// معارف والا، حقایق درخشان، معانی روشن و مطالب ژرفی که با اسلوبی بدیع، بیانی شیوا، منطقی گیرا و عباراتی بسیار بلند و فصیح در این زیارتنامه آمده، ما را از ارائه هرگونه سند و منبع بینیاز میکند که چنین حقایق تابناک از هیچ منبعی، جز چشمهسار زلال ولایت سرچشمه نمیگیرد.//
راویان اخبار و ناقلان آثار، گوشههایی از حوادث جانکاه روز عاشورا را روایت کرده، حماسهها آفریده، دلهایی را طول قرون و اعصار، با عظمت سالار شهیدان و عمق فاجعه حوادث خونین «کربلا» آشنا کردهاند.
دقیقترین، عمیقترین، جانسوزترین و پرشورترین گزارش، در ضمن زیارتنامهای از منتقمترین خون شهیدان، صاحب عصر و زمان، حضرت بقیهالله، ارواحنا له الفداه صادر شده که به «زیارت ناحیه مقدّسه» شهرت یافته است.
در این مقاله، بحثی فشرده پیرامون گلواژه ناحیه مقدّسه، کهنترین منابع این زیارتنامه، «مزار کبیر» شیخ مفید، شخصیّت برجسته ابنمشهدی، اعتبار، استناد و استحکام متن وارده از ناحیه مقدّسه، تقدیم موعودیان میگردد. به این امید که بحث جامعتری در آینده در اختیار خوانندگان گرامی قرار گیرد.
گلواژه ناحیه
ناحیه مفرد نواحی به معنای سمت و سوی میباشد؛ مثلاً میگویند: ناحیه مسجد، ناحیه سلطان.
از حضرت قائم(ع) نیز با عنوان ناحیه تعبیر میشود؛ مثلاً میگویند: من پانصد دینار به ناحیه مدیون هستم.۱
مرحوم طبرسی میفرماید:
شیعیان در غیبت نخستین، از حضرت مهدی(ع) و جایگاه آن حضرت، با عنوان ناحیه مقدّسه تعبیر میکردند.
این واژه، رمزی بود در میان شیعیان که آن حضرت را با این نام میشناختند.۲
طبرسی در «تاج الموالید» مینویسد:
از القاب ویژه آن حضرت: حجّت، قائم، مهدی، خلف صالح و صاحبالزّمان میباشد.
سپس میفرماید:
از آن حضرت و از جایگاه آن حضرت با عنوان ناحیه مقدّسه تعبیر میشد.۳
اربلی عین عبارت طبرسی را از «اعلام الوری» نقل کرده۴ و فیض کاشانی نیز همان تعبیر را از او نقل فرموده است.۵
تردیدی نیست که در طول قرون و اعصار، گلواژه ناحیه مقدّسه برای حضرت بقیهالله، ارواحنا الفداه، علم به غلبه شده و همگان از این واژه، به آن حضرت منتقل میشوند و در بسیاری از توقیعات که در «کمالالدّین صدوق»، «غیبت شیخ طوسی» و «احتجاج طبرسی» از آن حضرت نقل شده، به تعبیر «خرج عن النّاحیه المقدّسه» تعبیر شده و کتابهایی که در این باره تألیف شدهاند، غالباً به عنوان «توقیعات النّاحیه المقدّسه» نامگذاری شدهاند.۶
ولی بر اساس تحقیقی که به عمل آمده است، گلواژه ناحیه و ناحیه مقدّسه به آن حضرت اختصاص ندارد؛ بلکه از زمان امام جواد(ع)، شیعیان از باب تقیّه، از حجّت زمان و امام عصر خود، با عنوان ناحیه یا ناحیه مقدّسه تعبیر میکردند.
