محمد رسول دریایی
درآمدی بر مترجمان قرآن
مقدمه «پروفسور آربری» بر قرآن مشتمل بر مطالب گویایی است که آرا و نظریات مترجمان و اهداف آنها را در ترجمه قرآن، از قرن دوازدهم میلادی، به زبانهای اروپایی به عرصه نقد و تحلیل میکشاند و نکات مهمی را از لابلای فحوای کلام ایشان ارائه میدهد. آربری در بخشی از ترجمه و شرح رموز بیخودی مرحوم «علامه اقبال لاهوری» میگوید:
اروپا در طیّ قرنها نسبت به اسلام نظر مساعدی نداشت، به این معنا که از توجه به کارهای مثبت و تمدن مسلمانان چشمپوشی شد, زیرا تحقیق دستخوش اغراض حرفهای مذهبی شده بود.
آربری نیز مانند سایر محققان عقیده دارد که اکنون اغراض ناشی از حرفه مذهبی از بین رفته است, در صورتی که چنین نیست و هنوز همان عوامل و ایادی مشغول تحریف و قلب حقایق و سمپاشی هستند.
در تاریخ میخوانیم که نمایندگان «مسیحیان نجران» وقتی به مدینه وارد شدند، با کمال احترام مورد پذیرایی رسول اکرم(ص) و سایر مسلمانان قرار گرفتند و و رسول خدا(ص) پیام توحید و نفی شرک و انسانپرستی و وحدت بین ادیان را بر آنها عرضه فرمود و کار به «مباهله» (نفرین بر دروغ پردازان) کشید, ولی نمایندگان برجسته مسیحی از قبول آن خودداری نموده و از تسلیم شدن به حق طفره رفتند! از آن پس که راه توافق و همکاری میان پیروان دو دین مسدود شد، بازار جعل، تزویر و تحریف حقایق رواج گرفت، و پدران روحانی به جای نشر حقیقت، به افسانهبافی و اسطوره سازی پرداختند و نگذاشتند مسیحیان جهان از نعمت برادری جهانی با مسلمانان برخوردار شوند و در این زمینه از ابراز هیچ نوع تهمت و افترایی درباره اسلام پرهیز نکردند, به گونهای که اسلام با بغض مسیحیت و عناد کلیسا مواجه گردید و در حقیقت معارضه بلکه مبارزه غرب با شرق به صورت جنگهای مذهبی درآمد و در نتیجه دوره دویست ساله جنگهای صلیبی جهان را به خاک و خون کشید. «برتراند راسل» فیلسوف اندیشمند و ریاضیدان قرن بیستم، در تبیین ماهیت این فرایند میگوید:
جنگهای دویست ساله صلیبی برای جهان بشریت گرفتاریها و مشکلاتی فراهم ساخت که بیانش در این مختصر نمیگنجد، و چون از آن جنگها نتیجه نگرفتند، دوباره دست به کار جعل، تزویر و تحریف حقایق شدند و به گفته «توماس کارلایل»، دانشمند معروف انگلیسی:
دستگاه کلیسا مدت سیزده قرن بین اروپا و اسلام حایل شد و اجازه نداد مردم غرب با اسلام و رسالت آن آشنا شوند.
هنوز عرق پیشانی کلیسا از ایجاد عناد وخصومت علیه اسلام خشک نشده بود که دانشمندان و محققانی به نام «مستشرق و خاورشناس» براساس همان تعصبات مذهبی قدیم پای در میدان مطالعه وتحقیق گذاشتند و به منظور تقویت بنیان دستگاه استعماری، دست به کار بررسی و تحقیق عملی شدند و به عنوان «خاورشناسی» ازجعل و قلب حقیقت خودداری نکردند و کتابها نوشتند و رسالهها و مقالهها نشر دادند، و شگفت اینکه در میان این خیل عظیم محقق و اسلامشناس، چهرههای سرشناس اربابان کلیسا و ایادی آنها بهوفور یافت میشوند که در کسوت روحانی و کشیش و اسقف و … شرف قلم و تحقیق را ملکوک و ملوّث نمودند و حیثیت و اعتبار پژوهش را به حراج گذاشتند و انسانیت را شرمآگین ساختند، گرچه در میان همین خاورشناسان، مردان باانصاف و صاحب وجدانی نیز پیدا شدند که با طیب خاطر کیش اسلام را پذیرفتند و افراد منصف دیگری، بدون این که آیین اسلام را پذیرا شوند، حقایقی را که طیّ مطالعات و پژوهشها درک کردند، با صراحت به نفع اسلام نوشتند و هراسی هم به خود راه ندادند. پیشاهنگ این جماعت نسبتاً باانصاف توماس کارلایل انگلیسی و سپس «گوته» شاعر و فیلسوف آلمانی و دیگر «جان دیون پورت» مؤلف کتاب عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، «دکتر توماس بالنتین» که از مسیحیت به اسلام گروید، «آن ماری شیمل» و دهها شخصیت منصف هستند که ذکر نام همه آنها از حوصله این بحث خارج است. این اندیشمندان فرهیخته مردانه و تمام قد از اسلام دفاع کردهاند. ولی این افراد معدود در برابر لشکر معاند و معارضی از خاورشناسان قرار گرفتهاند و وجودشان در حکم نادر است، اما صفا و صمیمت قلب و روشنایی وجدانشان در برابر صدها متعصب و مغرض دلیلی است شگفت و برهانی است کوبنده.
پرفسور آربری از جمله معدود کسانی است که تلاش میکنند ضمن نقد و بررسی وتحلیل ترجمههای قرآنی به زبانهای اروپایی، نقاط ضعف و قوت آنها را تبیین نمایند. وی در نقد و بررسی این ترجمهها، میزان خدمت و خیانت مترجمان و خاورشناسان را واگو میکند و با تجزیه و تحلیل مقدمههایی که بر این ترجمهها نوشتهاند، میزان تعصبات و اغراض مسموم ایشان را مشخص میسازد. او که خود ادیبی پرمایه و نکتهسنج و معنایاب است، معیار ترجمه شفاف و معتدل و بیغرض را در پرهیز از رسوبات فکریِ کشیشان از آموزههای کلیسا و تعالیم کتاب مقدس میداند.
او همواره بر این نکته تأکید میورزد که برای شناخت و تأیید یک ترجمه خوب و منصفانه از قرآن باید به واژهها و مترادفها و تعابیر معادل آنها نیز توجه داشت، حال آنکه دستهای از مترجمان قرآن تحت تأثیر واژهها و تعابیر کتاب مقدس (تورات و انجیل) متون ترجمه قرآن را سخیف و شبههناک ساختهاند، و برخی دیگر متأسفانه با ایجاد شبهه و القای تردید در ذهن خواننده مسیحی و غربی، زمینه ایجاد تفاهم را تیره و تار و عرصه نواندیشیِ مسیحیان را تنگ و تاریک نمودهاند.
بعضی از مستشرقان و مترجمان در کتابها و یا در مقدمههای توضیحیِ ترجمه خود از قرآن، چنان بر جعل اکاذیب و گزارشهای تحریفشده مسیحیان پیشین و افترا بستن به ساحت مقدس قرآن و پیامبر اسلام تکیه کردهاند که گاهی قلم از واگوییِ آن احساس شرم میکند.۲
در تأیید مطالب فوق، «دوزی» خاورشناس هلندی تصریح میکند:
غرب از همان آغاز امر نسبت به اسلام بغض ریشهدار و عداوت غیرقابل وصفی نشان میداد.
