شیعیان یمن

yamen ythiogjkot - شیعیان یمنگفت وگو با دکتر عصام العمار
یمن، قریب به ۲۲ میلیون نفر جمعیّت دارد که ۳۰ درصد آنها شیعیان زیدی مذهب می‏باشند؛ یعنی قریب ۶/۵ میلیون نفر. این آمار قبلاً بیشتر بوده؛ یعنی در زمان حکومت خود زیدی‏ها حدود ۴۰ درصد بوده است. اکنون از این تعداد، شاید تنها قریب ۴ یا ۵ درصد به خوبی شناخته شده‏اند.

اشاره:
نوشتار ذیل حاصل گفت‌وگویی درباره وضعیت فرهنگی ـ سیاسی شیعیان یمن با دکتر عصام العماد، اهل آن کشور است که قبلاً دارای مذهب اهل سنت بوده و سپس به تشیع گرویده است. وی متولد سال ۱۹۶۸ میلادی و دارای دکترای علوم حدیث از دانشگاه عربستان سعودی می‏باشد و اکنون در مقطع خارج فقه و اصول، در حوزه علمیه قم مشغول تحصیل است.

  •  لطفاً بفرمایید چطور شد که شیعه شدید؟

 در عربستان، چون تخصص من علوم حدیث بود، کتابی را به نام العتب الجمیل علی أهل الجرح و التعدیل که در علم رجال اهل تسنن نوشته شده بود خواندم که در آن، دلایلی آورده بود که در اهل سنت، گرایش‏های مذهبی و تاریخی در گزینش احادیث و افراد در علم رجال و حدیث دخالت دارند. پخش این کتاب، هیاهویی در عربستان ایجاد کرد و تقریباً ده کتاب علیه آن نوشته شد. من بعضی از آن کتاب‌ها را خواندم. پس از خواندن آنها، واقعاً دیگر اعتمادی به آنچه می‏خواندم یا علمای اهل تسنّن می‏گفتند، نداشتم. ما کتاب‌های عقیدتی که می‏خواندیم بر اساس احادیث پیغمبر بودند. حدیث پیامبر در علم رجال از طبقه راویان حدیث نقل شده است. با طرح شبهه و سؤال در علم حدیث، کتاب‏های عقیدتی مثل کتاب توحید «محمّد عبده» هم زیر سؤال خواهند رفت؛ زیرا اساس این اعتقادات بر احادیث و اساس احادیث بر علم رجال استوار است. یک عبارت از «ابن حجر عسقلانی» ـ از شخصیت‏های درجه یک اهل تسنّن است ـ نقل شده که گفته است: «من واقعاً تأسف می‏خورم هنگامی‌که به علمای پیشین در قرن اول تا چهارم نگاه می‏کنم، می‏بینم اینها هر گاه شیعه‏ای را که باید از پیامبر و از راویان قدیم بدانند، به عنوان دروغگو، ناپسند می‏پندارند و هر گاه یک راوی، ضدّ اهل بیت(ع) و مخالف شیعه بود، او را به عنوان راستگو، دیندار و مؤمن می‏پندارند». عسقلانی می‏گوید: «من حیرت زده شده‏ام که چرا علمای پیشین بر خلاف سخن پیغمبر عمل کرده‏اند! پیامبر (ص) فرمود: هر که از طرفداران علی است مؤمن است و هر که از دشمنان علی است منافق است». عسقلانی گفته: «این روایت صحیح است و من تحقیق کردم و به صحت آن اطمینان دارم».
همچنین عسقلانی می‏گوید:

دیدم علمای ما بر خلاف این حدیث عمل می‏کنند؛ یعنی هر که را دوست امام علی(ع) است، به عنوان دروغگو معرفی کرده‏اند و از او حمایت نکرده‏اند، و هر که را از دشمنان امام علی(ع) بوده، از او به زور حمایت کرده‏اند.

البته دلایل زیادی را مطرح کرده، ولی پس از چند سال بررسی، به این نتیجه رسیده که این حرف صحیح است. ولی حرف آقای عسقلانی هم برای من قانع‌کننده نبود؛ چون ایشان فقط طرح شبهه کرده، تحقیق نکرده و جواب قانع کننده‌ای هم به سؤال خودش نداده است. این اولین جمله‏ای بود که من قبلاً در کتاب تهذیب التهذیب او خواندم. همین مسائل که عسقلانی آنها را مطرح کرده، «امام ابن عقیل شافعی» هم گفته است که علمای اهل سنّت نسبت به امام علی(ع) ظلم و بی مهری کرده‏اند.

