آن نام پربرکت

 محدّث نوری در کتاب مستدرک نقل کرده‌، در خبری وارد شده است:
در قیامت شخصی را می‌آورند که نام او «محمّد» است، خداوند تبارک و تعالی به او می‌فرماید:
حیا نکردی معصیت مرا نمودی و خود را به نام حبیب من نام نهادی، و لکن من حیا می‌کنم تو را عذاب کنم چون هم‌نام حبیب من هستی.۱

و در مجموعه شهید از کتاب انوار نقل شده که رسول خدا(ص) فرموده‌اند:
هنگامی‌که نام فرزند خود را محمّد گذاشتید او را احترام کنید و گرامی‌بدارید، و در مجالس به او جای دهید، و برای او چهره در هم نکشید.۲

هر گروهی که هنگام مشورت کسی را که نام او محمّد یا احمد است به حضور بپذیرند و او را در مشورت وارد کنند، آن چه خیر است برای آن‌ها پیش می‌آید.۳

و در هر سفره‌ای که گسترده شود و بر آن کسی که نامش احمد یا محمّد است حضور پیدا کند آن خانه در هر روز دو بار مورد تقدیس قرار گیرد، یعنی باعث پاکی و مبارکی آن‌جا گردد.۴

کلینی در کتاب کافی از ابوهارون نقل می‌کند که گفت: من در مدینه با امام صادق(ع) همنشینی داشتم، چند روزی خدمت آن حضرت نرسیدم، وقتی به محضرش شرفیاب شدم به من فرمود:
ای ابو هارون چند روز است تو را ندیده‌ام.
عرض کردم: خداوند به من پسری مرحمت فرموده است.
فرمود: خدا آن را مبارک گرداند، او را چه نامیدی؟
عرض کردم: او را محمّد نام نهادم.

همین که آن حضرت نام محمّد را شنید روی خود را به طرف آسمان آورد و چند بار فرمود: «محمّد، محمّد، محمّد» به‌اندازه‌ای که نزدیک بود گونه مبارک آن حضرت به زمین برسد. سپس فرمود:
جان من و فرزندانم و پدر و مادرم و تمامی اهل زمین فدای رسول خدا باد. این فرزندت را که محمّد نامیدی دشنام ندهی و او را نزنی و به او بدی نکنی.

(بعد فرمود):
بر روی زمین خانه‌ای نیست که در آن نام محمّد باشد مگر آن که هر روز پاک و مبارک می‌گردد.۵

این فهد (ره) در کتاب عدّهالداعی از امام صادق(ع) نقل کرده است که آن حضرت فرمود:
زلیخا اجازه خواست که بر یوسف(ع) وارد شود به او گفتند: با آن رفتاری که نسبت به او داشته‌ای آیا ناراحت نیستی که تو را نزد او ببریم؟ گفت: من از کسی که از خدا می‌ترسد هرگز نمی‌ترسم.
وقتی زلیخا وارد شد، یوسف به او فرمود: چه شده می‌بینم رنگ چهره‌ات تغییر کرده و دگرگون شده‌ای؟ گفت:
حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که پادشاهان را به سبب نافرمانی و گناه آن‌ها به بردگی می‌کشاند و بردگان را به خاطر اطاعت و فرمان‌برداری آن‌ها به پادشاهی می‌نشاند.

به او فرمود: چه چیزی باعث شد که چنین رفتاری با من کنی؟
گفت: زیبایی و جمال تو مرا به این کار وادار کرد. فرمود:
اگر پیغمبری را که نام مبارکش «محمّد» است و در آخرّالزمان به رسالت می‌رسد دیده بودی چه می‌کردی؟ او از من جمالش نیکوتر، اخلاقش بهتر، کرم و بزرگواری‌اش بیشتر است.

زلیخا گفت: راست گفتی.
فرمود: از کجا دانستی که من راست گفته‌ام؟
عرض کردم: زیرا همین‌که نامش را بردی و اوصافش را بیان نمودی محبّت او بی‌اختیار در دل من جای گرفت.
خداوند تبارک و تعالی به یوسف خطاب کرد و فرمود:
زلیخا آن‌چه گفت درست است، و من او را تاکنون به خاطر محبّتی که به حبیبم پیدا کرد. دوست دارم، و آن‌گاه به حضرت یوسف فرمان داد که با او ازدواج کند.۶
کلینی(ره) در کتاب کافی از امام صادق(ع) نقل کرده است که فرمود:
هنگامی‌که رسول خدا(ص) در شب تاریک دیده می‌شد اطراف چهر‌ه‌اش هاله‌ای از نور مشاهده می‌شد که گویا پاره‌ای ماه است.۷

کلینی(ره) در کتاب کافی از حسین بن عبدالله نقل کرده است که گفت:
به امام صادق(ع) عرض کردم: آیا رسول خدا(ص) سرور فرزندان آدم بود؟ فرمود:
به خدا قسم؛ او سرور تمام مخلوقات بود و خداوند موجودی را نیافریده که بهتر از محمّد(ص) باشد.۸

پی‌نوشت‌ها:

٭ برگرفته از کتاب القطره، نوشته آیت‌الله احمد مستنبط، ترجمه محمد ظریف.
۱. المستدرک، ج ۱۵، ص۱۳۰، ح۴.
۲ ـ ۳. عیون اخبار الرضا(ع)، ج ۲، ص ۲۸ ح ۲۹، ۳۰ و ۳۱؛ مجلسی،   بحارالأنوار: ج ۱۰۴، ص ۱۲۸، ح ۸، ۱۰ و ۱۲؛ محدّث نوری(ره) این روایت را در کتاب مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ص۱۳۰، ح ۵  از مجموعه شهید نقل کرده است.
۴. کلینی،   کافی، ج ۶، ص ۳۹، ح ۲؛ مجلسی، همان، ج ۱۷،   ص ۳۰، ح ۹، حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ص ۱۲۶،   ح ۴.
۵. شرح الأسماء، ص۳۳.
۶. عدهالداعی، ص۱۵۲؛ صدوق، علل الشرایع، ص ۵۵، ح۱۰؛   مجلسی، همان،   ج ۱۲؛ ص ۲۸۱، ح ۶۰  و  ج ۱۶؛ ص۱۹۳، ح ۳۰؛  تفسیر برهان، ج ۲، ص ۲۷۱،   ح ۶.
۷. کلینی، همان، ج ۱، ص ۴۴۶،   ح ۲۰؛ مجلسی، همان، ج ۱۶، ص ۱۸۹، ح ۲۷، و ص ۲۳۷.
۸. همان، ج ۱، ص۴۴۰، ح ۱، مجلسی، همان، ج ۱۶، ص۳۶۸، ح ۷۶.

ماهنامه موعود شماره ۷۴ 

همچنین ببینید

غدیر

غدیر یک ضرورت راستین

بر اساس جهان بینی توحیدی و مکتبی ، غدیر ، یک ضرورت منطقی و عقلی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *