرت آیتالله جوادی آملی در ادامه سلسله جلسات درس تفسیر خود در تفسیر آیات ۱۰۱ تا ۱۱۳ سوره مبارکه صافات یک روز شنبه، ۲۴ فروردین ماه، بیان کرد: قرآن کریم بعد از بیان اصول اساسی داستانهای پیامبران را به عنوان نمونههای اجرایی این اصول اساسی بیان میکند. در سوره صافات به داستان حضرت نوح (ع) و ابراهیم (ع) اشاره کرده است. خداوند حضرت نوح را با وسیله یا همان کشتی نجات داد حضرت ابراهیم را بدون وسیله نجات داد و فرمود: «یَا نَارُ کُونِی بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِیمَ» اینطور نبود که حضرت نوح در آب باشد و خداوند او را در آب حفظ کند ولی وجود مبارک ابراهیم در آتش بود و او را در آتش حفظ کرد و این خاصیت قلب سلیم است که خداوند بدون وسیله انسان با قلب سلیم را نجات میدهد.
وی ادامه داد: وجود مبارک ابراهیم (ع) چون قلب سلیم دارد هر جا ماموریت الهی است امتثال امر میکند اما آنجایی که فرشتگان و لو فرشتگان حامل عرش پیشنهاد میدهند وجود مبارک حضرت ابراهیم نمیپذیرد چون قلبش سالم است برای خدا. اگر در جریان آتش سوزی جبرئیل پیشنهاد داد و حضرت قبول نکرد به این معنا نیست که او وحی آورده باشد و ابراهیم قبول نکرده باشد بلکه اعلام آمادگی کرد و ابراهیم فرمود من محتاجم اما به تو نه. بنابراین عدم قبول سخنان فرشتگان مانند جبرئیل یا عزائیل مخالف با امر خداوند نیست چرا که آنجا در آن مقامها مامور خداوند نبودند و فقط به حضرت ابراهیم (ع) پیشنهاد داده بودند.
این مرجع تقلید تصریح کرد: در تفسیر آیه ۱۰۲ «فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْیَ» برخی از مفسرین گفتهاند که کلمه «سعی» در اینجا اشاره به محل سعی بین صفا و مروه دارد. اما برای اثبات این مطلب نخست باید ثابت شود که جریان ذبح قبل از ساخت کعبه بود یا بعد از ساخت کعبه که اگر قبل از آن باشد دیگر جریان صفا و مروه و سعی و قربانی و… مطرح نشده بود و مناسکی نبود، این تفسیر صحیح نخواهد بود. در سوره مبارک بقره آیات ۱۲۴ به بعد از ساختن کعبه به وسیله ابراهیم و اسماعیل (ع) سخن به میان آمده است که در آن اشاره شده که وجود مبارک ابراهیم و اسماعیل (ع) برای رفع خستگی میگفتند «ربنا تقبل منا»، بنابراین کعبه با «ربنا تقبل منا» دو پیامبر بنا شد و مستحکم شد. علاوه بر این قرآن کریم از جریان صفا و مروه به عنوان سعی یاد نکرده است و این اصطلاح در احکام فقهی ما وجود دارد و قرآن کریم از آن به عنوان طواف یاد کرده است. به هر حال معنای این کلمه سعی نیست و به همان معنای رسیدن به بلوغ و جوانی است.
وی با اشاره به اینکه رویای حضرت ابراهیم (ع) نیازی به تعبیر نداشت بیان کرد: سخن کسانی که میگویند رویای حضرت ابراهیم مانند رویای حضرت یوسف باید تعبیر میشد سخن درستی نیست چرا که اولا خود معصوم از هر کسی بهتر میداند که رویایش تعبیر دارد یا ندارد. در ثانی اگر قرار بود این رویا تعبیر شود ابراهیم در واقع همان کبش را به جای اسماعیل ذبح کند معنای آیه «وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ» کامل نبود چرا که در اینجا اشاره دارد به اینکه آن کبش یا قوچ فدایی ذبح حضرت اسماعیل بود. و این آیه معلوم میکند که آن چیزی که ابراهیم در خواب دیده چیزی دیگر بوده است و این چیزی که قرار است به جای آنچه در خواب دیده ذبح شود چیز دیگری است.