ما در یمن، جلسات متعددی داشتم، علمای درجه یک و شخصت‏های فرهنگی ملی در این جلسات شرکت می‏کردند. تقریباً ۴۰ نفر در این جلسه شرکت می‏کردند. این جلسات در ماه رمضان تشکیل می‏شد و مباحثی مثل بیعت نکردن حضرت علی(ع) با ابابکر و عمر و یا اینکه چرا با وجود آنکه به حضرت علی(ع) گفتند در مدینه بمانید، ایشان مرکز حکومت را از مدینه به کوفه منتقل کردند؟ چرا اصلاً با اینکه به ایشان سفارش کردند که به طرف بصره نروید، حرکت کرد و باعث جنگ شدند؟ یعنی همیشه تقصیر را به گردن امام علی(ع) می‏انداختند! چرا جنگید؟ چرا اصلاً خلافت را پذیرفت؟ این سؤالات را همیشه مطرح می‏کردم، ولی متوجه بی‏مهری خودم نسبت به امام علی(ع) نبودم؛ یعنی اگر کسی به من می‏گفت: نسبت به امام علی(ع) بی‌مهری می‏کنی، می‏گفتم: تهمت خیلی بزرگی به من می‏زنید. ولی وقتی همان کتاب العتب الجمیل علی اهل الجرح و التعدیل را خواندم، دیدم درست است. اگر کسی یک سنّی واقعی است حتماً باید نسبت به امام علی(ع) موضع بگیرد؛ چون یا باید امام علی(ع) را محکوم کند یا عمر را. ایشان این مسئله را مطرح کرد و من متوجه شدم مثل اینکه راه زندگی برایم روشن و مشخص شده است. با توجه به اینکه تخصص من در این رشته است. نه تنها من توسط این کتاب شیعه شدم، بلکه افراد زیادی را هم می‏شناسم که با خواندن این کتاب شیعه شده‏اند، با اینکه مؤلف و نویسنده کتاب خودش سنّی است ولی به یک نکته خیلی مهم اشاره کرده است، که ما همیشه افتخار می‏کردیم که سنّی‏ها نسبت به امام علی(ع) حالت بی‌مهری و بی‌میلی دارند.

  •  آیا شما در حال حاضر دیگر بی میلی نسبت به حضرت علی(ع) ندارید؟ آیا با این توجه، بی‌مهری شیعه‏ها نسبت به سایر خلفا قابل توجیه نیست؟

 من فکر می‏کنم بی مهری شیعیان نسبت به رهبران اهل تسنّن و بی مهری اهل سنّت به امامان شیعه با یکدیگر فرق می‏کنند؛ یعنی در اهل سنّت، این بی مهری به علت مسائل سیاسی ایجاد شده، نه مسائل دینی و مذهبی. بی مهری آنها نسبت به امام علی(ع) نتیجه دخالت دولت‏های ظالم می‏باشد، ولی بی مهری شیعه این طور نیست. شیعه بر اساس قرآن و سنّت دلیل مطرح می‏کند. در اینجا سیاست مطرح نیست. اگر بی مهری شیعه هم نسبت به خلفا بر اساس مسائل سیاسی باشد محکوم خواهد شد. اما چون دلیل قرآنی و حدیثی از پیامبر دارند، حرفشان درست است؛ یعنی شیعیان یک مبنای دینی مطرح کرده‏اند که خود پیامبر مطرح می‏کند، ولی اهل سنّت گفته‏اند که امام علی(ع) را هم قبول دارند. پس بی مهری اهل سنّت نسبت به امام چیست و از کجا نشأت گرفته؟ از اینجا معلوم می‌شود که سرمنشأ دینی نداشته است. با توجه به اینکه اهل سنّت تمام فضایل امام علی(ع) را قبول دارند، معلوم می‏شود انگیزه سیاسی در کار است. ولی بی مهری شیعه بر اساس بینش دینی واقع شده است.
 

  •  چند درصد از جمعیت یمن شیعه امامیه هستند؟

 در واقع، شیعه امامیه ـ شیعه به معنای خاص ـ فقط پس از انقلاب اسلامی ایران به یمن آمده است. قبل از انقلاب، در آنجا شیعه نبود. پیش از انقلاب، فقط تعدادی شیعه زیدی در آنجا بودند و پس از انقلاب اسلامی، تشیّع دوازده امامی‌به آنجا وارد شد. البته، آمار دقیقی از شیعیان دوازده امامی نداریم؛ چون یک پدیده جدید در جامعه ما هستند.
 

  •  چند درصد از مسلمانان یمن، شیعه زیدی هستند؟

 اگر زیدی‏ها را شیعه حساب کنیم، ۳۰ درصد کلّ جمعیت یمن شیعه‏اند؛ چون زیدی‏ها از ۱۲۰۰ سال پیش در یمن زندگی می‏کرده‏اند. بیشتر سادات یمن، از فرزندان آقایی به نام «یحیی الامام الهادی بن الحسین بن القاسم الرسی» از نوادگان امام حسن مجتبی(ع) هستند که برادرش هم در یمن بود. وی در سال ۲۶۰ هجری از مدینه به یمن آمد؛ از ظلم دولت عباسی به آنجا فرار کرد. پیش از آن همه مردم یمن سنّی مذهب بودند، ولی مورّخان سنّی مذهب بررسی کرده‏اند که پس از او شیعیان در یمن رشد کرده‏اند. تا پیش از این تاریخ، اسامی خلفا در سراسر یمن پخش می‏شد، ولی از وقتی یحیی الهادی وارد یمن شد، حاکم دستور داد که ذکر خلفای ثلاثه ممنوع گردد، فقط ذکر نام امام علی(ع) جایز بود.

  •  در حال حاضر، جمعیّت یمن چقدر است؟

yamen2 mjjjzdiyyt - شیعیان یمن یمن، قریب به ۲۲ میلیون نفر جمعیّت دارد که ۳۰ درصد آنها شیعیان زیدی مذهب می‏باشند؛ یعنی قریب ۶/۵ میلیون نفر. این آمار قبلاً بیشتر بوده؛ یعنی در زمان حکومت خود زیدی‏ها حدود ۴۰ درصد بوده است. اکنون از این تعداد، شاید تنها قریب ۴ یا ۵ درصد به خوبی شناخته شده‏اند.
در ۱۹۶۲ ـ قریب ۴۲ سال پیش ـ عبدالناصر شصت هزار نیروی مصری در یمن مستقر کرد و حکومت را از زیدی‏ها گرفت و به افراد لائیک سپرد.

در همین سال، همه مدارس دینی را ممنوع اعلام کردند، علمای آنها را کشتند و من هم وارد مدارس وهّابی عربستانی در یمن شدم. علت اینکه گفتم از ۶/۵ میلیون شیعه زیدی اکنون فقط نیم میلیون نفر شناخته شده‏اند، این است که حکومت اولاً، همه مراسم آنها را ممنوع کرده، مراسم شیعیان بر اساس گرایش به اهل‌بیت(ع) است و حکومت جدید وقتی روی کار آمد، شروع به قتل عام شیعیان و علمای آنها کرد. همه مسائل فرهنگ هزار ساله را که وابسته به اهل بیت(ع) بود، عوض کردند؛ مثلاً، قبلاً در مراسم تشییع جنازه از اول تا آخر ذکر اهل بیت(ع) می‏شد، اما همه اینها را ممنوع کردند. اکنون در مدارس رسمی و غیر رسمی، اصلاً مسئله اهل بیت(ع) مطرح نیست؛ کتاب‏هایی مثل نهج‏البلاغه را ممنوع کرده‏اند، صحیفه سجادیه ممنوع است. در کتاب‏های درسی و منابع روایی، به اهل بیت(ع) حتی اشاره هم نمی‏شود؛ ممنوع است. همین اواخر، قریب یک ماه پیش دستور داده شد که نهج‏البلاغه را از سراسر یمن جمع کنند.
 

  •  آیا شیعیانی که پس از انقلاب اسلامی‌گرایش به امامیه پیدا کرده‏اند، مراسم خاصی مثل مراسم غدیر یا عاشورا دارند؟

 امروزه شیعیان زیدی و شیعیان دوازده امامی در مراسمی مثل روز غدیر، در مناطقی جمع می‏شوند و عالم برجسته‏ای از آنها در آن روز سخنرانی می‏کند، مسئله ولایت حضرت علی(ع) را تعریف می‏کند، میوه و شیرینی پخش می‏کنند و شبیه خوانی انجام می‏دهند و از روز اول ذی‏حجه تا ۱۸ ذی‏حجه را «عید غدیر» می‏گویند.

  •  زیدی‏ها به طور خاص، غیر از مراسم غدیر، چه مراسم دیگری دارند؟

 مراسم دیگری هم وجود دارد؛ مثلاً، اکنون با وجود انقلاب اسلامی، برخی مراسم گرچه کم هست، ولی از شیعیان دوازده امامی وارد جامعه شیعیان زیدی شده‏ است؛ مثل عاشورا. مراسم عاشورا قبلاً نبود؛ تا پیش از انقلاب اسلامی، میان زیدی‏ها چنین مراسمی مطرح نبود، ولی در حال حاضر، تعداد زیادی از شیعیان زیدی روش ایرانیان و شیعیان عراقی را یاد گرفته‏اند و در روز عاشورا سینه می‏زنند و روضه می‏خوانند. همچنین «دعای کمیل» می‏خوانند. اینها از فرهنگ شیعه دوازده امامی‌به آنجا آمده‏اند. گرایش به دعای کمیل، مفاتیح‏الجنان، و بعضی ادعیه شیعه پس از انقلاب اسلامی زیاد شده است؛ چون بیشتر جامعه زیدی در ظلم بوده‏اند. اینها در حال انقراض بودند. اعتراف می‏کنم که اگر انقلاب اسلامی نبود، مذهب زیدی از بین رفته بود؛ چون تهاجم فرهنگی از مصر و کشورهای عربی و فیلم‏های تلویزیونی، همه مذهب اهل سنّت را تبلیغ می‏کنند و بر سنّی بودن عرب و ناسیونالیسم عرب تأکید زیاد دارند. همه اینها موجب شده است که همین ۶/۵ میلیون زیدی، به ظاهر زیدی باشند. فقط با آمدن انقلاب اسلامی و کتاب‏های شیعه، که از قم به آنجا آمدند، خود زیدی‏ها بعداً به مذهب زیدی برگشتند. من از آنها می‏پرسیدم که چرا زیدی شدید، می‏گفتند: ما کتاب المراجعات علامّه شرف‏الدین را خواندیم. یکی از رهبران زیدی‏ها، «محمّد منصور» می‏گفت: «اگر انقلاب اسلامی نبود، زیدی‏ها از بین رفته بودند، چون به هر حال، دولت شیعه آمده، ما هم شیعه هستیم. با آمدن یک دولت شیعه، ما دوباره زنده شدیم و دوباره به تشیّع خود امیدوار شدیم.» خود علمای زیدی گفته‏اند: اگر انقلاب اسلامی نبود، الان یک زیدی هم در یمن نبود. خوشبختانه بیشتر آنهایی که موجب گسترش مذهب دوازده امامی در یمن شده‏اند، همین زیدی‏ها بوده‏اند. بیشتر کسانی که به عنوان مبلّغ به یمن رفتند، توسط شخصیت‏های زیدی حمایت شدند؛ نه تنها حمایت شدند، بلکه به آنها اجازه دادند که مدرسه بسازند و تبلیغ کنند، حتی اجازه دادند فرزندانشان هم شیعه شوند. مفتی زیدی «آقای علامه محمّد زباره» در یمن می‏گفت: «تشیّع واقعی در قم است.»
 

  •  آیا در ایام شهادت امام علی(ع) نیز شیعیان آنجا مراسم ویژه‏ای دارند، یا فقط  این مراسم روز عاشورا برگزار می‌شود؟

 مراسم اکنون کمابیش برگزار می‏شوند، ولی قبلاً این مراسم نبود. این مراسم به تدریج، از فرهنگ شیعه دوازده امامی وارد مذهب زیدی شده و گرچه آنها زیدی هستند، ولی به صورت شیعه دوازده امامی عمل می‏کنند. وقتی وارد شهر زیدی می‏شوید، می‏بینید نود درصد کتاب‏های آنها از شیعیان دوازده امامی است.

  •  وضعیت علما و روحانیان یمن چطور است؟ آیا زیدی‏ها عالم و روحانی برجسته دارند؟ آنها کجا درس می‏خوانند؟

 آنها غالباً در شهر علمی زیدی‏ها در یمن، شهر «صعده» هستند؛ در این منطقه مدارس علمیه وجود دارد و به خصوص در تابستان هجده هزار طلبه به خاطر تعطیلات مدارس در آنجا جمع می‌شوند. منطقه‏ای که مدتی قبل در آن جنگی درگرفت؛ جنگی که واقعاً جنگ علیه مذهب بود. تعدادی از علمای شیعه زیدی در این جنگ کشته شدند، که برخی از آنها قریب هشتاد سال سن داشتند. این جنگ در واقع یک قتل عام توسط عوامل دولتی بود که صورت گرفت. آیت‌الله محمّد رضا جلالی، که با علمای زیدی زیاد ارتباط دارد، می‏گفت: «کشتارها زیاد بودند؛ دست کم از سال ۱۹۶۲ یعنی از ۴۲ سال قبل، دست کم پنجاه هزار زن و مرد و علمای شیعی کشته شده‏اند. به طور تقریبی، هر هفته یا هر دو هفته، یا امام جماعت یا یک روحانی برجسته یا یک شخصیت برجسته، و را یا یکی از معتقدان به دین را کشته‌اند.
 

  •  آیا شیعه‏های دوازده امامی هم در آنجا روحانی دارند؟

 بله، دارند، ولی شیعه دوازده امامی چون تازه در یمن پا گرفته نمی‏توان گفت صد درصد جا گرفته است.

  •  آیا از یمن هم در قم طلبه وجود دارد؟

 بله، اینها وقتی درس خواندند، برای تبلیغ، به یمن بر می‏گردند.
 

  •  آیا در یمن، زیارتگاهی هم وجود دارد؟

 بله، بیشتر زیارت‌گاه‏ها جاهایی هستند که امام علی(ع) در آنجا حضور یافته‏اند. وقتی پیامبر،   امام علی(ع) را به یمن فرستادند، امام علی(ع) در آنجا یک مسجد ساختند این مسجد هنوز هم هست و خیلی مقدّس می‏باشد. مسجد دیگری هم هست به نام «مسجد الشهیدین» که خیلی شهرت دارد.
 

  •  زیدی‏های یمن درباره امام زمان(ع) چه اعتقادی دارند؟

 شیعیان زیدی عصمت پنج تن (آل عبا) را قبول دارند؛ امام علی، حضرت زهرا، امام حسن و امام حسین(ع). بقیه افراد مثل زید، امام جعفر صادق و امام باقر(ع) را به عنوان افراد مقدّس قبول دارند، نه به عنوان معصوم، و قایلند که پس از رحلت امام حسین(ع) دیگر مسئله «عصمت» و «نصّ» تمام شد.
 
 آیا می‏توان گفت مسئله «مهدویت» در آنجا بروز اجتماعی ندارد، به خلاف آنچه مثلاً در نیمه شعبان در ایران ابراز می‌شود؟

 از این تشریفات در آنجا خبری نیست.

  •  پیش از اینکه شما به ایران بیایید، چند سال داشتید که با ایران آشنا شدید؟

 ده ساله بودم که با انقلاب اسلامی آشنا شدم؛ چون انقلاب اسلامی‌یک حرکت جهانی بود. علاوه بر اینها، در اخبار رادیو و تلویزیون و در روزنامه‏ها، به دلیل دشمنی دولت یمن با انقلاب اسلامی، تبلیغات منفی صورت می‏گرفت. در جنگ ایران و عراق، یمن شمالی نیروهای نظامی‌برای کمک به عراق فرستاد. به خاطر اینکه زیدی‏ها همه طرفداران انقلاب اسلامی ایران هستند، دولت یمن از این کار خیلی عصبانی بود. با توجه به اینکه دستگاه اطلاعات یمن و دستگاه اطلاعات عراق یکی بود، حتی سفیر یمن در ایران، هم نماینده یمن بود و هم نماینده عراق.
 

  •  آیا زیدی‏های یمن نیز همانند شیعیان ایران دارای مرجعیت می‏باشند؟

 آنها مرجع تقلید دارند و تمام تفکرات شیعه را دارند؛ یعنی گرچه می‏گویند تقلید زنده نیست، ولی چون از لحاظ فرهنگ و عقیده، با دولت‏های سیاسی مخالف هستند و دولت ظالم را قبول ندارند، برای خودشان مرجع دینی دارند. آنها حتی مجبور می‏شوند زکات را دوباره بپردازند؛ یک بار به دولت یمن و یک بار به مرجع دینی.
 

  •  به نظر شما، حوزه علمیه قم یا علمای شیعه از لحاظ فرهنگی، چه کارهایی می‏توانند برای یمن انجام دهند و چگونه می‏توانند با یمن تعامل داشته باشند؟

 در یمن، تشیّع به معنای عام، ۱۲۰۰ سال حکومت کرد، تا اینکه وهّابی‏ها به حکومت رسیدند. آنان  به کتاب‌خانه‏ها حمله کردند و آنها را آتش زدند و میراث هزار ساله را از بین بردند. برای جلوگیری از نابودی میراث فرهنگی شیعیان زیدی، روش آیت الله محمّد رضا جلالی خوب است. ایشان شخصی است که کتاب‏های زیادی درباره شیعیان نوشته و نسبت به شیعیان زیدی و یمنی خیلی تخصص دارد و سعی می‏کند نوشته‏ها و کتاب‌های شیعی را از یمن به قم بیاورد و در اینجا چاپ کند. ایشان می‏گفت: «ما باید ثابت کنیم که فرهنگ یمنی‏ها اصالتاً فرهنگ شیعه است. اما سیاست دولت یمن، چون سیاست وهّابی و ضد شیعه است»، سعی می‏کنند کتاب‌های شیعی را چاپ نکند و یا اگر یک کتاب زیدی چاپ می‏کنند هر چه در آن مطالب به نفع شیعه است، حذف می‏کنند. کتاب‏هایی هم که چاپ می‏کنند، خود علمای زیدی می‏گویند: تحریف شده‏اند؛ مثل کتاب‌های شرح نهج‏البلاغه یمنی‏ها. طی ۱۲۰۰ سال، دست کم ۱۰۰ شرح بر نهج‏البلاغه زده شده است. حال اگر این شرح را در ایران چاپ کنید، وهّابی‏ها سعی می‏کنند این کتاب را اگر قیمتش ۱۰۰ دلار است ۲۰۰۰ دلار بخرند و آتش بزنند. حتی یک نفر وهّابی کتابی نوشته در چهار جلد نوشته و سعی کرده است بگوید که قبایل یمنی در ترویج و بسط تشیّع دخالت نداشته‏اند، بلکه در گسترش تسنّن دخیل بوده‏اند و تشیّع فقط از آنِ ایرانی‏هاست. خوشبختانه شخصی به نام «دکتر اصغر منتظر القائم» که استاد علوم تاریخ در دانشگاه اصفهان است کتاب بسیار جالبی در ارتباط با نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت(ع) نوشته که کتاب مهم و مؤثری است که ترجمه این کتاب توسط همسر بنده صورت گرفت. این کتاب در ایران نوشته شده و در یمن کم نظیر است و در این مورد، کتابی وجود نداشته است. اینها سعی می‏کنند در تلویزیون اعلام کنند که شما یمنی‏ها سنّی هستید و تشیّع در یمن نیست، اما رهبر سنّی‏ها، آقای «علامه شیخ مقبل وارعی» می‏گفت: «در یمن تشیّع هست و در دل اهالی یمن محبت اهل بیت(ع) وجود دارد، ولی ما باید این محبت را از آنها بگیریم. حال اگر ما بتوانیم برای تبلیغ، میان یمنی‏ها برویم و آنها را شیعه کنیم، این کار خوبی است. ولی کار دیگری هم می‏توانیم انجام دهیم و آن اینکه فرهنگ هزار ساله شیعه یمن را به ایران وارد کنیم و تجدید چاپ کنیم و به یمن بفرستیم». فکر می‏کنم این کار مفیدی است؛ چون فرستادن مبلّغ و شیعه کردن تک تک آنها به مدت زمانی طولانی نیاز دارند.
 

  •  در حال حاضر، چه کسی از این کارها حمایت می‏کند؟

 دو شخصیت هستند که از این کار حمایت می‏کنند: آیت الله جلالی و آیت الله حسین اشکوری که محقق بزرگی است و هفتاد کتاب تألیف کرده و بارها به یمن رفته و برای زیدی‏ها در سراسر جهان کتاب نوشته است. ایشان در مقدمّه یکی از کتاب‏هایش نوشته است: «ما باید سعی کنیم میراث شیعه ـ به مفهوم عام ـ را از سراسر جهان جمع کنیم، بخصوص میراث زیدی‏ها را که در خطر نابودی است؛ چون علمای زیدی در معرض حمله قرار دارند.»
 

  •  نظر شما درباره اتحاد مسلمانان چیست؟ آیا موافقید که شیعه و سنّی متحد شوند؛ این اتحاد را چگونه معنا می‏کنید؟

 اتحاد مسلمانان به دو معناست: یکی به این معنا که بگوییم دیگران به مذهب ما گرایش پیدا کنند و از اعتقادات ما پیروی کنند، که من این را قبول ندارم. ولی اگر اتحاد را به این معنا بدانیم که به عنوان یک روش تبلیغ، مذهب اهل بیت(ع) را مطرح کنیم، این باعث گرایش به این مذهب می‏شود، نه سبب تنفر در آنها، که این کار خوبی است.

دوم اینکه اتحاد از جهت سیاسی باشد؛ یعنی ما در سراسر جهان، در برابر دشمنان اسلام مثل آمریکا متحد شویم. ولی اگر اتحاد به معنای این باشد که مسئله «ولایت» را کم رنگ کنیم تا دیگران را به تشیّع دعوت نماییم، این اتحاد نیست، بلکه این کار، هم به اتحاد ضربه می‏زند و هم به مذهب و اعتقادات. من یک کتاب هم در این مورد نوشته‏ام که به گفت‌وگوی بی ستیز ترجمه شده است. این مسئله را در کتاب مطرح کرده‏ام.
 

  •  آیا ایران هم در یمن فعالیت فرهنگی انجام می‌دهد؟

 به دلیل رفتارهای ضدّ شیعی حکومت یمن، فعالیت فرهنگی ایرانیان محدود است و بیشتر کارهای خدماتی مثل ساخت درمانگاه و کارهای تجاری انجام می‏دهند. حتی می‏خواستند یک کتاب‌خانه به نام «کتاب‌خانه امام خمینی» در یمن بسازند که دولت یمن قبول نکرد.
 

  •  از مرجعیت شیعه چه انتظار دارید؟ اگر شما مشاور ایشان در امور یمن بودید، کدام فعالیت فرهنگی را ترجیح می‏دادید؟

 شیعیان یمن، دچار یک مشکل بزرگ هستند و آن جنگی است که گریبان‌گیر آنها شده است. و تا کنون هزاران نفر از شیعیان زیدی یمن کشته شده‏اند. شیعه زیدی یا در زندان است یا در محاصره و یا به قتل می‏رسد. من فقط انتظار دارم اگر جمهوری اسلامی‌به علت مسائل سیاسی، نتوانسته این جنایات را محکوم کند، مراجع و علمای ایران مستقلاً یک بیانیه صادر می‌کردند که چرا در یمن شیعیان را قتل عام می‏کنند، و این کار را محکوم کنند. وقتی با شیعیان یمنی از طریق اینترنت صحبت می‏کنیم، می‏گویند ما انتظار داریم که کشتن شیعه را در یمن محکوم کنند. اکنون هزاران نفر از شیعیان در زندان و در زیر شکنجه هستند و علناً خود رئیس جمهور یمن گفته است: «تشیّع را قبول نداریم»، به خصوص اکنون از وضعیت شیعیان در عراق می‏ترسند.

یکی از رهبران وهّابیت در یمن نامه‏ای با امضای گروهی از وهّابی‏ها، برای رئیس جمهور فرستاد و در آن نوشت که اگر شیعه در یمن وجود داشته باشد، در آینده خطر بزرگی برای ما خواهد بود. این مسئله به معنای قتل عام شیعه است. دولت به شیعیان اجازه نمی‏دهند مالک کارخانه‏های صنعتی شوند یا در نیروی هوایی، نیروی انتظامی و در مشاغل مهم دولتی وارد شوند.

انتظار دیگری هم هست و آن اینکه کتاب‌های شیعه زیدی را؛ کتاب‏هایی که مشترک بین آنها و شیعیان دوازده امامی هستند، منتشر کنند؛ مثل کتاب در مورد حضرت علی(ع)، در مورد حضرت زهرا یا در مورد امام حسین(ع)، خوشبختانه بیشتر کتاب‏های زیدیه درباره این موضوعات هستند. آنها زیدی هستند، ولی به زید اعتقاد ندارند، می‏گویند: زید مثل بقیه افراد است. آنها فقط به پنج تن آل عبا(ع)  اعتقاد دارند. دلیل اعتقاد شیعیان زیدی به زید در این است که پس از معصومان، اولین انقلاب مسلحانه علیه حکومت ظلم و ستم توسط زید صورت گرفت. به همین دلیل، او را به عنوان شیعه قبول دارند، نه به عنوان یکی از معصومان.

