عدهای از تحلیلگران، همینطور من، نگران این هستند که موضوع تا این حد ساده نباشد.
در واقع شیوه عمل اسلامگرایان (طبق تعریف اسلامگرا به کسانی گفته میشود که خواهان زندگی با قوانین مقدس اسلام و شریعت هستند) ممکن است بهتر از دیکتاتورهای پیشین باشد. حتی ممکن است پیروز شوند. به این دلیل که سختافزار غرب به هر میزان که قوی باشد، درون نرمافزارش ویروسهای کشنده بالقوه وجود دارد.
دنیل پایپس، از مسیحیان صهیونیست دو آتشه، با سخنسرائیهایش درباره سیاست اعراب، پافشاری بر مداخله نظامی آمریکا در خاورمیانه و اعلام خطر تهدید قریبالوقوع اسلامگرایان برای امنیت ایالات متحده به شهرت رسید. به گفته یکی از روزنامههای آمریکایی «اگر به همه تذکرات پایپس توجه میشد، ایالات متحده اکنون در حال جنگ با بیشتر کشورهای عربی بود».
پایپس دو مرکز مبارزه با اسلام را تأسیس کرده است: مؤسسه ضد اسلام (Anti-Islamic Institute) و مرکز ائتلاف اسلامی (Centre for Islamic Pluralism). این نوع ضد اسلامگرایی برای او تازگی ندارد؛ او پایهگذار و هدایتکننده Middle East Forum»، »، اتاق فکری با هدف تعریف و ترویج منافع آمریکا در خاورمیانه است. با بررسی فعالیتهای وی به این نتیجه میرسیم که او یک تبلیغاتچی است که بر خلاف ادعاهایش صلحطلب به نظر نمیرسد.
مقاله حاضر به خوبی دیدگاه کینهتوزانه مسیحیان صهیونیست نسبت به اسلامگرایان و بیم و هراسی را که آنها از رشد اسلامگرایی در جهان دارند، نشان میدهد.
آیا پس از شکست دادن فاشیستها و کمونیستها، اکنون غرب میتواند اسلامگرایان را شکست دهد؟ ظاهر قضیه نشان میدهد با وجود برتری نظامی غرب پیروزی حتمی است. حتی اگر تهران به سلاح هستهای دست پیدا کند، اسلامگرایان هرگز به چیزی شبیه به ماشینآلات نظامی غرب در طول جنگ جهانی دوم و ابزارهای نظامیشوروی در طول جنگ سرد نمیرسند. چه چیز اسلامگرایان قابل مقایسه با ارتش سرخ، ارتش نازیها، گشتاپو، کا. گ. ب یا آشویتس است؟ با این حال، عدهای از تحلیلگران، همینطور من، نگران این هستند که موضوع تا این حد ساده نباشد.
در واقع شیوه عمل اسلامگرایان (طبق تعریف اسلامگرا به کسانی گفته میشود که خواهان زندگی با قوانین مقدس اسلام و شریعت هستند) ممکن است بهتر از دیکتاتورهای پیشین باشد. حتی ممکن است پیروز شوند. به این دلیل که سختافزار غرب به هر میزان که قوی باشد، درون نرمافزارش ویروسهای کشنده بالقوه وجود دارند. لازم است به سه تای آنها توجه کرد: صلح طلبی، بدبینی به حاکمیت و خودبرتربینی.
- صلح طلبی: عقیدهای در میان تحصیلکردگان وجود دارد مبنی بر این که برای مشکلات حاضر «هیچ نوع راهحل نظامی وجود ندارد». این قانون در مورد مسائل خاورمیانه، لبنان، عراق، ایران، افغانستان، کردها، تروریسم و درگیریهای فلسطین و اسرائیل نیز به کار برده میشود. اما از این واقعیت که در تاریخ معاصر راهحلهای نظامیبسیاری وجود داشته چشمپوشی میکند. شکستهای متحدین در جنگ جهانی دوم، ایالات متحده در ویتنام یا شوروی در افغانستان جز راه حل نظامی چه بودند؟
- بدبینی به حاکمیت: افراد زیادی در کشورهای غربی ـ به خصوص ایالات متحده، انگلیس و اسرائیل ـ دولتهای خود را از عوامل شیطان میدانند و به تروریسم به عنوان جزای گناهان پیشین مینگرند. باور به «ما دشمن را دیدهایم؛ او درون ماست» باعث شده تا رخوت و آمادگی برای واگذاردن سنتها و دستیافتهها جایگزین واکنشهای تأثیرگذار شود.