نجّاشی در شرححال محمّدبن علیبن ابراهیمبن محمّد همدانی مینویسد:
قاسمبن محمّدبن علیبن ابراهیم، وکیل ناحیه بود. پدرش محمّد نیز وکیل ناحیه بود. جدّش علی نیز وکیل ناحیه بود. جدّ پدرش ابراهیم نیز وکیل ناحیه بود.۷
شیخ طوسی، ابراهیمبن محمّد همدانی را از اصحاب امام جواد(ع) و امام هادی(ع) برشمرده است.۸
پسرش، علیبن ابراهیمبن محمّد همدانی را نیز از اصحاب امام هادی(ع) برشمرده و فرموده است:
به واسطه پدرش از امام رضا(ع) روایت کرده است.۹
براساس تصریح نجّاشی، قاسمبن محمّد، پدرش، محمّدبن علی، پدرش، علیبن ابراهیم و پدرش، ابراهیمبن محمّد، وکیل ناحیه مقدّسه بودهاند. آیا این سلسله که نسل بعد نسل، از وکلای ناحیه مقدّسه بودهاند و خود از اصحاب امام رضا(ع)، امام جواد(ع)، امام هادی(ع) میباشند، وکیل کدام ناحیه بودهاند؟
از اینجا استفاده میکنیم که از زمان امام جواد(ع) گلواژه ناحیه مقدّسه به امامان(ع) اطلاق میشده است و اختصاص به حضرت بقیهالله، ارواحنا له الفداء، نداشته است.
مجلسی اوّل در مورد ابراهیمبن محمّد همدانی مینویسد:
از اصحاب امام رضا(ع)، امام جواد(ع) و امام هادی(ع) و وکیل ناحیه مقدّسه بود.۱۰
مرحوم مامقانی از امام جواد(ع) روایت کرده است که خطاب به ابراهیمبن محمّد در نامهاش مرقوم فرمودند:
«من به دوستانم در «همدان» نامهای نوشته، آنها را به اطاعت از تو توصیه نموده و اعلام کردهام که من جز تو وکیلی ندارم.»۱۱
آنگاه نتیجه گرفته است که او بدون تردید، از وکلای ناحیه مقدّسه میباشد۱۲ و اضافه میکند که ابراهیم و فرزندانش از وکلای ناحیه مقدّسه بودهاند.۱۳
علّامه حلّی نیز بر وکالت او از ناحیه مقدّسه تصریح نموده است.۱۴
در «رجال کشی» نیز به وکالت ابراهیم تأکید شده و از دیدار پسرش محمّدبن ابراهیم با امام هادی(ع) سخن رفته است.۱۵
با این تصریحات و تأکیدات، شبههای نمیماند در اینکه واژه «ناحیه مقدّسه» اختصاص به وجود مقدّس حضرت بقیّهالله، ارواحنا فداه، ندارد؛ بلکه از زمان امام جواد(ع) به بعد، از روی تقیّه به امامان معصوم(ع) اطلاق میشد.
زیارت ناحیه مقدّسه
در میان زیارتهای خاصّه امام حسین(ع) دو زیارت، به عنوان «زیارت ناحیه مقدّسه» معروف شده است:
۱. زیارت صادره از ناحیه امام هادی(ع) که به سال ۲۵۲ هـ .ق. پیرامون زیارت شهدای کربلا صادر شده است که انشاءالله در شماره دیگری در این باره سخن خواهیم گفت؛
۲. زیارت صادره از ناحیه مقدّسه، به عنوان زیارت مختصّه سالار شهیدان در روز عاشورا که موضوع بحث این نوشتار میباشد.
منابع زیارت ناحیه مقدّسه
شماری از منابع زیارت ناحیه مقدّسه را به ترتیب تسلسل زمانی، در اینجا میآوریم:
۱. مزار کبیر شیخ مفید (۳۳۶ ـ ۴۱۳ هـ .ق.)
از شیخ مفید(ره) دو کتاب پیرامون زیارات به یادگار مانده: ۱. «المزار الصّغیر»؛ ۲. المزار الکبیر.
نجّاشی در ضمن تألیفات شیخ مفید، از کتاب المزار الصّغیر نام برده است.۱۶
از این تعبیر استفاده میشود که شیخ مفید کتاب دیگری به عنوان المزار الکبیر دارد.
از مزار صغیر شیخ مفید چندین نسخه خطّی موجود است:
سه نسخه در «کتابخانه آستان قدس رضوی»، به شمارههای: ۴۵۰، ۳۲۸۹ و ۳۴۱۳؛
یک نسخه در «کتابخانه گوهرشاد»، به شماره ۱۰۷۷؛
هشت نسخه در «کتابخانه مرحوم آیتالله مرعشی»، به شمارههای: ۴۹۰، ۹۵۰، ۳۳۱۴، ۳۳۴۲، ۴۶۷۵، ۴۹۳۸ و ۷۸۱۱؛
یک نسخه در «کتابخانه مرحوم آیتالله گلپایگانی» به شماره ۱۳۹/۲۶؛
و نسخهای از ترجمه فارسی آن در کتابخانه آستان قدس رضوی، به شماره ۳۱۲۷.
کتاب مزار صغیر را مرحوم آیتالله سیّدمحمّدباقر موحّد ابطحی تحقیق کرده و در سال ۱۴۰۹هـ .ق. از سوی «دارالامام المهدی(ع)» چاپ و منتشر شده است و یک بار دیگر در سال ۱۴۱۳هـ .ق. از سوی کنگره جهانی شیخ مفید، در ضمن مجلّد پنجم آن چاپ شده است.
امّا مزار کبیر شیخ مفید تاکنون در دسترس نبوده است تا اخیراً نسخهای از آن پیدا شده و توسط پژوهشگر معاصر، آقای احمدعلی مجید حلّی ـ مقیم «نجف اشراف» ـ تحقیق شده و به عنوان بیست و چهارمین کتاب از سری «مصادر بحارالانوار» در تاریخ ۱۴۳۴هـ .ق. در «قم» چاپ و منتشر شده است. قدیمیترین منبع زیارت ناحیه مقدّسه، مزار کبیر شیخ مفید میباشد.۱۷
۲. مزار کبیر ابنمشهدی:
دومین منبع زیارت ناحیه مقدّسه کتاب «المزار الکبیر» تألیف ابوعبدالله محمّدبن جعفر مشهدی، مشهور به ابنمشهدی متوفّای بعد از ۵۹۴ هـ .ق. میباشد.
ابنمشهدی زیارت ناحیه مقدّسه را در این کتاب گرانسنگ، به این تعبیر آورده است:
زیارت دیگری برای روز عاشورای حضرت اباعبدالله حسینبن علی(ع) از سوی ناحیه(ع) به یکی از ابواب، بیرون آمده است.۱۸
ابنمشهدی در این کتاب ملزم شده که منحصراً ادعیه و زیاراتی را نقل کند که از طریق راویان موثّق با سند متّصل به امامان(ع) روایت شده باشد.۱۹
ابنمشهدی شخصیّت بزرگ و چهره تابناک در میان بزرگان جهان تشیّع میباشد که به چند نمونه از سخنان بزرگان درباره او اشاره میکنیم:
۱. شهید اوّل در اجازهنامهاش به شیخ شمسالدّین ابوجعفر محمّدبن تاجالدّین، طریق خود را به کتابهای نجیبالدّین ابننما (پدر ابننما، مؤلّف «مشیر الاحزان») دانسته و چنین مینویسد:
همه تألیفات شاذانبن جبرئیل را از طریق نجیبالدّین ابننما، به واسطه شیخ سعید امام ابوعبدالله محمّدبن جعفر مشهدی(ره) نقل شده است.۲۰
شهید با آن جلالت قدرش، از ایشان به عنوان شیخ، سعید و امام تعبیر کرده و در پایان طلب مغفرت نموده است.
همچنین شهید، طریق خود را به کتابهای نجیبالدّین محمّد از طریق شیخ سعید ابیعبدالله محمّدبن جعفر مشهدی بیان میکند؛ ۲۱
۲. صاحب «معالم» در اجازه کبیرهاش، طریق خود را به شیخ سعید ابوعبدالله محمّدبن جعفر مشهدی، برای روایات و کتابهایش بیان میکند؛ ۲۲
۳. شیخ نجمالدین ابننما، صاحب کتاب «منیز الاحزان»، کتاب «مقنعه شیخ مفید» را از پدرش نجیبالدّین محمّد، از ابن مشهدی روایت کرده و گفته است:
محمّدبن جعفر ابنالمشهدی، پیش از آنکه به بیست سالگی برسد، کتاب مقنعه را بر شیخ بزرگوار ابومنصور محمّدبن حسنبن منصور نقّاش موصلی قرائت کرده است.۲۳
۴. ابنالمشهدی از مشایخ روایی شیخ نجیبالدّین محمّد میباشد که محقّق کرکی در حقّ او فرموده است:
اعلم مشایخ محقّق حلّی در فقه اهلبیت(ع)، محمّدبن نمای حلّی میباشد.۲۴
۵. علّامه مجلسی، کتاب ابنمشهدی را در لیست «مصادر بحارالانوار» ثبت کرده و فرموده:
سیّدبن طاووس بر آن اعتماد کرده و ستایش نموده است.۲۵
و در مقام توثیق مصادر فرموده:
از کیفیّت اسنادش معلوم میشود که کتاب معتبری است و هر دو سیّدبن طاووس۲۶ بسیاری از روایات و زیارات را از آن اخذ کردهاند.۲۷
۶. شیخ حرّ عاملی در حقّ او مینویسد:
فاضل، محدّث و صدوق بود. آثار تألیفی دارد و از شاذانبن جبرئیل قمی روایت میکند.۲۸
۷. محدّث نوری از آثار ابنمشهدی یاد کرده و مینویسد:
از آثارش معلوم میشود که در زمره فقیهان بوده و آنچه در این اثرش به ودیعت نهاده، مورد اعتماد و استناد است و همه زیاراتی که در آن آورده، همهاش از معصوم رسیده است؛ اگرچه در مواردی به آن تصریح نکند.
آنگاه مقدّمه کتابش را نقل کرده و به آن استناد نموده است؛ ۲۹
۸. محدّث قمی از ابنالمشهدی، به عنوان شیخ جلیل، سعید، متبحّر، عظیم المنزله و المقدار تعبیر کرده و از آثارش، المزار الکبیر، «بغیه الطلّاب» و «ایضاح المناسک» و کتابهای المصباح را نام برده و در مورد مزار کبیر فرموده:
علمای ابرار ما بر آن اعتماد کردهاند.۳۰
از مشایخ روایتش: ابنبطریق، ابن زهره، شاذانبن جبرئیل، شیخ هبهالله ابننما، سعیدالدّین محمّد حمصی، ورّامبن ابیفراس و دیگر محدّثان بزرگ را نام برده است.۳۱
۹. شیخ آغا بزرگ تهرانی در «الذّریعه»، کتاب مزار کبیر را معرّفی کرده، چند نسخه خطّی او را معرّفی نموده و پانزده تن از مشایخ او را برشمرده است۳۲ و در «طبقات»، او را به عنوان عالم جلیل واسع الرّوایه ستوده و چهارده تن دیگر از مشایخش را برشمرده. ولادتش را در حدود ۵۱۰ هـ .ق. ثبت کرده و تاریخ وفاتش را بعد از ۵۹۴ هـ .ق. دانسته است.
از روایت کتاب مقنعه مفید با دو واسطه سخن گفته و فرموده:
این یک سند عالی است.۳۳
۱۰. محدّث جلیلالقدر مرحوم شیخ علی نمازی، از ابنمشهدی، به عنوان شیخ جلیل یاد کرده و فرموده:
مؤلّف مزار کبیر، مشهور و مورد اعتماد اصحاب است.۳۴
ابنمشهدی که از مشایخ شیخ نجیبالدین محمّد، اعلم مشایخ محقّق حلّی و از مشایخ با واسطه شهید اوّل و صاحب مقام بوده و مرحوم شهید از او، به عنوان امام تعبیر کرده و دیگر علمای تراجم، او را با آن تعبیرهای والا ستودهاند و در مقدّمه کتابش ملتزم شده که منحصراً از مشایخ مورد وثوق و با اسناد متّصل به معصوم نقل کند. او زیارت ناحیه مقدّسه را به عنوان صادره از ناحیه به یکی از ابواب، ثبت نموده است.۳۵
محدّث نوری از تعبیر ابنمشهدی استفاده نموده که:
همه آنچه در کتاب مزار کبیر هست، همهاش مأثور است؛ اگرچه در مواردش به آن تصریح نکرده باشد.۳۶
مرحوم نوری شدیداً بر این مطلب تأکید کرده و در موارد دیگری نیز بر آن پای فشرده است.۳۷
۴. مصباح الزّائر
سومین منبع زیارت ناحیه مقدّسه، کتاب «مصباح الزّائر» تألیف سیّد علیّبن موسیبن طاووس، مشهور به ابنطاووس (۵۸۹ ـ ۶۶۴ هـ .ق.) میباشد.
سیّدابن طاووس آن را به نقل از سیّدمرتضی علمالهدی آورده و فرموده:
سیّدمرتضی علمالهدی با آن، زیارت کرده و ما آن را به گونهای که ایشان اشاره کرده است، میآوریم.۳۸
آنگاه به مقدار سه صفحه و نیم، مقدّمات زیارت را آورده و سپس همان زیارت ناحیه مقدّسه شیخ مفید را نقل فرموده است.۳۹
۴. بحارالأنوار
علّامه مجلسی (۱۰۳۷ ـ ۱۱۱۰ هـ .ق.) در «دائره المعارف بزرگ بحارالأنوار»، زیارت ناحیه مقدّسه را دو بار نقل فرموده است:
یک بار به عنوان «زیارت عاشورا»، مطابق متن مزار کبیر شیخ مفید و ابنالمشهدی و در پایان، به آن اشاره فرموده است؛ ۴۰
یک بار دیگر مطابق مصباح الزّائر به نقل از سیّدمرتضی علم الهدی، به عنوان زیارت مطلقه.۴۱
آنگاه به استناد مزار کبیر ابنمشهدی فرموده است:
پس معلوم شد که این زیارت، مأثور و مروی میباشد.۴۲
سپس فرمود:
احتمال میرود که آن به روز عاشورا مخصوص نباشد.۴۳
۵. تحفه الزّائر
علّامه مجلسی، علاوه بر بحارالأنوار، در کتاب تحفه الزّائر نیز زیارت ناحیه مقدّسه را به نقل از مزار کبیر شیخ مفید و ابنمشهدی، نقل کرده است.۴۴
اهمّیت درج آن در کتاب «تحفه الزّائر» این است که در این کتاب، فقط ادیعه و زیارات مأثور را نقل میکند؛ چنانکه در مقدّمه کتاب میفرماید:
زیارات منقوله بسیار از ائمّه اطهار(ع) به نظر این قاصر رسیده بود که با وجود آنها، به زیارات مؤلّفه علما احتیاج نبود.
او خواست که رسالهای تألیف نماید که مقصور باشد بر ذکر زیارات و ادعیه و آدابی که به اساتید معتبره از ائمّه دین، صلوات الله علیهم اجمعین، منقول گردیده است.۴۵
کتاب تحفه الزّائر چندین بار چاپ شده و اخیراً چاپ تحقیق شده آن، با مقابله با چند نسخه خطّی، از جمله نسخهای به خطّ مؤلّف، در نهصد صفحه وزیری منتشر شده است.۴۶
۶. الصّحیفه الهادیه
عالم متّقی، مرحوم شیخ ابراهیمبن محسن کاشانی، متوفّای ۱۳۴۵ هـ .ق. در کتاب ارزشمند «الصّحیفه الهادیه و التّحفه المهدیّه» زیارت ناحیه مقدّسه را مطابق مزار کبیر شیخ محمّدبن جعفر مشهدی آورده است.۴۷
چاپ سنگی این کتاب با تقریظ آیتالله سیّداسماعیل صدر، در سال ۱۳۱۸ هـ .ق. در «تهران» منتشر شده و چاپ حروفی آن به سال ۱۴۰۸ق. در «بیروت» انجام یافته است.
۷. الدّعاء و الزّیاره
مرجع فقیه جهان تشیّع، مرحوم آیت الله حاج سیّدمحمّد شیرازی، زیارت ناحیه مقدّسه را به نقل از شیخ مفید، سیّدمرتضی ابنمشهدی و سیّدابن طاووس، از طریق بحارالأنوار نقل کرده است.۴۸
۸. رمز المصیبه
مرحوم سیّدمحمود دهسرخی زیارت ناحیه مقدّسه را از بحارالأنوار به نقل از شیخ مفید و ابنمشهدی نقل کرده است.۴۹
۹. موسوعه زیارات المعصومین
هیئت تحریریّه «مؤسّسه امام هادی(ع)»، زیارت ناحیه مقدّسه را به نقل از ابنمشهدی، بحارالأنوار، مصباح الزّائر و نسخه خطّی مزار شیخ مفید نقل کردهاند.۵۰
۱۰. نبراس الزّائر
راقم سطور نیز زیارت ناحیه مقدّسه را در کتاب «نبراس الزّائر فی زیاره الحائر» به نقل از مزار کبیر ابنمشهدی آورده است.۵۱ این کتاب سه بار در «قم» و دو بار در بیروت به چاپ رسیده است.
شروح زیارت ناحیه مقدّسه
بر زیارت ناحیه مقدّسه، شرحهایی نوشته شده که از آن جمله است:
۱. «الذّخیره الباقیه»، تألیف محمّدبن زینالعابدین شاملی شیرازی، متوفّای بعد از ۱۳۷۷ هـ .ق. به زبان فارسی؛ ۵۲
۲. «الشّمس الضّاحیه»، به قلم برخی از علمای معاصر که نسخهای از آن در نزد شیخ محسن واعظ شیرازی بوده است؛ ۵۳
۳. «کشف داعیه»، تألیف برخی از علمای هند، به زبان اردو که در سه مجلّد در «هندوستان» به چاپ رسیده است؛ ۵۴
۴. «همره نور»، به قلم مرحوم سیّد هدایتالله طالقانی که در سه مجلّد از سوی «نشر سابقون» در قم منتشر شده است.۵۵
استحکام متن
با توجّه به آنچه گذشت، هیچ تردیدی نمیماند در اینکه زیارت ناحیه مقدّسه از ناحیه حضرت بقیّهالله، ارواحنا له الفداء، صادر شده است. در اینجا به نکته دیگری در این باره اشاره میکنیم:
قوّت متن، استحکام الفاظ و بلندی معانی یک متن، بر اعتبار آن میافزاید.
سخنشناسان و آشنایان با شیوه گفتار معصومان(ع)، از بررسی مضمون و محتوای یک متن میتوانند بر صدور یا عدم صدور آن از معصوم(ع) اطمینان پیدا کنند. هنگامیکه از مرحوم آیتالله کاشف الغطاء در مورد سند «دعای صباح» پرسیدند، فرمود:
برای هریک از صاحبان دانش و فرهنگ، اسلوبی هست و برای هر گروهی از جوامع بشری، بلکه برای هر ملّتی از اهالی یک کشور، شیوه و اسلوبی هست.
برای ائمّه(ع) نیز در مقام نیایش، ستایش، حمد و ثنای پروردگار، شیوه خاصّی است که هرکس با سخنان آنها مأنوس باشد، برایش ملکهای حاصل میشود که سخنان آنها را میشناسد و چنین شخصی تردید نمیکند که دعای صباح از آنها صادر شده است.۵۶
برخی از بزرگان در مورد «دعای ندبه» و «زیارت جامعه کبیره» نیز فرمودهاند که بررسی متن و مضامین عالیه آنها، به تنهایی برای اثبات اعتبار آنها کافی است و نیازی به بررسی سندی ندارد.۵۷
ابنابیالحدید معتزلی نیز در برابر کسانی که در صدور برخی از فرازهای «نهجالبلاغه» از مولای متّقیان(ع) ابراز تردید میکردند، به همین طریق استدلال کرده و اثبات نموده که همه فقرات «نهجالبلاغه» از آن حضرت میباشد. وی در مورد خطبه «شقشقیّه» از مصدّقبن شبیب واسطی نقل میکند که او میگفت:
در سال ۶۰۳ هـ .ق. این خطبه را در خدمت شیخ ابومحمّد، عبداللهبن احمد، معروف به ابنخشّاب میخواندم. از او پرسیدم: آیا شما معتقد هستید که این خطبه جعلی است؟
گفت: نه. به خدا سوگند! من یقین دارم که این خطبه از سخنان آن حضرت است؛ همانگونه که یقین دارم شما مصدّق هستید.
گفتم: بسیاری از مردمان میگویند: این خطبه از کلمات سیّدرضی میباشد.
گفت: نه رضی و نه غیر رضی. کجا این توان، این شیوه و این اسلوب را داشتند؟ ما نوشتههای رضی را دیدهایم و با سبک و اسلوب او در سخن نشر آشنا هستیم.۵۸
روی این بیان، معارف والا، حقایق درخشان، معانی روشن و مطالب ژرفی که با اسلوبی بدیع، بیانی شیوا، منطقی گیرا و عباراتی بسیار بلند و فصیح در این زیارتنامه آمده، ما را از ارائه هرگونه سند و منبع، بینیاز میکند که چنین حقایق تابناک از هیچ منبعی، جز چشمهسار زلال ولایت سرچشمه نمیگیرد.
پینوشتها:
۱. «مجمعالبحرین»، طریحی، ج ۱، ص ۴۱۰.
۲. «إعلام الوری»، طبرسی، ج ۲، ص ۲۱۳.
۳. «تاج الموالید»، طبرسی، ص ۶۱ (مجموعه نفیسه، ص ۱۳۷).
۴. «کشف الغمّه»، اربلی، ج ۳، ص ۳۰۹.
۵. «المحجّه البیضاء»، فیض کاشانی، ج ۴، ص ۳۳۵.
۶. مانند «توقیعات النّاحیه المقدّسه» از حاج سعید ابومعاش.
۷. «الرّجال»، نجاشی، ص ۳۴۴، رقم ۹۲۸.
۸. «الرّجال»، شیخ طوسی، صص ۳۹۷ و ۴۹۰.
۹. همان، ص ۴۱۸.
۱۰. «روضه المتّقین»، محمّدتقی مجلسی، ج ۱۴، ص ۱۴.
۱۱. «تنقیح المقال»، مامقانی، ج ۴، ص ۳۶۳، رقم ۵۵۲.
۱۲. همان، ص ۳۶۴.
۱۳. همان، ص ۳۶۱.
۱۴. «الخلاصه»، علّامه حلّی، ص ۶، رقم ۲۳.
۱۵. «اختبار معرفه الرّجال»، شیخ طوسی، ص ۶۰۸، رقم ۱۱۳۱.
۱۶. «الرّجال»، نجاشی، ص ۴۰۰، رقم ۱۰۶۶.
۱۷. «المزار الکبیر»، شیخ مفید، صص ۲۷۱ ـ ۲۸۴.
۱۸. «المزار الکبیر»، ابنمشهدی، ص ۴۹۶.
۱۹. همان، ص ۲۷.
۲۰. «بحارالأنوار»، علّامه مجلسی، ج ۱۰۷، ص ۱۹۷.
۲۱. همان، ج ۱۰۹، ص ۲۱.
۲۲. «مستدرک الوسائل»، محدّث نوری، ج ۱۹، ص ۳۶۲.
۲۳. علامه مجلسی، همان، ج ۱۰۹، ص ۴۴.
۲۴. «الکنی و الالقاب»، محدّث قمی، ج ۱، ص ۴۹۹، رقم ۵۱۵.
۲۵. علّامه مجلسی، همان، ج ۱، ص ۱۸.
۲۶. منظور از دو سیّدبن طاووس: ۱. سیّد رضیالدّین ابنطاووس در «مصباح الزائر»، ۲. سیّد عبدالکریم در «فرحه الغرّی» میباشد؛ «مستدرک الوسائل»، نوری، ۱۹/ ۳۵۸.
۲۷. علامه مجلسی، همان، ج ۱، ص ۳۵.
۲۸. «امل الآمل»، شیخ حرّ عاملیّّ، ج ۲، ص ۲۵۳، رقم ۷۴۷.
۲۹. «مستدرک الوسائل»، محدّث نوری، ج ۱۹، ص ۳۵۹.
۳۰. «الکنی و الالقاب»، محدّث قمی، ج ۱، ص ۴۶۶، رقم ۴۷۷.
۳۱. همان.
۳۲. «الذّریعه»، شیخ آغا بزرگ تهرانی، ج ۲۰، ص ۳۲۴.
۳۳. همان، «ثقات العیون» (طبقات اعلام الشیعه، قرن ششم)، ص ۲۵۲.
۳۴. «مستدرکات علم رجال الحدیث»، نمازی، ج ۶، ص ۴۹۹.
۳۵. «المزار الکبیر»، ابنمشهدی، ص ۲۷.
۳۶. «مستدرک وسائل»، محدّث نوری، ج ۱۹، ص ۳۶۰.
۳۷. همان، ج ۲۰، صص ۴۵۱ و ۴۵۵.
۳۸. «مصباح الزّائر»، سیّدابن طاووس، ص ۲۲۱.
۳۹. همان، صص ۲۲۴ ـ ۲۳۵.
۴۰. «بحارالأنوار»، علّامه مجلسی، ج ۱۰۱، صص ۳۱۷ ـ ۳۲۸.
۴۱. همان، صص ۲۳۱ ـ ۲۴۲.
۴۲. همان، ص ۳۲۸.
۴۳. همان.
۴۴. علامه مجلسی، «تحفه الزّائر»، صص ۴۴۴ ـ ۴۵۷.
۴۵. همان، ص ۴.
۴۶. چاپ قم، مؤسّسه امام هادی(ع)، ۱۳۸۶ش.
۴۷. «الصّحیفه الهادیه»، کاشانی، صص ۲۲۷ ـ ۲۰۳، (چاپ دیگر: ۴۱۲ ـ ۳۴۲).
۴۸. «الدّعا و الزّیاره»، شیرازی، صص ۸۰۲ ـ ۷۹۳ (چاپ دیگر: ۶۹۹ ـ ۶۹۱).
۴۹. «رمز المصیبه»، دهسرخی، ج ۳، صص ۳۸ ـ ۱۰.
۵۰. «موسوعه زیارات المعصومین»، گروهی، ج ۳، صص ۴۲۵ ـ ۴۰۹.
۵۱. «نبراس الزّائر»، نگارنده، صص ۲۴۹ ـ ۲۳۶.
۵۲. «کتابنامه حضرت مهدی(ع)»، نگارنده، ج ۱، ص ۳۶۱.
۵۳. «الذّریعه»، تهرانی، ج ۱۴، ص ۲۲۲.
۵۴. همان، ج ۱۸، ص ۳۴.
۵۵. چاپ قم، ۱۳۸۳ ـ ۱۳۸۰ ش.
۵۶. «کاشف الغطاء»، شیخ محمّدحسین الفردوس الأعلی، ص ۵۰.
۵۷. «الأنوار اللّامعه»، سیّدعبدالله شبّر، ص ۳۱.
۵۸. «شرح نهج البلاغه»، ابنابیالحدید، ج ۱، ص ۲۰۵.