«سِر دنیسن راس» خاورشناس انگلیسی اعتراف میکند:
طی چندین قرن، اطلاعاتی که اکثریت اروپاییان راجع به اسلام داشتند، روی هم رفته و به طور کلی مبتنی بر روایتها یعنی گزارشهای تحریفشده مسیحیان متعصب بود و همین معنا منتهی به شیوع مجموعهای از تهمتهای ناروا و دور از انصاف گردید و راجع به چیزهایی که در نظر اروپا خوب و پسندیده نمینمود، اغراق و مبالغه و سوء تعبیر میشد.
نویسندگان غربی مسلمانان را «کافر»، «شرور»، «بتپرست»، «جهنمی»، «سگهای جهنم»، «دشمنان خدا»، «دجّال»، «ژانتیل»، «نابودکننده صنعت و هنر» و امثال این عناوین خطاب میکردند! اما پروفسور آربری با نقد ادبیانه و عالمانه خود، بر این قبیل یاوهسراییها خط بطلان میکشد که نویسندگان قدیم مسیحیت از این قبیل اباطیل راجع به اسلام فراوان نوشتهاند و متأسفانه همین اباطیل، مأخذ پژوهش قرار گرفته است و از آن اسفبارتر، محققانی که در قرون اخیر زاییده شدند، با تسلط کافی بر زبان و ادبیات عرب، همان شیوه و ساز و کار گذشته را پیش گرفتهاند.
چو دزدی با چراغ آید، گزیدهتر برد کالا
نمونههاییازیاوهسراییها و کینهتوزیهای غربیان
«پروفسور مارگولیوت» در کتابی که درباره زندگی پیامبر(ص) نوشته است، آن حضرت را با بیشرمی و گستاخی، راهزن عربستان معرفی میکند! این خاورشناس نامی و محقق(!) دو چهرهای را که در ترجمه حال حضرتش از ایشان تصویر کرده عبارت است از: زهد و راهزنی! و میگوید: جنبه دوم بر جنبه اول تقدّم دارد! به نظر این خاورشناس معروف، پیغمبر(ص) هنگام اقامت در مدینه در رأس امّت غارتگری جاری گرفته بود! به هر تقدیر این یاوهگوییها پایانی ندارد.
«ه . م. ک. شیرانی» در کتابش مینویسد:
تاریخ اسلام در اروپا به صورتهای متعددی درآمده است. نخستین اندیشهای که مسیحیان از شخص پیغمبر (ص) در ذهن خود جای داده و آن را شکل داده بودند، این بود که: محمّد خدای صحرانوردان و بیابان نشینها (اعراب) است که امتیازات ملکوتی و الهی به او داده شده است و از آفریدهای که به عقیده عموم مسیحیان «عیسی مسیح» خدای حقیقی شناخته شده بود، محمّد خدای کاذب معرفی شده است. عامه مسیحیان باور کرده بودند که محمّد به شکل بتی مورد پرستش است. «تاریخ شارل بزرگ»، تألیف «اسقف تورپین» که مأخذ آن تصنیفها و سرودهها و حماسههاست، یکی از قدیمترین و اولین آثاری است که توصیف چنین بتی را در اختیار اطلاعات ما میگذارد. مؤلّف این تاریخ به ما میگوید: «محمّدِ بت» که صحرانشینان آن را میپرستیدند، به دست شخص محمّد ساخته شده بود(!) وی در زمان حیات خود به وسیله یک دسته جنیان و شیاطین با هنر سحر و جادو، دارای چنان نیروی غیر قابل مقاومتی شده بود که به هیچ وجه شکسته نمیشد. این بت نسبت به مسیحیان عداوت خاصی داشت(!) و درنتیجه این عداوت و سوء نظر، اگر مسیحیان جرئت و جسارت نزدیک شدن به آن را به خود میدادند، بلافاصله در معرض خطر قرار میگرفتند! و نیز گفته بود که اگر پرندگان هوا اتفاقاً روی آن مینشستند، کر میشدند….!۳
آرای خاورشناسان غربی درباره قرآن کریم نیز مشحون از بد فهمی و سوء تعبیر و قلب حقیقت و جعل و تزویر است به گونهای که «پروفسور حِتّی» که خود عرب مسیحی است، با کمال جسارت مینویسد:
محمّد با کمال بیباکی به تبلیغ ادامه میداد و افرادی را از پرستش خدایان کاذب به پرستش خدای یگانه (الله) دعوت میکرد. وحی بدون انقطاع نازل میشد. او که به یهودیان و مسیحیان رشک میبرد، از این که کتاب مقدسی دارند، تصمیم گرفت تا ملّت او نیز کتاب مقدسی داشته باشند.۴
کار تعصّب این جماعت مغرض به جایی کشیده بود که در قرن بیستم، «لامنس» بلژیکی که بعداً به تابعیت دولت فرانسه درآمد، بالغ بر چهل سال در سوریه و لبنان پس از تحصیل زبان و ادبیات عرب و تألیف کتابهایی در صرف و نحو عربی، صدها مقاله بر ضدّ اسلام در مطبوعات عربی و فرانسوی به چاپ رسانید و بیش از سیصد کتاب و رساله(!) درباره اسلام نگاشت و به گفته «جورج جرداق» مسیحی، در میان خاورشناسان هیچ کس بهاندازه این مرد در ادبیات و تاریخ عرب و اسلام مطالعه و تحقیق نداشته ولی تمام نیروهای ذهنی خود را صرف حمله به اسلام نموده و کسی است که به گفته مؤلّف کتاب المستشرقون هفده مرتبه دوره کتاب الأغانی را ـ که جز افسانه و غزل ندارد ـ خوانده و از آن یادداشت برداشته و آن همه اباطیل و اکاذیب را به صورت مدرک تاریخی، مورد تحقیق و استفاده قرار داده است و از جمله تألیفاتش(!) کتابی است درباره فضایل و محامد معاویه(!) و حمله و تعرّض به حضرت علی(ع)، به طوری که مرحوم «علاّمه قزوینی» ضمن شرح کتاب وفیات الأعیان، از او نام میبرد و مینویسد:
کشیش بسیار بسیار متعصّبی که «حجّاج بن یوسف» را ستوده و او را مردی عادل میشناسد(!) و بر نویسندگان مسلمان اعتراض میکند که او را عادل نشناختهاند!!
«لامنس» پیشنهاد مضحک دیگری نیز دارد که میگوید: چه خوب است اروپاییان به پاس خدمات معاویه و تقدیر از او، مجسمهاش را در برخی از میادین مهم اروپا نصب کنند، زیرا همو بود که مانع پیشرفت اسلام در اروپا و باعث جلوگیری از سقوط و فروپاشی مسیحیت گردید(!).
بحث راجع به تعصّب و غرضورزی خاورشناسان در این مختصر نمیگنجد و آنچه نگاشتیم، قطرهای است از دریا، اما به هر تقدیر ما بر این باوریم که نباید به تمجیدها و تحسینها و بدگوییها و تهمتها و افترائات، دل خوش داریم یا از اشاعه تهمتها و اکاذیب غربیها علیه اسلام و قرآن و پیامبر نگران وغمین باشیم. اگر بصیرت و آگاهی داشته باشیم و حقایق را از مجرای صحیح آن یعنی متن آسمانی قرآن و متون دست اول گزارشهای دینی به دست آوریم، هیچ دغدغهای ما را تهدید نخواهد کرد، زیرا اباطیل منتشره از سوی خاورشناسان مغرض، خباثتی است که از طینت پست آنها سرچشمه میگیرد. امروزه چهره درخشان پیامبراسلام(ص)، در پرتو توجهات عمیق پژوهشگران، چون ماه میدرخشد و اسلام راستین منهای خرافات و وابستگیهای دروغین، هر روز تبلور فزایندهای مییابد.
پروفسور آربری در تحلیل گزارشهای پژوهشی مترجمان، نقّادانه به بحث مینشیند و تبلور صحیح از سقیم را در آیینه جان و روح پژوهندگان باز میتاباند، و احتمالاً بر اساس همین رویکرد است که «آلفرد گیوم» ـ اندیشمند فرهیخته ـ در تقریظی که بر پشت جلد قرآن ترجمه «آرتور جان آربری» درج شده، شگفتی آشکار خود را از ناشناس ماندن قرآن مجید این گونه ابراز کرده است:
هیچ کتابی در تاریخ جهان به استثنای احتمالاً کتاب مقدس (تورات و انجیل)، بهاندازه قرآن در تمدن بشری تأثیر شگرف نبخشیده و در عین حال هیچ کتابی با امتیازات مشابه در مغرب زمین، ناشناختهتر از قرآن نبوده و نیست که قسمت اعظم آن بر میگردد به مشکلات انتقال [صحیح و روشنگر] و ترجمه آن که در مقدمه [ قرآن پروفسور آربری] مورد بحث و مداقه قرار گرفته است. از زمان اولین چاپ ترجمه قرآن پروفسور آربری در ۱۹۵۵، این اثر به عنوان بهترین ترجمه موجود شناخته شده که [آربری] در آن ترجمه؛ فصاحت و بلاغت و هنر بدیع یک متن نوین عربی را به طور دقیق منتقل ساخته و با مفهومی واضح به زبان انگلیسی شفاف ترجمه نموده است.
آلفرد گیوم در پایان تفریظ خود مینویسد:
ترجمههای زیادی از قرآن وجود دارد، اما ترجمه آرتور جان آربری بهترین آنهاست.
- تلاش غریبان و کوتاهی مسلمانان
حدوداً سی سال قبل که «مولوی عبدالحمید» ـ مدیر مجلّه اسلامی «اسلامیک ری ویو» در انگلستان ـ به ایران آمده بود، در مسجد هدایت خطابهای ایراد کرد و ضمن آن خطابه از تیرهای زهرآگین خاورشناسان که با آن اسلام و پیامبر خدا را نشانه گرفتهاند، شکایتهایی بر زبان راند و گفت:
روی همین سوابق مملو از جعل، افترا و تهمت که بر ضدّ اسلام نشر دادهاند، ما تاکنون نتوانستهایم سیمای محمد(ص) را در حدّ قیافه «کنفوسیوس» یا «گاندی» در انگلستان نشان دهیم….
به هر تقدیر، به شرحی که گذشت، محققان بینظر و بیطرفی در این اواخر، موضع معتدل و بیطرفانه و با رویکرد دوستی به خود گرفتهاند، لیک با این حال محیط عمومی غرب هنوز نسبتاً آلوده به جهالت و تعصّب است و بدین لحاظ آموزههای حقیقی اسلام هنوز برای غربیها مجهول و اطلاعات آنها در خصوص گذشته و حال اسلام مغلوط است و مغفول. وضع عمومی روی هم رفته به هر چیزی شباهت دارد جز به محبت و حقیقتگویی و حقیقتجویی.۵
پینوشتها:
٭ برگرفته از مقدمه کتاب خدمت و خیانت مترجمان قرآن، اثر پروفسور آربری ترجمه و تحقیق محمد رسول دریایی، نشر اندیشه اسلامی ۱۳۸۳.
ا. راسل، برتراند، امیدهای نو، ص ۱۶۸.
۲. آنچه در متن ترجمه مقدمه آربری بر قرآن با نقل مستقیم توهینها و جعلیات و افترائات مترجمان و مستشرقان آوردهام، صرفاً بازتابی مختصر از اباطیل غربیان و به خاطر رعایت امانت در ترجمه است، بدین لحاظ پوزش ما را پذیرا باشید. (م)
۳. اسلام وغرب، چاپ شرکت انتشار.
۴. تاریخ عرب، ص ۱۱۴.
۵. اسلام و غرب، ص ۲۷.
ماهنامه موعود شماره ۷۴