حضرت موسی(ع) در سایه همین ساده زیستی به این قدرت روحی دست یافت که با آن لباس پشمی و عصای چوبی، در مقابل فرعونی میایستد که ادّعای خدایی دارد و با صلابت با او سخن میگوید. امام علی(ع) میفرمایند: «موسی با برادرش هارون بر فرعون وارد شدند؛ در حالیکه لباسهای پشمین بر تن داشتند و در دست هر کدام عصایی بود.
نهادینه شدن سادهزیستی در جامعه به عنوان یکی از ارزشهای اخلاقی، نیاز به فراهم شدن بستر و زمینه مناسب دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
۱. سادهزیستی مسئولان جامعه: یکی از عواملی که در سادهزیستی مردم مؤثّر است، بیپیرایه بودن زندگی رهبران و کارگزاران و الگوهای جامعه است. مدل برداری از زندگی کسانی که نقش هدایت و راهنمایی را بر دوش دارند و الگوگیری از آنان، موضوعی است که در آموزههای دینی و روانشناسی، مورد توجّه قرار گرفته است. از امام علی(ع) نقل شده است که فرمودند:
«مردم به حاکمان خود شبیهترند تا به پدرانشان.»
آن حضرت با مطرح کردن روش زندگی پیامبر(ص) به عنوان برجستهترین الگوی تربیتی، مردم را به ساده زیستی دعوت کرده و فرمودند:
«برای تو کافی است که راه و رسم زندگی پیامبر اسلام(ص) را الگو قرار دهی.»۱
آن حضرت در جایی دیگر، زندگی خود را که نمونه عالی بیرغبتی به دنیا و ساده زیستی است، به عنوان الگو معرفی میکنند و میفرمایند:
«بدانید که هر پیروی را امامی است که او را الگوی خود میشناسد و از نور دانشش روشنی میگیرد. بدانید که امام شما از دنیای خود به دو پاره تن پوش و از خوردنیهایش به دو قرص نان بسنده کرده است.»۲
۲. دنیاشناسی: سادهزیستی، با نحوه نگرش انسان به دنیا ارتباطی مستقیم دارد. کسی که دنیا را همه چیز و منتهای آمال و آرزوهای خود میپندارد، نمیتواند ساده زیست باشد. در جهت اصلاح همین نگرش است که امام علی(ع) میفرمایند: «از فرزندان آخرت باشید؛ نه از فرزندان دنیا.»۳
۳. خودشناسی: یکی از روشهایی که در تقویت ارزشهای اخلاقی، به ویژه ساده زیستی مؤثّر است، توجّه دادن انسان به منزلت خویش است. کسی که بداند دنیا ابزاری بیش نیست، هرگز خود را به دنیای پست و زودگذر نمیفروشد و اسیر مظاهر دنیوی نمیشود.
۴. فرهنگسازی: فطرت انسانها به سمت و سوی خوبیها گرایش دارد. پس مهم آن است که ساده زیستی به عنوان یک ارزش معرفی گردد. دستگاههای تبلیغاتی، به ویژه صدا و سیما با ساخت برنامههای گوناگون، میتوانند ساده زیستی را در جامعه به عنوان یک فرهنگ ترویج کنند و مردم را به تهاجم فرهنگی دشمن که در جهت دگرگونی ارزشها قدم بر میدارد، متوجّه سازند.
••• آثار سادهزیستی
سادهزیستی، آثار فراوانی دارد که مهمترین آنها عبارتند از:
۱. آسودگی
همه اضطرابها و نگرانیها از دنیا و مظاهر آن است که با سادهزیستی، میتوان آنها را برطرف کرد و به آسودگی دست یافت. امام علی(ع) میفرمایند:
«الرَّغْبَهُ مِفْتَاحُ النَّصَب ِ وَ مَطِیَّهُ التَّعَبِ؛ ۴
شیفتگی دنیا، کلید دشواری و مرکب گرفتاری است.»
امام صادق(ع) نیز میفرمایند: «شیفتگی در دنیا، مایه غم و اندوه است و زهد در دنیا، آسایش جسم و جان را در پی دارد.»۵
ممکن است تصوّر شود که ساده زیستی، ملتزم نوعی ریاضت و به زحمت انداختن جسم است؛ در حالی که چنین نیست. راحتی و آسایش روحی در زندگی، آسان و ساده به دست میآید. امام علی(ع) گنجی را بینیاز کنندهتر از قناعت و مالی را بابرکتتر از بسنده کردن به روزی روزانه نمیدانند.۶
زندگی پرهزینه و تجمّلی است که خاطر انسان را به خود مشغول میکند؛ زیرا لازمه این زندگی، درآمد بالاست که تحصّل آن، سعی خستگیناپذیر میخواهد و همین تلاش بیوقفه، استراحت و لذّتبردن از زندگی را از انسان سلب میکند.