دستهای از غربیان از خود بیزار، به سبب نقش حساسشان به عنوان اندیشهوران دانشگاهها، رسانهها، مؤسسات مذهبی یا هنری اهمیت بسیاری دارند. آنها همچون نیروهای امدادی به اسلامگرایان کمک میکنند.
- خودبرتر بینی: فقدان ابزارآلات نظامی مؤثر از جانب اسلامگرایان باعث میشود بسیاری از غربیها، به خصوص مدافعان جناح چپ، نسبت به جنگ با آنها احساس حقارت کنند. جنگهای مرسوم با همان سربازان یونیفرم پوش، کشتیها، تانکها و هواپیماها و با هدف جنگ برای سرزمین قابل درک است. اما جنگ نامتقارن با اسلام رادیکال (طبق تعریف در جنگ نامتقارن تهدیدهایی خارج از آنچه متداول است وجود دارد؛ همچون حملات انتحاری) قابل توصیف نیست. کمربندهای انتخاری و استفاده از ابزارآلات ساده برای نبرد، درک این موضوع را که دارید با دشمن شایسته ابزار آلات خودتان میجنگید سخت میکند. خیلی افراد به همین دلیل دشمن را نادیده میگیرند اما اسلامگرایان از ظرفیتهای سهمگینی برخوردارند که فراتر از اینهاست، از جمله:
دسترسی بالقوه به سلاحهای کشتار جمعی که میتواند حیات غرب را نابود کند.
تمنای مذهبی خاص که همنوایی عمیقتر و استحکام بیشتری نسبت به ایدئولوژیهای مصنوعی فاشیسم و کمونیسم دارد.
تشکیلات نهادینه، درونی شده، با تأمین مالی مطمئن و سازماندهی قوی که با موفقیت اعتبار خود را حفظ نموده.
ایدئولوژی که قابلیت جذب مسلمانان مختلف از اقشار گوناگون را دارا است؛ از بیسواد تا دکتر، از یمنی تا کانادایی. این جنبش از نظر جامعهشناسی در حد کمال است.
اسلوب غیر جبری ـ آنچه من اسلامگرایی قانونمدار مینامم. در این رویکرد روند مسلمان کردن افراد با آلات سیاسی، مذهبی و آموزشی و بدون توسل به بیقانونیگری و ارعابگری دنبال میشود. اسلامگرایی قانونمدار کارآمدی خود را در کشورهای با اکثریت مسلمان، همچون الجزیره و کشورهای با اقلیت مسلمان، همچون انگلستان، به اثبات رسانده است.
کثرث نیروهای سرسپرده. اگر اسلامگرایان ۱۰ تا ۱۵ درصد جمعیت مسلمان دنیا را تشکیل دهند، تعدادشان به ۱۲۵ تا ۲۰۰ میلیون نفر بالغ میشود یعنی بسیار بیشتر از همه فاشیستها و کمونیستهایی که تاکنون وجود داشتند.
صلحطلبی، بدبینی به حاکمیت و خودبرتر بینی، نبرد با اسلام رادیکال را به درازا کشیده و باعث افزایش خسارات شده است. شاید بعد از تلفات انسانی و مالی فاجعهبار، غربیان متمایل به چپ بر این مصیبت سه گانه فائق آیند و حقیقت واقعی این تهدید را درک کنند. احتمالاً پس از آن جهان متمدن(!) است که غالب میشود؛ اما با غلبهای دیرهنگام و هزینهای گزاف.
اینکه آیا اسلامگرایان به فکر میافتند و جلوی کشتار را میگیرند و به مسیر قانونمند، سیاسی و مسالمتآمیز رو میآورند یا خیر، قابل پیشبینی نیست.
مترجم: ف. شفیعی سروستانی
۱. منبع: اورشلیم پست ـ 27 دسامبر ۲۰۰۶