این مفسر قرآن کریم تصریح کرد: حضرت ابراهیم در بیان خود از فعل مضارع استفاده میکند یعنی اینکه در خواب دیده که میخواهد اسماعیل را ذبح کند اما ذبح کردن اسماعیل را که در خواب ندیده است و همین هم واقع شده است و ابراهیم هم اگر چه پیامبر بود و از عالم غیب اطلاع داشت اما این اطلاع به قدرت و اراده خداوند است و حضرت ابراهیم هم در اینجا نمیدانست که در نهایت قوچی را ذبح خواهد کرد چون خداوند این علم را به او نداده بود.
وی ادامه داد: در برخی از تفاسیر جریان ذبح شدن کبش به جای اسماعیل را بدا یا فسخ گفتهاند. باید توجه داشت که بدا و فسخ تخصیص زمانی است یا اظهار بعد از خفاست و اینها برای انسان هستند یعنی حکمی در زمانی برای ما عوض میشود یا برای ما ماهیت یک حکم برای انسان ظاهر میشود اما این مساله برای خداوندی که عالم مطلق است مصداق ندارد. خداوند تبارک و تعالی همه زمان فسخ را میداند و هم بدا را یعنی او وقتی حکمی را میدهد خودش میداند که این حکم تا چه زمانی قابلیت عمل را دارد و چه زمانی این حکم دیگر قابلیت عمل را ندارد و منسوخ خواهد شد. بنابراین بداء و فسخ در خداوند تبارک و تعالی راه ندارد.
آیتالله جوادی آملی بیان کرد: اینکه گفته شود حضرت سیدالشهدا معاذالله فدای اسماعیل شد صحیح نیست چرا که مقام سیدالشهدا کجا و مقام اسماعیل کجا و حضرت سیدالشهداء هرگز فدای هیچ کس نشده است. در جریان حضرت ابراهیم(ع) آنجا که قصه ذبح و قربانی و امثال آن مطرح است مساله صبر و حلم را مطرح میکند. اما آنچه حضرت ابراهیم (ع) از خدا طلب میکند فرزند صالح است و خدای سبحان نیز در جای دیگر (انبیاء، ۸۶) که از اسماعیل یاد میکند او را جزء صالحین میشمارد. بنابراین ابراهیم از خدای سبحان صالح خواست و خداوند به او عطا کرد. ابراهیم از خداوند حلیم نخواست اما خداوند به او عطا کرد، ابراهیم از خداوند صابر نخواست اما خداوند به او عطا کرد چرا که خداوند میدانست که ابراهیم امتحان بزرگی را در راه دارد. به همین خاطر آنچه اینجا در ذبح اسماعیل مطرح است اگر چه صالح بودن مطرح است اما نقش کلیدی و سهم کلیدی برای صبر و حلم است.
وی ادامه داد: بنابراین حضرت ابراهیم آنچه در عالم رویا دیده بود را مامور بود همان را انجام دهد و هیچ کس نمیدانست که این آزمون است مگر عالم به غیب که خداوند سبحان است. حتی خود حضرت ابراهیم هم نمیدانست این آزمون است تا زمانی که خداوند فرمود «قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیَا» که حضرت ابراهیم (ع) فهمید این ذبح اسماعیل آزمون الهی است. بنابراین پیامبران به تعلیم الهی عالم به غیب هستند و نه بالذات مانند خداوند سبحان. در جریان آتش هم همینطور بود. حضرت ابراهیم نمیدانست که امتحان است اما آن امتحانی بود که محقق شد اما ذبح اسماعیل محقق نشد. مساله این است که چون حضرت ابراهیم با قلب سلیم آمده بود تسلیم محض خداوند بود برای او محبوبی و معبودی به غیر خداوند نبود و چیزی جز معبود و محبوب خودش را نمیطلبد.
______
شفقنا