از طرفی، خواستههای انسان، محدود و تمام ناشدنی است. از این رو، در هیچ مرحلهای از زندگی، رضایت کامل حاصل نمیشود. عدم رضایت از زندگی و قید و بندی که با تجمّل و تشریفات پدید آمده، آسودگی را از انسان سلب میکند. از این جهت، بعضی برای رهایی از تجمّلات، به هیپیگری رو میآورند.
۲. موفّقیت در زندگی
یکی از آثار ساده زیستی، کامیابی و توفیق در زندگی است. این سخن نیاز به استدلال ندارد. تجربه نشان داده است که بیشتر مخترعان، مکتشفان و نخبگان جامعه که به بشر خدمت کردهاند، از قشر محروم یا متوسّط بودهاند.
۳. سرمایهگذاری
سادهزیستی، یک نوع سرمایهگذاری است. با توجّه به زندگی محدود و نیازهای گوناگون بشر، باید انسان برای نیازهای ماندگار خود، سرمایهگذاری کند. در سیر الی الله که هدف نهایی، خلقت انسان است، بهترین زاد و توشه، سبکبالی است؛ زیرا هرچه آدمی، خود را وابسته کند، از طیّ طریق باز میماند. امام علی(ع) میفرمایند:
«تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا؛ ۷
سبکبار شوید تا زودتر برسید.»
شخصی که خود را در این جهان پهناور چون مسافری میبیند که سفری طولانی در پیش دارد، سعی میکند زندگی ساده و بیآلایشی داشته باشد تا از آن هدف باز نماند. او میداند برای پیمودن راه درازی که در پیش دارد، باید امکانات و سرمایه لازم را فراهم کند و عاقلانهتر آن است که چیزی را برگزیند که کموزنتر و پرارجتر باشد و این کاری است که هر انسان عاقل و دوراندیشی انجام میدهد.
۴. قدرت
امام علی(ع) راز قدرتمندی، تصمیم و اراده پیامبران را در ساده زیستی و بیپیرایگی آنان میدانند و میفرمایند:
«وَ لَکِنَّ اللهَ سُبْحَانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ أُولِی قُوَّهٍ فِی عَزَائِمِهِمْ وَ ضَعَفَهً فِیمَا تَرَى الْأَعْیُنُ مِنْ حَالاتِهِمْ مَعَ قَنَاعَهٍ تَمْلَأُ الْقُلُوبَ وَ الْعُیُونَ غِنًى وَ خَصَاصَهٍ تَمْلَأُ الْأَبْصَارَ وَ الْأَسْمَاعَ أَذًى؛ ۸
لکن خدای سبحان، فرستادگان خود را در اراده و تصمیمهایشان نیرومند و توانا گردانید و در حالاتشان که به چشم دیگران میآید، ضعیف و ناتوان قرارشان داد؛ با قناعتی که دلها و چشمها را از بینیازی پر میکرد و با تنگ دستی و فقری که چشمها و گوشها را از رنج پر مینمود.»
حضرت موسی(ع) در سایه همین ساده زیستی به این قدرت روحی دست یافت که با آن لباس پشمی و عصای چوبی، در مقابل فرعونی میایستد که ادّعای خدایی دارد و با صلابت با او سخن میگوید. امام علی(ع) میفرمایند: «موسی با برادرش هارون بر فرعون وارد شدند؛ در حالیکه لباسهای پشمین بر تن داشتند و در دست هر کدام عصایی بود. با او شرط کردند که اگر تسلیم فرمان پروردگار شوی، حکومت تو باقی میماند و عزّت و قدرتت دوام مییابد.»۹
۵. آزادگی
نیاز و وابستگی به دنیا، انسان را برده و مطیع خود میسازد؛ زیرا قید و بندها و تعلّقات مادی و تجمّلگرایی، آزادی عمل را میگیرد. امام علی(ع)می فرمایند:
«الدُّنْیَا دَارُ مَمَرٍّ إِلَى دَارِ مَقَرٍّ وَ النَّاسُ فِیهَا رَجُلَانِ رَجُلٌ بَاعَ نَفْسَهُ فَأَوْبَقَهَا وَ رَجُلٌ ابْتَاعَ نَفْسَهُ فَأَعْتَقَهَا؛ ۱۰
دنیا گذرگاه است؛ نه ایستگاه. مردم در این دنیا دو دستهاند: برخی خود را میفروشند و برده دنیا میشوند و خود را تباه میسازند و برخی خویشتن را میخرند و آن را آزاد میکنند.»
استاد مطهری(ره) دلبستگی نداشتن به دنیا را شرط لازم برای آزادی میداند؛ امّا میگوید: این شرط کافی نیست. عادت به حدّاقل برداشت از نعمتها و پرهیز از عادت به برداشت زیاد، شرط دیگر آزادگی است.۱۱
مانع ساده زیستی
آنچه با روحیه ساده زیستی سازگاری ندارد و مانع تحقّق آن میشود، تجمّلگرایی است. فرهنگ رفاهزدگی و تجمّلگرایی، پیامدهای مخرّب و نگران کنندهای دارد که به برخی از آنها میپردازیم.
••• آثار تجمّلگرایی
۱. گسترش فساد: با گرایش به زندگی تجمّلی، هزینههای مصرف بالا میرود و طبیعی است که راههای مشروع، کفایت نمیکند؛ بنابراین مردم برای دست یابی به خواستههای روزافزون خود، از شیوههای نامشروع مانند چاپلوسی، رانت خواری، ربا و… بهره میجویند.
پیامبر اکرم(ص) در گفتوگو با ابوذر از این نوع گرایش، ابراز نگرانی کرده و میفرمایند: «به زودی مردمی از امّت من خواهند بود که در دامن نعمتها تولّد مییابند. همّتشان غذاها و نوشیدنیهای گوناگون و رنگارنگ است و مورد ستایش نیز قرار میگیرند. ایشان بدترین افراد امّت من هستند.»۱۲
ابن خلدون، متفکّر و جامعهشناس مسلمان، تجمّل و رفاهزدگی را دشمن شهرنشینی میداند و میگوید: تجمّلخواهی و ناز پروردگی برای مردم، تباهیآور است. چه در نهاد آدمی، انواع بدیها و فرومایگیها و عادات زشت، پدید میآورد و خصال نیکی را که نشانه و راهنمای کشورداری است، از میان میبرد و انسان را به خصال مناقض نیکی متّصف میکند.۱۳
۲. سقوط و نابودی: «قرآن کریم»، خوشگذرانی را عامل سقوط میشمارد و میفرماید:
«وَ کَمْ أَهْلَکْنا مِنْ قَرْیَهٍ بَطِرَتْ مَعیشَتَها؛ ۱۴
چه بسیار قریهها را از میان بردیم که از زندگی خود گرفتار سرمستی بودند!»
در آیهای دیگر، خداوند متعال اتراف و ترفه را باعث سقوط و نابودی شمرده است:
«وَ إِذا أَرَدْنا أَنْ نُهْلِکَ قَرْیَهً أَمَرْنا مُتْرَفیها فَفَسَقُوا فیها فَحَقَّ عَلَیْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْناها تَدْمیرا؛ ۱۵
و چون اراده کردیم که جمعیت و دیاری را نابود کنیم، توانگران خوشگذران را وادار به فساد میکنیم و وقتی به فسق پرداختند، سزاوار عذاب میشوند. آنگاه آنجا را زیر و زبر میکنیم و نابودشان میسازیم.»
این آیه به یکی از سنّتهای قطعی پروردگار درباره هلاکت مردم و ارتباط آن با رفاهزدگان و تجمّلگرایان اشاره دارد.
همیشه اشراف و مرفّهان بیدرد، نخستین کسانی بودهاند که با پیامبران و منادیان عدالت، مخالفت کردهاند. قرآن مجید میفرماید:
«وَ ما أَرْسَلْنا فی قَرْیَهٍ مِنْ نَذیرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ کافِرُون؛ ۱۶
ما به هیچ جمعیت و دیاری پیامبری نفرستادیم؛ مگر آنکه اشراف و خوشگذرانان آن جامعه گفتند: ما به آنچه شما مأمور شدهاید، کافریم.»
۳. انحطاط اخلاقی: امام علی(ع) از رفاه زدگی به سکر نعمت، یعنی مستی ناشی از تجمّل و رفاه یاد میکنند که متأسّفانه پس از رحلت پیامبر اکرم(ص)، امّت اسلامیبه آن مبتلا شد. آن حضرت میفرمایند:
«ثُمَّ إِنَّکُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ أَغْرَاضُ بَلَایَا قَدِ اقْتَرَبَتْ فَاتَّقُوا سَکَرَاتِ النِّعْمَهِ وَ احْذَرُوا بَوَائِق؛ ۱۷
شما مردم عرب، هدف مصائبی هستید که نزدیک است. همانا از مستیهای نعمت بترسید و از بلای انتقام بهراسید.»
در این شرایط است که امام(ع) میفرمایند: «در زمانی هستید که خیر، همواره واپس میرود و شر به پیش میآید و شیطان، هر لحظه بیشتر به شما طمع میبندد. آیا جز این است که یا نیازمندی میبینی که با فقر خود دست و پنجه نرم میکند یا توانگری کافر نعمت یا کسی که امساک حقّ خدا را وسیله ثروت اندوزی قرار داده است یا سرکشی که گوشش بهاندرز بدهکار نیست. کجایند نیکان و شایستگان شما؟ کجایند آزادمردان و جوانمردان شما؟ کجایند پارسایان شما در کار وکسب؟»۱۸
۴. اسراف: بسیاری از مخارج و مصارف، بر اساس میلها و نیازهای واقعی صورت نمیگیرد. یکی از نتایج دوری از ساده زیستی و تجمّلگرایی، ابتلا به اسراف و زیادهروی است و دلیلش عادات ناپسند، چشم و همچشمیها و تقلید کورکورانه از فرهنگ بیگانه و… میباشد. و این همان چیزی است که اسلام، آن را حرام کرده است. قرآن مجید میفرماید: «بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خدا اسراف کنندگان را دوست ندارد.»۱۹ و در جای دیگر، اسرافکاران را از اصحاب آتش دانسته است.۲۰
بدیهی است که با ساده زیستی و قناعت میتوان از اسراف و ریخت و پاشهای بیهوده و خرجهای اضافی جلوگیری کرد و نیازمندان را از فقر و نداری نجات داد. اسراف علاوه بر ضربه زدن به نظام اقتصادی جامعه، خسارت بزرگ معنوی محسوب میشود. رسول اکرم(ص) میفرمایند: «آنکه بخورد و بپوشد و سوار شود، از روی لذّت و اشتهای نفسانی، خداوند بر او نظر نمیافکند تا جان دهد یا ترک نماید.»۲۱
۵. کمرنگ شدن ارزشها و سنّتها: یکی از آثار تجمّلگرایی در جامعه، متروک شدن سنّتهای الهی و آداب اسلامی است. وجود تشریفات زائد و رسوم و آداب گوناگون باعث شده است ازدواج که سنّت پیامبر اعظم(ص) است و موجب آرامش خانواده و سلامت روح و روان افراد و عفّت عمومی در جامعه میشود، به تأخیر افتد و جوانان عزیز، نتوانند در وقت مناسب تشکیل خانواده دهند؛ در حالی که با حذف تشریفات و رو آوردن به ساده زیستی که اسلام به ویژه در امر مهمّ ازدواج، خواهان آن است، میتوان اسباب ازدواج بسیاری از جوانان را فراهم کرد.
نمونه دیگر از آثار تجمّلگرایی، کمرنگ شدن روابط عاطفی، دید و بازدید و صله رحم و اکتفا به ارتباط از راه دور و روابط سرد و خاموش از طریق تلفن، نامه یا اینترنت و… میباشد. بدیهی است علاوه بر مشغلههای روزمرّه، مهمترین عامل این اثر را باید در تجمّلگرایی و به تکلّف افتادن خانوادهها جستوجوکرد.
پینوشتها:
۱. «نهج البلاغه»، خطبه ۱۶۰.
۲. همان، نامه ۴۵.
۳. همان، خطبه ۴۲.
۴. همان، قصار ۳۷۱.
۵. «بحارالأنوار»، ج۷۸، ص۲۴۰.
۶. «نهج البلاغه»، قصار ۳۷۱.
۷. «نهج البلاغه»، خطبه ۲۱.
۸. همان، خطبه ۱۹۲.
۹. «نهج البلاغه»، خطبه ۱۹۲.
۱۰. «نهج البلاغه» صبحی صالح، ص۴۹۳.
۱۱. «سیری در نهج البلاغه»، ص۲۳۴.
۱۲. «الحیاه»، ج۳، ص۲۸۸.
۱۳. «مقدمه ابن خلدون»، ج ۱، ص۳۲۰.
۱۴. سوره قصص، آیه ۵۸.
۱۵. سوره اسراء، آیه ۱۶.
۱۶. سوره سبأ، آیه ۳۴.
۱۷. «نهج البلاغه»، خطبه ۱۵۱.
۱۸. همان، خطبه ۱۲۹.
۱۹. سوره انعام، آیه ۱۴۱.
۲۰. سوره غافر، آیه ۴۳.
۲۱. «الحیاه»، ج۴، ص۲۰۵.
منبع: معارف اسلامی
http: //rasekhoon. net/article/show/127908/سادهزیستی/
تمامی حقوق این پایگاه متعلّق به «مؤسّسه فرهنگی و هنری نور راسخون» وابسته به «سازمان اوقاف و امور خیریه» میباشد.