  •  شما به عنوان یک مستبصر ـ کسی که قبلاً سنّی بود و حالا شیعه شده است ـ چه پیامی‌برای جوانان ایران در دانشگاه و حوزه دارید؟

 در سراسر جهان، دشمنان اسلام می‏خواهند کلّ عقاید اسلام ـ اعم از سنّی و شیعه ـ را نابود کنند. به همین دلیل، سعی کرده‏اند که همه مراکز دینی در یمن و در تونس و در سراسر جهان تحت نظارت دولت‏ها قرار گیرند؛ مثلاً، کانون‏های طلبه‏ها در یمن، تونس، عربستان، مصر و ترکیه را به یک کانون دولتی تبدیل کرده‏اند که وابسته به دولت باشد، تا آنجا که حتی اگر امام جماعتی وارد مسجد شود و بخواهد درباره مسائل دینی صحبت کند، نتواند حرفی در مخالفت برنامه‏ریزی دولت بزند. اینها موفق شدند که مراکز اهل سنّت را دولتی کنند. فقط در مورد روحانیت شیعه، این کار صورت نگرفت و در جامعه شیعه شکست خوردند. به همین دلیل است که روحانیت شیعه مستقل از دولت‏هاست.

دلیل آنها برای دولتی کردن علمای اهل سنّت، این بود که قبلاً همه جنگ‏هایی که علیه حکومت انجام می‏شد، توسط روحانیان بود؛ مثل «عمر مختار» که یک روحانی بود، «امام یحیی» در یمن یک روحانی بود، «حسن البنّا» در مصر یک روحانی بود، «عبدالقادر جزایری» یک روحانی بود.

ما امیدواریم مغرور نشویم از اینکه می‏گوییم اهل تشیّع هستیم و شیعه مستقل است. این حرف درستی است، ولی کارهای خیلی بزرگی می‏توانیم انجام دهیم. در مصر، توانستند یک مرجع ثابت و یک عالم رسمی در «الازهر» درست کنند؛ در عالم تشیّع هم می‏توانند یک مرجع وابسته درست کنند. به همین خاطر، شیعیان باید مراقب باشند.

من به جوانان ایرانی توصیه می‏کنم که سعی کنند از دیگر جوانان عبرت بگیرند. متأسفانه در سراسر جهان اسلام، کشورهایی که حکومت‏هایشان به آمریکا گرایش دارند، بیشتر جوانانشان تحت تأثیر تهاجم فرهنگی غرب می‏باشند. جوانان دین‌دار کشورهای اسلامی‌به عنوان «تروریست» معرفی می‏شوند. متأسفانه کلمه «تروریسم» چنان گسترش پیدا کرده است که حتی کسی که نماز می‏خواند به عنوان «تروریست» شناخته می‏شود، به عنوان طرفدار بن لادن، که باید کشته شود. از این نعمت فقط جوانان متدیّن ایران برخوردارند که می‏توانند آزادانه نماز بخوانند، احکام دینی و امر به معروف انجام دهند. من به عنوان یک جوان یمنی یا یک جوان تونسی، اگر کار یک جوان ایرانی را انجام دهم، مرا دستگیر می‏کنند و به زندان می‏اندازند. من از جوانان ایران می‏خواهم از این نعمت که خداوند به آنها داده است که می‏توانند علیه دشمنان اسلام حرف بزنند، مذهبشان را تبلیغ کنند، امر به معروف و نهی از منکر کنند، استفاده نمایند. یک جوان فلسطینی فقط می‏تواند یک کار انجام بدهد: اینکه برود مقابل یک یهودی و کشته شود، غیر از این راهی ندارد. جوانان ایرانی از این فرصت استفاده کنند و فکر نکنند که این فرصت‏ها همیشه در اختیارشان می‏ماند. این فرصت‏ها همیشه مثل ابر هستند و می‏روند و دیگر بر نمی‏گردند، طبق فرمایش‏های امام علی(ع). جوانان ایرانی موقعیت خود را با موقعیت جوانان یمنی یا تونسی مقایسه کنند تا قدر انقلاب اسلامی را بیشتر بدانند.
 

  •  از اینکه وقت خودتان را در اختیار ما قرار دادید، تشکر می‏کنیم.

ماهنامه موعود شماره ۸۷

همچنین ببینید

لوشاتو

لوکاشنکو: به پریگوژین گفتم که نیروهای واگنر مثل حشره له خواهند شد

رئیس جمهور بلاروس تأکید کرد که به رئیس واگنر در مورد نابودی اعضای گروه هشدار …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *